این رابطه که حتی ممکن است بین دو کشور همسایه که روابط دوستانهای هم با یکدیگر دارند، برقرار نباشد. علاوه بر اینکه برقراری هر نوع رابطه همکاری قویتر و بلندمدتتری با کشوری مانند چین که اقتصاد دوم جهان بوده و خیز بلندی برای دستیابی به رتبه نخست برداشته، برای هر کشوری در جهان، مهم است، نیاز بلندمدت چین به محصولات بخش انرژی ایران، اعم از نفت و گاز و محصولات پتروشیمی و معدنی دستکم تا پایان نیمه نخست قرن بیستویکم، برنامه چین برای تحقق طرح کمربند و جاده که همان راه ابریشم نو بوده و در راستای استراتژی توسعه اقتصادی چینی است و اهمیت دستیابی به بنادر شرقی مدیترانه از مسیری متفاوت با کانال سوئز و همچنین افزایش درآمدهای ارزی آن کشور از محل فعالیتهای سرمایهگذاری در خارج از مرزهای چین که خود را در قالب تولید ناخالص ملی (و نه تولید ناخالص داخلی) نشان میدهد از یک طرف و نیاز ایران، بهعنوان دارنده بزرگترین ذخایر مجموع نفت و گاز جهان به توسعه سهم بازار خود در آسیای جنوب شرقی و هند و چین که مهمترین خریداران نفت و گاز و فراوردههای دیگر ایران هستند، بهعلاوه ضرورت جذب سرمایهگذاری خارجی در ایران، که بهدلیل منفیشدن نرخ تشکیل سرمایه در این سالها اهمیتی دوچندان یافته و همچنین نیاز ایران به برخی فناوریهای نوین که بر اثر محدودیتهای بینالمللی، کشور ما را با تنگناهایی روبهرو کرده است از طرف دیگر، دلایل مهم و شناختهشدهای برای برقراری رابطه راهبردی بین دو کشور به شمار میآیند.
این سند از موضعی برابر و عزتمندانه تهیه شده و حتی یک جمله یا عبارت در آن نمیتوان یافت که نشاندهنده برتری یک طرف بر دیگری باشد. سند از دو رویکرد واقعگرایانه و برنده-برنده برخوردار است.
برخی تصور می کنند که ایران در شرایطی نامناسب به خواستههای چین تن داده و امتیازهای مهمی را واگذار کرده که باز به همان دلیل که ذکر شد نادرست است.
نهتنها رابطه راهبردی با چین، تهدید نیست بلکه فرصتی گرانقدر برای کشور است و جمهوری اسلامی ایران با برخی از کشورهای مهم جهان، بهویژه با چند اقتصاد برتر غرب و شرق و منطقه نیز باید چنین سندی را مبادله کرده و آن را به اجرا بگذارد.
این سند، نهتنها در مغایرت با شعار نه شرقی، نه غربی جمهوری اسلامی ایران نیست بلکه ازآنجاکه منجر به دستاوردهای مهم اقتصادی و توسعه ظرفیتهای ثروتآفرینی میشود، تقویت شعار یادشده را نیز بهدنبال خواهد داشت. البته بر این نکته نیز باید تأکید شود که نگاه به جهان باید متوازن باشد و نگاه به شرق، نباید منجر به رویگرداندن از غرب باشد. رفتار خردمندانه و عزتمدار ایران در گرو همکاری متعادل و از موضعی برابر و متکی به دیپلماسی، با تمام کشورهای جهان، بهجز رژیم نامشروع صهیونیستی است.
بهطور طبیعی، هر کشوری بهدنبال حفظ مصالح و بیشینهکردن منافع ملی خود است و نباید انتظار داشت که چین یا هر کشور دیگری، حتی همسایگان بسیار نزدیک ایران، چشم بر برخی منافع پوشیده و از موضع خود کوتاه آیند. بررسی برخی ادعاهای اخیر همسایگان درباره مورد حقآبه،نشاندهنده این واقعیت است که درهمکاریهای بینالمللی، خردورزی کامل و دوری از احساسات و هیجان،از ضرورتی انکارناپذیر برخوردار است؛ ازاینرو نظام جمهوری اسلامی برای اینگونه همکاریها باید نظام مدیریتی خود را ارتقای اساسی ببخشد وگرنه امکان دستیابی حداکثری به منافع، با تردید روبهرو خواهد بود.
تصور کنیم که اخبار یکی از شبکههای داخلی یا خارجی، رئیس یا ولیعهد یک کشور منطقه را نشان دهد که در حال پیادهشدن از پلههای هواپیما در پکن یا شانگهای است.بیگمان، در همان لحظه، فضای مجازی آکنده میشود از پیام و نماهنگ و سخنرانی و نظر برای مقایسه ایران با آن کشورها و گله از مسئولان که چرا از رقبا غافل ماندهاند. اکنون که ایران در سختترین شرایط خود، موفق شده است تا با حضور وزیر خارجه دومین قدرت اقتصادی جهان در تهران، سندی راهبردی را مبادله کند، جای آن دارد که خداقوت بزرگی به سیاستگذاران و مجریان تبادل این سند گفته شود که خواب از چشم دشمنان کشور و خائنان آن ربوده است. قدر فرصتها را بدانیم و از ارتقا و توسعه همکاریهای بینالمللی ایران بزرگ حمایت کنیم.
عباس عبدی: شرط موفقیت قرارداد ایران و چین، پذیرش برجام و FATF است
عباس عبدی در روزنامه اعتماد نوشت:توافق با چین یا هر کشور دیگری مستلزم وارد شدن در بازی بینالمللی است. اگر اشتباهی که در برجام رخ داد را در اینجا هم تکرار کنیم، به همان میزان و بیشتر متضرر میشویم.
معنادار نبود که بخواهیم، فقط مساله هستهای را از طریق دیپلماسی حل کنیم و سایر مسائل فراموش شود. نتیجه همین وضعیتی میشود که میبینیم. درباره چین هم توجه کنیم، اگر برجام به سرانجام نرسد یا از آن خارج شویم و شرایط به پیش از آن برگردد، بهطور قطع چین هیچ نوع همکاری با ایران نخواهد کرد همچنان که پیش از برجام چنین نمیکرد. چون چین برجام را امضا کرده و به قطعنامههای قبلی علیه ایران رای داده است.
همچنین بدون حضور در FATF آنان با ما همکاری نخواهند کرد. اصولا با کشوری همکاری راهبردی میکنند که در مسیر نظام بینالمللی باشد.اظهارات اخیر وزیر خارجه امریکا درباره توافق اخیر ایران و چین و نیز اظهارات مقامات چینی به خوبی این معنا را میرساند.
چین نه فقط در سطح بینالملل، بلکه در سطح منطقهای نیز حاضر به همکاری راهبردی با ایران علیه اسراییل، امارات و عربستان نخواهد بود. وزیر خارجه چین پیش از سفر به ایران، به امارات و عربستان رفته بود. پس، شرط لازم این همکاری ورود نسبی به ساختار نظام بینالملل است، اگر این را نمیخواهید یا نمیپذیرید، وارد همکاری راهبردی با چین نشوید که فقط اتلاف وقت است.
شرط لازم این نیز احیای برجام است. ظاهرا برخی اصولگرایان درک دقیقی از این مساله ساده ندارند.
اگر این توافق با شکاف سیاسی و بیاعتمادی مزمن موجود میان اجزای حکومت یا حکومت و مردم همراه باشد، به سرعت یا شکست میخورد یا تبعات منفی آن نصیب مردم خواهد شد. تبعات منفی آن چیست؟ راحت شدن خیال دولتها از سرمایهگذاری در امور زیربنایی و سپس مصرف سایر منابع کشور در امور جاری و اتلاف آن در چاه فساد و ولخرجی و در نهایت بدهکار شدن کشور است، بدون اینکه شاهد رشد تولید و صادرات باشیم. این بدترین خطری است که میتوان انتظار آن را داشت.
بنابراین تنها راه، شفافیت و اصلاحات سیاسی در داخل کشور است، بهطوریکه تصمیمات سیاسی به ویژه خارجی نه براساس منافع فردی یا گروهی، بلکه براساس منافع ملی اتخاذ شود. بدون اصلاحات سیاسی داخلی، توافقاتی اینچنینی میتواند با هدف تغییر موازنه قوای داخلی و نه افزایش تولید و رفاه پایدار صورت گیرد. ۳- نکته مهم دیگر، ضرورت طی مراحل قانونی در نهایی شدن قراردادهایی است که در زیرمجموعه یا ادامه این سند راهبردی قرار میگیرند. هر گونه تعهدی که پذیرفته شود، لزوما باید در قالب قانون و به تایید مجلس برسد. اگر این اتفاق رخ ندهد، نه تنها غیرقانونی و نامشروع است، بلکه سوءظن را بیشتر و حمایت مردم را کمتر میکند و از همه مهمتر اینکه به راحتی میتواند ابزاری برای تحقق منویات و گرایشهای افراد و گروههای خاصی در مقابل و علیه مردم قرار گیرد.
- 17
- 4