با حسین موسویان، دیپلمات سابق ایران و استاد کنونی دانشگاه پرینستون در آستانه سالروز انتخابات ریاست جمهوری گفتوگو کردیم. انتخاباتی که مردم در آن با امید، رأی به تدبیر دادند تا سیاست خارجی راه دشواری را که از سال ۹۲ با تنشزدایی آغاز کرده بود، ادامه دهد. چه در امتداد این مسیر بود که حل موضوع هستهای و رسیدن به برجام بر قلب اجماع کشورهای غربی نشست و مرهمی بر زخمهای ناشی از تحریمهای همهجانبه و فلج کننده حاصل از آن شد. با این وجود بدعهدیهای قابل انتظار امریکا و تهدیدات تکراری این کشور در عصر ترامپ دستمایه نگرانیها از فروپاشی توافق هستهای شده است. رویدادی که موسویان معتقد است بیش از آنکه تهدیدی برای منافع ملی ایران باشد به مثابه فرصتی است که دولتمردان جمهوری اسلامی باید از آن برای منزوی کردن امریکا بهره ببرند.
مهمترین شعار آقای روحانی در سال ۹۲ و در امتداد آن سال ۹۶ تنشزدایی با جهان خارج بود. چه بخشهایی از این شعار تحقق یافت؟
سیاست تنشزدایی، اساس سیاست خارجی ایران بعد از انقلاب بود. منتهی رویکرد دولتها در پیگیری آن متفاوت بود و برخی وقتها این روشها نتیجه عکس داشت اما دولت آقای روحانی این سیاست را به درستی اجرا کرد و در سطح بالایی هم موفق بود زیرا زمانی که ایشان قدرت را در دست گرفت، ایران به واسطه موضوع هستهای در کانون تشنج و تنش با دنیا قرار داشت. در قالب موضوع هستهای، پرونده ایران ذیل فصل هفت منشور سازمان ملل روی میز شورای امنیت قرار گرفته بود و از نظر قدرتهای جهانی و شورای امنیت به عنوان کشور تهدید کننده صلح و امنیت بینالملل به رسمیت شناخته شده بود. بنابراین وقتی کشوری از طرف عالیترین مرجع سیاسی حقوقی و امنیتی جهان به عنوان تهدید صلح و امنیت بینالملل شناخته میشود، در عرصه رقابت خارجی هم عملاً تحت تشنج و فشاری زیادی قرار میگیرد. به نظرم با مدیریت عالی که مجموعه نظام در مورد پرونده هستهای داشت، ایران از دستور کار شورای امنیت و فصل هفت منشور خارج شد و بعد از شروع به کار دولت روحانی، دیگر جامعه بینالملل و شورای امنیت به ایران به عنوان یک کشور تهدید کننده صلح نگاه نکرد. بنابراین اساس تنشزدایی در دولت ایشان با این اقدام آغاز شد اما خب دیدیم در امتداد حل این موضوع روابط ما با بسیاری از کشورها از جمله، کشورهای آسیا و اروپا تلطیف و روابط سیاسی در عالیترین سطوح برقرار شد و سطح مناسبات ما تقریباً بعد از انقلاب اگر نگوییم بی نظیر، اما به سطح کم نظیری رسید. بنابراین باید بپذیریم اساس تنشزدایی مسیر درستی بود و دستاوردهای خوبی هم برای مجموعه نظام داشت.
دولت در تحقق بخشیدن به رویکرد تنشزدایی با چه موانعی روبهرو شد؟
ایران با توجه به رویکرد جدیدی که برای ترمیم روابطش با دنیا در پیش گرفت، در تنشهای پیش آمده واقعاً مقصر نیست. دشمنیای که عربستان با ایران پیدا کرده و اسرائیل آن را تشدید نموده، روی کار آمدن ترامپ و رویکرد نئوکانهای امریکا و تندترین سیاستمداران امریکا علیه ایران، اتخاد سیاست تغییر رژیم و فعال شدن مثلثی که بین امریکا، عربستان و اسرائیل تشکیل شده نه به خاطر سیاستهای اشتباه ایران بلکه به خاطر موفقیتهای آن و افزایش نقش و نفوذش در منطقه است. چرا که رقبای اصلی ایران بویژه عربستان و اسرائیل نمیتوانند نقش و جایگاه ایران در منطقه را تحمل کنند بنابراین دست به یک سازماندهی گسترده منطقهای و جهانی برای مقابله با آن زدند که طبیعتاً درون این سیاست، تنش نهفته است. اینجا نمیتوانیم دولت آقای روحانی یا مجموعه نظام را مقصر بدانیم.
با وجود این موفقیت هایی که اشاره کردید، به نظر میرسد خروج امریکا از برجام باعث شده تا برخی از محافل سیاسی داخل به الگوی دیپلماسی به دیده تردید نگاه کنند. چنان که میگویند دیپلماسی به پایان خود رسیده است و ایران باید راه دیگری را در مواجهه با پیامدهای خروج امریکا از برجام برگزیند.
این نظریه اشتباه است زیرا اولاً با برجام اجماع بینالمللی علیه ایران شکست و با خروج امریکا از برجام شکاف در جامعه بینالمللی گسترش یافته است یعنی نه تنها اجماعی وجود ندارد بلکه همه قدرتهای جهان و همه بلوکهای قدرت اعم از چین،روسیه و اروپا با خروج امریکا مخالفند. یعنی امریکا، عربستان، اسرائیل و امارات با بحرین یک طرف هستند و حدود ۲۰۰ کشور دیگر دنیا هم در طرف دیگر هستند. شاید ما هیچ گاه این تعداد کشور حامی سیاست ایران در مقابل امریکا نداشتیم بنابراین اینکه بگوئیم با خروج امریکا تنشزدایی شکست خورد، اشتباه است. نکته دوم اینکه خب اساس بحران هستهای ایران مبتنی بر اصل «غنیسازی» بود. برخی وقتها که بحثهای داخلی را درباره برجام میبینم، متعجب میشوم. درباره همه چیز صحبت میکنند به جز اصل موضوع.
ما سال ۱۳۸۲ با جامعه جهانی وارد یک بحرانی شدیم که اساس این بحران به خاطر غنیسازی و آب سنگین بود. مجموعه نظام ۱۲ سال سنگینترین چالش دیپلماسی تاریخ را به خاطر جدال با جامعه جهانی در مورد حق غنیسازی و آب سنگین تحمل کرد. حال آنکه ایران با برجام، هم حق غنیسازی و هم آب سنگین را گرفت و هم درهای بنیان تکنولوژی هستهای صلحآمیز به سمت ایران باز شد. دعوای ما راجع به غنیسازی بود. ما این دعوا را با برجام بردیم. امروز هم با خروج امریکا از این توافق غنیسازی و آب سنگین ایران مورد چالش قرار نگرفته و مورد دعوا نیست. فقط اسرائیل است که با نمایش نتانیاهو همچنان ایران را متهم به ساخت سلاح هستهای میکند. دیدیم حتی بعد از نمایش اخیر نتانیاهو روسیه، چین، اروپا و آژانس بینالمللی انرژی اتمی همه موضع گرفتند و اعتراف کردند برنامه هستهای ایران صلحآمیز است بنابراین یادمان نرود اصل دعوا در مورد غنیسازی بود حتی اگر امروز اروپا هم از برجام خارج شود، این اصل ایران مورد تصویب شورای امنیت سازمان ملل قرار گرفت و این حق دیگر قابل چالش نیست و برگشتپذیر نخواهد بود.
اما باوجود این دستاوردها بدون تردید خروج امریکا از برجام موانعی را برای بهرهگیری تمام و کمال ایران از مزایای اقتصادی این توافق بهوجود میآورد که بسیاری را برای پابرجا ماندن آن دچار تردید کرده است، ارزیابی شما چیست؟
مشکل ما الان چند قسمت است یک قسمت به مسائل اقتصادی و تحریمها برمیگردد. تحریمهای غیرهستهای که از پیش از بحران هستهای علیه ایران توسط امریکا و برخی از کشورهای اروپایی اعمال میشد و ربطی به موضوع هستهای نداشت، سرجایش است. دوم بعد از اینکه امریکا از برجام خارج شد قصد دارد تحریمهای ثانویه را هم اعمال کند بنابراین یک چالشی برای منافع اقتصادی ایران در برجام به وجود آورده است، سوم اینکه دعوای جدید ما با امریکا درباره موضوع هستهای نیست. نباید یادمان برود دعوا الان سر مسائل منطقه است. امریکا بهخاطر مسائل منطقهای و نه بهدلیل هستهای از برجام خارج شد یعنی برای مقابله با ایران از توافق کنارهگیری کرد تا یک اجماع بینالمللی برای ضربه به منافع ایران در منطقه به وجود آورد. بنابراین بحران جدیدی که ایجاد شده به رهبری امریکا، اسرائیل و عربستان است و واقعاً فراتر از موضوع هستهای است و ربطی هم به برجام ندارد.
دیپلماسی در چنین نقطهای که موضوع اختلافات ایران و امریکا چنین در هم تنیده است، چگونه میتواند گره گشایی کند؟ برخی معتقدند که ترامپ در پی تهدیدها و فشارهای خود بهدنبال گفتوگو با ایران است.
این تصمیم نظام است که با ترامپ گفتوگو کند. آقای روحانی تردید ندارد که نظام هم در این مورد مخالف است و اگر گفتوگو کند در داخل با یک چالش بسیار جدی مواجه میشود زیرا در داخل اجماعی پیرامون این موضوع وجود ندارد. شخصاً معتقدم شرایط برای گفتوگو با ترامپ مناسب نیست وقتی او از برجام خارج میشود و میگوید من به جنگ منطقهای ایران میروم و نیروهای خود را بسیج میکند و بعد تهدید میکند که با سیاست فشار، ایران را به پای میز مذاکره میآورد، اگر ما در چنین شرایطی مذاکره کنیم تصورش این خواهد بود که ایران به خاطر فشار مذاکره میکند بنابراین به سیاست فشار در دنیا علیه ایران مشروعیت خواهد بخشید و میگوید راه حل تسلیم شدن ایران، اعمال فشار است. به همین دلیل الان شرایط را مناسب نمیدانم منتهی تمام دیپلماسی منحصر به این نیست و نخواهد بود که ما با ترامپ مذاکره مستقیم داشته باشیم یا نداشته باشیم به هر حال امریکا از برجام خارج شده و یک اجماع جهانی علیه این کشور در حمایت از ایران و برجام وجود دارد و این اجماع، خود یک فرصتی است که شاید در گذشته هیچ وقت نداشتیم. اگر ایران بخواهد صرفاً درباره برجام با قدرتهای اروپایی و چین و روسیه مذاکره کند کار درستی است و باید این مسیر را ادامه دهد تا این توافق را حفظ کند.
یعنی میتوان امیدوار بود که ایران تهدید خروج امریکا از برجام را به فرصتی برای پیگیری سیاستهای تعامل جویانهاش با جهان تبدیل کند؟
مثلث امریکا- عربستان- اسرائیل برای مقابله با جایگاه و نفوذ منطقهای ایران یک مسأله بسیار جدی است و ریسکهای جدی را پیش پای ایران گذاشته است اما حرف من این است تمام این ماجرا سراسر تهدید نیست چون به خاطر برجام، قدرتهای جهانی متفقاً در مقابل امریکا ایستادند و با ایران در دفاع از برجام همراه شدند. شکافی که بین قدرتهای بینالمللی علیه امریکا به وجود آمده و انزوایی که این کشور در مجمع قدرتهای جهانی پیدا کرده بعد از انقلاب بیسابقه است بنابراین اینجا یک فرصتی برای ایران ایجاد شده که با استفاده از برجام و شکاف ایجاد شده و انزوای امریکا بتواند ابتکارات جدیدی را در گفتوگو با قدرتهای جهانی برای مدیریت صلح در بحرانهای منطقه به خرج دهد اگر بتوانیم این ابتکارات را فعال کنیم علاوه بر اینکه انزوای امریکا را تشدید کرده میتوانیم هم رابطه ایران با جامعه جهانی و ماندگاری برجام را تقویت کنیم و هم قدرت و نقش منطقهای ایران را افزایش دهیم.
ما در مورد منطقه باید وارد یک ابتکارات صلح جدید شویم. ایران در منطقه نفوذ و شناخت دارد و راهکارهای جدیدی را برای حل بحرانهای منطقه میتواند ارائه کند. در همین چارچوب میتواند با قدرتهای منطقهای هم گفتوگو کند. ما با عربستان و امارات مشکل داریم اما با همه کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس که مشکل نداریم. با قطر، عمان، کویت، ترکیه، پاکستان و عراق رابطه خوبی داریم و میتوانیم در مشورتهایی که با روسیه و چین و قدرتهای جهانی داریم، ابتکارات جدیدی خرج دهیم و ابتکارات خود را در سطح بینالملل و حتی سازمان ملل فعال کنیم.
توان اروپا را برای حفظ برجام بدون امریکا چگونه ارزیابی میکنید؟
اصلاً نباید اینطور فکر کرد که اروپا به تنهایی میتواند دوام بیاورد. ما باید الان بهدنبال ایجاد اتحاد بین «۱+۴» باشیم، الان ۵ قدرت جهانی چین، روسیه، آلمان، انگلیس و فرانسه متفقاً پشت برجام هستند و هیچ یک به تنهایی نمیتوانند در برابر امریکا از برجام دفاع کنند لذا باید استراتژیمان ایجاد اجماع و همبستگی بین این
۵ قدرت باشد.
فکر میکنم شانس خوبی برای حفظ برجام وجود دارد. مردم، تصمیم گیران و مجموعه حاکمیت نباید فراموش کند که اصل دعوای ما با جامعه جهانی درزمینه موضوع هستهای بر سر غنیسازی بود و الان هم که امریکا خارج شده حق غنیسازی ما مورد چالش قرار نگرفته است. یعنی غنیسازی بازی را برده و جامعه جهانی الان هیچ مسألهای با آن ندارد اگر هم مشکلاتی برای برجام به وجود بیاید در ابعاد تحریمهای اقتصادی است و نه درباره اصل غنیسازی و تکنولوژیهای هستهای ایران. تحریمهای امریکا طبیعتاً باعث خواهد شد اروپاییها مقداری در رابطه اقتصادی با ایران محتاط تر شوند. یک دوره احتیاط را طی خواهیم کرد اما اگر بتوانیم اجماع ۵ قدرت جهانی را تقویت کنیم و ایران هم به تعهدات خود در قالب برجام با قدرت ادامه دهد و ابتکارات جدید مدیریت صلح با قدرتهای منطقهای و جهانی را به دست گیرد، هم میتواند برجام را حفظ کند و انزوای امریکا را بیشتر کند و هم توان منطقهایاش را تقویت کند.
مریم سالاری
- 11
- 3