روزنامه توسعه ایرانی نوشت: دیروز ظهر به وقت واشنگتن و حوالی ساعت ۲۰:۳۰ به وقت تهران دونالد ترامپ بعد از ۴ سال دوری از قدرت دوباره به کاخ سفید اسبابکشی کرد و به این ترتیب حالا او برای ۴ سال آینده مستاجر کاخ سفید است؛ مستاجری که حالا در صدر ارکان قدرت کشوری قرار دارد که از منظر نظامی، سیاسی و البته اقتصادی یکی از قدرتمندترین کشورهای جهان محسوب میشود.
ترامپ البته با سروصدای بسیار درباره امضای تعداد قابلتوجهی فرمان فوری در روز اول بازگشتش به کاخ سفید، روزها بود که توجهها را به سمت بازگشت طوفانی خود جلب میکرد، اما برای ایرانیان شاید بازگشت او معنای متفاوتی را به ذهن متبادر میکرد. ترامپ در دور نخست ریاست جمهوری خود ، از قرارداد برجام که بسیاری آن را قرارداد قرن میخواندند با یک امضا خارج شد و شدیدترین تحریمهای ممکن را به ایران تحمیل کرد.
بازارهای مالی ایران نیز روزهای اخیر کاملا متاثر از خبر بازگشت اوست آن هم در شرایطی که مارک والتز، مشاور امنیت ملی دولت دوم ترامپ با این ادعا که «پدافند هوایی ایران نابود شده»، گفته است که «اکنون لحظه گرفتن آن تصمیمات کلیدی است و در ماه آینده این کار را (تصمیمگیری) خواهیم کرد».
البته که سخنگوی وزارت خارجه نیز به سرعت به اظهارات او پاسخ داد و گفت این اظهارات مخرب بوده و در جهت خیر و صلاح هیچ طرفی نیست. سخنگوی اسماعیل بقایی در نشست خبری خود افزود که ایران در دفاع از منافع و حاکمیت ملی و تمامیت ارضی خود قاطعانه عمل خواهد کرد.
در همین حال لیندسی گراهام که همه او را به عنوان یک سناتور تندرو جمهوریخواه میشناسند نیز گفته است که «شانس موفقیت دیپلماسی با ایران یک در تریلیون و احتمال موفقیت حمله ۹۰ درصد است.»
در واقع به نظر میرسد حتی پیش از ادای سوگند توسط ترامپ نیز، تندروها از هر دو جناح در حال کار و فعالیت هستند، کمااینکه در ایران نیز گاندوسازان دست به کار شدهاند و قرار است مجموعه تلویزیونی جنجالی گاندو این بار از شبکه افق بازپخش شود و روایتهایی درباره ساخت سری جدید این مجموعه ضد مذاکره نیز به گوش میرسد.
ماجرای تهران و واشنگتن در دور دوم ترامپ
در این بین اما فارغ از تلاشهای تندروها در تهران و واشنگتن همچنان این سوال مطرح است که ترامپ قصد دارد در دور جدید ریاست جمهوری خود در برابر ایران چه مسیری را طی کند؟ مساله این جاست که «دونالد ترامپ» در شرایطی به کاخ سفید بازگشته که با جهانی بسیار خشونتبارتر و بیثباتتر از زمانی روبهرو خواهد شد که چهار سال پیش مجبور به ترک آن شد.
البته که همین حضور او در جایگاه ریاست جمهوری به نظر میرسد خود، عاملی برای افزایش ناامنی در جهان باشد.
او برنامههایی نامشخص و نامطمئن برای خاتمه سریع جنگهای جاری در اوکراین و خاورمیانه ارائه کرده است. ترامپ با متحدان ایالات متحده دشمنی کرده، سودای بازگشت به دورانی که در آن ایالات متحده بهراحتی سرزمینهای موردنظرش را تصرف میکرد، در سر دارد و او و مشاورانش تهدیدهایی را در زمینه آغاز جنگهای تجاری مطرح و از جنبشهایی حمایت میکنند که دموکراسیها را تضعیف و اقتدارگرایان رو به رشد را تقویت کردهاند.
روابط میان تهران و واشنگتن هر چند در سالهای اخیر به صحنهای از جدالهای بیپایان و بیاعتمادیهای عمیق بدل شده، اما در این میدان پرآشوب، گاهی هم جرقههایی از امید به چشم میخورد. اکنون شاید برای نخستین بار نشانههایی از تمایل به تعامل، اگرچه پراکنده و شکننده، در میان برخی نهادها و بازیگران کلیدی در تهران و واشنگتن در حال خودنمایی است.
آیا فشار حداکثری در برنامه ترامپ است؟
در مساله ایران نیز به نظر میرسد او یک بار تا انتهای روند فشار حداکثری را پیموده باشد و برای بسیاری سوال است آیا باز به همان مسیر خواهد رفت.
ترامپ در دوره اول ریاستجمهوریاش، خروج از توافق هستهای ایران و اجرای کمپین فشار حداکثری از طریق تحریمها و کاهش نفوذ آن در منطقه را امتحان کرد و اکنون نیز ترکیب کابینه او با افراد تندرو علیه ایران، از جمله «مایک والتز» میتواند او را در تضاد با متحدان خلیج فارس قرار دهد که به نظر میرسد به دنبال کاهش تنشها با تهران هستند.
البته که آن چه اکنون به وضوح مشخص است، افزایش ابهام در سیاستهای آتی ترامپ است. رئیسجمهور منتخب ایالات متحده خود نیز آشکارا از این آشفتگی استقبال میکند؛ زمانی که در یک کنفرانس مطبوعاتی از او درباره برنامههایش برای ایران سؤال شد، با پاسخی مبهم گفت:«چگونه میتوانم الان چیزی در این باره بگویم؟ این موضوعی نیست که پیش از وقوع یا عدم وقوع چیزی بخواهم در موردش صحبت کنم. نمیخواهم شما را ناراحت کنم، اما فکر میکنم این موردی نیست که بخواهم الان در مورد ایران یا هر جای دیگری از جهان به آن پاسخ بدهم.»
اما ترامپ که در مبارزات انتخاباتی خود وعده داده از درگیریهای پرهزینه در خاورمیانه اجتناب کند، اکنون چطور بدون تکیه بر دیپلماسی میخواهد تنها بر طبل فشار حداکثری بکوبد؟ او اکنون باید نشان دهد که دیپلماسی میتواند جایگزینی مؤثر برای رویکردهای تقابلی باشد و ازسرگیری مذاکرات با تهران شاید تحقق همان وعده عدم درگیری پرهزینه با تهران باشد.
مذاکرات با اروپا و توپی که در زمین ترامپ است!
از سوی دیگر ترامپ در شرایطی به کاخ سفید بازگشته که مذاکرات ایران و اروپا نیز اکنون در جریان است.
چنان چه هفته گذشته نیز رویترز در ارزیابی خود از دیدارهای ژنو، مشخصا به نقش ایالات متحده و سیاست دولت ترامپ اشاره دارد و نوشت که«دور جدید گفتوگوهای ژنو پس از نشست قبلی در ماه نوامبر انجام شد. در آن زمان، یکی از مقامات ایرانی به رویترز گفته بود، نهایی کردن نقشه راه با اروپاییها، توپ را در زمین ایالات متحده برای احیا یا نابودی توافق هستهای قرار میدهد.»
به نوشته این خبرگزاری و در تحلیل نه چندان خوشبینانه، «در حالی که کمتر از یک هفته تا پیش از بازگشت دونالد ترامپ، رئیسجمهور منتخب ایالات متحده، به کاخ سفید باقی مانده، او متعهد شده که به سیاستی که در دوره قبلی خود دنبال میکرد، بازگردد که به دنبال نابودی اقتصاد ایران بود تا این کشور را مجبور به مذاکره بر سر برنامه هستهای، برنامه موشکهای بالستیک و فعالیتهای منطقهای کند.»
نکته اما این جاست که ایرانیها نیز هرگز نگفتند مذاکره نخواهند کرد؛ در روزهای اخیر بارها پزشکیان و عراقچی بر مذاکره عزتمندانه بر پایه مصالح ملی تاکید کردهاند.
در همین شرایط، المانیتور نیز در گزارشی در روزهای اخیر از روند پیش رو ارزیابی بینابین دارد و به اعتقادش، «دونالد ترامپ، رئیسجمهور منتخب آمریکا گفته که آماده مذاکره با ایران است، اما همچنین وعده داده که در قبال تهران سختگیرانه عمل کند و از شاهینهای ایران برای پستهای کلیدی سیاست خارجی و امنیت ملی در دولت آینده استفاده کرده است.»
در مقابل اما عراقچی، در مصاحبهای با شبکه سی سی تی وی چین تاکید کرده که «فرمولی که ما برای حل موضوع هستهای در نظر داریم، همان فرمول برجام است که در ازای رفع تحریمها، حاضر به نظارت اعتمادساز درباره برنامه هستهای ایران هستیم».
ترامپ در دوراهی سخت فشار بیشتر یا بازگشت به میز مذاکره!
حال در چنین شرایطی به نظر ترامپ در یک دوراهی است که البته بخشی از مسیر انتخاب او از تصمیمات سیاسی در تهران میگذرد.
در ایران، انتخاب مسعود پزشکیان بهعنوان رئیسجمهوری معتدل و اهل گفتگو نشان از رویکرد جدیدی در سیاست داخلی و خارجی کشورمان دارد. پزشکیان که به تعامل و دیپلماسی اعتقاد دارد، بارها بر اهمیت همکاری با غرب برای کاهش فشارهای اقتصادی و حل بحران معیشتی مردم تأکید کرده است. او در سخنرانیهای اخیر خود اشاره کرده که تقویت اقتصاد ایران بدون کاهش تنشهای بینالمللی و بهبود روابط با قدرتهای جهانی، بهویژه آمریکا، دشوار خواهد بود. عراقچی، نیز همسو با این سیاست، از آمادگی تهران برای ازسرگیری مذاکرات هستهای خبر داده است. این مواضع نشان میدهد که تهران بهرغم فشارهای داخلی و خارجی، همچنان مسیر مذاکره را باز نگه داشته، اما برای دستیابی به نتایج ملموس، انتظارات مشخصی از طرفهای مقابل دارد.
این بدان معناست که در تهران حالا نجواهای مذاکره و گفتگو با شرایط ویژه شنیده میشود اما در نقطه مقابل نیز دولت ترامپ با همه اما و اگرهاش یکسره در آغوش تندروها نیست.
برخی از مشاوران ترامپ، از جمله مسعد بولس، به اهمیت باز گذاشتن درهای دیپلماسی اشاره کردهاند. این دیدگاه بر این اساس استوار است که فشار اقتصادی و تهدید نظامی به تنهایی نمیتواند ایران را به تغییر رفتار وادار کند و تنها راه پیشرو، مذاکره جدی برای دستیابی به توافقی جدید است. این اختلاف در دیدگاهها نشان میدهد که سیاست ترامپ در قبال ایران ممکن است ترکیبی از رویکردهای فشار و تعامل باشد. آینده این روابط همچنان در هالهای از ابهام است، اما رویکرد ترامپ در ماههای اولیه ریاستجمهوریاش میتواند سرنوشت مسیر دیپلماسی یا تقابل را تعیین کند.
ترامپ به راه میانه تن نمیدهد
در همین راستا، احمد زیدآبادی، تحلیلگر سیاسی در آستانه تحلیف ترامپ در کانال تلگرامیاش نوشت: «بحث در بارۀ رابطۀ ایران و آمریکا بینهایت تکراری و دل به هم زن شده است. هیچ حرف نو و ناگفتهای در این باره باقی نمانده است. اینک لحظۀ تصمیمگیری قاطع و نهایی فرارسیده است. ترامپ فردی نیست که با سیاست «مدیریت تخاصم» آنگونه که دستگاه بیرمق وزارت خارجۀ جمهوری اسلامی در پی آن است، کنار آید. او در پی «عادیسازی تمامعیار» یا «رویارویی تمامعیار » در روابط کشورش با ایران است. حال این به عهدۀ مقامهای مسئول است که یکی از این دو مسیر را انتخاب کنند. این باری است صرفاً بر دوش خود آنان با همۀ سنگینی و عوارض و عواقبش.»
به هر حال، اکنون دو انتخاب برای طرفین در تهران و واشنگتن وجود دارد؛ مذاکره با رویکرد دیپلماسی و بسترسازی برای فشار حداکثری! به نظر میرسد برای ارزیابی آنچه پیش روست باید صبر و مدارا پیشه کرد.
***
روزنامه اطلاعات: می گویند دنبال رفع تحریم نرویم، اما پیشنهادی برای رشد اقتصادی ندارند/ هنوز هیچ خبری از مذاکره نیست اما صداوسیما حمله به مذاکره و ظریف را شروع کرده
روزنامه اطلاعات نوشت: با توجه به زمزمههایی که درباره امکان از سرگیری مذاکرات برجامی و تحصیل توافقی برای رفع تحریمها درگرفته، همزمان تبلیغات ضدبرجامی صداوسیما هم اوج گرفته است.
برنامههای ویژه دعوت از مخالفان مذاکره و حمله به تیم مذاکره قبلی برجام و بهویژه جواد ظریف و تهیه گزارشهای خبری درباره آثار و تبعات زیانبار برجام به تعبیر متولیان و برنامهسازان سیمایی از جمله تلاشهایی است که در جریان است تا قبل از اینکه حتی مذاکرهای در کار باشد یا گفتگویی آغاز شود، مرگ آن را از همین حال رقم بزنند یا اصولاً امکان تحقق آن را از بین ببرند و جالب اینکه حتی آنقدر خوش سلیقه هم نیستند که در مناظرهها از یک موافق نیمبند و از یک حریف ضعیف هم دعوت کنند تا آش اینقدرها هم شور نباشد و حداقل اقناعی هم در مخاطب پدید آورد.
بحث بر سر اصرار عجیب جریانی است که با وجود ملاحظه تنگناها و مشکلاتی که تحریمها و نبود ارتباطات لازم بینالمللی برای کشور به بار آورده، از همین حال راه را برای عبور از این بحران میبندند و شوربختانهتر اینکه راهحل جایگزین و قابل دسترسی هم برای آن پیش چشم نمیآورند.
به عنوان مثال اگر میگویند ما به رفع تحریم نیازی نداریم و مشکل اصلی معضلات اقتصادی کشور، وجود تحریمها نیست (که واقعاً هم تمامی مشکلات اقتصادی را نمیتوان به آن ارتباط داد)، سازوکاری هم برای اداره بهتر کشور و رشد اقتصاد پیشنهاد نمیدهند و صرفاً برای ایجاد مانع بر سر راه دولت تازه، به حمله و هجوم روی آوردهاند و در این مسیر هم البته برخی تریبون داران با نفوذ و از جمله برخی ائمه محترم جمعه همنوایی میکنند.
نکته اینجاست که همه میدانیم تصمیماتی در این حد مهم صرفاً با اراده یک دولت یا یک رئیس جمهوری قابل تحقق نیست و به نوعی اراده و تصمیم نظام حکمرانی است. نگارنده هم معتقد است بخش مهمی از مشکلات موجود بهویژه در حوزه اقتصاد و مالیه و ناترازیهای بسیار خطرناک آن، حتی با رفع همه تحریمها هم از بین نمیرود و به اصلاحات ساختاری مهمی نیازمند است؛ اما بیتردید در مسیر انجام این اصلاحات رفع تحریمها به نوبه خود نقش قابل توجهی دارد.
برای ساماندهی بخش مهم دیگری از این اصلاحات ساختاری که به تحریم مرتبط نیست، نیازمند اجماعی هستیم که صرفاً با ایجاد وفاق در دستگاه اداری و دولت قابل حصور نیست. اینکه هنوز بخواهیم به اختلافات حزبی و جناحی دامن بزنیم یا به تسویه حساب با رقیب انتخاباتی بپردازیم، هیچ مشکلی از کشور و ملت حل نمیکند؛ درست هم نیست که دولت را در چنین شرایط دشواری تنها بگذاریم و گمان کنیم با زمینزدن آن میتوان به منصبی رسید و توفیقی به دست آورد.
بارها به این نکته اشاره شد که در شرایط کنونی و با وجود مجموعهای از ناترازیهایی که هر روز وضعیت نگران کنندهتری به خود میگیرد، فقط ظرفیت دولت کفایت نمیکند و همه باید پای کار باشند و دست در دست هم بگذارند. با مدیریت جزیرهای و با اختلاف و تفرقه هیچ مشکلی حل نمیشود. راستی این صداهای بلند مخالف و این طرفداران معیشت مردم که حال هر کاستی و نارسایی و گرانی و کمبودی را با صدای بلند فریاد میزنند، تا همین ۶ ماه پیش چرا شمشیر در نیام گذاشته و کلام فرو بسته بودند؟ و چرا با دولت یکدست و همسو، بدون انجام مذاکره و توافقات برجامی و بدون وجود نگاه متهم به تفکرات نئولیبرالیستی، رفاهی برای جماعت نیاوردند و موفق به کاهش نرخ تورم نشدند و سه سال تمام تورم چهل درصدی برجامعه تحمیل شد؟ کمی انصاف هم بد نیست.
کوته سخن آنکه بیاییم برای کمک به دولت و ملت و برای فائق آمدن بر مشکلاتی که هر روز آستانه تحمل جامعه را پایین و پایینتر میآورد، به خاطر خدا و مردم، همدلی و مهر و مدارا و وفاق را تحقق بخشیم.
***
آقای پزشکیان! برای مذاکره با آمریکا، از مردم و نخبگان نظرسنجی کنید یا به رفراندوم بگذارید/ لطفا بدون فوت وقت هم مذاکره کنید، هم توافق!
روزنامه شرق نوشت: آقای پزشکیان، لطفا ضمن احترام به دیدگاههای منتقدان واقعی مذاکره، به هیاهو و جوسازیهای کاسبان تحریم و اقلیتی که در دو دهه گذشته با سیاستهای ماجراجویانه و تندرویها و نابخردیهای خود، پرونده ایران را به شورای امنیت بردند و زمینهساز تحریمهای خانمانسوز علیه ملت ایران شدند و امروز هم طلبکارانه دولت را تحت فشار قرار میدهند و از مذاکره منع میکنند، توجه نکنید.
رئیسجمهور قرار است هم به وعده خود برای تعامل با جهان عمل کند و هم صدای کسانی را بشنود که در چند انتخابات اخیر به نشانه اعتراض به همان سیاستهای اقلیت اندک، پای صندوقهای رأی حاضر نشدند.
لذا بدون فوت وقت لطفا هم مذاکره کنید و هم توافق. این منطق دیرین و پیام رسای فرهنگ و تمدن و ملت بزرگ ایران است که شایسته زندگی بهتر و امیدوارانهتر و سربلندتر است.
آقای پزشکیان برای اطمینان بیشتر از مسیری که برای مذاکره انتخاب کردهاید، میتوانید به نظرسنجی معتبر از مردم و نخبگان اقدام کنید تا با اعتمادبهنفس بیشتری مسیر را ادامه دهید. گرچه قانون اساسی هم ظرفیت لازم برای انجام چنین اموری را دارد [همه پرسی]که در صورت نیاز میتوان از آن بهره برد.
***
هاشمی طبا: دولت پزشکیان تصمیم گیرنده اصلی درباره موضعگیری ایران در برابر آمریکا نیست
سیدمصطفی هاشمی طبا در مصاحبه با روزنامه آرمان ملی دیدگاه خود را در این زمینه بیان کرده است.
*مراسم تحلیف ترامپ در حالی برگزار شد که وی با برخی فرمانها دوران دوم ریاست جمهوری خود را متفاوت از گذشته آغاز کرد. به نظر شما وی چه رویکردی نسبت به ایران در پیش خواهد گرفت؟
سابقه ترامپ و کسانی که به عنوان اعضای کابینهاش انتخاب شده، نشان میدهد که وی دنبال سختتر کردن شرایط برای ایران است. نمونه بارز کسانی که همواره مواضعی علیه ایران داشتهاند وزیر خارجه جدید آمریکا است. یکی از اقداماتی که دولت ترامپ انجام خواهد داد این است که به ایران و خریداران نفت ایران فشار بیشتری وارد کند که ایران نتواند نفت خود را به آسانی بفروشد. نکته دیگر اینکه زیاد نمیتوان روی سخنان ترامپ حساب کرد و وی بیشتر به اقدامات ایذایی علاقهمند است.
جان بولتن در جایی گفته بود ترامپ صبح یک حرف میزند و عصر حرف دیگری میزند که علیه حرف قبلی خود است. نکته دیگر اینکه بهرغم اینکه ترامپ در مراسم تحلیف مسائلی را مطرح کرد، اما ما هنوز نمیدانیم که وی در عمل چه خواهد کرد و چه رویکردی در پیش خواهد گرفت و مواضع اخیر وی درباره کانادا، پاناما و گریلند قابل توجه و سوالبرانگیز بوده است. نکته مهمی که باید به آن توجه کرد این است که من فکر نمیکنم مسأله ایران اولویت اول ترامپ باشد، بلکه ذهن وی بیشتر درگیر چین، اقتصاد چین و نقش آن در اقتصاد آمریکا است. اینکه ترامپ چه رویکردی نسبت به ایران در پیش خواهد گرفت، آنقدرها که به نظر میرسد اهمیت ندارد بلکه مهم این است که ایران باید خود را در داخل تقویت کند و ما باید به شکلی عمل کنیم که رویکرد دیگر کشورها نسبت به ما، در اولویتها و برنامههای ما نقش نداشته باشد. با همه اینها به نظر میرسد که ما نسبت به آینده کشور بیخیال شدهایم.
*پزشکیان قبل از مراسم تحلیف ترامپ از آمادگی دولت ایران برای مذاکره با آمریکا سخن گفت. به نظر شما باید در انتظار چه واکنشی به این مواضع بود؟
به نظر من ترامپ نباید چنین اظهاراتی را باور کند و آن را جدی بگیرد. ترامپ اگر عاقل باشد به این نکته توجه میکند مقام رهبری به صراحت عنوان کردهاند که ما با آمریکا مذاکره نخواهیم کرد. زمانی که پزشکیان موضوع مذاکره را مطرح کرد، چند روز بعد از اغلب تریبونها در مناطق مختلف کشور علیه وی موضع گرفته شد و برخی مواضع شدت هم داشت. اعلام مواضع از تریبونها نشان میدهد که گروهی این نوع سخنان رئیسجمهور را برنمیتابند. هنگامی که خشم و نفرت با صدای بلند مطرح میشود، آمریکا چگونه میتواند وارد مذاکره شود و اصلا قرار است درباره چه موضوعی با آمریکا صورت بگیرد؟
آقای پزشکیان تنها عنوان کردند ما حاضر هستیم با آمریکا مذاکره کنیم و اصلا مشخص نیست که پزشکیان و تیم او در وزارت خارجه قرار است درباره چه چیزی با آمریکا مذاکره کنند. ما باید از دور و تسلسل مذاکره برای مذاکره با غرب خارج شویم. سالهاست موضوع مذاکره در کشور ما مطرح است و هر بار مذاکره میکنیم تا مذاکرات را به دور بعدی موکول کنیم. به هر حال زمان آن رسیده که از این دور و تسلسل خارج شویم. اگر ما دنبال لغو تحریمها هستیم، مشخص است که آمریکا به آسانی از این اهرم فشار علیه ایران عبور نخواهد کرد. زمانی که برجام به نتیجه رسید مشخص بود که طرفین دنبال چه چیزی هستند و قرار است به چه نتایجی برسند، اما حالا مشخص نیست قرار است درباره چه چیزی مذاکره صورت گیرد. برجام هم که دیگر وجود ندارد و عملا از بین رفته است.
* در هفتههای اخیر بازار سرمایه در ایران با نوسانهای مختلفی مواجه بود و ترامپ هم به صورت رسمی رئیسجمهور آمریکا شده است. با توجه به این موارد، وضعیت اقتصادی در ماههای پایانی سال چگونه خواهد بود؟
در حال حاضر ما با مشکلاتی روبهرو هستیم که آثار خود را در حوزههای مختلف نشان میدهد و این موضوع تنها مختص به اقتصاد نیست. در زمینههای دیگر نیز با مشکلات خاص خود مواجه هستیم و حتی به نظر میرسد برخی از این مشکلات به سطح بحران نزدیک میشود. بحران به شرایطی گفته میشود که با روال معمول متفاوت است و عملکردهای خاص خود را میطلبد و نیاز به اقدامات فوقالعاده دارد. به عنوان مثال هنگامی که کرونا وارد کشور شد ما با یک وضعیت فوقالعاده مواجه شدیم که نیازمند اقدامات فوری و فوقالعاده بود. اکنون ما تقریبا در چنین وضعیتی قرار داریم. با همه اینها برخی مسئولان به چنین موضوعی توجه ندارند و به شکلی رفتار میکنند که انگار هیچ مشکلی وجود ندارد و در شرایط عادی قرار داریم.
اگر این نگاه ادامه داشته باشد هم بر تعداد بحرانها افزوده میشود و هم غلبه بر آنها سختتر خواهد شد. نکته دیگر اینکه مشکل اقتصاد ایران خارجی نیست، بلکه آنچه باعث شده اقتصاد ما ضعیف شود هرج و مرج در تصمیمگیری و در برخی موارد هم سوء مدیریت است. ریخت و پاشها در اقتصاد ایران به اندازهای است که اگر این وضعیت وجود نداشته باشد ما سالانه در حدود ۱۵ میلیارد بودجه خواهیم داشت که میتوانیم آن را برای حل مشکلات مختلف به کار ببریم.
در واقع ما سالانه ۱۵ میلیارد دلار سرمایه کشور را هدر میدهیم. این آمار به خوبی نشان میدهد که اگر قرار است وضعیت اقتصاد کشور بهبود پیدا کند، باید جلوی ریخت و پاشهای بیهوده گرفته شود. واقعیت غیرقابل انکار این است که به اندازهای که سیاستهای اشتباه داخلی به ما ضربه زده، تحریمها و فشارهای بینالمللی ضربه نزده است. اگر قرار است آقای پزشکیان اقدام موثری در این زمینه انجام بدهد، باید جلوی این ریخت و پاشها و هدر رفتن سرمایههای کشور را بگیرد و سیاستهای اقتصادی اشتباه گذشته را تصحیح کند. تنها در چنین شرایطی است که میتوان نسبت به بهبود وضعیت اقتصادی کشور خوشبین بود.
من فکر میکنیم ایران در رویکردی که مقابل آمریکا در پیش گرفته تغییری نخواهد داد. هرچند که باید تاکید کرد که لازم است روشن شود که هدف از تقابل چیست. این همان موضوعی است که باید به مردم گفته شود تا با این سیاست همراهی بیشتری صورت گیرد. اینکه عنوان میشود ممکن است دولت پزشکیان رویکرد جدیدی در پیش بگیرد واقعبینانه نیست.
واقعیت این است که آقای پزشکیان بدون اجازه حاکمیت نمیتواند کاری بکند. در واقع دولت پزشکیان تصمیم گیرنده اصلی در اینکه باید در مقابل آمریکا چه رویکردی در پیش گرفت، نیست و چنین سیاستهایی در جای دیگری گرفته میشود.
در چهار دهه گذشته فضای تقابل و تخاصم بین ایران و آمریکا شکل گرفته که در ساحتهای مختلف زندگی مردم اثر گذاشته است. در چهل سال گذشته آمریکا مرتب ایران را تهدید و تحریم کرده است. رفتار آمریکا موجب شده که در داخل فریاد مرگ بر آمریکا بلند باشد. روشن است که تا زمانی که این وضعیت ادامه داشته باشد، نمیتوان انتظار داشت که طرفین برای بلندمدت تصمیم بگیرند. ضمن اینکه برخی کشورهای منطقه هم بر آتش میدمند و از نزدیکی دو کشور ناراحت و نگران میشوند.
در سالهای اخیر واسطههایی بین ایران و آمریکا وجود داشته و پیامهای بین طرفین رد و بدل شده است. با این وجود با رفت و آمد واسطهها اتفاق خاصی در این روابط که گاهی پر تنش میشود، رخ نخواهد داد. دولت پزشکیان نیز اگر دنبال تعامل با کشورهای غربی است، باید رویکردی در پیش بگیرد که نسبت به گذشته تفاوت داشته باشد. البته تردید نیست که موانع مهمی در پیش پای دولت وجود دارد و به همین دلیل نمیتوان انتظار داشت پزشکیان بتواند به آسانی و ناگهانی چالش بین ایران و آمریکا را حل کند.
- 13
- 3