به گزارش ایرنا، سخنگوی دولت ترامپ در پاسخ به سوال جهت دار خبرنگاری درباره رویکرد آمریکا درباره مذاکره با ایران گفت که ترامپ «برترین معامله گر» است. سخنگوی کاخ سفید افزود: «او (ترامپ) استاد هنر معامله است. او معامله گر آمریکاست.»
لیویت اضافه کرد که رئیس جمهور ترامپ نشان داده است میتواند با متحدان و حتی با دشمنان ما در سراسر جهان، مذاکرات موفقی داشته باشد.
سخنگوی کاخ سفید ادامه داد: «ترامپ بهوضوح مشخص کرده است که به ایران اجازه دستیابی به سلاح هستهای نخواهد داد و این موضوع خط قرمز (واشنگتن) محسوب می شود.»
***
وزارت خارجه ایران در واکنش به یادداشت امنیت ملی ترامپ: هیچگاه مذاکره زیر بار فشار را نمی پذیریم
وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران در واکنش به یادداشت امنیت ملی رییس جمهور آمریکا و فشار علیه ایران در گزاره برگی تاکید کرد: جمهوری اسلامی ایران در عین پایبندی به سه اصل عزت حکمت و مصلحت در سیاست خارجی خود معتقد است مذاکره با آمریکایی که امروز به صراحت نسخه اعمال فشار همه جانبه علیه ملت ایران را دستور کار خود قرار داده و صراحتا ایران را به اقدام نظامی تهدید میکند تأمین کننده منافع ملی ایران نخواهد بود.
متن این گزاره برگ به شرح زیر است:
رئیس جمهور آمریکا در تاریخ ۱۶ بهمن ۱۴۰۳ با امضای یک یادداشت ریاستی امنیت ملی، دستور احیای سیاست شکست خورده موسوم به «فشار حداکثری علیه ملت ایران را صادر نمود.
دولت آمریکا مدعی احیای فشار حداکثری است اما فشار حداکثری هیچ زمان متوقف نشده بود که امروز بخواهد احیا شود. دولت سابق آمریکا حتی یک مورد از تحریمهای وضع شده در گذشته را متوقف نکرده و به اذعان خود، صدها تحریم نیز بر تحریمهای گذشته افزود.
جمهوری اسلامی ایران نشان داده است که فشار حداکثری را با مقاومت حداکثری پاسخ داده و میدهد و قویا اعتقاد دارد که هیچ ملتی نباید تحت فشارهای غیر منصفانه و تحریم های غیرقانونی قرار گیرد.
رویکرد ریاکارانه آمریکا
رئیس جمهور آمریکا در حالی به هنگام امضای سند مذکور از تمایل خود برای گفتگو و توافق با ایران در موضوع هسته ای سخن گفت که سند احیای سیاست موسوم به «فشار حداکثری به تعبیر رئیس محترم جمهوری اسلامی ایران تمام توطئه های ممکن را برای مقابله با ایران و تشدید فشارها به مردم ایران در دستورکار قرار داده است.
جمهوری اسلامی ایران در استمرار رویکرد اصولی خود همواره از یافتن راهکارهای دیپلماتیک برای مسائل مختلف از جمله در موضوع هسته ای حمایت کرده و در طول دو دهه گذشته نیز تعهد خود به دیپلماسی و راهکارهای برآمده از آن را به اثبات رسانده است.
در عین حال پیشینه تاریخی گواه آن است که ملت ایران هیچگاه مذاکره زیر بار فشار را نمی پذیرد و شرط گذاریهای یکجانبه، ارعاب و تهدید در قبال جمهوری اسلامی پاسخگو نبوده و نخواهد بود. همزمانی صدور فرمان تشدید فشار علیه ملت ایران و ابراز تمایل برای گفتگو و توافق تنها نشانگر استمرار رویکرد ریاکارانه ای است که از دیرباز در دستور کار دولتهای آمریکا در قبال ایران بوده است.
اصرار واشنگتن بر این رویکرد دوگانه نه تنها به حل موضوعات کمکی نمیکند بلکه بر عمق بی اعتمادی به نیات و سیاستهای آمریکا می افزاید.
سابقه عملکرد آمریکا در برجام
دولت آمریکا در شرایطی برای گفتگو و توافق با ایران ابراز تمایل میکند که این کشور مکررا در آزمون پایبندی به تعهدات خود به ویژه در مورد برجام که توافقی مورد تأیید شورای امنیت سازمان ملل متحد است شکست خورده است.
امروز رئیس جمهوری از گفتگو و معامله سخن میگوید که خود در سال ۲۰۱۸ به صورت یکجانبه حکم به خروج آمریکا از آن داد و شدیدترین فشارها را علیه ملت ایران اعمال کرد آن تصمیم در حالی اتخاذ شد که به گواه آژانس بین المللی انرژی اتمی ایران در انطباق کامل با تعهدات هسته ای گسترده خود قرار داشت. حتی پیش از آن نیز عدم اجرای دقیق و کامل تعهدات آمریکا مانع از آن شده بود که جمهوری اسلامی ایران به طور کامل از منافع و مزایای رفع تحریم ها آنطور که در برجام پیش بینی شده بود، بهره مند گردد.
با تمام این تفاسیر ایران در چارچوب تعهد دیرینه خود به دیپلماسی تا یک سال پس از خروج آمریکا از برجام به اجرای کامل تعهدات خود ادامه داد و نهایتا نیز تنها در چارچوب حقوق مصرح در برجام و در تلاش برای احیای دیپلماسی مجموعه ای از گامهای جبرانی را در حوزه هسته ای برداشته و توقف اجرای اقدامات مندرج در برجام را متوقف نمود.
در طول چهار سال گذشته نیز با وجود گفتگوهای فشرده ای که برای احیای برجام صورت گرفت واشنگتن با وجود ابراز تمایل کلامی به بازگشت به این توافق هیچگاه حاضر نشد به تعهدات برجامی خود بازگشته و تحریمها علیه ملت ایران را رفع نماید و هر بار به بهانه ای مانع از آن شد که مذاکرات احیای برجام به نتیجه نهایی دست یابد. در حقیقت تجربه توافق برجام را میتوان آیینه تمام نمای رفتار دوگانه آمریکا در قبال ایران توصیف کرد.
موضع جمهوری اسلامی ایران در قبال رویکرد دوگانه امروز آمریکا برآمده از این تجربه تاریخی است.
سابقه عملکرد تاریخی آمریکا در قبال ایران
تاریخچه رفتاری دولت آمریکا در قبال دولت و ملت بزرگ ایران مشحون از بی اعتمادی ناشی از تداوم رویکرد استکباری تهدید و ارعاب مداخلات مکرر در امور داخلی دست اندازی به منابع و ثروت ملی تحت عناوین مختلف، محروم ساختن ملت ایران از فرصتهای متعارف تجاری از طریق تحریم ها تحمیل جنگ توسل به انواع و اشکال تروریسم به ویژه تروریسم ،اقتصادی اقدامات ماجراجویانه و بسیاری دیگر از این موارد غیرانسانی و ظالمانه است.
این اقدامات با هیچ معیار انسانی و نیز حقوق و مقررات بین المللی سازگار نیست. اجرای کودتا علیه دولت قانونی ایران در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ بلوکه شدن تمام داراییهای ایران در آغازین روزهای انقلاب اسلامی حمایتهای اطلاعاتی امنیتی و لجستیکی از رژیم بعث صدام در طول جنگ تحمیلی هشت ساله حمله به سکوهای نفتی حمله به هواپیمای مسافربری ایران، خارج کردن نام منافقین از فهرست گروههای تروریستی، ارعاب و تهدید ایرانیان از طریق بازداشت و استرداد آنها به آمریکا خروج از توافق هسته ای، آمریت و عاملیت در ترور قهرمان ملی مبارزه با تروریسم شهید سردار سلیمانی اعمال تحریمهای فراسرزمینی و هدف قرار دادن گسترده شهروندان ایرانی از طریق این تحریمها و دست داشتن در ترور دانشمندان هسته ای ایران از طریق حمایت از رژیم صهیونیستی تنها بخشی از مصادیق این اقدامات و رفتارهای خصمانه می باشند.
به گواه تاریخ وضعیت امروز در روابط میان آمریکا و ایران حاصل مجموعه اقدامات خصمانه ای است که واشنگتن در طول قریب به یک قرن علیه ملت ایران دنبال نموده است واشنگتن با اتهام زنی به ایران نمی تواند واقعیات تاریخی را تغییر داده و ایران را مسئول معرفی نماید.
سابقه عملکرد آمریکا در حمایت از تروریسم و بی ثباتی در منطقه
آمریکا در حالی جمهوری اسلامی ایران را به حمایت از تروریسم متهم میکند که ایران خود بزرگترین قربانی تروریسم در جهان است و هیچ کشوری به اندازه ملت ایران و نیروهای مسلح آن در برابر ظهور این پدیده شوم در منطقه غرب آسیا مبارزه نکرده است. ایران جانهای عزیز زیادی را برای حمایت و دفاع از ملتهای منطقه در برابر تروریسم خشن و افسار گسیخته خدا نموده و همواره صلح و آرامش در منطقه را اولویت سیاستهای منطقه ای خود قرار داده است.
از سوی دیگر در داخل کشور نیز گروهک های تروریستی مختلف که با حمایت آمریکا و برخی کشورهای دیگر ایجاد شده اند جان بیش از ۲۳ هزار نفر انسان بی گناه را گرفته اند.
آمریکا با وجود ادعای مبارزه با تروریسم عملا خود ،بانی حامی و عامل گسترش تروریسم و بی ثباتی در منطقه غرب آسیا بوده است.
چنانکه رئیس جمهور امروز آمریکا نیز بارها اذعان کرده است لشگرکشی های آمریکا در منطقه به بهانه جنگ علیه تروریسم»، چه در عراق و چه در افغانستان دستاوردی جز بی ثباتی و رشد گروه های تروریستی نداشته است.
آمریکا نه در جایگاه شاکی بلکه در جایگاه متهم باید به این سوال پاسخ دهد که عامل شکل گیری گروه های تروریستی و تأمین منابع مالی و تسلیحاتی گروه های خطرناکی مانند ،القاعده داعش و النصره طی دهه های گذشته چه کسی بوده است؟ آمریکا نشان داده است که گروههای تروریستی را ابزاری برای پیشبرد اهداف سیاستهای خود در برابر کشورها و از جمله در منطقه می داند.
زدن برچسب «حمایت از تروریسم بر حمایتهای ملت ایران از گروههای مقاومت و ملتهای مسلمان منطقه که برای آزادی سرزمین و کرامت انسانی خود علیه یک رژیم اشغالگر غاصب مبارزه میکنند، واقعیت را تغییر نمی دهد. اتهام زنی به جمهوری اسلامی ایران تلاشی بی نتیجه برای سلب مسئولیت از رژیم صهیونیستی و فرار آمریکا از بار مسئولیت خود در حمایت همه جانبه و مطلق از جنایتهای این رژیم است.
ادعاهای حقوق بشری آمریکا
آمریکا در حالی جمهوری اسلامی ایران را به نقض حقوق بشر متهم ساخته که خود نه تنها بر نسل کشی و جنایات جنگی آشکار رژیم صهیونیستی در غزه چشم بسته بلکه همه جانبه از این اقدامات حمایت نموده و اکنون نیز ویرانی حاصل از حملات جنایتکارانه رژیم صهیونیستی را مستمسکی برای کوچاندن اجباری فلسطینی ها از این باریکه و غصب اراضی آنان قرار داده است.
ادعای حمایت از مردم ایران و حقوق بشر در حالی است که واشنگتن سالهاست با اعمال شدیدترین تحریم ها مستقیما اقتصاد و رفاه ملت ایران را هدف قرار داده و از فشار اقتصادی بر اقشار ملت ایران به عنوان دستاورد دور نخست «کارزار فشار حداکثری» یاد میکند این واقعیت قابل چشم پوشی و انکار نیست که در شرایطی که مردم ایران با همه گیری کرونا دست و پنجه نرم میکردند دولت آمریکا بی توجه به تبعات انسانی تحریم ها، هر روز بیش از قبل برای تشدید فشار اقتصادی به ملت ایران تلاش میکرد به گواه گزارشهای بین المللی تحریم های آمریکا نه تنها اقتصاد بلکه حق بنیادین حیات ایرانیان را هدف قرار داده به نحوی که جانهای بسیاری به دلیل محدودیتهای ناشی از تحریم های ظالمانه از دست رفته اند.
آمریکا با چنین پیشینه ای نمیتواند خود را در جایگاه مدعی و منتقد در موضوع حقوق بشر قرار دهد. بر کسی پوشیده نیست که واشنگتن از طرح ادعاهای حقوق بشری نیتی جز تشدید فشار بر همان ملتی که برای آنها ابراز نگرانی میکند ندارد و این خود نشانه دیگری از رویکرد ریاکارانه آمریکا در قبال ایران است.
سیاست بی ثبات سازی جهانی
در شرایطی که آمریکا خود را حامی نظام بین الملل به اصطلاح قانون محور توصیف کرده و همواره از لزوم پایبندی به قوانین بین المللی سخن گفته است این کشور در برهه های مختلف بر خلاف قواعد بین المللی و در جهت ترویج بی ثباتی در سطح جهان گام برداشته است.
هرچند آمریکا همواره تخطی خود از قوانین و قواعد بین المللی را ذیل ادبیات و شعارهای به ظاهر قابل توجیه نظیر حقوق بشر و مبارزه با تروریسم پنهان کرده اما امروز این کشور با کنار گذاشتن این تعارفات به صراحت به ادبیات امپریالیستی و استعماری روی آورده و نیات خود برای غصب سرزمینهای دیگر، چه در اروپا و غرب آسیا و چه در آمریکای لاتین را پنهان نمیکند.
در حقیقت امروز آمریکا بیش از هر زمان دیگر خود به بزرگترین عامل قانون شکنی و نفی اصول و هنجارهای شناخته شده بین المللی از جمله احترام به تمامیت سرزمینی و حاکمیت ملی بدل شده است. رویکرد آمریکا در قبال جمهوری اسلامی ایران را نیز نمیتوان از این ذهنیت و سیاست استعماری مجزا دانست.
عقلانیت، هوشمندی و شرافت
رهبر معظم انقلاب با تکیه بر تجربه تاریخی و سوابق عملکرد دولت ،آمریکا مذاکره با آمریکا در شرایط امروز را خلاف عقلانیت، هوشمندی و «شرافت دانستند ایران هیچگاه از گفتگو ابائی نداشته و میز مذاکره را ترک نکرده است، اما آیا مذاکره زیر فشار حداکثری و تهدید عزتمندانه و عاقلانه است؟ نباید فراموش کرد این آمریکا بود که از یک سند و تفاهم چندجانبه مذاکره شده خارج شد و میز مذاکرات را ترک کرد و اکنون نیز با ادعای آمادگی برای مذاکره همان سیاست قبل را با توسل به رویکرد ناکارآمد فشار حداکثری دنبال میکند.
در همین چارچوب جمهوری اسلامی ایران در عین پایبندی به سه اصل عزت حکمت و مصلحت» در سیاست خارجی خود معتقد است مذاکره با آمریکایی که امروز به صراحت نسخه اعمال فشار همه جانبه علیه ملت ایران را دستور کار خود قرار داده و صراحتا ایران را به اقدام نظامی تهدید میکند تأمین کننده منافع ملی ایران نخواهد بود.
جمهوری اسلامی ایران در چارچوب ملاحظات دینی و راهبردی خود هیچگاه ساخت سلاح های کشتار جمعی، از جمله تسلیحات هسته ای را در دستورکار نداشته و فتوای مقام معظم رهبری در این خصوص، گواهی مسلم بر این تعهد است آمریکا به عنوان تنها استفاده کننده از سلاح اتمی در تاریخ نمیتواند و نباید موضوع هسته ای را به بهانه ای برای تقابل و فشار به ملت ایران بدل نماید.
ایران همچنان به یافتن راهکاری دیپلماتیک به منظور احقاق حقوق ملت ایران و رفع تحریمها متعهد بوده و به رایزنی با طرفهای مربوطه ادامه خواهد داد و در عین ،حال از تمام عناصر قدرت ملی خود برای پاسخ و مقابله با تهدیدات بهره خواهد گرفت.
جمهوری اسلامی ایران منادی صلح و آرامش در منطقه و جهان بوده و به دنبال فشار و تهدید علیه هیچ طرفی نیست اما اگر طرفی بخواهد ایران را تهدید کند به صورت متقابل به آن پاسخ داده خواهد شد.
جمهوری اسلامی ایران در واکنش قاطع به هرگونه تعرض به امنیت ملی ،خود تردید نخواهد کرد و هر اقدامی علیه کیان ایران را با قدرت پاسخ خواهد داد.
وزارت امور خارجه به تبعیت از بیانات و توصیههای مقام معظم رهبری با چشمانی باز و با شناخت کامل از ماهیت طرفهای مقابل در مسیر دیپلماسی عزتمندانه با هدف تامین منافع ملت بزرگ ایران از موضع قدرت گام بر خواهد داشت.
***
شمخانی: مذاکره با آمریکا باید از موضع قدرت و برای رفع تحریمها باشد
انصاف نیوز | علی شمخانی، مشاور سیاسی رهبری و مسئول پروندهی هستهای گفت: آنچه اهمیت دارد، این است که مذاکره باید در زمان و شرایط مناسب و از موضع قدرت و با هدف تأمین منافع ملی انجام شود، نه بهعنوان راهی برای رفع مشکلات داخلی از طریق راهحلهای مقطعی خارجی.
مشروح گفتوگو با شمخانی در حاشیهی راهپیمایی ۲۲ بهمن را در ادامه بخوانید:
دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا اخیراً اعلام کرده که آماده ملاقات با رئیسجمهور ایران است. آیا این اظهارات را میتوان بهعنوان نشانهای از آماده بودن آمریکا برای مذاکره تلقی کرد؟
اینگونه اظهارات، در حالی مطرح میشود که همزمان، کاخ سفید یک دستور اجرایی مفصل برای تشدید فشارهای اقتصادی علیه ایران صادر میکند. چنین تناقضی، نشاندهندهی آن است که هدف، نه حل مسائل، بلکه پیشبرد همان راهبرد فشار حداکثری در پوشش دیپلماسی است. در واقع، این رفتار را نمیتوان نشانهای از آمادگی واقعی برای مذاکره دانست، بلکه باید آن را بخشی از همان سیاست سنتی آمریکا در قبال ایران ارزیابی کرد؛ سیاستی که بر مبنای اعمال فشار با ایجاد شرایط بحرانی و سپس پیشنهاد مذاکره از موضع قدرت طراحی شده است.
پس از نگاه شما، مذاکره در چنین شرایطی نمیتواند مسیر مؤثری برای حل مشکلات باشد؟
به طور کلی سه پرسش اساسی در این زمینه مطرح است. نخست اینکه آیا مذاکره در شرایط کنونی امکانپذیر است؟ تجربه نشان داده که مذاکره تنها زمانی معنا دارد که دو طرف، اراده و ظرفیت لازم را برای دستیابی به توافقی پایدار که تامین کننده منافع طرفین باشد را داشته باشند. درحالیکه آمریکا، همزمان با طرح مذاکره، فشارهای اقتصادی را افزایش میدهد، این پیام روشنی دارد: مذاکرهای که مدنظر آنهاست، نه یک فرایند دیپلماتیک متوازن، بلکه ابزاری برای تحمیل اراده سیاسی خود است.
پرسش دوم این است که آیا هر مذاکرهای لزوماً به توافق منجر میشود؟ پاسخ روشن است: خیر. تاریخ روابط بینالملل، پر از نمونههایی است که مذاکرات طولانیمدت، بینتیجه مانده یا توافقهای شکنندهای حاصل شده که در عمل کارایی نداشته است. نمونه اخیر آن توافقنامه برجام است که حتی پشتوانه قوی قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل را هم داشت، اما آمریکا با بدعهدی از آن خارج شد و اروپا با بی عملی به تعهداتش در برجام عمل نکرد. رفتار خصمانه غربیها در این حد هم متوقف نشد و در شرایطی که ازهیچ اقدامی برای جلوگیری از رسیدن ایران به حقوق قانونیاش فروگذار نکردند اکنون هم در سال آخر برجام تهدیداتی، چون استفاده از مکانیزم ماشه و مواردی از این دست را مطرح میکنند.
سومین پرسش اساسی این است که آیا با فرض حصول توافق و متعهد ماندن طرفین توافق به تعهداتشان، مشکلات اقتصادی کشور که هدف اصلی ما در ورود به مذاکرات و رفع تحریمها است به صورت کامل حل خواهد شد؟ بارها تأکید کردهایم که مهمترین عامل در بهبود شرایط اقتصادی، سیاستهای ملی و اعمال حکمرانی صحیح و موثر در این حوزه است و یک مسئله داخلی است. اگرچه سیاست خارجی و روابط اقتصادی بدون محدودیت با کشورهای دیگر در رونق اقتصادی نقش دارد، اما شرط لازم برای بهبود وضعیت اقتصادی، لزوما به روابط خارجی گره نخورده و نیازمند اصلاحات ساختاری و بهبود حکمرانی اقتصادی است. حتی کشورهایی که توافقهای متعدد و مفصلی با قدرتهای اقتصادی جهان داشتهاند، اما به اصلاح زیر ساختهای اقتصاد ملی کم توجه بودهاند همچنان با بحرانهای اقتصادی مواجهاند. بنابراین، این تصور این که مذاکره بهطور مستقیم و قطعی منجر به حل مشکلات اقتصادی خواهد شد، با واقعیات سازگار نیست.
پس از نگاه شما کلیدواژه مذاکره، توافق، حل مشکلات اقتصادی بهعنوان یک زنجیره به هم پیوسته نمیتواند گزاره صحیحی برای پاسخگویی به نابسامانیهای اقتصادی باشد؟
همانگونه که توضیح دادم شرط لازم برای بهبود شرایط اقتصادی در کشور اعمال حکمرانی اقتصادی صحیح است. البته روابط و مناسبات خارجی میتواند به عنوان شرط کافی در این حوزه اثر گذار باشد، اما این که بگوییم “مذاکره یعنی توافق و توافق یعنی حل مشکلات اقتصادی”، یک برداشت سادهانگارانه و غیرواقعبینانه از مشکلات کشور است. تجربه گذشته نشان داده که حتی در صورت توافق، اگر زیرساختهای اقتصادی کشور اصلاح نشود، مشکلات همچنان پابرجا خواهند بود؛ بنابراین مجموعه ساختارهای کشور در گام اول باید با بهره گیری از ظرفیتهای ملی، برای اصلاح و تقویت زیرساختهای اقتصاد ملی تلاش نمایند تا اگر روزی شرایطی فراهم شد که مذاکرهای انجام شود، این مذاکره از موضع قدرت و توانمندی داخلی باشد، نه از روی اضطرار.
سالهاست در کشور با دو نوع نگاه افراطی در روابط خارجی روبهرو هستیم. یک سر این طیف، مخالفان مذاکره را “کاسبان تحریم” و در سر دیگر موافقان آن را “نوکران امپریالیسم و وطن فروش” مینامند. این نوع دوقطبیسازی چه تأثیری بر فضای تصمیمگیری دارد؟
متأسفانه این نوع نگاههای افراطی، مسیر تحلیلهای واقعبینانه را مخدوش میکند. مسائل کلان کشور را نمیتوان در چارچوب دوگانههای موافق و مخالف مذاکره یا کاسب تحریم و سازشطلب تحلیل کرد. آنچه اهمیت دارد، این است که مذاکره باید در زمان و شرایط مناسب و از موضع قدرت و با هدف تأمین منافع ملی انجام شود، نه بهعنوان راهی برای رفع مشکلات داخلی از طریق راهحلهای مقطعی خارجی.
راهحل اساسی، تمرکز بر تقویت بنیانهای داخلی، اصلاح ساختارهای اقتصادی و کاهش وابستگی به متغیرهای خارجی است. اگر این اقدامات انجام شود، در صورت فراهم شدن شرایط برای مذاکره، کشور با اقتدار وارد این عرصه خواهد شد. در غیر این صورت، امید بستن به مذاکرات، صرفاً اتلاف وقت و گرفتار شدن در یک سراب خواهد بود که هرچه به آن نزدیکتر شویم، آشکارتر میشود که چیزی جز یک خیال واهی نیست.
با توجه به مسئولیت شما در پروندهی هستهای و محوریت این موضوع در هرگونه مذاکره با طرفهای غربی، چشم انداز گفتوگوها در این موضوع را چگونه میبینید؟
من ترجیح میدهم به جای استفاده از لفظ “پرونده هستهای” از عبارت” پرونده رفع تحریم ها” استفاده کنم. ما در مورد موضوعات هستهای سالها مذاکره کردیم و به موافقتنامه برجام رسیدیم. ایران بر اساس گزارشهای متعدد آژانس بین المللی انرژی اتمی تا یک سال پس از خروج آمریکا از برجام به همه تعهداتش در حوزه هستهای عمل کرد، اما طرفهای غربی با بدعهدی و بی تعهدی از انجام تعهداتشان سر باز زدند بنابراین طرف بدهکار، غربیها هستند که باید تحریمها را لغو کنند. از این رو در صورت مهیا شدن شرایط مذاکره، هدف ایران از هرگونه گفتگوی احتمالی، رفع تحریمها و وادارسازی طرف مقابل به اجرای تعهداتشان است.
پس شما معتقدید که مذاکره باید انجام شود، اما با تمرکز بر رفع تحریم ها؟
ما هیچوقت میز مذاکرات را ترک نکردهایم. اما وقتی رئیس جمهور کشوری که به صورت غیر قانونی از برجام خارج شده و با زیر پا گذاشتن همه تعهدات خود تحریمهای یکجانبه علیه ایران اعمال کرده و همه ظرفیتهای خود را برای وادار سازی کشورهای دیگر به تبعیت از تحریمهای یکجانبه فعال کرده، از مذاکره حرف میزند، کدام فرد عاقلی میتواند حسن نیت او را باور کند.
رفتار ترامپ شبیه فردی است که دستش را روی ماشه تیربار با خزانه پر و آماده شلیک گذاشته و شما را با لبخند به گفتوگو و تعامل دعوت میکند. آیا میشود با آن سابقه منفی و این رفتار قلدر مآبانه به او اعتماد کرد؟
ماقبل با ۱+۵ و۱+۴ با روشهای مختلف مذاکره کردیم و زیر هیچیک از تعهداتمان نزدیم. در حال حاضر هم با اروپاییها گفتوگوهایی را دنبال میکنیم. اما من چشم انداز پرونده رفع تحریمها را با توجه به رفتار سیاسی و زیاده طلبانه طرفهای غربی، رو به جلو نمیبینم. مگر اینکه رویکرد طرف مقابل منطقی، محترمانه و سازنده شود.
- 14
- 3