حسن روحاني، رييسجمهور براي نخستينبار در ٥ سال گذشته راهي هند شده است؛ سفري سهروزه كه با حضور در حيدرآباد و گفتوگو با جمعيت مسلمان هند آغاز شد. امروز رييسجمهور در ايستگاه دهلينو براي ديدارهاي رسمي با نارندرا مودي، نخستوزير و انعقاد توافقنامههاي همكاري متعدد توقفي چند ساعته خواهد داشت. رابطه ايران و هند با وجود اشتراكات فرهنگي، مذهبي و منطقهاي همواره در فراز و فرود بوده است. هنديها در بزنگاههاي مهم هرچند تظاهر به همكاري با ايران كردهاند اما بيشتر به دنبال تامين منافع اقتصادي بودهاند و در بسياري از موارد نيز ترجيح دادند در جبهه مقابل تهران قرار بگيرند. با اين وجود هند در چندسال اخير تلاش كرده از سياستهاي يكجانبه پيشين فاصله بگيرد و در قد و قواره يك قدرت نوظهور نمايان شود.
ميرمحمود موسوي، سفير سابق ايران در هند و پاكستان اعتقاد دارد كه نه تهران و نه دهلي ظرفيتهاي واقعي همكاري را درك نكردهاند و گامهاي برداشته شده در مسير تعميق و توسعه رابطه دوجانبه به هيچوجه با ظرفيتهاي موجود هماهنگ نيست. مديركل پيشين آسياي غربي وزارت امور خارجه در اين گفتوگو، هند را مورد توجه اروپا و امريكا ميداند و اعتقاد دارد كه دونالد ترامپ، رييسجمهور ايالات متحده به دنبال استفاده از هند براي كنترل و مديريت رفتار چين در منطقه است. مشروح اين گفتوگو به شرح زير است.
چه پتانسيلهايي در هند اين كشور را به قدرتي نوظهور و دايما در حال صعود بدل كرده است؟
هند تا ١٩٩١ سياست نيمهبستهاي را در روابط خارجي بر مبناي دو محور دنبال ميكرد: توجه به جنبش عدم تعهد و رعايت جهان دو قطبي. بر اين اساس دهلي رابطه نزديكتر با مسكو را دنبال ميكرد اما نه به اندازهاي نزديك كه قطب ديگر (ايالات متحده) را از خود براند. با تغيير شرايط جهاني در ١٩٩١، هند نيز تجديد نظر در سياستهاي خود را آغاز كرد. در اين مسير دهلي تلاش كرد پاسخي براي اين سوال بيابد كه با پايان دو قطبيگري در جهان، سياستهاي خود را چگونه تنظيم كند و همزمان دستگاه اقتصادي هند نيز به اين نتيجه رسيد كه مسير رفته جواب نميدهد و دهلي وضعيت اقتصادي نامطلوبي دارد.
مانموهان سينگ به عنوان وزير اقتصاد وقت، بازنگري سياستهاي اقتصادي هند و سياستگذاريهاي جديد را آغاز كرد و همزمان بازخوانيهايي در حوزه سياست خارجي نيز صورت گرفت. در سايه تحولات، فصل جديدي در رابطه هند با اروپا و امريكا آغاز شد كه منتج به سفر بيل كلينتون، رييسجمهور وقت امريكا به دهلينو شد و پس از آن هم دهلي قرارداد جامعي با اتحاديه اروپا براي توسعه اقتصادي و همكاري همهجانبه منعقد كرد. شاخه ديگر اين سياست هم گسترش رابطه با اسراييل بود. با اين تحولات هند در مسير جديد قرار گرفت و روند رو به رشد اقتصادي اين كشور آغاز شد. البته موقعيت استراتژيك هند در گذشته نيز قابل توجه بود و به خصوص به جمعيت انساني بالاي اين كشور به عنوان بازاري مطلوب توجه ميشد اما همه اينها براي اينكه از هند قدرت فرامنطقهاي بسازد، كافي نبود. در نتيجه بازنگري جديد سياسي و اقتصادي، هند وارد تعامل با جهان غرب شد. رشد اقتصادي هند در سه ماه آخر سال ٢٠١٧ ميلادي بالاتر از رشد چين قرار داشت و براي سال ٢٠١٨ نيز مراكز اقتصادي اين كشور رشد بالاي ٧ درصد را پيشبيني كردهاند. توانايي اقتصادي، موقعيت ژئوپولتيك، نيروي انساني، مجاورت با چين و سياست انتقال مركز ثقل سياستهاي دنيا از اروپا و خاورميانه به آسيا كه هند يكي از پايههاي اصلي آن است، مجموعه ارزيابيها را به اين سمت برده كه هند حتما يكي از قدرتهاي اصلي دهههاي آتي است.
مرام و نگاه سياسي نارندرا مودي، نخستوزير هند چه تاثيري در سرعت گرفتن پيشرفتهاي اقتصادي و به خصوص توسعه روابط در حوزه سياست خارجي دارد؟
مودي به اين دليل مودي شد كه تجربه سروزيري در ايالت گجرات را داشت. سياستهاي اقتصادي موفق مودي در گجرات باعث شد وي كه از چهرههاي شناخته شده در ميان رهبران رده اول حزب بهاراتيا جاناتا (بيجيپي) نبود بالاتر از ديگران قرار گرفته و نماينده اين حزب در انتخابات شود. اين موفقيت در حالي نصيب مودي شد كه او به دليل يك پرونده نامناسب يعني كشتار دوهزار مسلمان در سال ٢٠٠٢، در ليست سياه قرار داشت و حتي اجازه سفر به اروپا و امريكا را هم نداشت. اصولا گرايشهاي «بيجيپي» مليگرايانه است اما مليگرايانهاي كه توانسته مولفههاي دنياي جديد را هم در خود جاي دهد و به همين دليل بسته نيست.
نارندرا مودي تمركز سياستهايش را بر توسعه اقتصادي قرار داده و البته كه توسعه اقتصادي بدون پيوندهاي گسترده با كشورها ممكن نيست. يكي از ابتكارهاي مهم مودي انتقال سرمايه مالي و معنوي نيروهاي هندي در خارج از كشور به داخل است. گفته ميشود كه سالانه رقمي بالغ بر ٧٠ ميليارد دلار از طريق هنديهاي مقيم خارج به داخل وارد ميشود و حتي پارلماني براي هنديهاي خارج از كشور تاسيس شده است تا از نظرات، توصيهها و نفوذ آنها به عنوان ديپلماسي عمومي در جهان استفاده شود. حزب «بيجيپي» و در راس آن مودي براي ادامه پيشرفت هند و براي حفظ حزب به اين نتيجه رسيدند كه يك كليد وجود دارد: رشد اقتصادي. مودي شعار «در هند بسازيد» را از روزهاي انتخابات برگزيد و بعد از پيروزي برهمين اساس نيز سفرهاي خارجي خود را تنظيم ميكند تا بتواند ارتباطهاي خارجي را در جهت اهداف اقتصادي به استخدام در آورد و در اين كار تا حدودي موفق شده است. شايد جهان غرب به خصوص دونالد ترامپ، رييسجمهور ايالات متحده درباره سرمايهگذاري در چين ملاحظههايي داشته باشند اما آن ملاحظهها را درباره هند ندارند.
با توجه به تهديدهايي كه امريكا از چين براي خود تعريف كرده ميتوان گفت كه برخي قدرتهاي بينالمللي براي مقابله با چين، سياست قدرتمندسازي و توانمندسازي هند را دنبال ميكنند؟
قطعا همينطور است اما اين ايده جديد نيست. من براي نخستينبار در دهه ٩٠ ميلادي در نوشتههاي ساموئل هانتينگتون، برژينسكي و ساير سياستمداران امريكايي شاهد طرح اين سوال بودم كه چگونه ميتوان آسيا را اداره و چين در حال رشد را كنترل كرد؟ از همان زمان عموما نظرات متمركز بر اين بود كه هند ميتواند نقش مهمي را در اين مسير ايفا كند. زمينهها براي توسل به چنين سياستي از قبل وجود داشته و آن ظرفيت بالقوهاي كه براي هند در اين مسير در نظر گرفته بودند در حال بالفعل شدن است. هند نيز هوشمندانه از اين فرصت استفاده ميكند.
توسعه اقتصادي كه از آن به عنوان كليد مدنظر مودي ياد كرديد تا چه اندازه ميتواند فضاي كافي براي تقويت نقش سياسي هند در عرصه منطقهاي ايجاد كند؟
روابط اقتصادي نوعي از تنيدگي سياسي را هم به دنبال خود ميآورد. بهكارگيري سرمايههاي غربي در هند و توسعه روابط گسترده ميان غرب و هند كه اجراي آن از مقدمه گذشته و به متن اصلي نزديك شده، پيوندهاي فرااقتصادي را به دنبال خود ميآورد كه حوزههاي همكاري جديدي مانند امنيتي و دفاعي را شامل ميشود. البته دعواهاي تاريخي موجود در اين منطقه ميتواند مزاحمتهايي براي اهداف وبرنامههاي هند ايجاد كند كه لازمه حل و فصل آن هماهنگي و همكاري دهلي با قدرتهاي خارج از منطقه است. مبارزه با تروريسم، برقراري امنيت در افغانستان و حل دعواي تاريخي بين هند - پاكستان در دستور كار دهلي قرار دارد. رابطه با همسايگان يكي از موضوعاتي است كه هند به طور جدي دنبال ميكند و براي مديريت منطقه به عنوان برادر بزرگتر طرحهايي دارد. مالديو و نپال در حال حاضر پروندههاي منطقهاي هستند كه شاهد رقابت جدي چين و هند براي اعمال نفوذ بيشتر هستند. براين اساس، وضعيت منطقهاي در چارچوب مسائل امنيتي و سياسي بخش مهمي از دستور كار دولت هند است و طبيعتا در اين زمينه با امريكا و اروپا همكاري و همراهي دارد.
رابطه هندوستان با رژيم اسراييل از چه عمق و سابقهاي برخوردار است و دليل اين نزديكي دهلينو به تلآويو چيست؟
اسراييل از زمان ايجاد نامشروع تا به امروز توسط كشورهاي مسلمان محصور بوده و هند اولين همسايه غيرمسلمان اسراييل از سمت شرق است. بنيامين نتانياهو، نخستوزير رژيم اسراييل به همين دليل به دنبال توسعه رابطه با نزديكترين همسايه غيرمسلمان خود است. از سوي ديگر در مجموعه بررسيهاي اطلاعاتي و امنيتي هند، تروريسم منتسب به اسلام يكي از جديترين تهديدها است و اسراييل نيز در اين دغدغه با هند مشترك است. البته در حوزه مبارزه با تروريسم، همكاريهاي دهلينو و تلآويو از سالها پيش آغاز شده و دستكم دو دهه سابقه دارد. دو طرف در قدم اول تبادل اطلاعات و اخبار، آموزش نيروها را پيگيري و اجرا كردند.
در قدمهاي بعدي استفاده از تجربيات اطلاعاتي و تكنولوژيهاي مربوطه در راس اولويتها بود. در مرحله سوم و فعلي نيز توليدهاي مشترك نظامي و تبادل دستگاههاي اطلاعاتي و جاسوسي و غيره ميان دهلينو و تلآويو در جريان است. مانعي بر سر راه پيوند ميان اسراييل و هند وجود ندارد و هر دو طرف از آن بهرهبرداري ميكنند. همزمان هند متوجه است كه براي برخورداري از رابطه خوب با واشنگتن، لابي اسراييل در امريكا هم ميتواند كمك بزرگي باشد و به سياستهاي توسعه اقتصادي هند كمك كند.
اخيرا شاهد سفر نخستوزير هند به فلسطين و انعقاد قراردادهاي نسبتا قابل توجه با تشكيلات خودگردان هم بودهايم. با توجه به نوع همكاريهاي دهلينو- تلآويو كه به آن اشاره كرديد، مودي از تعميق رابطه با فلسطين چه اهدافي را دنبال ميكند؟
هند از سابقهاي تاريخي در دفاع از حقوق فلسطين به عنوان عضو جنبش عدم تعهد در زمان نهرو و گاندي برخوردار است و به همين دليل مراقب است كه با سرعت از آن استراتژي فاصله نگيرد و موجبات نارضايتي فلسطينيها و اعراب را فراهم نسازد. از سوي ديگر جمعيت اقليت مسلمان هند نيز قابل توجه است و حدود ٢٠٠ ميليون نفر را شامل ميشود. «بيجيپي» و دولت هند ميدانند كه رابطه با اسراييل يكي از موضوعاتي است كه توسط برخي مجامع اسلامي هند دنبال ميشود و حساسيتهايي نسبت به اين قضيه است. دهلي به دنبال برقراري نوعي از توازن مديريت شده ميان رابطه با اسراييل و كشورهاي اسلامي است.
به نظر ميرسد كه نگاه هندوستان به غرب آسيا در حال تغيير است. نمونه آن را در مشاركت دهلينو در پروژه چابهار و همچنين سفر وي به اردن، ابوظبي، كرانه باختري و... ميبينيم. چه مسائلي منجر به اين تغيير نگاه در دهلينو شده است ؟
غرب آسيا در گذشته نيز مورد توجه دهلي قرار داشته اما در حال حاضر، جنبههاي جديدي به اين نگاه هند اضافه شده است. در جريان جنگ اول عراق بود كه اخباري مبتني بر وجود چند هزار نيروي كار هندي در عراق منتشر شد. ميليونها هندي در كشورهاي حوزه خليج فارس مشغول به كار هستند كه هم سرمايههايي را به داخل هند منتقل ميكنند و هم اهرمهايي براي نفوذ هنديها هستند. مساله قابل توجه ديگر نياز هند به انرژي است. اگرچه در ٢٠ سال اخير از اهميت غرب آسيا به عنوان منطقه نفتي كاسته شده اما هنوز از مهمترين منابع انرژي دنيا است. با توجه به اينكه رشد اقتصادي در راس سياستهاي دولت مودي است تامين انرژي نيز يكي از پايههاي اين سياست به شمار ميرود. هند بايد در اين منطقه حضور داشته باشد تا امنيت تامين انرژي را تضمين كند. البته سياستهاي تامين انرژي هند توجه به چند خط تامين همزمان را دنبال ميكند و از سوي ديگر هند به دنبال سرمايهگذاري در حوزه انرژي در خارج از هند ازجمله پروژه «فرزاد بي» است تا اين منابع تضمينكننده نيازهاي اقتصادي اين كشور باشد و بتواند رشد اقتصادي مطلوب خود را بدون نگراني جلو ببرد. هند به دنبال سياست برتري در كل اقيانوس هند است و برهمين اساس حضور موثر در غرب آسيا را دنبال ميكند.
آيا هند توانسته توازن در رابطه ميان ايران و عربستان را حفظ كند؟
هند وارد اين اختلاف نشده است. رابطه خوب با عربستان را براي استفاده از انرژي وسرمايههاي اين كشورحفظ كرده و با توجه به رابطه تاريخي با تهران، رابطه با اين كشور را ارتقا بخشيده است. انرژي و بازار خوب اقتصادي ايران براي هند اهميت زيادي دارد. اما اختلاف با پاكستان نيز موضوع بسيار جدي براي هند است. ايران و عربستان اين ظرفيت را دارند كه وزنه پاكستان را در برابر هند سنگين كنند بنابراين هند ناچار از داشتن رابطه خوب با تهران و رياض است.
براي هند در عرصه سياست خارجي با توجه به اهميتي كه رابطه با واشنگتن براي دهلينو دارد، استقلال قائل هستيد؟
صددرصد. هند از ١٩٤٧ به بعد با توجه به هضم سريع قضيه دموكراسي، تهديدها را به حداقل رساند. در ٧٠ سال گذشته توانسته استقلال خودرا در حوزه سياست خارجي به شكل كامل حفظ كرده و تصميمهاي خود را با توجه به منافعش بگيرد. در هند حتي با چرخش احزاب از حزب كنگره به حزب «بيجيپي» و حتي زمانهايي كه ائتلافهايي براي دوره موقت حكومت را در اختيار داشتند، تغييري مهم در سياست خارجي رخ نداد. در چارچوب دموكراسي فهم مشتركي وجود دارد كه منافع ملي را بالاتر ميداند. لذا احزاب با هم تعامل و همسويي دارند. شفافيت جامعه هند اين اجازه را ميدهد كه دولت مورد نقد قرار بگيرد و اگر حركتي در هر حوزهاي از سوي دولت انجام بگيرد كه مطلوب اپوزيسيون نباشد به سرعت در مجالس ملي و عالي درباره آن بحث ميشود بنابراين ميتوان گفت كه دولتهاي هند در حوزه سياست خارجي دچار بحران نميشوند.
آيا ظرفيتهاي رابطه با هند در ايران به خوبي شناسايي شده است؟ هند در منظومه روابط آسيايي ما چه جايگاهي را به خود اختصاص داده است؟
قدمهايي در اين مسير برداشته شده اما ظرفيتهاي هند بيش از گامهاي برداشته شده است. من در ايران تاكنون طرحي براي گسترش رابطه با كشورهاي آسيايي نديدم. البته منظور من اين نيست كه هيچ توجهي به ظرفيتها نشده بلكه ميگويم ظرفيتهاي موجود با گامهاي برداشته شده متوازن نيستند. ايران براي فعاليت در آسيا بايد طرحهاي سياسي و امنيتي داشته باشد. با توجه به فعال شدن غربيها و افزايش جايگاه چين در منطقه، ما به طرحي جامع نياز داريم كه نقشه راه سياستهاي ايران در منطقه آسيا را مشخص كند.
ايران و هند ظرفيتهاي خوبي براي همكاري با يكديگر دارند اما همزمان بحرانهايي مانند افراطيگرايي و دعواهاي ارضي و مرزي در منطقه كشمير و ديوراند وجود دارد كه صلح، ثبات و امنيت در منطقه را تهديد ميكند. اگر به اين مشاجرهها به خوبي پرداخته نشود مانند آتش زير خاكستر است كه زماني امنيت ما و منطقه را به خطر مياندازد. براي كنترل اوضاع، هند و ايران بايد دامنه همكاريهاي سياسي و امنيتي را گسترش دهند. رفت و آمدهاي بيشتر، فعاليتهاي بيشتر توسط دستگاههاي مختلف و شناساندن ظرفيتهاي موجود به يكديگر ميتواند در اين مسير كارساز باشد.
ايران تنها مسير ممكن براي دستيابي هند به كشورهاي آسياي ميانه است چرا كه پاكستان بنا بر اختلافات مكرري كه با دهلينو پيدا كرده است مانع از دستيابي هند به بازارهاي بالقوه موجود در منطقه ميشود. نياز هند به انرژي ايران نيز يكي ديگر از دلايل توجه دهلي به تهران است. به نظر ميرسد كه هند نگاه كاملا اقتصادي مصرفي به ايران دارد و به دنبال توسعه همكاريهاي سياسي و امنيتي با تهران نبوده است. با اين برداشت تا چه اندازه موفق هستيد؟
از طرف هند كمكاريهايي در اين قضيه صورت گرفته است. مباحثي كه در محافل متفكران سياسي هند مطرح يا در مطبوعات اين كشور ديده ميشود نشان از تاييد سوال شما دارد كه نگاه هنديها به ايران محدود به چند موضوع خاص است: همكاري در چابهار و رسيدن به آسياي ميانه يا پيشبرد پروژه گازي «فرزاد بي» كه مدتهاست مورد اختلاف تهران- دهلي است.
به نظر ميرسد كه نگاه هند به ايران فراتر از موضوعات اقتصادي نيست. در اين ميان مشخص نيست كه دلايل احتياط هند براي نزديكي سياسي به تهران چيست؟ آيا هند نگران اين است كه ايران حياط خلوت پاكستان باشد يا نگران عمق رابطه ايران با جمعيت مسلمان خود است؟
اين موضوعات بايد در چارچوب رايزنيهاي دو كشور مورد توجه قرار بگيرد و در تبيين اين قضايا احتياج به تعامل دوطرفه است. طرفين بايد در حوزههاي مختلف با هم به صراحت و شفافيت صحبت كنند و نگرانيهاي موجود را رفع كنند. به نظر ميرسد كه در اين زمينهها كم كاري از طرف دهلي نيز وجود دارد و رابطه با ايران به اندازه كافي از جانب هنديها جدي گرفته نشده است. يك دليل هم ميتواند اين باشد كه هنديها به دليل تحريمهاي ايران ترجيح دادند با احتياط گام بردارند و اين احتياط روابط را با ملاحظه كاري پيش برده است.
براي تامين امنيت در غرب آسيا، ايدههايي مانند مجمع گفتوگوهاي منطقهاي داده ميشود اما به نظر ميرسد كه با وجود تهديد گروههاي تروريستي مانند داعش در افغانستان، در مرزهاي شرقي ما هيچگاه توجهي به همكاريهاي قالبدار با كشوري مانند هند نشده است. چرا با وجود آنكه داعش يا فعاليتهاي تروريستي دغدغه مشترك ايران و هند بهخصوص در افغانستان است ما در همكاريهاي امنيتي با دهلينو پيشرفتي نداشتهايم؟
به نظر ميرسد كه دو كشور در گذشته همكاريهايي داشتند اما مجموعه تحولاتي كه در افغانستان در طول سالهاي اخير رخ داده، هنديها را محتاط و البته مشكوك كرده است. برخي از رسانهها و مقامهاي افغان درباره رابطه ايران با طالبان ادعاهايي را مطرح ميكنند كه اين قضيه مقبول هند نيست. در ميان كشورهاي منطقه تنها دولتي كه تاكنون هيچ ارتباطي با طالبان نداشته هند است كه از روابط ساير كشورها با طالبان نيز خرسند نيست. راهكار حل اين شك و شبهه، گفتوگوي ميان دستگاههاي اجرايي- امنيتي دهلي و تهران در فضايي كاملا شفاف است.
با ورود داعش به افغانستان، وضعيت در اين كشور پيچيدهتر و اوضاع امنيتي در افغانستان نسبت به گذشته بدتر شده است. افزايش توجه روسها، چينيها و امريكاييها به افغانستان باعث بهتر شدن اوضاع نشده است و بايد گفت كه مجموع اين مسائل مايه نگراني جدي است. افزايش عملياتهاي تروريستي به مردم افغانستان آسيبهاي جدي ميزند و منطقه نيز با خطر مواجه ميشود. ايران و هند ميتوانند در اين زمينه همكاريهاي گستردهاي داشته باشند اما بايد توجه داشت كه اين همكاريها آسان نيستند. به نظر من كشورهاي منطقه از جمله هند و پاكستان بايد براي حل مساله افغانستان تدبير جدي بينديشند. ما نبايد منتظر روسيه و چين و امريكا براي حل مشكلات افغانستان بمانيم.
ايران تا چه اندازه توانسته توازن در روابط با اسلامآباد و دهلي را حفظ كند؟ به نظر ميرسد در پروژه چابهار، ايران و هند به نوعي پاكستان را دور زدند و نگرانيهايي درباره تاثير اين توافق بر رابطه تهران- اسلامآباد وجود داشت.
رابطه هند و پاكستان از پيش از انقلاب اسلامي ايران نيز پيچيده و امنيتي بود و از همان زمان اين سوال همواره وجود داشته كه تهران چگونه بايد رابطه خود با اين دو كشور را مديريت كند؟ ما بعد از انقلاب سعي كرديم اين رابطههاي دوجانبه را مجزا مديريت كنيم و در برخي مقاطع موفق و گاهي موفقتر بوديم. در مساله چابهار رقابت دو قطبي صورت گرفته كه در يك سوي آن ايران، هند و افغانستان هستند و در پروژه گوادر نيز چين و پاكستان حضور دارند. اگر در اين دو پروژه كشورهاي دخيل به سمت قطبسازي حركت كنند قطعا به ضرر همه طرفها خواهد بود كه متاسفانه اين قطبسازيها تا حدودي هم شكل گرفته است.
من اعتقاد دارم كه اين دو پروژه بايد با هم همكاري داشته باشند چرا كه قطبسازي در منطقه با توجه به مشكلات تاريخي كه درباره مرزها به ارث رسيده و وجود مراكز اصلي افراطگرايي بسيار خطرناك است. اگر قطبها بخواهند از ابزار ناموزون، نامشروع و خطرناك يعني گروههاي افراطي در راستاي اهداف خود استفاده كنند خطر بزرگي منطقه را تهديد خواهد كرد. اين دو پروژه از منظر اقتصادي فوايد مثبتي براي منطقه دارند اما از منظر سياسي – امنيتي اين رقابت منفي است و راهحل اين قضيه پيوند اين دو پروژه است.
دليل نگاه ويژه دونالد ترامپ به هند چيست؟ وي اخيرا از عبارت «Indo-Pacific» به جاي آسيا- پاسيفيك استفاده ميكند و كارشناسان ميگويند كه اين مساله نشاندهنده اهميت دهلي براي واشنگتن است؟
دونالد ترامپ از زمان نامزدي براي رياستجمهوري به مساله چين و رابطه پكن- واشنگتن حساسيت بسيار زيادي نشان داد. او اين سوال را مطرح كرد كه چرا سرمايههاي امريكا در چين به داخل كشور بازنميگردد و در راستاي تحقق اين شعار كار هم ميكند. اما در دوره رقابتهاي انتخاباتي، وي از منظر اقتصادي و نه سياسي به رابطه با چين نگاه ميكرد و زماني كه به كاخ سفيد راه يافت در حرفهاي خود درباره چين تغييراتي داد و متوجه موضوع اصلي شد كه چين به عنوان يك ابرقدرت در حال ظهور است و اين مساله ربطي به باقي ماندن يا بازگشت سرمايههاي امريكا در اين كشور ندارد.
امريكا در آسيا به دنبال كنترل چين است لذا ابتدا به ايده استفاده از ظرفيت هند روي آورد اما بعدها به ايده كاملتري متوسل شد و فكر كرد كه شايد هند به تنهايي از پس اين قضيه برنيايد و اتحادي بين كشورهاي دوست امريكا در آسيا بتواند كار را بهتر پيش ببرد. عبارت هند- پاسيفيك كه ترامپ از آن استفاده ميكند ترجمه همكاري ميان هند، استراليا، ژاپن و امريكاست. هرچند كه امريكا به «آسهآن» هم توجه دارد و به دنبال استفاده از ظرفيتهاي آن هم هست. عمدهترين هدف اين اصطلاح در صحبتهاي ترامپ، متوجه اداره كردن آسيا و دور نگه داشتن چين از اقيانوس هند و اقيانوس آرام است كه همسو با اهدف هند، ژاپن و استرالياست.
آيا هند از چنين ظرفيتي براي مديريت يا كنترل رفتار چين در منطقه برخوردار است؟
اين سوال پيشبينانه است و پاسخ آن آسان نيست. من فكر ميكنم اگر نوعي از توازن در منطقه برقرار شود ميتوان از مديريت آسيا سخن گفت. در حال حاضر با توجه به ابعاد مختلف نيروهاي حاضر در چين از جمله رشد اقتصادي، سرمايهها، وابستگي امريكا به چين و درآمدهاي متنوع اين كشور، پكن دست بالاتر را در منطقه دارد و در برخي موضوعهاي ريز و درشت منطقه، امريكا را دچار مشكل كرده است. اما اگر در آينده از طريق پروژه هند- پاسيفيك يا هر پروژه ديگري نوعي از توازن در منطقه برقرار شود كه تامينكننده امنيت باشد و تهديد را از بين ببرد به نفع همه حتي چين خواهد بود. اما اگر ظرفيتها به سمتي سوق پيدا كند كه همراه با تهديدهاي جدي نظامي باشد قطعا به ضرر تمام اعضاي منطقه و همچنين ايران خواهد بود. پكن و دهلينو بدانند اگر به دنبال استمرار رشد اقتصادي هستند بايد چارچوبي تعريف كرده و از ورود به فاز نظامي و امنيتي پرهيز كنند در غيراين صورت براي حفظ امنيت منطقه، سرمايههاي بسياري را هزينه خواهند كرد.
خطرات تعميق رابطه هند- امريكا براي ايران چيست؟ ترامپ به دنبال خروج از برجام و بازگرداندن تحريمهاي ثانويه است كه ميتواند بر همكاريهاي اقتصادي ايران و هند سايه بيندازد و دهلي را به سمت واشنگتن ببرد.
در پاسخ به اين سوال ناچار به مراجعه به سابقه رفتاري هند هستيم. متاسفانه اين سابقه مطلوب نيست. هند در انتقال پرونده ايران از آژانس بينالمللي انرژي اتمي به سازمان ملل نقش داشت و با غرب همراهي كرد. اين قضيه قطعا در تاريخ روابط دو كشور به عنوان نكته منفي خواهد ماند. در سالهاي تحريم، دهلي به كاهش خريد نفت از ايران روي آورد هرچند كه اين كاهش به صفر نرسيد اما در چارچوب تحريمهاي پيش از برجام با غرب همصدا شد. در پروژه لوله گاز نيز هنديها تعلل به خرج دادند كه يكي از عوامل آن تحريم امريكا بود. در روند ١٠ تا ١٥ سال گذشته كه مساله فعاليتهاي هستهاي ايران در سطح بينالمللي مطرح بوده، هند در سطح توقعات ايران ظاهر نشده است و محتاطانه و با گرايش به سمت غرب حركت كرده است. اين نگراني وجود دارد كه در ماجراي ادامه اجراي برجام، هند به دنبال ايفاي نقش به عنوان متحد امريكا در منطقه باشد. البته ايران حوزههايي از منافع براي خود تعريف كرده و بايد گفت رفتار هند تاكنون تهديدكننده منافع ما نبوده اما در برخي موارد هم در راستاي تامين منافع ما نبوده است. اميدوار هستيم در آينده رابطه خوب دهلي- واشنگتن، باعث غفلت دهلي از سوابق رابطه ايران با هند نشود كه در اين صورت به منافع هر دوطرف لطمه وارد خواهد شد.
شكل دادن به پروژههايي مانند چابهار ميان ايران و هند تا چه اندازه ميتواند نقش ترمز را در پيوستن دهلي به واشنگتن در صورت خروج امريكا از برجام ايفا كند؟
وزن پروژه چابهار در حدي نيست كه هند براي حفظ آن دست به هركاري بزند. براي هند قضيه چابهار مهم است اما ميزان سرمايهاي كه هنديها خرج اين پروژه كردهاند يا زماني كه تاكنون گذشته و دايما تعللهايي از سوي هند صورت گرفته، نشان ميدهد كه هنديها محكم و صددرصد تا به امروز پشت اين پروژه قرار نگرفتهاند. هند به اين پروژه به چشم يك فرصت نگاه ميكند اما به اندازه لازم براي پيشرفت سريع اين پروژه تلاش نميكند.
من در ايران تاكنون طرحي براي گسترش رابطه با كشورهاي آسيايي نديدم.رابطه با ايران به اندازه كافي از جانب هنديها جدي گرفته نشده است.نگاه هند به ايران فراتر از موضوعات اقتصادي نيست.كشورهاي منطقه نبايد منتظر روسيه، چين و امريكا براي حل مشكلات افغانستان بمانند.هنديها محكم و صد درصد پشت پروژه چابهار نايستاده اند.
رفتار هند تاكنون تهديدكننده منافع ما نبوده اما در برخي موارد هم در راستاي تامين منافع ما نبوده است.اين نگراني وجود دارد كه در ادامه اجراي برجام، هند به دنبال ايفاي نقش به عنوان متحد امريكا باشد.ايران و عربستان اين ظرفيت را دارند كه وزنه پاكستان را در برابر هند سنگين كنند بنابراين هند ناچار از داشتن رابطه خوب با تهران و رياض است.
هند در انتقال پرونده ايران از آژانس بينالمللي انرژي اتمي به سازمان ملل نقش داشت.توانايي اقتصادي، موقعيت ژئوپولتيك، نيروي انساني، مجاورت با چين و سياست انتقال مركز ثقل سياستهاي دنيا از اروپا و خاورميانه به آسيا كه هند يكي از پايههاي اصلي آن است، مجموعه ارزيابيها را به اين سمت برده كه هند حتما يكي از قدرتهاي اصلي دهههاي آتي است.
امريكا در آسيا به دنبال كنترل چين است لذا ابتدا به ايده استفاده از ظرفيت هند روي آورد اما بعدها به ايده كاملتري متوسل شد و فكر كرد كه شايد هند به تنهايي از پس اين قضيه برنيايد و اتحاد بين كشورهاي دوست امريكا در آسيا بتواند كار را بهتر پيش ببرد.
شايد جهان غرب به خصوص دونالد ترامپ، رييسجمهور ايالات متحده درباره سرمايهگذاري در چين ملاحظههايي داشته باشند اما آن ملاحظهها را درباره هند ندارند.
اسراييل از زمان ايجاد نامشروع تا به امروز توسط كشورهاي مسلمان محصور بوده و هند اولين همسايه غيرمسلمان اسراييل از سمت شرق است.
دهلي به دنبال برقراري نوعي از توازن مديريت شده ميان رابطه با اسراييل و كشورهاي اسلامي است.
سارا معصومي
- 12
- 3