ائتلاف مصلحتی فروریخت. یک ماه بعد از تهاجم عربستان سعودی به یمن- ارديبهشت سال ٩٤- علی عبدالله صالح با انصارالله ائتلاف کرد؛ ائتلافی سیاسی- مصلحتی. صالح در مسیر ائتلاف با حوثیها، برای تأسیس «شورای سیاسی» اقدام کرد؛ اما مدتی بعد این ائتلاف موقت فرو پاشید و به گفته حوثیها، صالح از پشت به آنها خنجر زد.
حالا با کشتهشدن رئیسجمهوري سابق یمن، تحولات در یمن شتاب بیشتری به خود گرفته و پرسشهاي زیادی درباره آینده یمن مطرح است. به این بهانه با قاسم محبعلی، تحلیلگر مسائل منطقه به گفتوگو نشستهایم. تحولات یمن چه تأثیری در وضعیت منطقه خواهد داشت؟
وزارت خارجه یمن وابسته به انصارالله، کشتهشدن علی عبدالله صالح را با انتشار بیانیهای تأیید کرد. با کشتهشدن رئیسجمهور پیشین تحولات داخلی یمن به چه سمت و سویی میرود؟
شرایط یمن را باید در چند لایه و سطح بررسی و تبیین کرد. شرایط داخلی یمن، یمن با توجه وضعیت منطقهای و تحولات یمن در شرایط بینالمللی. یمن جامعهای قبیلهای است. همیشه شکاف قبیلهای در این کشور برجسته بوده و بعد از سال ٢٠١١ و شروع جنبش بهار عربی انقلابها، شورشها و اعتراضات خیابانی که در جنوب غربی آسیا و شمال آفریقا در کشورهای عربی جان گرفت، یمن هم گرفتار بحران سیاسی شد.
خیابانهای صنعا پر از جمعیت معترض شد؛ معترضان صنعایی تا صبح در خیابانها به علامت اعتراض ماندند و علیه «علی عبدالله صالح» شعار دادند. خیزش یمن از راهپیماییهای خیابانی، اعتراضات و نافرمانیهای مدنی علیه حکومت یمن و رئیسجمهور آن، عبدالله صالح از ۱۴ ژانویه ۲۰۱۱ آغاز شد و در سوم فوریه در «روز خشم» مخالفان به اوج رسید. آنها خواهان برکناری عبدالله صالح بودند. همان زمان، زمزمه درخواست پناهندگی علی عبدالله صالح به عربستان در خبرها به گوش رسید. مخالفان جمعه ۲۵ مارس را (روز سرنوشت) یمن اعلام کردند و علی عبدالله صالح مخالفان را به سرکوب شدید تهدید کرد. او در ۱۴ خرداد ۱۳۹۰ برابر با چهارم ژوئن ۲۰۱۱ پس از مجروحشدن با پنج مقام بلندپایه روانه عربستان و در این کشور درمان شد.
علی عبدالله صالح، ۳۲ سال بر سریر قدرت بود. در این سال اعتراضات خیابانی علیه عبدالله صالح که در عمل به رئیسجمهور مادامالعمر کشور تبدیل شده بود، منجر به برکناری او از قدرت شد و عربستان مسیر نهایی او بود؛ اما بعد از مدتی او به صنعا و به صحنه سیاست یمن بازگشت و در مخالفت با «عبدربه منصور هادی» و معطوف به قدرت فعالیت کرد. از طرفی بعد از سقوط دولت، آنها حمایت شورای همکاری خلیج فارس را از دست دادند و در این شرایط حوثیها از وضعیت خلأ قدرت استفاده کرده و به صحنه سیاست بازگشتند؛ یعنی در این دوره علاوه بر شکاف قبیلهای، شکاف مذهبی هم تشدید شد.
چگونه؟
شمال و غرب یمن کوهستانی بوده و محل اقامت قبیلههای شیعیان زیدی است و در جنوب غربی صنعا و استان مأرب و حاشیه دریا قبایل سنینشین اقامت دارند. علی عبدالله صالح از قبایل شیعیان زیدی است که در دورهای علیه حوثیهای زیدی بود و حدود شش بار در دوره حکومت خود با آنها جنگیده است؛ ولی بعد از برکناری از ریاست جمهوری و بعد از بازگشت دوباره به یمن، با حوثیها متحد سیاسی شد؛ اما این ائتلاف راهبردی بود نه استراتژیک. اتحاد انصارالله، حوثیها و حزب المؤتمر که زیدی هستند، اتحادی مصلحتی- تاکتیکی بود. با تغییر سمت و سوی تحولات در یمن این اتحاد از هم پاشید و با کشتهشدن صالح شکاف دیگری با عنوان شکاف قومی در یمن پدیدار شد یا اینکه شکافهای قبلی تشدید شد. البته ناگفته نماند که عبدالله صالح هم به دنبال فرصتی بود تا این اتحاد را از بین ببرد و اختلاف اخیر آنها با حوثیها و انصارالله نشان از همین تزلزل بود.
چرا عبدالله صالح قبل از اینکه به هدف خود برسد، میخواست ائتلاف خود با حوثیها را به هم بزند؟
عبدالله صالح فردی بود که به دو طرف قوا و توان آنها توجه داشت. او میخواست با هر گروهی که قدرت بیشتری در اختیار دارد، اتحاد داشته باشد تا خود یا پسرش را به عرصه قدرت بازگرداند. برای همین همزمان به فکر ائتلاف با عربستان بود. از سویی دست در دست حوثیها داشت و از یک طرف به ایران هم پیام پادرمیانی میداد که روز گذشته در «الجزیره» منتشر شد؛ یعنی سپهر سیاسی یمن فضای متضاد و متناقضی است که به دلیل حضورنیافتن خبرنگاران اطلاعات درستی از آنجا به گوش نمیرسد. حالا یمن به وضعیت جدیدی دچار شد.
این وضعیت چه مشخصهای دارد؟
با فروریختن اتحاد میان زیدیها، اتحاد بین حوثیها و طرفداران عبدالله صالح، ممکن است که برخی از قبایل زیدی از حوثیها جدا شده و به قبایل سنی با محوریت عربستان بپیوندند. این دقیقا همان شکاف جدیدی است که در یمن ظهور و بروز دارد و در نهایت به سود عربستان سعودی است. برای همین برخی معتقدند که حوثیها در کشتن صالح اشتباه استراتژیک را مرتکب شدهاند.
آیا نشانههایی برای اتحاد طرفداران صالح با سنیهای یمن دیده میشود؟
اخبار یمن به دلیل نبود رسانههای خبری مستقل در آنجا و به دلیل فضای امنیتی در یمن، خیلی ضدونقیض به گوش میرسد و تحلیل را دشوار میکند. البته آنچه مشخص است، این است که شرایط حوثیها در یمن بهبود یافته و توانستهاند به فرودگاه ریاض و ابوظبی موشک پرتاب کنند؛ اما هیچکدام از این رفتارها در نهایت به نفع حوثیها نیست و آنها را در صحنه بینالمللی منزوی خواهد کرد. البته بعد از کشتهشدن صالح باید منتظر عکسالعمل رهبران کشورهای عربی ماند؛ اما آنچه مشخص است، این است که حوثیها در پرتاب موشک هم خطا کردهاند. آنها در ابوظبی منطقه هستهای را نشانه گرفتهاند و این منطقه در قواعد بینالمللی جزء مناطق محافظتشده است. برای اینکه این شلیکها آثار زیستمحیطی دارد؛ هیچ کشوری نمیتواند این اقدام آنها را تأیید کند. این اقدام حوثیها در سازمانهای بینالمللی و در میان کشورها به ماجراجویی تعبیر شده است.
ایران در مواجهه با حوادث یمن چه راهبردی را باید در پیش بگیرد؟
واقعیت سیاسی یمن بسیار پیچیده است؛ باید در مداخله حوادث یمن جانب احتیاط را نگه داشت. یمن کشوری فرسوده و فقیر است که به سمت وقوع فاجعه انسانی پیش میرود. از سوی دیگر حوثیها قادر نیستند در صحنه سیاسی داخلی، منطقهای و بینالمللی جایگاهی مناسب داشته باشند. این همان ابعاد منطقهای و بینالمللی بحران است. حوثیها جایگاهی در بین کشورهای متعدد جهانی ندارند و این وضعیت را برای کشورهای همسو با یمن دشوار میکند.
آیا ممکن است این موقعیت جدید در یمن، به برتری حوثیها بینجامد؟
حوثیها امکان پیروزی قطعی را در یمن ندارند.
با وجود اینکه از پیروزی نسبی حوثیها میگویید چرا معتقدید آنها موفق نخواهند بود؟
یکی از پیروزیهای حوثیها پرتاب موشک به ریاض بود و دیگری پرتاب موشک به ابوظبی؛ جدا از اینکه این یک پیروزی است یا نه، یک نکته مشخص است و آن اینکه همین عمل در جامعه بینالمللی به ماجراجویی تعبیر شده است. جنگ در یمن فرسایشی است و تمام نمیشود؛ از سوی دیگر حوثیها هم به این زودیها از بین نمیروند. دولت مرکزی سابق هم موفق نشده بعد از شش بار جنگ با حوثیها، آنها را از بین ببرد. آنها ٣٥ درصد خاک یمن را در اختیار دارند و ممکن است بخشی از این خاک را از دست بدهند. ولی حوثیها نمیتوانند یمن را در اختیار بگیرند. به غیر از شکاف قبیلهای –مذهبی یمن توان درافتادن با عربستان را ندارد.
علی عبدالله صالح از پنج روز پیش همپیمانی خود را با حوثیها به هم زد و در صنعا بین نیروهای وفادار به او و حوثیها جنگ در گرفت. صالح میگفت اگر ائتلاف به رهبری عربستان سعودی حمله به اهداف غیرنظامی را متوقف کند، او آمادگی دارد صفحهای جدید را در روابط خود با عربستان بگشاید. اما نیروهای حوثی پس از چهار روز جنگ شهری در صنعا موفق شدهاند نیروهای وفادار به صالح را از بخشهای زیادی از شهر به عقب برانند و به اقامتگاه او نزدیک شوند.
از سوی دیگر عبدربه منصور هادی، رئیسجمهور دولت یمن که مورد حمایت عربستان است، به نیروهای وفادار به خود در مأرب دستور داده به سوی صنعا حرکت کنند. در واقع این نشان میدهد که طرفداران علی عبدالله و سنیها نمیتوانند دور هم جمع شوند و در میان زیدیها هم اختلافی شدید افتاده است. عربستان و نهادهای بینالمللی هم مشروعیت سیاسی یمن را به رسمیت نمیشناسند. اگر کشوری بخواهد از حوثیها حمایت کند نه در عرصه کشورهای اسلامی و نه در منطقه و نه در بین کشورهای اروپایی متحد نخواهد داشت. در نهایت این پرونده به سازمان ملل منتقل میشود.
به جرئت میگویم اگر پیروزی حوثیها در یمن بعید نباشد، دشوار و پرهزینه خواهد بود. توجه کنید که درآمد سرانه یمن هزار دلار و درآمد سرانه عربستان سعودی ٤٠ هزار دلار است؛ اقتصاد عربستان سالانه ٧٠٠ میلیارد دلار و اقتصاد یمن قبل از جنگ حدود ٢٠ میلیارد دلار است. البته اینکه موقعیت جغرافیایی یمن و روحیه این مردم در سرنوشت کشورشان تأثیرگذار است امر دیگری است؛ اما تصور پیروزی حوثیها بعید است.
آیا یمن میتواند به این شکافهای درونی خود پایان دهد؟
من فکر نمیکنم. البته آنچه مشخص است این است که در نتیجه این شکاف جدید ممکن است ائتلاف جدیدی شکل بگیرد. ائتلافی که به نفع عربستان و در همسویی با عربستان خواهد بود.
آیا درگیریها از سمت سوریه به یمن سرازیر خواهد شد؟
باید از ورود به مسئله حول یمن احتیاط شود.
آیا موافق هستید که بعد از پایان جنگ در سوریه و عراق و آغاز دوره بازسازی آنها، به نظر میرسد که جبهه جدیدی برای درگیری ایجاد شده است؟
اول اینکه مسائل عراق و سوریه پایان نیافته است. شاید داعش سرزمین خود را از دست داده باشد اما پایگاه فکری و اجتماعی خود را از دست نداده و همچنان در حال تلاش هستند. سوریه سرنوشت مبهمی دارد. ٥٠ درصد سوریه دست دولت مرکزی و بقیه دست نیروهای مخالف دولت از طیفهای متعدد با اتحاد عربستان، آمریکا و گروههای دیگر است. هنوز معلوم نیست که نشستهای آستانه در سرنوشت سوریه تعیینکننده است یا نشستهای ژنو. اما مسئله ایران در منطقه وضعیت سوریه، عراق یا یمن نیست. ایران مسائل مخصوص به خود را دارد.
این مسئله کدام است؟
ایران باید بتواند در دوره جدید خاورمیانه چشمانداز دیگری از نوع روابط خود با این کشورها تعریف و تبیین کند. ایران باید بتواند مناسبات خود را با آمریکا، عربستان و دیگر کشورهای منطقه صورتبندی منسجم کند. ما هنوز نتوانستهایم با خیلی از کشورهای منطقه مناسبات پایداری داشته باشیم. مثلا بعد از پایان جنگ و حتی در دوره جدید قرارداد صلح پایداری را با عراق نداریم و هیچ قرارداد حقوقی ثبتشده برای مرزهای دریایی خود با این کشور وجود ندارد. اگر نخستوزیر عراق تغییر کند و سیاست دیگری در پیش بگیرد، شرایط کاملا متفاوت خواهد شد.
از سوی دیگر منطقه درگیر شکافهای دیگری است. شکاف عربی-کُردی یکی از این شکافها بود. در این دوره رابطه ایران و کردستان عراق دگرگون شده است. ما باید بتوانیم در پنج سطح، مناسبات خود را در منطقه صورتبندی کنیم؛ سطح جهانی (آمریکا)، منطقهای (کشورهای عربی)، بینالمللی (اروپا و روسیه)، داخلی و در سطح خرد با شکاف قومیتی و مذهبی. مسئله حوثیها، کردها و انصارالله جزء مسائل خرد است.
مسئله یمن باعث تشدید بحران در منطقه و در خاورمیانه میشود. جنگ در یمن ممکن است تا سالها ادامه داشته باشد. یمن در دست سه گروه حوثیها، طرفداران صالح و سنیهاست و مدیریت این بحران سالها به طول خواهد انجامید. آنچه مشخص است وضعیت بحرانی مردم منطقه است که هر روز بحرانیتر میشود.
- 15
- 3