به گزارش فراز، دوره چهارساله حضور محمد کشاورز آخرین سفیر کشورمان در چین، چندماهی است که به پایان رسیده و هنوز نیز خبری از تمدید دوره چهارساله او منتشر نشده. کشاورز در آذرماه سال ۹۷ به این سمت انتخاب شد و در آذرماه سال ۱۴۰۱ نیز دوره چهارساله مذکور به پایان رسید.
با توجه به جایگاه واهمیت کشور چین در معادلات سیاسی و اقتصادی کشور در غیاب توافقات بینالمللی به نظر میرسید که مجموعه مقامات نظام به دنبال گماردن دیپلماتی متبحر و شایسته در این سمت باشند اما با وجود نامهای شنیده شده بیم آن میرود که اینبار نیز با پیشی گرفتن زدو بندهای سیاسی درون دولت بر مصالح کشور، فردی خارج از مجموعه وزارت خارجه و بدون هیچکونه شناختی از مجموعه معادلات نظام بینالملل، راهی پکن شود.
مهمتر اینکه هر دو گزینه مطرح کنونی برای گرفتن سکان هدایت سفارت ایران در پکن در یک چیز مشترک هستند و آن هم داشتن کارنامه ناموفق در مدیریتهای قبلی واگذار شده به آنهاست.
صالح آبادی؛ اقتصاد دانی با کارنامه ناامیدکننده در بورس و بانک مرکزی
طبق شنیدههای خبرنگار فراز از برخی منابع مطلع، یکی از مهمترین نامهای مطرح شده برای حضور در کسوت سفیر ایران در چین علی صالح آبادی، رئیس کل سابق بانک مرکزی است؛ یکی از امام صادقیهایی که از حمایتهای غلامرضا مصباحی مقدم نماینده پرنفوذ مجلس شورای اسلامی که پدر همسر اوست، برخوردار است.
قبل از آن هم در دولت سیزدهم بحث بر سر این بود که صالحابادی با حمایتها و پیگیریهای پدر همسر خود به کرسی رئیس کلی بانک مرکزی رسیده است. موج سنگین انتقادات مصباحی مقدم از دولت سیزدهم، خصوصا در عرصههای اقتصادی پس از برکناری دامادش از سمت رئیس کلی بانک مرکزی، این گمانه را به شدت تقویت میکرد.
با وجود اینکه مجموعه سوابق صالح آبادی بیشتر در حوزه بازار سرمایه و فعایتهای اقتصادی است اما تلاشهای بسیار زیادی در جریان است تا او را راهی چین کنند. منتقدان با توجه به مباحث فوق این سوال را از دولت مطرح میکنند که دلیل انتخاب فردی تا این اندازه نابلد با حوزه سیاست خارجی کشور برای حضور در یکی از مهمترین سفارت خانههای کشور چیست؟ حامیان صالح آبادی با این توجیه که عبدالناصر همتی، رئیس اسبق بانک مرکزی نیز تجربهای در حوزه دیپلماسی نداشت اما با انتخاب کابینه روحانی راهی چین شد انتصاب این دانش آموخته امام صادقی را امری منطقی نسبت به چارهاندیشی برای خروج پولهای حاصل از فروش نفت ایران از چین میدانند.
اما این افراد التفاطی به این موضوع نشان نمیدهند که پولهای ایران در چین به واسطه ارتباط نزدیک سیستم پولی و بانکی پکن با واشنگتن بلوکه شده است و حضور سفیری چون صالح آبادی که هیچ آشنایی با کانالهای حوزه دیپلماتیک و روند رایزنیهای گسترده این حوزه ندارد نمیتواند کمک حال آزادسازی این پولها باشد.
علاوه بر این عملکرد ۴۵۰ روزه صالح آبادی در بانک مرکزی بیانگر این موضوع اسست که حضور او تنها به آشفتگیهای بازار ارز و سکه و افزایش تورم در کشور دامن زده است. به طوریکه در این بازه زمانی یعنی از مهر ۱۴۰۰ تا آذر ۱۴۰۱ نرخ دلار از ۲۷هزار و هفتصد تومان به ۴۳ هزار و ۶۱۰ تومان و قیمت سکه نیز از ۱۱میلیون و هشتصد هزار تومان به ۲۲ میلیون و دویست هزار تومان رسید.
حال با این اوصاف این سوال مطرح است چگونه فردی با این کارنامه نا موفق که حتی سابقه حضورش در دولت به یک سال و نیم ابتدای کار دولت سیزدهم هم نرسید، چگون میتواند در جایگاه سفیر آتی ایران در چین که هیچ سررشتهای از آن ندارد موفق باشد؟
علی عسگری؛ مدیری بی برنامه با نگرشی یک سویه
گزینه بعدی که از آن به عنوان سفیر آینده ایران در چین یاد میشود، علی عسگری مدیرعامل گروه صنایع پتروشیمی خلیج فارس است که پیش از این ۵ سال در قامت رئیس سازمان صدا و سیما در رسانه ملی حضور داشت. ۵ سالی که از دیدگاه محمد سرافراز رئیس اسبق سازمان صدا و سیما «هیچ نقشه راهی» برای آن نداشت. بازه زمانی که در آن برخورد یکسویه با منتقدان و مخالفان به رویه جاری بر سازمان صدا و سیما تبدیل شد و تا آنجا پیش رفت که در قبال انتقاد صورت گرفته از عملکرد افراد و شخصیت ها اجازهای برای حضور یا انعکاس نظراتشان در رسانه ملی داده نمیشد و برخورد غیرمنصفانه با برخی از چهره ها، بهویژه برخورد حذفی با آنها در دستور کار صدا و سیما قرار گرفت.
عسگری که دوران حضور در سازمان صداوسیما با انتقادات زیادی به جهت عملکردش مواجه بود در دی ماه ۱۴۰۰، به عنوان مدیرعامل بزرگترین شرکت بازار سهام ایران انتخاب شد و این امر نیز موجب ایجاد تشویش و نگرانی بیشتر سهامداران بورس را فراهم آورد.
منتقدان با هشتگهای اعتراضی خواستار لغو حکم او شدهاند و این پرسش را مطرح کردند که چگونه فردی با سابقه ریاست سازمان صداوسیما به یکباره در قامت مدیرعامل یک شرکت پتروشیمی ظاهر میشود؟ جالب است حتی در این میان علی اکبر رائفی پور، از جنجالیترین شخصیتهای این روزهای فضای مجازی هم با انتشار توئیتی در واکنش به انتصاب عسگری نوشت: «واقعاً نمیتونم ببینم با یک سری انتصابات عجیب مملکت رو فنا بدن. ربط علی عسگری به پتروشیمی چیه؟ میدونید تو این شرایط و اوضاع با یک اشتباه چه بر سر بورس میاد؟ »
هلدینگ خلیجفارس مجموعهای با سهم ۵۷ درصدی دولت است که بیشترین صادرات نفتی ایران توسط آن انجام میشود. این مجموعه رقیب «سابیک عربستان» به عنوان نخستین مجموعه پتروشیمی در خاورمیانه است و بر اساس رتبهبندی ICIS (موسسه بین الملل فعال در حوزه صنعت پتروشیمی است) هم، دومین شرکت پتروشیمی خاورمیانه شناخته میشود.
میزان سرمایهگذاری هلدینگ خلیج فارس در صنعت پتروشیمی۴ میلیارد و ۲۰۰ میلیون دلار عنوان شده که از این حیث در رتبه پنجم جهان قرار گرفته است. تمامی این آمار و اطلاعات بیانگر میزان حساسیت گروه صنایع پتروشیمی خلیج فارس است و با عنایت به این موضوع که با وجود گذشت یکسال از آغاز به کار عسگری در بزرگترین هلدینگ صنعتی کشور هنوز عملکرد خاصی که بتواند نشانگر توفیق او در به سامان رساندن برنامههای این هلدینگ باشد مشاهده نشده، معلوم نیست بر چه اساسی برخی از مقامات کشور اصرار بر انتصاب او به عنوان سفیر ایران در یکی از تأثیرگذارترین سفارت خانههای کشور دارند؟
سفارت خانهای که در وانفسای افزایش روابط پکن با اعراب و سرازیر شدن نفت روسیه به چین و قبضه کردن جایگاه ایران در بازارهای جهانی از سوی کشورهای به اصطلاح دوست، میتواند نقشی تأثیرگذار، حداقل در تثبت جایگاه فعلی نفت ایران در بازارهای چین داشته باشد. البته نه با حضور فردی ناآگاه به اصول دیپلماسی که بنا بر ملاحظات سیاسی راهی پکن شده باشد.
- 17
- 5