رئیس جبهه پیروان خط امام و رهبری و دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین که حالا بعد از چند سال از درگذشت عسگراولادی و بزرگان اصولگرا به یکی از وزنههای این جناح تبدیل شده است با اشاره به آخرین وضعیت دو لایحه باقی مانده از FATF میگوید تا به حال هزاران پیامک برای وی هم ارسال شده که مشخص است آنها از یک استان سازماندهی شده است. وی همچنین با انتقاد از تندروی در هر دو جناح اصلاحطلب و اصولگرا یادآور میشود که برخی «در جناح ما آرام در گوشمان میگویند ما اصولگراییم ولی به کسی نگویید.» باهنر اما درباره حصر معتقد است که از آنجایی که یک عده از حصر رزق و روزیشان را میخوردند، موافق حل آن نیستند.
با اینکه قصر شرکت در انتخابات مجلس آینده را ندارد اما برداشتش این است که ممنوعیت حضور نمایندگان بیش از سه دوره متوالی مغایر با قانون است. باهنر امام در پاسخ به سوالی درباره شایعه اختلاف آملی لاریجانی و محسن رضایی بدون تایید یا تکذیب این شایعه تنها میگوید: «دبیرخانه باید زیرنظر رئیس مجمع فعالیت کند و اگر خدای نکرده زمانی هم نتوانستند با هم کار کنند آن موقع باید تصمیم بگیرند.»
مشروح مصاحبه ایلنا با محمدرضا باهنر به شرح ذیل است:
تا به حال هزار پیامک با شماره تلفنهای مشخص برای ما آمده که مملکت را نفروشید
موضوع لوایح چهارگانه یکی از مسائلی بود که در مجلس و مجمع تشخیص مصلحت مطرح بوده و هست. FATF بحثی تخصصی است اما چرا ما در کشور در بررسی برخی از این مسائل دچار حواشی میشویم و چرا برخی از نمایندگان مجلس میگویند برای ما پیامک تهدید میآید و برای بررسی این نوع موضوعات ما را تحت فشار قرار میدهند؟ چرا بعضیها میتوانند منتخبان مردم و منصوبان رهبری را تهدید کنند؟
درمورد سوال شما موقعی است که مردم عادی حتی در کوچه و بازار و حتی در تاکسی هم که سوار میشوید یکی میگوید FATF خوب است یکی میگوید بد است، یکی میگوید کاش تصویب شود. یکی میگوید کاش تصویب نشود، یکی فکر میکند اگر تصویب شود، بدبخت میشویم. یکی فکر میکند اگر تصویب نشود، بدبخت میشویم. این بحثها در محافل بشود اشکالی ندارد.
این سوال شما برمیگردد به یک سری گروههای سامان یافتهای که میخواهند فشار ایجاد کنند. یعنی پیامکهایی که میآید و حتی برای خود من هم خیلی از این پیامکها میآید ما چون در مجمع تشخیص مصلحت نظام این مساله را بررسی میکنیم.
شاید اغراق نباشد که بگویم تا به حال هزار پیامک نه مجهول بلکه با شماره تلفنهای مشخص برای ما میآید که مملکت را نفروشید و خون شهدا را حفظ کنید.
معلوم است که پیامکها سازماندهی شده است
دلشان هم میسوزد اما معلوم است که این پیامکها سازماندهی شده است. چون اگر در کشور ده هزار نفر هم سازماندهی شوند و بنا باشد به ۲۹۰ نماینده مجلس و پنجاه عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام پیامک دهند و فشار ایجاد کنند و گرفتاری ایجاد کنند، این دیگر افراط است و باید جلوی آن را گرفت یعنی آنجایی که این کار سازمانی انجام میشود، اما موقعی هست که مردم عادی این نظرات را میدهند که این اشکالی ندارد.
هشدار رهبری درباره اینکه مملکت را دوشقه نکنید، خیلی به موقع و بهجا بود
آیا تا به حال اقدامی هم شده که جلوی این اقدامات سازمانیافته گرفته شود؟
یک موقع است که اینها تهدید است و این تهدید جدی میشود که البته از این نوع پیامکها برای ما نیامده بلکه خواهش و تمنا بوده و اینکه مملکت را نفروشید و اینکه قسممان بدهند به خون شهدا که مواظب باشیدکه اینها قابل تعقیب نیست چراکه جرمی اتفاق نیافتاده بلکه حرفی زدند و نظری را اعلام کردند و کاری هم نمیشود کرد. اما اگر یک جایی به تهدید و مشوش کردن افکار عمومی برسد ممکن است جرم و قابل تعقیب باشد.
اتفاقا همین چندی پیش خبرگان که به محضر حضرت آقا شرفیاب شده بودند حضرت آقا بیانات مفصلی داشتند و اتفاقا یکی از بحثهایشان همین بود که موقعی که یک مساله مهمی مثل یک کنوانسیون یا قرارداد بینالمللی پیش میآید، شما اصلا دیو و فرشتهاش نکنید که هرکس موافق است، دیو و هرکس که مخالف هست فرشته است، بلکه مراکزی هستند که بررسی میکنند، تحقیق میکنند و کار میکنند. اتفاقا هشدار و تذکر حضرت آقا خیلی به موقع و بهجا بود که از این ادبیات استفاده نکنید و مملکت را دوشقه نکنید.
متاسفانه زمان برجام هم همینطور بود، برجام هم که دولت داشت درباره آن بحث میکرد ممکن بود نقاط ضعف و قوتی هم داشته باشد.
من همان موقع هم میگفتم که این دولت یا سردمداران مذاکره قرار بود بروند با یک تیم گردن کلفت زورگو بازی کنند، قرار بود ده تا بزنند و هیچی نخورند اما حالا هفتتا زدهاند و سهتا هم خورده اند و بالاخره این اتفاق میافتد.
در این بحث هم این هشدارهایی که حضرت آقا دادند بسیار به موقع و به جا بود که مملکت را دوشقه نکنید که یک عده مخالف FATF و یک عده موافق آن باشند. این بحثها میتواند در مراکز علمی و پژوهشی باشد حتی در محافل معمولی باشد.
اگر بنا باشد یک مداح یا سخنران یا یک امام جمعه تهدید کند که هرکس تصویب کند طرفدار یزید و هرکس تصویب نکند طرفدار آقا امام حسین است، اینها چیزهای بدی است که جلوی آزادی فکر و تصمیم و این مسائل را میگیرد.
اگر مردم اظهار نظر عادی و طبیعی میدهند که این خیلی خوب است اما اگر قرار باشد این یک کار سازمانیافته ساختاری بشود که عرض کردم. مثلا ما ۸۰ میلیون نفر جمعیت داریم ده هزار نفر از این جمعیت را بسیج کردن و همراه کردن و اینکه بگویند شما با پیامکهایتان اعضای مجمع و نمایندگان مجلس را بمباران پیامکی کنید، کاری ندارد مخصوصا اگر یک نهاد بخواهد این کار را بکند. اگر یک نهاد بخواهد این کار را بکند که خیلی برایش ساده است حتی یک گروه یا هیات مذهبی هم میتوانند این کار را کنند و این ساختار را به وجود بیاورند.
از ۵۰۰ پیامکی که برایمان میآید، ۳۰۰ پیامک مربوط به یک استان خاص است
حالا آیا واقعا اینچنین بوده؟ یعنی این پیامکها با تهدید همراه بوده است؟
بوده یا نبوده آدم کاملا متوجه میشود. بله اینطور کارها اتفاق میافتد. یکدفعه میبینید ۵۰۰ پیامک برای ما میآید از این ۵۰۰ پیامک، ۳۰۰ پیامک مربوط به یک استان خاص است، چون ما پیش شمارهها را که لااقل میشناسیم و چون تک تک اینها شمارههایشان روی گوشیهای ما میآید، میتوانیم بررسی کنیم که این متعلق به چه کسی است.
میدانیم که مثلا هرچه با پیش شماره ۹۱۳ بیاید یا متعلق به اصفهان است یا کرمان یا هرچه ۹۱۵ بیاید متعلق به مشهد است. اینها را کاملا حس میکنیم که یک کار ساختاری شده است که باید مقداری جلوی آن را گرفت. این از اشکالات کار است.
یک عده در جناح ما آرام در گوشمان میگویند ما اصولگراییم ولی به کسی نگویید
گاهی اوقت در مجلس میبینیم برای دستیابی به اهداف سیاسی خاص رفتارهایی صورت میگیرد به عنوان مثال نمایندههای فراکسیون امید به دیدار آقای محمد خاتمی رفتند و تعدادی از نمایندگان جناح مقابل حواشی ایجاد کردند و به آن دامن زدند ولی مثلا آقای احمدینژاد که سخنرانی میکند و مردم را به راهپیمایی و تجمع دعوت میکند نسبت به این مسائل اعتراضی ندارند چرا چنین نگاهی در مجلس وجود دارد؟
ما در مملکتمان از نظر سیاسی به صورت کلی دو جناح داریم؛ اصولگرا و اصلاحطلب؛ اگر بخواهیم ریزتر بگوییم جناح معتدل هم به آن اضافه میشود. جناح اصولگرا و اصلاحطلب حزب نیستند بلکه طیفهای وسیعی هستند. در این دو جناح هم از تندروی تندرو داریم تا معتدل و لیبرال آن جناح که هم در اصلاحطلبان و هم در اصولگرایان داریم.
موقعی که ما جناحی بحث میکنیم متاسفانه هرکس که خودش را در کشور منتسب به اصولگرایی بداند، هر کاری که بکند مثلا من باهنر هم باید پاسخگو باشم یا برعکس هرکسی از اصلاحطلبان هرکاری بکند فرض میکنیم شخص یا شورای سیاستگذرای اصلاح طلبان هم باید پاسخگو باشد.
ما بالاخره در جناحمان آدمهایی داریم که اگر به اینها بگوییم برو کلاه بیاور میروند و سر میآورند، یک عده در جناح ما هم هستند و آرام در گوشمان میگویند ما اصولگراییم ولی به کسی نگویید.
کارهای مملکت را به دست افراطیون ندهیم
در اصلاحطلبان هم همینگونه است بارها و بارها شده یک نیروی اصلاحطلب پیش ما آمده و میگوید من به این دلایل مجبورم در این محفل اصلاحطلب باشم ولی شما خیلی از حال ما نگران نباشید. این وجود دارد.
حالا اینکه یک عده آنطرف یک کاری میکنند و عدهای دیگر در طرفی دیگر کار دیگری میکنند، وجود دارد اما همیشه توصیه من هم به جناح خودمان و هم به جناح رقیبمان این است که کار را به دست تندروها نسپارید. نه ما باید کار را به دست تندروها بسپاریم و نه آنها.
به عنوان مثال در میان اصلاحطلبان هم افرادی بودند که میگفتند ما اصلا از ریشه شورای نگهبان و چیزهای دیگر را قبول نداریم حالا همه این بحثهای اصلاحطلبان را که مثلا نباید گردن آقای عارف بگذاریم، آقای عارف اصلاحطلب هست ولی فرد معتدلی است و اصول قانون اساسی را میداند و میشناسد و هیچ مشکلی هم ندارد.
بنابراین این حالت افراطی در بعضی محافل وجود دارد و خوب هم نیست و باید تعدیلش کرد اما توصیه باید این باشد که کارهای مملکت را به دست افراطیون ندهیم.
یک عده از حصر رزق و روزیشان را میخوردند و موافق حل آن نیستند
با توجه به اینکه به نظر میرسد فضای حصر مقداری آزادتر شده اخیرا عکسی از خانواده آقای میرحسین موسوی منتشر شد و شاید خیلیها متعجب شدند. بلاخره با توجه به نگاهی که مردم نسبت به حصر دارند چقدر ضرورت دارد که این موضوع را خاتمه دهیم و حل کنیم؟
مساله حصر و اینکه چرا این اتفاق افتاد و سوابق آن روشن است. سال ۹۶ حس من این بود که این فضا کمکم دارد باز میشود و به نقطهای رسیدم که فکر کردم تا دو یا سه ماه دیگر اصلا مساله حصر حل شود اما متاسفانه یکی از همین آقایان یا خودش یا دیگران یکی دوتا بیانیه بلندبالا علیه نظام و علیه رفتار سی سال و چهل سال اخیر کل نظام صادر کردند.
من نمیخواهم متهم کنم که خود این بنده خدا این کار را کرده یا کسی در کاسهاش گذاشته اما موقعی که شرایط طوری پیش میرود که مساله حل شود، یک عده از همین تندروها میآیند و کار را خراب میکنند.
معلوم میشود یک عده ضمن اینکه خودشان را اینطور نشان میدهند که طرفدار رفع حصر هستند اما مثل اینکه دارند از این حصر رزق و روزیشان را میخوردند و موافق نیستند که این مشکل حل شود وگرنه این مشکل اگر مسیر طبیعیاش را طی کند خیلی زود میتواند حل شود.
آیا کسی تعهد میدهد اگر محصوران آزاد شدند دوباره علیه نظام میتینگ راه نمیاندازند؟
یکی از اینها دوتا بیانیه مفصل در فاصله دو سه ماه صادر کرد درحالی که مشکل داشت حل میشد. نکته بعدی هم اینکه من از طرف کسی حرف نمیزنم و این نظر شخصی من است که این آقایان اگر قرار باشد یک زمانی هیچ محصور نباشند و هیچ محدودیتی هم برایشان نباشد، آیا کسی هست که تعهد دهد؟ بعضی میگویند بروند توبه کنند اما من کاری به این ندارم. اقل اقل این است که آیا کسی هست که تعهد دهد اگر اینها آمدند و آزاد شدند دوباره علیه نظام میتینگ راه نمیاندازند؟
یک موقع هست علیه مجلس میخواهند صحبت کنند اشکال ندارد، عیله دولت میخواهند صحبت کنند اشکالی ندارد بالاخره دولت همیشه یک حزب رقیب، یک حزب مخالف و یک حزب موافق خود دارد. علیه مجلس میخواهند نقد کنند ما هم بارها و بارها نقد کردهایم اما نه علیه نظام که هیچ نظامی اجازه نمیدهد.
شما یک نظام در دنیا سراغ دارید که اجازه دهد علیه نظامش شروع کنند به کار کردن؟ اگر قرار باشد این طور باشد که این نمیشود.
این آقایان باید رفتاری را داشته باشند که معلوم شود که اگر حصر برداشته شد میروند زندگیشان را میکنند حتی اشکال ندارد بشوند رقیب دولت، بشوند رقیب مجلس اما نمیتوانند که رقیب نظام باشند.
رهبری نگفتند با FATF مشکلی ندارم
آقای رئیسجمهور گفتند که مقام معظم رهبری بارها به ایشان گفتهاند که با این کنوانسیونهای FATF مشکلی ندارند اما برخی این را رد میکنند، کدام یک از این اظهارنظرها صحیح است؟
در بحث FATF آنچه که ما برداشت کردیم این است که حضرت آقا با نظرات کارشناسی که طرفین به ایشان دادند به نظر مشخصی نرسیدند و این را به مجمع تشخیص مصلحت نظام ارجاع دادند و مکتوب هم هست که اعضای محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام دلایل را بشنوند و نامه معاون اول رئیسجمهور را هم امعان نظر کنند و با دقت مطالعه کنند و سپس تصمیم بگیرند.
یک موقع است که یک نفر میگوید حضرت آقا با این جملهشان گفتهاند با FATF مشکلی ندارم خب اصلا این را نگفتند. آنچه که به ما منتقل شده این است که آقا گفتهاند من مجموعه منافع و مضار این را شنیدهام الان به نظر خاصی نرسیدهام.
اگر آقا میخواستند مخالفت کنند خب لازم بود که به مجمع ارجاع دهند یا حتی به مجمع اشاره میکردند که چنین چیزی نیست. آقا نه در اثبات و نه در نفی آن نظر ندادهاند بلکه فرمودهاند مجمع تشخیص مصلحت نظام بنشیند با دقت بررسی کند.
این تصمیم درباره FATF اصلا دیو و فرشتهای نیست، متاسفانه در کشور دو گروه شدهاند و یک گروه میگویند اگر تصویب شود مملکت به فنا میرود و یک عده میگویند اگر تصویب نشود مملکت به فنا میرود که هردو اغراق و افراط و تفریط است.
ما برای پیوستن و نپیوستن به FATF الان بین امر خیر و شر مخیر نیستیم ما بین بد و بدتر مخیر هستیم باید دقت کنیم اگر بپیوندیم چه مضاری دارد و نپیوندیم چه مضاری دارد. این دوتا ضررها را با هم مقایسه کنیم که ببینیم کدامش ضررش کمتر است.
در انتخابات مجلس آینده شرکت نمیکنم
مجلس اخیرا به مصوبهای رای داد که بر اساس آن حضور نمایندگان بیش از سه دوره متوالی را در مجلس ممنوع کرد. در صورت اجرا تعدادی از شخصیتهای مطرح هر دوجناح از مجلس خارج خواهند شد حال با این وجود آیا شما در انتخابات مجلس شرکت میکنید؟
این طرح اگر تصویب هم شود، برای حضور من در انتخابات مجلس منعی ندارد. من شرکت کردن یا شرکت نکردنم هیچ ربطی به این قانون ندارد ولی شرکت نمیکنم و حتما هم شرکت نمیکنم و قرارم این است و به رسانهها هم گفتهام که قصد شرکت کردن ندارم.
درباره اینکه خیلی از سران اصولگرا و اصلاحطلب از ورود در مجلس منع میشوند سوال من از مجلس این است که پس چه کسانی به این رای دادهاند؟ اگر سران اصولگرا نمیخواستند و سران اصلاحطلب هم نمیخواستند پس چه کسانی رای دادهاند؟ این هم طنز این مساله است.
نماینده هرچه دوره ماندگاریاش در مجلس بیشتر باشد مفیدتر میشود
البته من شنیدم اتفاقا دو سه نفر از این پیشنهاد دفاع کردند و با آن موافقت کردند یعنی همان کسانی که خودشان مشمول میشوند و اسامی شان هم در مذاکرات مشخص است. مستقیم با اینها صحبت نکردم ولی غیر مستقیم که به گوش ما خورده از یکیشان پرسیدند که تو خودت که مشمول میشوی پس چرا از این دفاع کردهای؟ او هم گفته: «من اگر بخواهم، از همین الان اینقدر فشار رویم هست که بروم کاندیدا شوم اما چون حوصله ندارم کاندید شوم و جواب این طرفدارانم هم نمیتوانم بدهم خواستم یک منع قانونی برای خودم بگذارم».
اما در کل از نظر کیفیت بنده با تجربهای که از مجلس دارم معتقدم که نماینده هرچه دوره ماندگاریاش در مجلس بیشتر باشد مفیدتر میشود و کیفیت مجلس بالاتر میرود.
برداشتم این است که ممنوعیت حضور نمایندگان بیش از سه دوره متوالی مغایر با قانون است
خیلی از نمایندهها آدمهای خوبی هستند اما تا بیایند و یاد بگیرند که نمایندگی چه هست و چه کار باید بکنند دورهشان تمام میشود. متوسط ماندگاری نمایندگان در مجلس بعد از انقلاب حدود یک و نیم دوره است. دو یا سه نفر مثل بنده هستند که هفت دوره در مجلس بودهاند مابقی اصلا نیامدهاند یا نخواستهاند که بیایند ولی اینکه دوره نمایندگی در مجلس به طور متوسط یک و نیم دوره باشد این کم است.
نکته آخر هم اینکه البته این مربوط به نظر شورای محترم نگهبان است، اما برداشت من این است که این مغایر با قانون اساسی است ولی این را شورای نگهبان باید بررسی کند که آیا مغایر هست یا نیست.
به جای رقابت ۷۰ درصد انرژیمان صرف وحدت بین خودمان میشود
اصلاحطلبان چه در زمان انتخابات و چه خارج از زمان انتخابات، شورای عالی سیاستگذاری دارند و به صورت مرتب جلسه برگزار میکنند اما اصولگرایان تنها در زمان انتخابات شورا یا جبههای تشکیل میدهند و فعالیت میکنند و در هر دوره هم نام خود را عوض میکنند. این دوره هم شورای وحدت به ریاست آقای حدادعادل شکل گرفته است. حال چرا رویکرد اصولگرایان اینچنین است و چرا هربار با یک نام ورود میکنند؟
ما چون در کشور حزب نداریم این مشکل را داریم و هم ما این مشکل را داریم و هم اصلاحطلبان. اکثر انرژی ما هم برای ایجاد وحدت بین خودمان صرف میشود. یعنی ما برای اینکه انتخابات را اداره کنیم، باید برویم انرژیمان را برای رقابت با رقیب صرف کنیم ولی ۷۰ درصد انرژیمان صرف وحدت بین خودمان میشود.
از محافل اصلاحطلبان هم خبر داریم آنها هم بالاخره تندرو و کندرو دارند و همین الان اصلاحطلبان درمورد دولت آقای روحانی یک عدهشان میگویند باید از این دولت عبور کنیم یک عده میگویند باید حمایتش کنیم یک عده میگویند ما مسئولیت کارهایش را نمیپذیریم و یک عده میگویند میپذیریم اینها هم غوغاهایی در درون اصلاحطلبان است.
آنها هم با هم زیاد اختلاف دارند و ما هم اختلافاتی داریم. ما هم در درونمان تندرو داریم، میانهرو و رویکردهای مختلف داریم. این مشکل حزب است و ما تا چندتا حزب نداشته باشیم این مشکلات ادامه دارد.
تشریح علت تشکیل شورای وحدت
در مورد اینکه فعال هستیم یا نیستیم هم ما احزابمان فعال هستند. مثلا در جامعه اسلامی مهندسین ما هر دوسال کنگره و جلسه داریم و انتخابات داریم یا جمعیت ایثارگران یا جمعیت رهپویان یا حزب موتلفه اینها فعال هستند اما در نزدیکی انتخابات این جلسه ائتلاف است که تشکیل میشود نه اینکه بگوییم احزاب میخوابند تا شب انتخابات، نه. آنها دارند کارشان را میکنند.
اتفاقا توصیه ما حتی به رسانهها همیشه این بوده که انتخابات هر دو سال یکبار داریم درنتیجه ما شش ماه فضای کشور را انتخاباتی کنیم و بقیه بحثهای انتخاباتی درون تشکیلات باشد و رسانهای نکنیم. برخی از خبرنگاران از من میپرسند برای ۱۴۰۰ میخواهید چکار کنید؟ میگویم تا ۱۴۰۰ دولت دو سال و نیم دیگر وقت دارد باید اجازه دهیم کار کند از حالا برویم بگوییم عبور کنند یا نکنند و خلاصه همین کارهایی که اصلاحطلبان میکنند آیا مسئولیت کارهایش را بر عهده بگیریم یا نگیریم این برای مملکت سود ندارد، در تشکیلات و در درون حزب بنشینید و بحثهای انتخاباتی کنید.
علت اینکه شورای وحدت تشکیل شده این است که امسال، سال انتخابات است و مجلس انتخابات دارد و احزابی که فعال هستند الان دوباره آن جلسه ائتلاف را تشکیل دادند و انشاالله دارند کار را جلو میبرند. من اتفاقا این را حسن میدانم.
بحث سر این است که چرا هردفعه با یک اسم در انتخابات حاضر میشوند؟
این خیلی مهم نیست و غصه این را نخورید. یک موقع جمنا میشود یک موقع شورای وفاق میشود. اصلاحطلبان هم همین است یک موقع میگفتند پارلمان اصلاحات، اینها مهم نیست. به قول معروف می گویند قورمه سبزی به اینکه با «ق» یا «غ» بنویسند مهم نیست مهم آن گوشتش هست که این روزها گیر نمیآید.
ماجرای نظر رهبری درباره دولت پارلمانی و ریاستی
مقام معظم رهبری بحث اصلاح ساختار بودجه را مطرح کردند اما آیا در کنار این موضوع میتوانیم به اصلاح ساختارهای سیاسی هم فکر کنیم؟ از نظر شما آیا نیاز هست؟ آیا نیاز هست که بعد از سالها در قانون اساسیمان بازنگری داشته باشیم؟
اصلاح ساختار یعنی بخواهیم قواعد و مقررات را عوض کنیم. بارها و بارها گفتهایم، ما در قانون اساسیمان یک سری اصول داریم که اینها غیر قابل تغییر هستند من شما را به اصل ۱۷۷ قانون اساسی ارجاع میدهم که گفته اگر خواستید در قانون اساسی تجدیدنظر کنید فرایندش چگونه است و چگونه باید اقدام شود و در چه مسائلی نمیشود تجدیدنظر کرد و در چه مسائلی میشود.
زمانی حدود ده یا ۱۵ سال قبل بود که حضرت آقا سفری به کرمانشاه داشتند که در سخنرانیشان همین مثال را زدند که بعضی از اصول قانون اساسی تغییر نمیکند اما بعضیهایش قابل تغییر است. ایشان مثال زدند که مثلا الان حکومت ما پارلمانی است میتواند زمانی بشود حکومت ریاستی یا دوباره بشود پارلمانی یعنی دولت ما بشود پارلمانی یا ریاستی.
بعضیها این تحلیل آقا را اینطور برداشت کردند که نکند آقا طرفدار دولت پارلمانی است درنتیجه شروع کردند روی آن مانور دادند که آقا دوباره بعد از یکی دو سال توضیح دادند که من مثال زدم.
اصول متضمن جمهوریت و اسلامیت نظام غیرقابل تغییر است
اصولی که متضمن جمهوریت و اسلامیت نظام است اینها غیرقابل تغییر است یعنی مثلا میگویند ما در مملکتمان انتخابات داریم، هیچ کس نمیتواند قانون اساسی را اصلاح کند و بگوید رئیسجمهور انتصابی باشد یا مثلا بگوید مجلس نمیخواهیم، اینها متضمن جمهوریت نظام است. یا درمورد اسلامیت اگر کسی بگوید ما شورای نگهبان نمیخواهیم و مجلس هرچه تصویب کرد همان خوب است، اینها متضمن جمهوریت یا اسلامیت نظام است، یا مثلا اصل ولایت فقیه هم متضمن جمهوریت و اسلامیت است.
اما میتوانند بگویند یک مجلس خوب نیست و دو مجلس داشته باشیم یا میتوانند بگویند نظام سیاسی ما باید نظام حزبی شود، مثلا ما زمانی رئیس شورای عالی قضایی داشتیم و بعد قانون اساسی اصلاح شد و گفتند رئیس قوه قضائیه وجود داشته باشد. از این کارها هیچ اشکالی ندارد میتوان گفت مثلا مجلس الان چهارساله است و بشود شش ساله.
نمیشود در مملکت بگویند انتخاب رهبری با رای مستقیم مردم انجام شود
مثلا میتوان گفت اعضای شورای نگهبان یا اعضای قوه قضائیه هم با رای مردم انتخاب شوند؟
نه نمیشود. شورای نگهبان شش نفر حقوقدان دارد که رئیس قوه قضائیه به مجلس معرفی میکند و مجلس است که باید رای بدهد. شش نفر از آنها باید فقیه جامعالشرایط باشند به انتخاب رهبری. فقهای شورای نگهبان را نمیشود مردم انتخاب کنند. حتی درمورد انتخاب رهبری، خبرگان را مردم انتخاب میکنند ولی رهبری را خبرگان باید انتخاب کنند.
اینکه نمیشود در مملکت بگویند انتخاب رهبری با رای مستقیم مردم انجام شود خب یکی مثلا چهارتا شعار بدهد و رای بیاورد این که نمیشود. باید خبرههایی که میدانند شرایط رهبری چیست و چگونه است انتخاب کنند.
معتقدم مملکت را با یک مجلس نمیشود اداره کرد
من خودم الان طرفدار این موضوع هستم که معتقدم مملکت را با یک مجلس نمیشود اداره کرد حتما باید دو مجلس شود و خیلی از کشورهای دنیا هم اینگونه هستند یک مجلس نمایندگان و یک مجلس به نام سنا، خبرگان، لردها و... دارند. ما میتوانیم مثلا بگوییم مجلس نخبگان.
یکی دیگر اینکه بنده اعتقاد دارم انتخابات در کشور ما باید حزبی شود اگر حزبی نباشد بیشتر شور انتخاباتی هست که انتخابات را رقم میزند تا برنامهها.
یک سری از این اصلاح ساختارها حتما میشود و لازم هم هست که بشود اما اینکه درمورد قانون اساسی ما چه زمانی مصلحت انجام این کار باشد، این به رهبری و همان اصل ۱۷۷ مربوط میشود.
این اصل قانون اساسی گفته رهبری اگر یک زمانی لازم دانستند به رئیسجمهور ابلاغ میکنند و یک پارلمان یا مجلس خاصی تشکیل میشود که آنهم در اصل ۱۷۷ ذکر شده که اعضایش چگونه انتخاب شوند که مجمع و تعدادی از مجلس و دولت و شورای نگهبان و یک سری دانشگاهیان را دعوت میکنند و مجلسی تشکیل میشود برای تجدید نظر در قانون اساسی.
اینکه آقای رئیسی به ریاست قوه قضائیه رسیدند و مقام معظم رهبری در پیام انتصاب ایشان به ریشهکنی فساد از درون خود این قوه تاکید کردند و همچنین گفتند تحولی متناسب با نیازها و پیشرفتها در قوه قضائیه صورت بگیرد، آیا این اصلاح ساختار میتواند به قوه قضائیه هم مربوط شود؟
بله حتما. خیلی از اینها اصلا ربطی به قانون اساسی هم ندارد، این اصلاحات که اصلا وظیفه رئیس قوه قضائیه است. البته رئیس قوه قضائیه کار خلاف قانون نباید بکند.
یک جاهایی ممکن است نیاز به لایحه داشته باشند که به مجلس بدهند که مجلس اصلاح کند یک جاهایی هم ممکن است در اختیار خود رئیس قوه باشد که حتما باید اصلاح شود.
این ارتباطی به اصلاحساختارهایی که گفتم ندارد. آن اصلاح ساختارها اصلاح قانون اساسی است که باید اصلاح شود.
آملی مصمم است که بالای سر مجمع بایستد و کارها را به کمک اعضای مجمع و دبیرخانه انجام دهد
آقای محسن رضایی اخیرا گفتهاند که مجمع دارد با یک سری تغییر و تحولات درونی و ساختاری مواجه میشود، جزئیات آن چیست؟
حضرت آقا حکم اخیر اعضای مجمع را که در زمان حیات آیت الله شاهرودی دادند یک پیوست حکم داشتند و خواستهشان از آن پیوست حکم این بود که مجمع هم چهارچوب سیاستهای کلی را مشخص کند و هم پژوهشها و ساختارهایش را دقیق کند و اینها مطالباتی است که در رسانهها هم منتشر شد.
آیتالله شاهرودی که عمرشان به دنیا نبود و آقای آملی که تشریف آوردند ایشان تقریبا تا چندوقت پیش درگیر قوه قضائیه هم بودند. خود آقای آملی هم حتی با اینکه دورهاش در قوه قضائیه هنوز پنج شش ماه مانده بود ولی به این جمعبندی رسیدند که کار را تحویل دهند و این تحویل و تحول هم انجام شد.
آقای آملی الان مصمم هستند که بالای سر مجمع بایستند و انشاالله کارها را به کمک اعضای مجمع و دبیرخانه انجام دهند.
اینها کارهایی است که باید اتفاق بیافتد و ساختارهایی که باید اصلاح شود که در چهارچوب همان پیوست حکم حضرت آقا است و چیزهایی از آن هم مثل آیین نامههای نظارت و امثال اینها هست که بعد از تصویب مجمع باید به تصویب حضرت آقا برسد.
دبیرخانه باید زیرنظر رئیس مجمع فعالیت کند
برخی مطرح میکنند که بین آیتالله آملی لاریجانی و محسن رضایی در مجمع اختلاف وجود دارد آیا این قضیه صحت دارد؟
اولی این است که آقای آملی با آقای رضایی با همدیگر کار کنند، چون در حکم حضرت آقا برای آقای آملی آمده بود که دبیرخانه زیرنظر رئیس مجمع باید فعالیت کند، یعنی مدیریت کل به عهده رئیس مجمع است.
انشاالله امیدواریم که با هم کار کنند و از تجربیات و امکانات همدیگر استفاده کنند و اگر خدای نکرده زمانی هم نتوانستند با هم کار کنند آن موقع باید تصمیم بگیرند.
- 10
- 6