درست هنگامی که بهار کمر به کشتن زمستان بسته بود و طبیعت بیجان در حال پوست اندازی بود سیلی ویرانگر در مقابل بهار ایستاد. سیلی که خیلی زود خوشیهای بهار را به فراموشی سپرد و همه نگاهها را به خود جلب کرد.بسیاری از خانهها خراب شد، بسیاری از راهها از بین رفت و بسیاری از هموطنانمان که در تدارک شادی بهار بودند عزادار شدند. گویا قهر طبیعت گلوی زمین را فشرده بود و مردم را دلخسته و نگران کرده بود. نکته مهم در این زمینه اما عملکرد کسانی بود که میتوانستند کاری انجام دهند تا غم ویرانی سیل کاهش پیدا کند. بسیاری تلاش کردند این غم التیام بخشد اما کسانی بودند که یا نسبت به مدیریت بحران آگاهی نداشتند و یا از توانایی کافی برای مدیریت چنین بحرانهایی برخوردار نبودند. تلخی ماجرا زمانی شدت گرفت که مشخص شد برخی مدیران استانها در هنگام بحران در محل کار خود حاضر نبوده و به خارج از کشور سفر کردهاند. اخباری که مانند نمک روی زخم مردم بود و دردها را عمیقتر میکرد.
آنچه در این سیل و زلزله کرمانشاه مشهود بود این بود که ما هنوز در مقابل بلایای طبیعی مانند یک کشور جهان سومی عمل میکنیم و به جای اینکه از قبل پیشبینیهای لازم را انجام دهیم پس از حادثه بهصورت سراسیمه و بدون برنامه وارد عمل میشویم. به همین دلیل و برای تحلیل و بررسی عملکرد مسئولان در بحران اخیر کشور«آرمان» با دکتر عبدا... ناصری تحلیلگر سیاسی و عضو سابق شورای مشورتی جریان اصلاحات گفتوگویی انجام داده که در ادامه متن آن را میخوانید.
آیا عملکرد وزارت کشور و مدیران استانها در سیل اخیر قابل قبول بود؟ چرا با اینکه ایران از نظر جغرافیایی همواره در معرض بلایای طبیعی قرار دارد اما همچنان از مدیریت بحرانهای طبیعی ناتوان است؟
جغرافیای ایران نسبت به اغلب کشورهای جهان وضعیت متفاوتی دارد و به همین دلیل همواره در معرض بلایای طبیعی قرار داشته است. این وضعیت در چهل سال گذشته نیز وجود داشته و ما با بلایای طبیعی متعددی از جمله زلزله و سیل مواجه بودهایم. مهمترین این بلایای طبیعی نیز زلزله رودبار، بم و کرمانشاه بوده است. نکته مهم در این زمینه این است که زلزله بم که مهیبترین زلزله دهههای اخیر در ایران بوده به خوبی در دولت اصلاحات مدیریت شد.
این در حالی است که مدیریت زلزله کرمانشاه که قدرت تخریب کمتری نسبت به زلزله بم داشت ضعیف بود و لایههای مختلف مدیریتی در کشور نتوانستند به خوبی این زلزله را مدیریت کنند. این وضعیت درباره سیل اخیر نیز وجود داشت و ما شاهد بودیم که بحران اخیر با بحران مدیریت همراه بود و لایههای مختلف مدیران از مدیریت این بحران زیست محیطی ناتوان بودند و کارنامه قابل قبولی از خود برجای نگذاشتند. بدون شک زشتترین عکس تاریخ ایران و زشتترین عکس سال جهان عکسی است که کانکسهای زلزلهزدگان کرمانشاه در سیل اخیر روی آب شناور بود. این یک واقعیت غیرقابل انکار است که اگر در برخی زمینهها مانند هستهای و پزشکی و رویکردهای علمی بتوان به جمهوری اسلامی نمره قبولی داد، اما در مدیریت بحران نمیتوان به مجموعه مسئولان نمره قبولی داد. جمهوری اسلامی همواره در مدیریت بحرانها مشکل داشته و نتوانسته نمره قبولی بگیرد.
چرا نمیتوان در مدیریت بحرانها نمره قبولی داد؟
این مساله به خوبی در مدیریت سیل اخیر مشهود بود. رفتارشناسی مدیران در سیل اخیر به شکلی بود که نشان میداد ما هنوز در مواجه با بدیهیات و مقدمات مقابله با بلایای طبیعی بیگانه هستیم. قبل از بارش بارانهای سیل آسای اخیر اغلب سازمانهای بینالمللی و ایستگاههای هواشناسی شرایط جوی را برای مسئولان تشریح کرده بودند و به آنها هشدار دادهاند که احتمال وقوع سیلاب براثر این بارانها وجود دارد. با این وجود بهنظر میرسد این هشدارها توسط مسئولان ساده گرفته شده و کسی به آنها توجه جدی نکرده است.
مدیریت بحرانهای طبیعی مسالهای است که هیچ ارتباطی به سمت و سو و جناحبندی سیاسی ندارد. به همین دلیل نیز باید به صراحت عنوان کنم که جمهوری اسلامی پس از چهل سال هنوز در مدیریت بحرانها نمره قابل قبولی دریافت نمیکند. نکته مهم در سیل اخیر این بود که برخی از مسئولان و نهادها دستپاچه و سراسیمه شدند و اقداماتی انجام دادند که هزینه و پیامدهای سیل را افزایش داد.
وضعیت سیل اخیر به شکلی بود که همه ارگانها و نهادها خود را به پای کار رسانده بودند و هر کدام نیز تلاش میکردند بحران را مدیریت کنند. با این وجود هیچ مدیریت واحدی در این زمینه وجود نداشت و در نهایت بهدلیل ناهماهنگیهایی که بین نهادهای مختلف وجود داشت بحران لاینحل باقی ماند. چه کسی مسئول هماهنگی بین نهادهای مختلف است؟
در این زمینه من یک مثال میزنم. بزرگترین زلزله تاریخ جمهوری اسلامی زلزلهای بود که در شهر بم رخ داد. در آن زمان دولت اصلاحات با مدیریت میدانی متمرکز به خوبی این بحران را کنترل و حل کرد و موفق شد ارگانها و نهادهای مختلف را به خوبی در راستای مدیریت بحران به خدمت بگیرد. البته بنده مدعی نیستم که بازسازی شهر بم توسط دولت اصلاحات به سرعت انجام شد. این اتفاق رخ نداد و دلیل اصلی آن نیز این بود که عمر دولت اصلاحات به پایان رسید و کار به دولت بعدی سپرده شد که دولت بعدی نیز اهتمام جدی نسبت به این مساله از خود نشان نداد. با این وجود نوع مدیریت زلزله بم با مدیریت واحدی که در استانداری استان کرمان در دولت اصلاحات صورت گرفت الگوی بسیار خوبی برای آینده و مدیریت بحرانهای مشابه بود. تفاوت سیل اخیر با زلزله بم در این بود که سیل در چند استان جریان داشت و مسئولان بیشتری درگیر این مساله شده بودند.بهنظر میرسد پیشبینی آیتا... هاشمی درباره مدیریت رحمانی فضلی در وزارت کشور درست از آب درآمده است.
آقای هاشمی بارها به آقای روحانی گفتند که رحمانی فضلی در قد و قواره وزارت کشور نیست. در کنار وزیر کشور فردی در ستاد مدیریت بحران کشور قرار دارد که از توانایی لازم و کافی برای این مسئولیت برخوردار نیست و بهنظر میرسد حتی قادر نیست مدیریت بحران یک استان را به خوبی مدیریت کند چه برسد به مدیریت بحرانهای کشور.از سوی دیگر وزارت کشور استاندارانی را برای استانهای مختلف انتخاب کرده که از تجربه و توانایی کافی برخوردار نیستند. بسیاری از استانداران و فرماندارانی که وزارت کشور انتخاب کرده، خود را آشنا به مدیریت بحران نشان نمیدهند.
طنز ماجرا زمانی است که مشخص میشود برخی استانداران در زمان وقوع حادثه در محل کار خود حضور ندارند. به همین دلیل نیز بود که نیروهای مردمی در استان گلستان که از مدیران استان قطع امید کرده بودند خود وارد میدان شدند و موفق شدند از تخریب و گسترش بیشتر خرابیها در این استان جلوگیری کنند. البته برخی از استانداران مانند آقای شریعتی در استان خوزستان عملکرد قابل قبولی در این حادثه از خود برجای گذاشتند. چه بسا اگر تعهد و دلسوزی این افراد در استان خوزستان نبود، با احتمال شکسته شدن سد و افزایش میزان سیلابها ما با یک فاجعه جهانی در استان خوزستان مواجه میشدیم.
آیا افزایش میزان قربانیان سیل اخیر به سوء مدیریت مدیران باز میگشت؟
قطعا وضعیت به این شکل بوده و سوء مدیریت در افزایش میزان قربانیهای سیل تاثیرگذار بوده است. این وضعیت تنها برای سیل چندروزه اخیر نیز نیست. هنگامی که مجموعه کارشناسی و مدیریتی نمیتواند تشخیص بدهد که در مسیر آب نباید اتوبان ساخته شود وضعیت به خوبی مشخص است. نکته دیگر اینکه مسیر رودخانهها در کشور مشخص و قابل تشخیص است که یک رودخانه در مسیر خود ممکن است مردم آن منطقه را با چه چالشهایی مواجه کند. با این وجود در طول چهل سال گذشته اغلب رودخانههای کشور لایروبی نشدهاند و مسیر آنها مورد مطالعه دقیق برای وقوع سیل قرار نگرفته و یا اگر گرفته بهصورت جدی صورت نگرفته است.
آیا پیامدهای این سیل در نهایت گریبان دولت را خواهد گرفت؟
دولت آقای روحانی در ماههای آخر سال گذشته به شکلهای مختلف تلاش داشت که افکار عمومی جامعه را متوجه پیامدهای اقتصادی و اجتماعی تحریمها کند تا مردم نسبت به چالشهای احتمالی سال۹۸ آمادگی داشته باشند. با این وجود آقای روحانی باید این مساله را درنظر داشته باشد که پیامدهای سوء مدیریت دولت ایشان در بحران سیل اخیر نیز در کنار بحرانهای اقتصادی و اجتماعی احتمالی قرار خواهد گرفت و کار را برای دولت سختتر از گذشته خواهد کرد.
نباید پیامدهای سوء مدیریت در بحران سیل را تنها به مسائل اقتصادی خلاصه کرد. بدون شک سوء مدیریت در این زمینه پیامدهای متعدد جامعه شناختی، فرهنگی و روانی با خود به همراه داشت که علاوه بر دولت روحانی دامن بخشهای دیگر را نیز در آینده خواهد گرفت. حضور سلبریتیها و نقش آفرینی آنها در جمع آوری کمکهای مردمی برای کمک به زلزلهزدگان نشان داد که مردم اعتماد خود را به برخی نهادها از دست دادهاند. این وضعیت در سیل اخیر نیز تکرار شد. با این وجود در بحران اخیر نهادهای نظارتی کلیه حسابهای سلبریتیها برای جمع آوری کمکها را مسدود کردند و اجازه ندادند اتفاقی که در زلزله کرمانشاه رخ داد دوباره تکرار شود.
نتیجه این نوع رویکرد نیز این شد که مردم در طول یک هفته تنها دومیلیارد و پانصدمیلیون تومان که رقم قابل توجهی نیست به حساب کمیته امداد واریز کردند. این رقمی است که بهصورت رسمی از سوی کمیته امداد اعلام شد. بدون شک این یک فاجعه اجتماعی است که نشان میدهد بین مردم و برخی نهادها جداسری اتفاق افتاده و اگر برخی رویکردها تغییر نکند روز به روز بیشتر خواهد شد. زلزله کرمانشاه و سیل اخیر به خوبی نشان داد که اعتماد مردم به گروههای مرجع و سلبریتیها بیشتر است.
به همین دلیل نیز در شرایط کنونی مسئولان کشور باید قبل از آنکه بهدنبال ساماندهی به وضعیت سیل زدگان باشند این مساله را مورد بررسی قرار بدهند که چرا اعتماد مردم نسبت به مدیریت کشور تا به این اندازه کاهش پیدا کرده و چه عواملی در این زمینه نقش داشته است. شرایط به شکلی رقم خورده که اعتماد مردم نسبت به سلبریتیها بیشتر شده و مردم ترجیح میدهند کمکهای خود را از طریق سلبریتیها به آسیب دیدگان سیل و زلزله انتقال میدهند.
تحلیل شما از رفتار آقای روحانی در بحران اخیر چیست؟ آیا آقای روحانی در مدیریت بحران اخیر و هماهنگی بین نهادهای مختلف برای امدادرسانی به مردم سیل زده موفق عمل کرد؟
رفتار آقای روحانی در این زمینه میتوانست بسیار موثرتر باشد و نمیتوان به آن نمره خوبی داد. بدون شک این رفتار پیامدهای خوبی برای آقای روحانی به همراه نخواهد داشت. در برخی مقاطع که مسائل روزمره کشور وجود دارد شاید چنین رفتاری با پیامدهای جدی همراه نشود اما زمانی که برخی استانهای کشور در حالت بحرانی قرار گرفته و عواطف مردم کشور تحت تاثیر مصیبتهای این بلایای طبیعی قرار دارد، پیامد رفتارهایی که موثر نباشد، شکل جدیتری به خود میگیرد. در شرایطی که مردم استانهای سیل زده در وضعیت نامناسبی بسر میبردند آقای روحانی حضور کمرنگی در صحنه داشتند و به همین دلیل نیز ناهماهنگیها و نابسامانیهای زیادی بین نهادهای مختلف وجود داشت. سیل اخیر مانند یک جنگ بود که چند روز به طول کشید. به همین دلیل نیز رئیسجمهور بهعنوان رئیس شورای عالی امنیت ملی باید فرمانده میدانی این جنگ را برعهده میگرفت و آن را مدیریت میکرد.
کار به اندازهای دشوار بود که آقای روحانی باید با استفاده از حکم حکومتی که از رهبر معظم انقلاب درخواست واخذ میکرد در یک مقطع کوتاه فرماندهی ارتش و سپاه و نیروهای مسلح را برعهده میگرفت و بحران اخیر را مدیریت میکرد. بنده برای نوع مدیریت آقای رئیسجمهور در بحران اخیر نمره خوبی در نظر نمیگیرم و معتقدم آقای روحانی میتوانست عملکرد بهتری در این زمینه داشته باشد. هرچند که بهنظر میرسد بخشی از وظایف آقای روحانی به آقای جهانگیری منتقل شده بود و ایشان با حضور میدانی در استانهای سیل زده از نزدیک بحران را مدیریت میکردند و بین دستگاههای مرتبط هماهنگی ایجاد میکردند. امروز افکار عمومی جامعه نسبت به نوع عملکرد آقای روحانی و وزارت کشور انتقاد دارد و از وضعیت مدیریت بحران سیل رضایت ندارد.
این وضعیت در بین نخبگان جامعه نیز وجود دارد و نخبگان نیز برای دولت آقای روحانی در مدیریت بحران سیل کارنامه قابل توجهی قائل نیستند و معتقدند که عملکرد دولت و وزارت کشور در این زمینه ضعیف بوده است. البته مسئولان دولتی و وزارت کشور در رسانهها عنوان میکنند که بحران را به خوبی مدیریت کردهاند. با این وجود این سخنان با واقعیات همخوانی ندارد و در واقع وضعیت به شکل دیگری بوده است. مردم همواره درباره عملکرد مسئولان قضاوت خواهند کرد؛ بهخصوص در بحران اخیر که برخی از هموطنانمان جان خود را از دست دادند. با این وجود بهنظر میرسد مردم از مدیریت بحران اخیر رضایت ندارند و نمره قابل قبولی به مسئولان نمیدهند. بدون شک اگر پیشبینیهای لازم درباره میزان بارش و احتمال افزایش بارشها صورت گرفته بود تلفات این حادثه بسیار کمتر میشد و زندگی مردم با چالشهای کمتری مواجه بود.
احسان انصاری
- 16
- 118