روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: انتشار خبر مذاکرات آتی ایران با سه کشور اروپائی درباره مسائل لبنان، فلسطین و هستهای، موجی از امید را در کشورمان به وجود آورد. اولین نشانه استقبال افکار عمومی از این خبر و تأثیر مثبت آن در جامعه، پائین آمدن قیمت ارز و بالا رفتن شاخص بورس در اولین لحظات بعد از انتشار خبر مذاکرات بود.
قطعاً کاسبان تحریم و افراد و جریانهائی که منافع خود را در جنگ، منازعات و تحریمها جستجو میکنند از خبر تصمیم ایران برای مذاکره با سه کشور اروپائی خشمگین خواهند شد. آنها در خوشبینانهترین فرضیه، منافع مادی خود را در ادامه تحریمها و به صدا درآمدن طبل جنگ میدانند هرچند ممکن است بعضیها حتی مأموریت داشته باشند کشور را با تبلیغات مسموم به سوی خشونت، جنگطلبی و قطع روابط با کشورهای مختلف سوق دهند.
خوشبختانه عقلای کشور به این تفکر خطرناک روی خوش نشان نداده و تصمیم به مذاکره گرفتهاند. این، تصمیم نظام است و بطور طبیعی باید وزارت امور خارجه کشورمان با تمام توان خود برای احقاق حقوق ملتهای مظلوم فلسطین و لبنان و دفاع قانونی از منافع هستهای ایران در این مذاکرات فعال باشد و مانع ظلم بیشتر به ملتهای منطقه شود.
افراد، احزاب، جریانهای سیاسی مختلف در کشورمان حق دارند دارای نظرهای مختلف درباره مذاکره باشند و آن را ابراز نمایند. مخالفان مذاکره را نباید به خاطر اظهارنظری که در این زمینه میکنند سرزنش کرد، بلکه باید زمینه کاملاً برای ابراز نظر آنها فراهم باشد تا عموم مردم با اطلاع یافتن از استدلالهای آنان بتوانند طرز فکرشان را ارزیابی نمایند و درباره آنها و تفکرشان تصمیم بگیرند. آنها نیز طبعاً باید به تصمیم نظام پایبندی نشان دهند و در عین حال که نقطهنظرهایشان را منتشر میکنند برای نظر دیگران به ویژه کسانی که با آراء مردم مسئولیت مدیریت کشور را برعهده دارند احترام قائل باشند.
فقط خود را دیدن، نظر خود را اصل قرار دادن و دیگران حتی مسئولین را نادیده گرفتن و هیچکاره تلقی کردن، نوعی خودمحوری و استبداد فکری است که با هیچ معیاری منطبق نیست. جامعهای میتواند به موفقیت و سعادت برسد که صاحبان افکار مختلف در آن بتوانند با آزادی و به راحتی فکر و نظر خود را مطرح نمایند و به تصمیمات زمامداران قانونی که با آراء مردم در جایگاه تصمیمگیری قرار دارند پایبندی عملی نشان دهند.
از این واقعیت روشن که بگذریم، درباره اصل مذاکره باید به دو نکته اصولی توجه دقیق و عمیق شود. اول اینکه مذاکره برای حفاظت از منافع است نه تسلیم شدن در برابر خواستههای غیرمنطقی طرف مقابل. و دوم اینکه اگر طرف مقابل حاضر به پذیرفتن حق نشود و درصدد تحمیل نظر زیادهخواهانه و غیرمنطقی خود باشد، زیر بار او نرفتن حق طبیعی و قطعی است. از هیچ کشور مستقل و آزادی انتظار انجام مذاکره با هیچ طرفی خارج از این چارچوب وجود ندارد و چنین مذاکرهای هرگز به تضییع حق کشوری که زیر بار خواستههای غیرمنطقی طرف مقابل نمیرود نخواهد شد.
با این روش، ما میتوانیم با تمام کشورها غیر از کشوری که اصل وجودش را غیرقانونی میدانیم مذاکره کنیم کمااینکه همین کار را در دهههای گذشته بارها انجام دادیم و هرگز زیر بار خواستههای غیرمنطقی هیچ کشوری نیز نرفتیم. کشوری که از منطق روشن، حقوق قانونی و قدرت ذاتی برخوردار است، هرگز از مذاکره با هیچ دولتی نمیترسد. حتی این احتمال یا تجربه که مذاکره با فلان کشور یا کشورها بیفایده است نیز نمیتواند بهانهای برای پرهیز از مذاکره باشد، زیرا دولتها با ادامه تلاشهای قانونی است که میتوانند حقوق خود و منافع ملتهای خود را تأمین کنند.
مذاکره درباره لبنان و فلسطین اگر به نتیجه نرسد چیزی از دست نخواهیم داد ولی اگر به نتیجه برسد جلوی کشتار مردم و تخریبها گرفته میشود. مذاکره درباره مسائل هستهای هم اگر به نتیجه نرسد در همان جائی خواهیم بود که اکنون هستیم ولی اگر به نتیجه برسد بسیاری از مشکلات از بین خواهند رفت. این، یک روش معقول بینالمللی است که استفاده از آن حق طبیعی تمام کشورهاست و بهرهبرداری از آن منطبق با عرف بینالمللی با تجربهای موفق است.
- 12
- 3