فریدون مجلسی، دیپلمات سابق و کارشناس روابط بینالملل در روزنامه جهان صنعت نوشت: گفته میشود که فرق دوره فعلی انتخابات میاندورهای آمریکا با دورههای قبل در این است که در این انتخابات یک فضای دوقطبی ملموس در جامعه و سیاست آمریکا ایجاد شده است. اما به طور کلی باید در نظر داشت که اختلافات میان دو حزب جمهوریخواه و دموکرات در ایالات متحده از نوع اختلافات فرهنگی است.
در واقع جامعهای که تحت تاثیر عوام باشد، قاعدتا تندرو شده و ممکن است اشخاص نامعقولی را به رهبری خود انتخاب کند. یعنی ما پیش از این شاهد بودیم که جامعه عوام آمریکا که بخشی از گروه خاموش (نه اکثریت یا اقلیت خاموش) و محافظهکار را در پشت سر خود داشت که توانست حتی شخص نامتعارفی مانند ترامپ را به ریاستجمهوری برساند. در همین رابطه است که نتایج انتخابات میاندورهای آمریکا را میتوان از چند منظر داخلی، بینالمللی و ارتباط آن با ایران مورد بررسی قرار داد.
خطر تشدید جنگ در اوکراین
به طور طبیعی در داخل آمریکا در اختیار گرفتن کنگره توسط جمهوریخواهان باعث نارضایتی قشر روشنفکر و دانشگاهی این کشور شده و آنها فعالیت و دیدگاههای خود را از طریق رسانهها و ابزارهایی که در اختیار دارند بر ضد سیاستهای محافظهکاران ادامه خواهند داد. البته تاثیر این انتخابات در فضای سیاسی آمریکا دیر یا زود نیز از بین خواهد رفت.
اما در زمینه روابط بینالملل، قدرت گرفتن جمهوریخواهان در کنگره و سنا میتواند منجر به تشدید اختلافات آمریکا با روسیه در جنگ اوکراین شود. یعنی جمهوریخواهان نمیپذیرند که روسیه به عنوان قائم مقام کنونی اتحاد جماهیر شوروی به یک کشور اروپایی مانند اوکراین حمله کند. در نتیجه قدرت گرفتن آنها ممکن است خطر جنگ در جهان را گسترش دهد.
سیاست آمریکا در قبال ایران
جنبه دیگر این انتخابات نیز به ایران مرتبط میشود. اکنون فضای سیاسی ایالات متحده در قبال ایران به وضعیتی رسیده که چه از منظر دموکراتها و چه از منظر جمهوریخواهان، زمینه برای یک نوع سازگاری (نه سازش) برای ترک مخاصمه میان تهران و واشنگتن چندان فراهم نیست. در واقع میان دو کشور دیگر بحث مصالحه مطرح نبوده و شرایطی ایجاد شده که دیدگاه هر دو حزب در قبال ایران مشابه یکدیگر است. لذا در انتخابات میاندورهای فعلی یا حتی در آینده هر شخص یا حزبی که اکثریت را به خود اختصاص دهد در ارتباط با ایران تفاوت و مساله مهمی رخ نخواهد داد. یعنی میتوان گفت در این راستا، رفتار محافظهکاران در قبال ایران شاید تندتر و رفتار دموکراتها نیز شاید در قبال این تندرویها محافظهکارانهتر شود.
شاهد بودیم که شامگاه سهشنبه کاروان سوخترسانی ایران در مرز سوریه و لبنان مورد حمله قرار گرفت. هر چند که آمریکا منکر چنین اقدامی شد، اما نباید فراموش کرد که اسراییل به عنوان شعبه محلی آمریکا در منطقه عمل کرده و اقداماتش میتواند تهدیدآمیزتر نیز باشد.
در این رابطه باید توجه داشته باشیم که سیاست آمریکا در مقابله با ایران، یک سیاست جنگی کلاسیک مانند حمله نظامی با پیادهنظام نیست. سیاست آمریکا در قبال ایران یک راهبرد ضربهزنی و فرسایشی به منظور هزینهافزایی است. فرسایش یعنی هزینه کردن بیش از درآمد یا سرمایهگذاری که نتیجه و آثار آن در شرایط اقتصادی کنونی کشور مانند تورم و افزایش نرخ ارز قابل مشاهده است. ایران اکنون به واسطه شرایط ایجادشده در حال یک جنگ اقتصادی و در عین حال منازعات پیچیده منطقهای در کشورهایی نظیر لبنان، سوریه، یمن، کردستان عراق و افغانستان است.
حتی در این میان تنش در مرزهای شمالی با آذربایجان نیز اخیرا به آنها اضافه شده است. امری که همگی منجر به بروز هزینههای اقتصادی و سیاسی برای کشور میشود. به همین دلیل است که معقتدم در قبال این سیاست فرسایشی که هر دو حزب جمهوریخواه و دموکرات در رابطه با آن در توافق کامل به سر میبرند، ایران باید سیاست معقول خروج سریع از این وضعیت و تنشزدایی را در دستور کار خود قرار دهد. بنابراین به طور خلاصه از آثار خارجی انتخابات میاندورهای آمریکا در روابط بینالملل میتوان گفت که نتایج انتخابات کنونی ممکن است باعث شدت بخشیدن به جنگ در اوکراین شده و در مورد ایران نیز حتی اگر جمهوریخواهان سنا را هم در اختیار بگیرند، دیگر تضاد چندانی میان آنها و دموکراتها در قبال مساله برجام وجود نخواهد داشت.
بایدن ماموریت خود را انجام داد
اما یک منظر دیگر این انتخابات به تاثیر آن در انتخابات دو سال آینده ریاستجمهوری آمریکا بازمیگردد. در این رابطه میتوان گفت که جو بایدن در تبلیغات انتخابات ریاستجمهوری قبل که با حمایت باراک اوباما توامان بود، نشان داد که به لحاظ کارکردی و عقلانی از توانمندی لازم برخوردار است؛ اما واقعیت این است که بایدن اکنون دچار فتور سالمندی است. چند روز قبل در یکی از سرمقالههای واشنگتن پست، نویسنده مقاله هشدار داده بود که امیدواریم بایدن این عقلانیت را به خرج دهد و در دور بعدی انتخابات ریاستجمهوری شرکت نکند.
به شخصه معتقدم که منافع حزبی در آمریکا چیزی نیست که روی آن تعارفی صورت بگیرد. در نتیجه به نظر نمیرسد که نه بایدن و نه معاون او یعنی خانم کامالا هریس، نماینده حزب دموکرات در انتخابات آینده باشند.
در واقع امروز شاهد هستیم که آنتونی بلینکن وزیر خارجه فعلی آمریکا نمایشهای سیاسی و دیپلماتیکی از خود ارائه میدهد که تداعیکننده چهرهای از جان کندی و بیل کلینتون است. بنابراین معقتدم احتمال دارد گزینه جدی دموکراتها در انتخابات ریاستجمهوری دو سال آینده شخص آنتونی بلینکن باشد. چراکه بایدن با حضورش در این دوره از انتخابات، ماموریت اصلی و بزرگ خود یعنی حذف دونالد ترامپ از عرصه سیاست آمریکا را انجام داد.
- 17
- 1