دونالد ترامپ در حالی ظهر چهارشنبه (۶ دسامبر) تصمیم خود را در خصوص به رسمیت شناختن بیت المقدس به عنوان پایتخت اسرائیل و انتقال سفارت ایالات متحده از تل آویو به اورشلیم (بیت المقدس) اعلام کرد که بسیاری از کارشناسان، سران دولت ها، سازمان های و نهادهی بین المللی و بسیاری از شخصیت های مهم جهانی این اقدام ترامپ را گامی در راستای افزایش تنش و بی ثباتی در منطقه خاورمیانه و عامل برای ناکامی تلاش های صلح در فلسطین در سایه نقض تمام معاهدات و قطعنامه های سازمان ملل و شورای امنیت می دانند؛ زیرا سازمان ملل متحد با توجه به آخرین معاهده صلح میان اسرائیل و فلسطینی ها (۱۹۹۳ اسلو) بخش شرقی بیت المقدس را از اراضی اشغالی فلسطینیان می داند و ساخت و سازهای اسرائیل در این مناطق را غیرقانونی می شمارد. البته تصمیم اولیه برای انتقال سفارت آمریکا به بیتالمقدس در سال ۱۹۹۵ و در کنگره آمریکا به تصویب رسید، اما با گذشت بیش از ۲۷ سال از این تصمیمی کنگره ۳ رئیس جهمور در طی ۶ دوره ریاست جهموری با وجود این که در جریان انتخابات قول عملی کردن این مصوبه را داده بودند، به بهانه بحران خاورمیانه و حساسیت آن و تاثیری که می توانسته بر امنیت ملی آمریکا داشته باشد، پس از ورود به کاخ سفید از به اجرا گذاشتن این مصوبه طفره رفته اند.
در این راستا نیز سفارت اکثر کشورهایی که با اسرائیل رابطه سیاسی دارند در تل آویو واقع است، هر چند برخی از کشورها در بیت المقدس کنسولگری تأسیس کرده اند. لذا این اقدام ترامپ اگر چه خشنودی اسرائیلی های مقیم غرب بیت المقدس را در پی داشت اما بسیاری به ویژه فلسطینیان ساکن بیت المقدس نسبت به آغاز مجدد درگیری ها میان معترضان به این تصمیم و نیروهای امنیتی و انتظامی اسرائیل ابراز نگرانی کرده اند که اتش این درگیری ها از همان چهارشنبه هفته گذشته تا به امروز ادامه داشته و بیش از ۱۰۰ زخمی را در پی داشته است. از همین رو نیز دیپلماسی ایرانی برای تحلیل این تصمیمی جنجال ترامپ و ارزیابی واکنش ها واقدامات متقابل در خصوص این اقدام کاخ سفید و تاثیرات آن بر منطقه به خصوص مساله آرمان فلسطین، گفت و گویی را با محمد جواد جمالی نوبندگانی دبیر کمیسیون امنیت ملی وسیاست خارجی مجلس مجلس شورای اسلامی ترتیب داده که در ادامه می خوانید :
با توجه به تصمیم و اقدام جنجالی چهارشنبه ۶ دونالد ترامپ مبنی بر به رسمیت شناختن بیت المقدس به عنوان پایتخت اسرائیل و انتقال سفارت ایالات متحده از تل آویو به بیت المقدس عوامل و ریشه های این تصمیم گاخ سفید را ناشی از چه عواملی می بینید؟
پاسخ به این سوال شما ریشه در گذشته شکل گیری رژیم صهیونیستی دارد، گذشته ای که منجر به مشکلات و گرفتاری های بیشتر برای خاورمیانه شد. از همین رو این رژیم و حامی او ایالات متحده سعی داشتند تا به هر نحو ممکن این گذشته شوم و به موازات آن آرمان فلسطین را از بین برده و در ادامه به دنبال پیگیری چند هدف برای استمرار و گسرش سرزمین های اشغالی بودند. در ابتدای شکل گیری اسرائیل مساله مهم به عدم بازگشت آوارگان فلسطینی به سرزمین های اشغالی برای فراموش شدن آرمان آزاد سازی قدس معطوف شد، که متاسفانه تل آویو با همکاری برخی از سران کشورهای عربی منطقه و سایر کشورهای اروپایی و آمریکا در این زمینه تمام تلاش خود را به کار بستند و تاکنون درسایه این اقدامات در خصوص بازگشت آوارگان اقدام مثبتی صورت نگرفته است. به موزات این مساله رژیم صهیونیستی در سایه همین همکاری ها با اشغال سرزمین های بیشتر، ساخت شهرک های صهیونیست نشین زیادتری را در دستور کار قرار داده است، تا بافت، جغرافیا و آمایش سرزمین های اشغالی را تغییر داده و آن را بر هم زند. موضوع بعدی این بود که کشورهای عربی حامی مساله فلسطین را با ترفندها و برنامه هی مختلف از حمایت از مردم وملت فلسطین باز دارند که برای کشوری مانند مصر با برنامه کمپ دیوید این انصراف از حمایت شکل گرفت. در ادامه نیز برای کشوری مانند اردن نیز با برنامه و پیمان مشابهی نیز توانستند این کشور را هم از جرگه حامیان فلسطین خارج کنند. در چند سال گذشته هم برای کشور سوریه که نتوانستند از طریق سیاسی این کشور را وادار به عدم حمایت از فلسطین کنند، دمشق را گرفتار جنگ داخلی با گروه های تروریستی کردند. در برنامه بعدی گروه های مقاومت فلسطینی مانند فتح از حالت مبارزه نظامی و مسلحانه به فاز مذاکره و گفت وگوی سیاسی کشاندند و در نهایت یاسر عرفات را هم به قتل رساندند و به موازاتش کسانی چون محمد عباس که به صورت کامل در اختیار اسرائیل و آمریکا قرار دارد را جایگزین کردند. در این راستا حتی در چند وقت اخیر با برنامه هایی مشابه برای حماس شبب شده این جنبش جهادی دیگر به سان سابق نفوذ و قدرت خود را برای زنده نگه داشتن آرمان فلسطین نداشته باشد. این گروه فلسطینی در ابتدای آغاز بحران سوریه به حمایت برخی از گروه های تروریستی پرداختند و در ادامه این جنبش به قدری وابسته به حمایت های مالی دوحه و ریاض شد که امروز دیگر خبری از آن مبارزات جدی اولیه حماس نیست. اما در آخر نیز پیرو تمام این برنامه ها برای فراموش کردن آرمان فلسطین، ترامپ بیت المقدس را که برای جامعه اسلام و مسلمانان بسیار حائز اهمیت است، پایتخت رژیم صهیونیستی اعلام کرد، اما این اقدام ترامپ برای حمایت از رژیم صهیونیستی می تواند در جهت عکس موجب پررنگ تر شدن آرمان فلسطین شود، چرا که اکنون به دلیل همین تصمیم اشتباه و خلاف معاهدات ترامپ، دوباره فلسطین و قدس کانون توجهات بین الملل شده است.
ارزیابی شما در خصوص واکنش سران جهان عرب چیست؟
باید گفت که اساسا اقدامات برخی از سران کشورهای عربی منطقه خلیج فارس و همراهی آنان با کاخ سفید موجب شده تا ترامپ به این درجه از گستاخی برسد، لذا واکنش های آنان نیز در همین راستا تعبیر می شود، به گونه ای که محمد بن سلمان ولیعهد عربستان سعودی در این خصوص پیشنهاد داد که فلسطینیان شهر دیگری را به عنوان پایتخت خود برگزینند. در ادامه اتحادیه عرب هم که توان لازمه برای تاثیرگذاری در مسائل حوزه عربی را از دست داده، نمی تواند در این خصوص کاری از پیش برد، چرا که اکنون این اتحادیه به یک گروه متشتت و متفرق بدل شده و در سایه این از هم پاشیدگی برآیند این کشورها برای عملکردی در خور توجه یا اساسا وجود ندارد و یا بسیار اندک است. به نظر می آید که در ادامه کشورهای عربی با کارنامه خود در این باره چندان مثمر ثمر واقع نشوند. البته باید گفت که اعلام بیت المقدس به عنوان پایتخت اسرائیل و تاخیر در اجرای آن بیشتر برنامه ای برای فشار بر گروه های مقاومت فلسطینی ومحمد عباس و گرفتن امتیاز بیشتر از آنان است.
با روی کار آمدن ترامپ توجه کاخ سفید به صورت پررنگی به اسرائیل و مساله فلسطین معطوف شد. اما با توجه به اقدام ترامپ آیا مساله سازش و حل مناقشه اسرائیلی - فلسطینی در سایه طرح دو دولت که در دوران باراک اوباما مطرح شد را می توان پی گرفت؟
اساسا هیچ گاه ایالات متحده آمریکا در هیچ دوره ای به عنوان یک میانجی گر بی طرف برای حل مساله فلسطین مطرح نبوده و در آینده هم مطرح نخواهد بود. حتی در دوران اوباما که طرح دو دولت مطرح شد در زمان پیشنهاد طرح تشکیل دولت فلسطین در سازمان ملل کاخ سفید و شخص اوباما با آن مخالفت کردند. لذا استراتژی واشنگتن همواره تثبیت و افزایش نفوذ اسرائیل در همه ادورا و در همه احزاب آمریکایی اعم از دموکرات ها و جمهوری خواهان بوده است. از همین رو نیز در این باره تفاوتی میان اوبامای دموکرات با ترامپ جمهوری خواه وجود ندارد. حتی هیچ فرقی میان اروپائیان وآمریکا درباره حمایت از اسرائیل وجود ندارد. شما شاهد بودید که در همین اقدام ترامپ برای به رسمیت شناختن بیت المقدس به عنوان پایتخت اسرائیل، علیرغم انتقاد و مخالفت ترزا می و انگلستان این کشور بارها در گذشته از این اقدام حمایت کرده است. بنابراین تمام کشورهای اروپایی و به خصوص آمریکا حمایت و اتحاد استراتژیک خود را از رژیم صهیونیستی داشته اند و در این راستا بارها و بارها به صراحت حمایت خود را اعلام کرده اند.
اما با توجه به وجود و استمرار جریان انتفاضه سوم تا داخل سرزمین های اشغالی، آیا مساله جا به جایی پایتخت رژیم صهیونیستی می تواند باعث پررنگ تر شدن این انتفاضه شود؟ اساسا مردم فلسطین توان مقاومت برای اثرگذاری در این خصوص را دارد؟
ببینید اکنون در دل تحولات اخیر بار دیگر شاهد پررنگ شدن محور مبارزات مردمی هستیم، چرا که دولت ها و حکومت ها به خوبی نشان دادند که توان مبارزه و تاثیرگذاری چندانی ندارند. شما اگر به پرونده داعش در عراق و سوریه نگاه کنید، به روشنی نقش مبارزه مردمی در جنگ با تروریسم را می بینید. در سایه این مساله قطعا در آینده نوعی خالص سازی مبارزه برای رهایی قدس هم شکل خواهد گرفت و کسانی که پرچم مبارزه و مقاومت را در ظاهر بر می داشتند اما در پشت پرده ارتباطات خود را در قالب محور سازش داشته اند، از جرگه مبارزین واقعی خذف خواهند شد. در این پروسه خالص سازی بسیاری از رهبران دولت ها و حکومت ها، گروها و احزاب به ظاهر مبارز در این غربال وجود نخواهند داشت. در این صورت قطعا انتفاضه کنونی در آینده بسیار پررنگ تر خواهند شد و در ادامه با هدایت درست توان تاثیر خود را خواهد داشت.
در این بستر واکنش محمود عباس و خود گردان در کرانه باختری رود اردن چگونه ارزیابی می کنید، چرا که نوعی دوگانگی را در این مواضع شهاد بودیم؛ از یک سو محمود عباس این اقدام ترامپ را ناقض و تهدیدی برای مذاکرات و برنامه صلح قلمداد می کند و از سوی دیگر خود را متعهد به رعایت تمام معاهدات و قطعنامه های پیشین می داند؟
محمود عباس از همان ابتدا به عنوان یکی از عناصر آمریکا و اسرائیل در فلسطین عمل کرده است. او اخیرا سفری به ریاض داشت و در این سفر و دیدار با محمد بن سلمان برنامه های واشنگتن و تل آویو به او دیکته شده است. از همین رو از همان آغاز به کار شخصی چون محمد عباس مطمئنا او توان تاثیر چندانی را بر تحولات نداشته و ندارد. در همین راستا طبعا در آینده ابومازن به چیزی به جز هماهنگی با شرایط جدید برای سازش نمی اندیشد، چرا که خودگردان همان طور که قبلا گفتم تمام ابزارهای مبارزه خود را از دست داده است. از همین رو زمانی که دولت و یا حکومتی ابزارها ی خود را در دفع تهدید و یا خطر از دست دهد، به راحتی تحت سیطره سایرین قرار خواهد گرفت که این مساله در خصوص خود گردان و شخص محمود عباس صدق می کند.
اما در سوی دیگر واکنش گروه های جهادی فلسطینی در غزه مانند حماس و جنبش جاهد اسلامی را چگونه ارزیابی می کنید؛ آیا در بستر شرایط جدید شاهد واکنش جدی این گروه های ووارد شدن به فاز مبارزه جدی با توجه به توافق جدید حماس با فتح در قاهر خواهیم بود؟
یکی از اقدامات رژیم صهیونیستی بحث مهم نفوذ در کروه های جهادی فلسطینی بود. در این راستا صهیونیست ها همواره سعی داشته اند با وارد کردن نیروهای وابسته به خود در این جنبش ها به مرور این گروه های جهادی از فاز عملیات مسلحانه و نظامی به فاز مذاکره و دیپلماسی وارد کنند، چنانی که در خصوص فتح این مساله به وقوع پیوست. از همین رو در تحولات چند وقت اخیر چنین برنامه ای در خصوص حماس نیز شکل گرفت. ببینید حماس از نظر اعتقادی به تفکرات اخوان المسلمین و مصر وابسته است و از نظر مالی نیز به دوحه و ریاض؛ از همین رو نیز این جنبش جهادی در سایه این وابستگی ها نتوانسته آن چنانی که باید مبارزه خود را ادامه دهد. در این خصوص علیرغم برخی اظهارنظرهای مناسب از سوی سران و شخصیت های حماس، نمی توان انتظار عکس العملی بیشتر از این را داشت. اما جنبش جهاد اسلامی با حماس در این خصوص قدری متفاوت است، چرا که این گروه هنوز خط جهادی خود را حفظ کرده و مبنای خود را کماکان عدم مماشات با رژیم صهیونیستی می داند. اما در برآیند اقدام و عکس العمل کل گروه های جهاد فلسطینی جدی تر از این نخواهد بود، از همین رو نمی توان چندان به آن ها در شرایط کنونی، ان هم بعد از توافق قاهره دل بست.
آینده اسرائیل در بستر تحولات و اقدام ترامپ را چگونه می بینید؟
شاید تل آویو و واشنگتن این اقدام ترامپ را گامی مهم در خصوص تثبیت و گسترش حاکمیت صهیونیست ها قلمداد کنند و به موازات آن نیز با همراه کردن برخی از سران و مقامات کشورهای عربی و به اصطلاح اسلامی خیال خود را در خصوص کم رنگ کردن آرمان فلسطین آسوده کرده باشند، اما با نگاه به پرونده داعشی که خود آمریکا و اسرائیل با حمایت و پشتیبانی عربستان برای دفن آرمان فلسطین و به چالش کشیدن جبهه مقاومت داشتند، سبب ایجاد نیروی قدرتمند جدیدی به نام بسیج مردمی برای نابودی داعش شد که از زینبیون و فاطمیون در پاکستان و افغانستان تا بسبج و سپاه در ایران، حشد الشعبی در عراق، نیروهای مردمی و ارتش در سوریه و حزب الله در لبنان سبب تشکیل یک زنجیره مقاومت از غرب آسیا تا کرانه مدیترانه شده است که یقینا در آینده تحولات خاورمیانه این زنجیره مقاومت نقش پررنگ تری را ایفا خواهد کرد و اسرائیل با اشراف کامل بر قدرت این زنجیره مقاومت نمی تواند جولان چندانی را حتی در سایه تصمیم و اقدام ترامپ برای از میان برداشتن و یا پاره کرده این زنجیره مقاومت داشته باشد.
- 17
- 2