سیاست همین است و چرخ گردون هم جز این بنایی ندارد. انگار که دوستان و یاران موافق را تبدیل به دشمنانی میکند که یا شمشیر را از بیخ و بن از رو میبندند و یا چون همچنان به عهد دیرین خود تعلق خاطری حس میکنند در ورطه تناقض گویی و میل به جلب توجه دست و پا میزنند.
این خلاصه اتفاقی است که این روزها حسین دهباشی را تبدیل به یک مطلع سیاسی پرخاشگر کرده است. تاریخ پژوهی که نتوانست خود را با بالا و پایین سیاست وفق دهد و زودتر از آن چه که انتظار میرفت سرخورده شد و خود را از قافله جا مانده و دور دید.
دهباشی که در سال ۹۲ از اصلیترین عناصر فعالیت انتخاباتی حسن روحانی بود و جدای از ساخت مستند تبلیغاتی کلیدواژهها و جملات مشهوری مانند «چرخ سانتریفیوژ» و «گارنبر» را به روحانی القا کرد،حالا خود را در دورترین نقطه از روحانی و دولت میبیند.
تاریخ پژوهی و مستندسازی هیچگاه حسین دهباشی را اقناع نکرد. او شاید نیاز داشت که در متن تاریخ حرکت کند و به همین خاطر سعی کرد بیشتر از همیشه نامش را در تاریخ ماندگار کند؛ در انتخاب تاکتیک رسیدن به این مهم اما ظاهرا اشتباهاتی رخ داده که لااقل واکنشهای مجازی مردم آگاه همواره در حال رصد هیچ نسبت به دهباشی موافق نیست.
اظهار نظرهای جنجالی دهباشی که بعضا با سیر وقایع تاریخی و سیاسی یا حتی منش افرادی که از آنها نقل قول میکند چندان هم خوانی ندارد، از او چهرهای در حال پرخاش سیاسی ساخته است. او در آخرین اظهار نظر خود به طرز عجیبی به رویدادی حمله کرده است که از قضا نه تنها مورد وثوق اکثریت مردم است، بلکه از درخشان ترین دستاوردهای دولت یازدهم نیز محسوب میشود.
دهباشی برجام را در عبارتی زننده، عجیب و دور از ادب «خریت» توصیف کرده است! او در حساب کاربری توئیتر خود نوشت: «خبر: آمریکا خواستار بازرسی از اماکن نظامی ایران شده و همزمان اپل اپلیکیشنهای ایرانی را حذف کرد. پ.ن: برجام اصلا خیانت نبود، صرفا خریّت بود».
موج واکنشها علیه دهباشی اما او را مجبور کرد تا بازیای را که خود شروع کرده بود و تنها مخاطبش نیز بود ادامه دهد. رویکردی که میتوانست با حذف پیام یا عذرخواهی فیصله پیدا کند؛ دهباشی اما کار دیگری کرد. او در توئیت دیگری نوشت: «در خیانت، عامل، عمد و آگاهی دارد. خریّت اما میتواند در اوج هدف خدمتگذاری به کشور و شفقت بر خلق باشد.در نیت خیر مذاکرهکنندگان شکی نیست.»
او به خیال خود میخواست مذاکره کنندگان محبوب ملت را که بارها و بارها اعلام شد خط به خط و واژه به واژه سخنان رد و بدل شده را هماهنگ کرده تا حاشیهای پیش نیاید، از توهین خود دور نگه دارد که البته به شکلی کاریکاتور گونه او را بیش از پیش بازنده نشان داد و توهین را مستقیم تر و شدیدتر کرد.
این بار واکنشها نسبت به دهباشی تند و تیزتر شد تا همان سوال همیشگی مطرح شود که او به عنوان فردی نزدیک به دولت که خود را همه کاره انتخابات سال ۹۲ میداند چه نقشی در این ماجرا داشته و چرا انتقاداتش را همان موقع مطرح نکرده است.
دهباشی این بار نیز به اشتباه به حرف زدن ادامه میدهد. او در سومین توئیت خود نوشت: «نقش نگارنده؟ بله امثال ما نیز بیغیرتی کردند وقتی به خیال اصلاح کارشناسانه اشکالات برجام، همان قبل از تصویب، نقدهای خصوصیشان را علنی نکردند.»
این البته تنها اظهار نظر جنجالی دهباشی نیست. او که در سال ۹۲ مستند انتخاباتی روحانی را ساخت، پس از آن که احساس کرد آن طور که شاید و باید مورد تجلیل قرار نگرفته و مثلا حسام الدین آشنا جای او را اشغال کرده است، روحانی و آشنا را و حتی تمام دولت یازدهم و بعدتر اصلاح طلبان را نیز در مقابل خود قرار داد و شروع به اظهار سخنانی کرد که نه تنها در صحت و سقمشان تشکیکاتی جدی وجود دارد، بلکه گام به گام نامعقول تر نیز میشدند.
دهباشی در چنگال ترکیبی از تناقضگویی، طردشدگی و دور افتادگی گرفتار شده و در این میان از میان تمام راههایی که میشد انتخاب کرد، نشستن و پرخاشگری را انتخاب کرده است. او پس از از دست دادن جایگاهش در میان بسیاری از اصلاحطلبان، یکباره تمام جامعه اصلاح طلبی را به نقد کشید و آنها را در موضوعات مختلف فریفته خواند و روحانی را متهم به سیاه نمایی در قبال رقبای انتخاباتی اش کرد.
برای چنین اظهاراتی او مامنی جز رسانههای طیف مقابل را نیافت و وقتی اقبالی از آن سو نیز ندید خود را در چهاردیواری توئیتر اسیر کرد. با این همه، دهباشی دو نکته مهم دیگر را نیز در کاراکتر خود دارد. یک نکته که مربوط میشود به چهره معقول سالهای دور و نکته دیگری که نشان میدهد او همیشه میل به توجه دارد.
دهباشی که روزگاری تلاش داشت مسیر حق گویی را دنبال کند، در اواخر دولت یازدهم از حل نشدن مشکل پخش صدا و سیمای استاد اول آواز ایران محمد رضا شجریان انتقاد کرد و سناریوی خود در فیلم انتخاباتی سال ۹۲ را برای رئیس جمهوری یادآوری کرد. مطلبی که درست و حق بود و روحانی هنوز در قبال آن وعده خود کاری از پیش نبرده است.
میل به جلب توجه اما بلای جان آقای تعارض است! او پیشتر نیز در سخنانی عجیب و مرتبط با حوادث سال ۸۸ از جلسهای صحبت کرد که میان او و یکی از کاندیداها رخ داده بود و هیچ کس جز او در جلسه نبوده تا سخنش را تایید کند. با این همه او مدعی است که در همان جلسه نیز نقش اول خیرخواه و موثری را بازی کرده که در سال ۹۲ برای برنامههای تبلیغاتی و مناظراتی روحانی انجام داده است.
دهباشی در دنیای خود همیشه نقش اول است و چون تطابقی میان این مهم و دنیای واقعی نمیبیند ناگزیر تناقضگویی را خطمشی گفتار و رفتارش میکند. یک روز برای حسام الدین آشنا تابلوی خط نفیس هدیه میفرستد و روز دیگر او را با کنایه مورد نقد قرار میدهد.
یک روز برای روحانی سنگ تمام میگذارد، چند سال بعد یادش میافتد که در قبال برجام بی غیرتی کرده است! حال و روز مرد پرتعارض و نیازمند توجهی که میتوانست در حوزه تاریخ و مستند سازی ماندگار شود، هیچخوب نیست.
- 14
- 8
ناشناس
۱۳۹۶/۶/۵ - ۱۱:۲۶
Permalink