به گزارش همدلی، شاید به واقع این مسئولان بلندپایه، آنچنان دارای عزتنفس و نادیده انگاریِ بیحرمتیِ روا شده به شخص خود باشند که به فردای آن روز، هیچ نشانی از بیاحترامی میزبان نسبت به خود را در یاد نداشته و حتی به مدحِ او نیز مشغول شوند، اما به واقع نباید فراموش کنند که آنها، در قالبِ نامهای خود، هیچ جایگاهی در مجامع عمومی بینالمللی نداشته و این اعتبارِ نام ایران و ایرانی است که بهواسطه منصب آنان، چنین موقعیتی را نصیب آنان کرده است و از این منظر باید پاسدارِ غرور مردمانِ خود برای نقشهایی باشند که به آنها بخشیدهاند.
این روزها، تصاویر و ویدئوهای استقبال از رئیسجمهور ایران در روسیه و ناتوانیِ تیمِ تشریفات او، در بین مردم ایران ردوبدل میشود و در مقایسه با نوع استقبال همین کشورها از سران دیگر کشورهای خارجی، مورد ارزیابی قرار میگیرند. فارغ از این، بسیاری از مردم، این تصاویر را در شبکههای خبری و رسانههای بینالمللی مشاهده میکنند و ازآنچه تحقیرِ نامِ کشور خود در عرصه جهانی را باعث شده است، احساس شرم میکنند.
آنچه دراینبین خود را صریح و بیپرده نشان میدهد نوعی تعجیل و دستپاچگی در سیاست خارجیِ نوینِ تعیینشده از سوی دولت و وزارت خارجه است. سرعت در تصویرسازیهایِ نشستن با مقامات چینی و روسی و بزرگنماییِ قراردادها و معاهداتی چهبسا هنوز امضا نشده با آنان، بهمنظور تزریق قوایی جدید در مذاکرات هستهای و خطونشان کشیدن برای طرفین غربی، باعث شده است که وزارت خارجه، تنها نتیجه مطلوب و البته احتمالیِ خود را در نظر گرفته و بیخیال «عزت»ی باشد که از سوی رهبر انقلاب یکی از رویکردهای ارتباط با جهان اعلامشده است.
دراینبین، به نظر میرسد دستگاه عریض و طویلِ وزارت خارجه ایران در دولت سیزدهم که برای مذاکرات هستهای وین، سیلِ عظیمی از کارشناسان سیاسی را عازم وین کرده و در پاسخ به انتقادات در موردِ این حجم از حضورِ نفرات، تعدادِ کارشناسان خود را نمایشگرِ عزم جدی ایران برای دستیابی به نتیجه میداند، هنوز الفبایِ تدارکاتِ تشریفات برای مقامهای عالیرتبهای چون رئیسجمهور کشور خود را نیاموخته است.
امیر عبداللهیان، وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران که در نخستین حضور خود بهعنوان وزیر خارجه در عرصه بینالمللی و در عکس یادگاریِ نشست بغداد، جای از پیش تعیینشده برای ایران را تغییر داده و با افتخار، از تعیینِ آداب دیپلماسی به سیاقِ خود بهعنوان نشان دادنِ جایگاهِ اصلی ایران یاد میکند گویی بار دیگر نیاز بهمرور درسهای دانشگاهی خود دارد تا تدارکِ اصول تشریفات دیپلماتیک برای رئیسجمهور، نماینده مجلس و اعضای دولت را چیزی جدا از نمایشهایی چون پای رویهم انداختن در برابر مقام سیاسی خارجی دیگر یا تفاوتِ نوشیدن چای یا قهوه در پای میز برجام ببیند.
فارغ از این حجم کارنابلدیِ وزارت خارجه در امور تشریفات و استقبال و تدارکات حضور در محافل بینالمللی، آیا باید همواره در برابر پروتکلهای طرفِ میزبان سر خم نمود و هیچگونه اعتراضی نکرد؟ این روند تا چه وقت قرار است ادامه پیدا کند؟ آیا وزارت خارجه، نامهایی چون روسیه یا جمهوری آذربایجان را بزرگتر از آن میبیند که پس از کوتاهیِ آنان در رعایتِ آداب تشریفات برای رئیسجمهور، رئیس مجلس یا یک وزیر، حداقل اعتراض کوتاهی کرده و مراتب ناراحتی خود را به نمایندگی از شهروندان خود بروز دهد؟ یا شاید در این صورت باید عطای قراردادهایی با این حجم از تبلیغات را به لقای آن ببخشد؟هنوز فراموش نکردهایم که رئیسجمهور پوتین در سفر خود به ایران، حتی اتومبیل ضد بمب اتمی خود را نیز با خود به همراه آورد و اینگونه با عبور از خیابانهای تهران، پروتکلهای تشریفاتیِ کرملین را به میزبان نیز دیکته کرد، اما رئیس تشریفاتِ نهاد ریاست جمهوری ایران تفاوتِ «بیا» و «برو» را در زبان انگلیسی نمیداند.
دراینبین، کارشناسان سیاسی، مقصر اصلی وقوعِ چنین مواردی که باعث تحقیر ملی شده و تداومِ آن عزت و غرور ملی را نشانه رفته است وزارت خارجه میدانند. در همین زمینه محمدرضا مهاجری، فعال سیاسی در گفتوگو با «همدلی» تصریح کرد که این قصور در سفر رئیسی به روسیه، متوجه نهاد ریاست جمهوری و همچنین شخصِ وزیر خارجه است، زیرا نتوانستد پروتکلها را بهصورت دقیق و عزتمندانه برای رئیسجمهور کشور، تدارک ببیند.
علی بیگدلی، استاد دانشگاه و کارشناس مسائل سیاسی نیز معتقد است که مقصر اصلی در این زمینه، وزارت خارجه است چراکه این درک را نداشته که این سفر در چه شرایطی در حال انجام است و آیا اصلاً در حال حاضر، موقعیت کشور میزبان، اجاره این سفر را میدهد یا خیر.
در ادامه متن گفتوگوی روزنامه همدلی را با این دو کارشناس سیاسی میخوانید:
محمد رضا مهاجری: تا تدوین پروتکلهای عزتمندانه، سفرهای خارجی لغو شود
روش استقبال از رئیسجمهور در سفر به روسیه و در ادامه، کارنابلدیِ تیم تشریفات او که متأسفانه بازتاب زیادی هم در شبکههای خارجی داشت، نگرانیهای زیادی را برای مردمی که عزت و غرور ملی خود را شکسته شده دیدند، به وجود آورد. بااینحال دستگاه رسانهای منتسب به دولت، از این اتفاقها تنها بهعنوان حاشیههایی نام میبرند که در پیِ کمارزش نشان دادنِ اصلِ سفر رئیسجمهور به روسیه هستند. آیا پروتکلهای تشریفاتی اینقدر بیاهمیت و پیشپاافتاده هستند؟
اگرچه در حال حاضر باید دستاوردهای این سفرها موردبررسی قرار گیرد، اما اگر دستاوردهای این سفرها هم تابعی از این نحوه تشریفات و استقبال باشند، شاید بتوان از آن بهعنوان یک فاجعه یاد کرد. شاید اگر نتایجی که از این سفرها عاید شده است، نتایج مطلوبِ ایران بوده و بهنوعی بُرد برای ایران محسوب شود، بتوان از این بخش مربوط به تشریفات عبور کرد و به بخش دوم توجه کرد.
در این زمینه به نظر میرسد که واقعاً لازم است آقای رئیسی و وزیر خارجه او و همچنین مسئولان دولت با شفافیت کامل، در مورد نتایج این سفر اطلاعرسانی کنند. اگر این اطلاعرسانی بهصورت صادقانه، صریح و با شفافیت کامل صورت گرفته و بهمانند همین مسئله نوعِ استقبالها، همراه با لاپوشانی نباشد و از طرفی شامل دستاوردهای مثبتی هم شده باشد؛ شاید مردم ایران نیز با به علت دستیابی به نتایج مثبت، بخشی از غرور ملیِ خدشهدار خود را تا حدودی ترمیمشده ببینند. بهعبارتیدیگر، اگر واقعاً دستاوردهای این سفر آنقدر بزرگ باشد که بتواند این احساس شکستِ غرور ملی را از ذهن خارج کند، میتوان از حواشیِ مربوط به تشریفاتِ استقبال عبور کرد.
عدم رعایت اصولِ آدابِ دیپلماسی و احترام به نامِ ایران، پیشتر نیز در سفر رئیس مجلس به روسیه و همچنین وزیر راه به جمهوری آذربایجان اتفاق افتاده بود. آیا با ادامه این نوع اهمال، وجهه ایران در مراودات منطقهای و بینالمللی آسیب بیشتری نمیبیند؟
به نظر من در مورد موضوع سفر آقای رئیسی به روسیه، هم نهاد ریاست جمهوری مقصر و هم شخصِ وزیر خارجه مقصر بودند که نتوانستند پروتکلها را بهصورت دقیق و عزتمندانه برای رئیسجمهور کشور، تدارک ببیند. اگر هم قرار باشد که در ادامه سفرهای رئیسجمهور و مقامهای دیگر ایران نیز همین موارد بار دیگر اتفاق افتد، بهتر است که آقای رئیسی تا مدتی سفرهای خارجی را لغو کنند تا مسئولان وزارت خارجه یاد بگیرند که برای سفرهای رئیسجمهور از پروتکلهای قابل قبولی استفاده شود.
علی بیگدلی: آداب تشریفات به مسئولان آموزش داده شود
این روزها، رفتار تحقیرآمیز روسیه در استقبال از رئیسجمهور ایران و کارنابلدیِ مسئولین تشریفاتِ وزارت خارجه در این سفر و همچنین انعکاس گسترده آن، زمینه ناراحتی بخش وسیعی از ایرانیان را به دلیل ضربه خوردنِ عزت ایرانی، فراهم آورده است. آیا به واقع، برنامهریزی برای چنین سفری که از مدتها قبل تبلیغات گستردهای برای آن انجامشده، اینچنین دشوار به نظر میرسد؟
در علم سیاست، درسی وجود دارد به نام آدابِ دیپلماسی. این درس مربوط به همین مسئله است و شامل این مورد اصلی میشود که وقتی قرار است یک مقام عالیرتبه سیاسی کشور به کشور دیگری سفر کند، وزارت خارجه باید از قبل، هماهنگیهای لازم را انجام دهد. حتی این مسئله که هنگام خروج رئیسجمهور از هواپیما در کشور میزبان، چه کسی به استقبال او بیاید نیز از پیش باید تنظیم شود. این ضعف و ناتوانی وزارت خارجه ما بوده است که نتوانسته تشریفات لازم را برنامهریزی کند تا مانع از بروز این رفتارهای حقارت آمیز در سفر رئیسجمهور و رئیس مجلس به روسیه و همچنین سفر وزیر راه به جمهوری آذربایجان شود. این رفتارها باعث خفت و خواری و همچنین پایین آمدنشان و پرستیژ ملی ما میشود، چراکه این موارد در دنیا انعکاس گستردهای پیدا میکنند.
چرا باید رئیسجمهور ایران در پای میز گفتوگو، به دیدار پوتین که میزبان او بوده است، برسد ولی همین آقای پوتین خودش شخصاً و با دستهگل به استقبال خانم مرکل یا نخستوزیر اسرائیل میرود. خارج از مقامِ رئیسجمهور، آنچه اهمیت بیشتری دارد شأن کشورهاست. ایران باید وزن سیاسی خود را آنچنان بالا ببرد که هموزن با پرستیژ دیگر کشورها به شمار آید. شاید این نگاه میزبان، نشان از یادآوریِ عدم هموزن بودن و شأن سیاسی میهمان باشد و این مسئله باید موردتوجه مسئولان ما قرار گیرد. زمانی که وزن و شأن کشور توسط نظام به حدی تقلیل پیدا میکند که اینگونه از مقامهای رسمی و بلندپایه کشور استقبال میشود، میتوان آن را بهعنوان آسیبی دانست که میتواند بهعنوان یک نقطه تاریک در تاریخ باقی بماند.
آیا میتوان عدمِ اعتراض ایران به نوع استقبال از رئیسجمهور و یا حتی صدور بیانیهای کوتاه از سوی وزارت خارجه برای عذرخواهی از چیدمانِ ضعیفِ هیات تشریفاتی رئیسجمهور که موجباتِ این حجم از ناراحتیها را دلیلی برای تکرار اینگونه رفتارها در سفرهای آتیِ مقامات سیاسی ایران دانست؟
به نظر میرسد وقتی قرار است که به این صورت از مقامهای مسئول ایرانی که نماینده ایران هستند، استقبال شود بهتر است که سفر به این کشورها از دستور کار خارج شود، چراکه این نوع رفتار تحقیرآمیز در صورت تداوم بهآسانی در فضای تعاملات بینالمللی، قابلتغییر نیست. لازمه این تغییر نگاه به دستگاه سیاسی و نوع تعامل با ایران، تغییر رفتار ایران در صحنه بینالمللی و فضای منطقهای است. باید توجه کرد که چرا در گذشته و دوران قبل از انقلاب، نوع استقبال از مقامهای مسئول و رسمی کشور به آنگونه بود و آنطور باشکوه از ایران استقبال میکردند. باید علل این تفاوت را جستجو کرد. تحقیر ایران با استفاده از این نوع روشها باعث شکستِ غرور ملی و خفتِ همه مردم ایران شده و این موضوعی فراتر از وجهه نظام ایران است.
دلیل اصلی این ناهماهنگیها و کارنابلدیها را چه مواردی میتوان جستجو کرد؟
این یک سفر عجولانه بود که نباید در این زمان انجام میشد، چراکه روسیه در حال حاضر درگیری شدیدی با اوکراین و غرب دارد و تحتفشار نظام بینالمللی است. مقصر اصلی در این زمینه، وزارت خارجه است چرا این درک را نداشته که این سفر در شرایطی در حال انجام است. آیا موقعیت کشور میزبان، اجاره این سفر را میدهد یا خیر. از سوی دیگر، معاونت تشریفاتی وزارت خارجه نیز نشان داد از سواد، دانش و اطلاعات کافی در این زمینه، بیبهره است و این واقعاً باعث تأسف است که مسئولان ردهبالای سیاسی کشور ما، حتی بر الفبای دیپلماسی نیز احاطه ندارند.
بااینوجود همانطور که گفته شد، گلایه اصلی را باید از وزارت خارجه کرد که این نیروهای ناتوان و بیتجربه را در مجموعه خود، گرد هم آورده است که تمامکاری که انجام دادهاند این است که مثلاً اعلام کنند آقای رئیسی میخواهد به روسیه سفر کند. البته که شخصِ آقای رئیسی هم در این زمینه، از تجربه کاری برخوردار نیستند. در همه دنیا حتی به روسای جمهور نیز آداب تشریفات آموزش داده میشود؛ از نوع لباس پوشیدن تا نوع برخورد. در این زمینه بهراحتی میتوان تفاوتِ پوشش و برخورد روسای جمهور کشورهای مختلف جهان را قبل و بعد از رسیدن به این مقام مورد ارزیابی قرار داد و تفاوت برخورد آنان را که ناشی از نوع آموزشها بوده است را مشاهده کرد.
برخی معتقدند که دستاورد این سفرها تا به آنجا اهمیت دارند که بهراحتی میتوان از چنین مواردی که به حاشیههایی کماهمیت میمانند، عبور کرد.
اینگونه موجه انگاریها، بهنوعی فرار از جرم است. همان زمان هم که آقای امیرعبداللهیان به چین سفر کردند، گفتند که ما قرارداد خود را با چین به مرحله اجرایی رساندیم، درحالیکه در واقعیت، چنین چیزی صحت نداشت. چراکه اگر قرار باشد توافقی بین دو کشور حتی در حد موافقتنامه هم صورت گرفته و امضا شود باید هر دو وزیر خارجه در یک مصاحبه مطبوعاتی آن را اعلام کرده و حداقل بیانیهای در مورد آن منتشر کنند. در سفر چین، حداقل همین دو مورد نیز اتفاق نیفتاد، بنابراین میتوان نتیجه گرفت که اصلاً هیچ قراردادی هم در این زمینه بین طرفین امضا نشده است.
در سفر آقای رئیسی به مسکو نیز، روسیه هیچگونه قراردادی را با ایران امضا نکرد؛ بنابراین این ادعا که دستاوردهای این سفرها بهمراتب بیشتر از حاشیههایِ استقبال تحقیرآمیز آن از مقامهای ایرانی است، خود نشاندهنده پذیرش این حقارت است. اگر دستاوردها بزرگ بوده و منطبق با منافع ملی مردم ایران بوده است که باید با صدای بلند نمونههای آن را به اطلاع همه رساند؛ اما بهجای شنیدنِ این دستاوردها، فریادهای حقارت آمیز مسئول تشریفاتِ آقای رئیسی برای صدازدنِ ماشین او در گوش ما مانده است.
محسن رفیق- 20
- 6