کوروش احمدی دیپلمات پیشین ایران در روزنامه شرق نوشت: گامهای اولیهای که برای تبادل زندانیان بین ایران و آمریکا برداشته شده، بار دیگر این سؤال را مطرح کرده است که اقدامات حکومت ما در چارچوب چه راهبرد کلانی انجام میشود؟ راهبرد کلان آمریکا را میتوان حدس زد. مهار چین و شکست روسیه در اوکراین اولویت راهبردی آمریکا است و یکی از لوازم آن، یعنی کنترل بهای انرژی، اجتناب از تنش در خلیجفارس و سختگیری کمتر در اِعمال تحریم نفتی علیه ایران را ضروری کرده است. انتخابات سرنوشتساز ۲۰۲۴ آمریکا نیز دلیل دیگر تمایل دولت بایدن به حفظ آرامش در خلیج فارس است. تقویت اخیر حضور نظامی آمریکا در منطقه نیز میتواند پیوست امنیتی این تنشزدایی باشد. به همین دلیل و درحالیکه گویا از نظر آمریکا برجام منتفی است، مذاکرات مربوط به آنچه «تفاهم نانوشته» خوانده شده، از اوایل اردیبهشت در عمان در جریان بوده که ظاهرا تبادل زندانیان پیششرط لازم برای تحقق آن است. آزادی زندانیان آمریکایی همچنین به دلیل انتخابات برای دولت بایدن مهم است. در همین زمینه تاکنون یک فعال حقوق بشر آمریکایی در رواندا و یک بسکتبالیست آمریکایی در روسیه آزاد شده و تلاش برای آزادی خبرنگار والاستریت ژورنال زندانی در روسیه و چند زندانی در ایران در جریان است. نظر به اهمیت نقش افکار عمومی در آمریکا، دولت بایدن امیدوار است که آزادی این زندانیان به هموارشدن راه او در انتخابات کمک کند؛ ضمن آنکه بهشدت مراقب است بهانهای به دست جمهوریخواهان و لابیهای مؤثر ندهد؛ این یعنی کاهش در اصل تحریمها در برنامه نیست.
درحالیکه استراتژی و تاکتیکهای آمریکا روشن است، مشکل میتوان درکی از استراتژی و تاکتیکهای طرف ایرانی داشت. انتقال یک سپرده ۲.۷ میلیارد دلاری ایران از عراق به بانکی در عمان و احتمال انتقال سپرده ششمیلیارددلاری ایران از کره جنوبی به یک بانک قطری گویا تنها دستاورد مذاکرات ماههای اخیر بوده است. در هر دو مورد آمریکا مدعی شده که این سپردهها با مجوز مقامات آمریکایی و صرفا برای کالاهای غیرتحریمی هزینه خواهند شد. اگرچه آقای باقریکنی گفته است که تضمینهای لازم گرفته شده است اما با آزادشدن این پنج زندانی، روشن نیست اگر فردا آمریکا در صدور مجوزهای لازم بازی درآورد، چه کاری میتوان کرد. شک نیست که مشکلات اقتصادی کشور بیش از آن است که با آزادی محدود این سپردهها قابل حل باشد. این سپردهها با توجه به اندازه اقتصاد یک کشور ۸۵ میلیونی و نیاز گسترده به سرمایهگذاریهای معوق در تأسیسات و زیرساختها و ضرورت توسعه بازار کار برای شمار درخورتوجه بیکاران یا شاغلان غیرمولد و کمبازده قطرهای در دریاست. اگر راهبرد دولت گذران روزمره و باری به هر جهت و از این ستون به آن ستون باشد، شاید بشود با این اقدامات مدتی سر کرد، اما بدون شک، تشدید مستمر انواع بحرانها در حوزههای متعدد به دلیل فقدان منابع کافی و مدیریت کارآمد ادامه خواهد یافت.
اگر بحثها درباره تفاهم نانوشته درست باشد و آزادی زندانیان دو طرف در هفتههای آینده را گام نخست در چنین جهتی بدانیم، حاصل آن فقط انجماد در وضعیت کنونی خواهد بود. به این معنی که آمریکا در ازای تنشزدایی، سختگیری کمتری در اجرای تحریمها نشان خواهد داد و از این طریق دسترسی ایران به منابع و داراییهای خود برای خرید کالاهای غیرتحریمی مختصری بیشتر خواهد شد. در شرایطی که خبری از سناریوی دیگری نداریم، تنها فرض موجود این است که تفاهم نانوشته حداکثر به ایران امکان خواهد داد تا اکتبر ۲۰۲۵ دسترسی بیشتری به درآمد نفت خود داشته باشد. در آن تاریخ غرب دو گزینه خواهد داشت: ۱- خاتمه اعتبار قطعنامه ۲۲۳۱ و خروج موضوع هستهای ایران از دستور کار شورای امنیت مطابق بند ۸ قطعنامه. ۲- اعاده هفت قطعنامه تحریمی سابق علیه ایران مطابق بند ۱۱ قطعنامه. بعید است در صورت ادامه وضع موجود و در غیاب یک راهحل اساسی، غرب راه نخست را برگزیند.
در چنین شرایطی، مشکل مهم دیگری که با آن مواجه هستیم، پیشافتادن سریع رقبای منطقهای از ما در امر توسعه است. برای نمونه درآمد عربستان از صدور نفت در سال ۲۰۲۲ معادل ۳۲۶ میلیارد دلار بوده و درآمد ترکیه از صادرات در همان سال با افزایش ۱۸.۷۴ درصدی به ۳۴۳ میلیارد دلار رسیده و این کشور از محل جهانگردی ۴۳ میلیارد دلار درآمد داشته است. روشن است که همسایگان ما با چنین درآمدهایی و بهرهمندی از یک سیاست خارجی متوازن، موقعیت منطقهای و بینالمللی خود را مستمرا بهبود میبخشند که یک نمونه اخیر آن همراهشدن روسیه و چین با مواضع امارات در مورد سه جزیره ایرانی است. در چنین شرایطی اگر ما وقت و انرژیمان را صرف موارد جزئی و پراکنده مانند آزادکردن این یا آن سپرده و نظایر آن کنیم، بیشازپیش از قافله همتایان منطقهای عقب خواهیم ماند و موقعیت ژئوپلیتیک ممتاز و منابع طبیعی و نیروی انسانی ما بیشازپیش بیاثر و خنثی خواهد شد.
- 19
- 1