چهاردهمین نشست دو روزه سران جی ۲۰ در حالی دیروز جمعه ۷ تیر در شهر اوزاکا ژاپن برگزار شد که شدت یافتن تنش تهران - واشنگتن سایه جدی بر این دور از نشست داشته است. به خصوص بعد از اقدام ایران در ساقط کردن پهپاد آمریکایی میزان نگرانی های جامعه جهانی در این رابطه افزایش یافته است. اما این مسئله تا چه اندازه این دور از نشست گروه ۲۰ تحت الشعاع خود قرار داده است؟ دیپلماسی ایرانی برای بررسی این مسئله، گفت و گویی را با امیرعلی ابوالفتح، کارشناس مسائل آمریکا و پژوهشگر حوزه بینالملل ترتیب داده است که در ادامه می خوانید:
در حالی شهر اوزاکای ژاپن از دیروز جمعه میزبان سران عضو گروه ۲۰ است که شدت یافتن تنش تهران - واشنگتن سایه جدی بر این نشست داشته است. به خصوص بعد از اقدام ایران در ساقط کردن پهپاد آمریکایی میزان نگرانی های جامعه جهانی در این رابطه افزایش یافته است. از نگاه شما اساسا این مسئله تا چه اندازه این دور از نشست گروه ۲۰ تحت الشعاع خود قرار داده است؟
اگرچه این دور از نشست اعضای گروه ۲۰ با دستور کار با محوریت هشت موضع اصلی در چارچوب اقتصاد جهانی، توانایی زنان، توسعه، تجارت، سرمایهگذاری و ابتکار، بهداشت و محیط زیست و نیز پرونده اشتغال پیگیری شد، اما یقینا یکی از مسائل مهم یا مهمترین مسئله ای که به طور غیر مستقیم این اجلاسیه را تحت تاثیر قرار داد، افزایش سطح تنش جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا بود. در حاشیه این اجلاس و به خصوص در دیدار سران و مقامات کشورها با همدیگر این مهم از نگاه متفاوت هر یک از اعضاء پی گرفته شد. در این راستا به نظر می رسد که ایالات متحده آمریکا و عربستان سعودی با یک برنامه ریزی از پیش طراحی شده سعی داشتند در این نشست شرایط را برای اجماع اعضای گروه ۲۰ علیه ایران شکل دهند. در این خصوص دونالد ترامپ و محمد بن سلمان در دیدارهایشان در حاشیه این نشست، مذاکرات و گفت وگوهایی را درباره ایران داشته اند، اما تا به این لحظه که من با دیپلماسی ایرانی مصاحبه انجام می دهم به نظر می رسد تلاش دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا و محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی برای ایجاد اجماع جهانی علیه جمهوری اسلامی ایران با یک شکست روبه رو شده است. اما به دلیل آن که افزایش تهران – واشنگتن، به خصوص بعد از اقدام ایران در ساقط کردن پهپاد آمریکایی میتواند زمزمههای یک جنگ نظامی را هم شکل دهد، سبب شد تا کشورهایی مانند روسیه، چین، کشورهای اروپایی و همچنین ژاپن به عنوان میزبان این دوره از نشست ها به جای همراهی و همسویی با مواضع ریاض و واشنگتن به دنبال کاهش تنش و افزایش تلاش های دیپلماتیک میانجی گرایانه باشند. چون به هر حال افزایش تنش تهران - واشنگتن اثرات سوئی بر تبادل و انتقال جریان آزاد انرژی از خلیج فارس و تنگه هرمز خواهد گذاشت و این مسئله به هیچ وجه مطلوب این کشورها نخواهد بود. از طرف دیگر ظرف ۸ روز آینده تهران خود را مهیای عملیاتی کردن گام دوم در کاهش تعهدات هستهای خود می کند که می تواند نگرانی های جدی را در میان اعضا به وجود آورد. از طرف دیگر مسئله منع اشاعه هستهای و آینده برجام هم از دیگر نکاتی بود که در این دوره از نشست مورد توجه قرار گرفت. لذا پرونده ایران از ابعاد گوناگون توانست این دور از نشست گروه ۲۰ را تحت تاثیر قرار دهد و هر کدام از طرفین از نگاه خود مسئله را به بحث و بررسی گذاشتند.
به نظر شما خروجی این دوره از نشست گروه ۲۰ چه خواهد بود؟
همانگونه که اشاره کردم این دوره از نشست سران گروه ۲۰ با پیگیری ۸ مسئله اقتصاد جهانی، توانایی زنان، توسعه، تجارت، سرمایهگذاری و ابتکار، بهداشت و محیط زیست و نیز پرونده اشتغال برگزار شد. اما تا به این لحظه نشست گروه ۲۰ نپایان یافته است و بیانیه ای هم صادر نشده که بتوان به جمع بندی نهایی رسید. اما در مجموع نمی توان نسبت به خروجی موثر و عملیاتی از دل این دست نشست ها امیدوار بود. چون یقین گردهمایی سران گروه ۲۰ و نظایر آن اقداماتی دیپلماتیک است که صرفاً جنبه نمایش سیاسی دارد. ولی نکته بسیار مهمی که وجود دارد این است که با توجه به برآیند نشستها و مواضعی که هر کدام از سران و مقامات در این دو روز از نشست گروه ۲۰ گرفته اند به نظر می رسد که نقدهای بسیار جدی به اقدامات و واکنش های دونالد ترامپ صورت وجود دارد و او را مقصر اصلی پیش آمدن بحران ها و تنش های جهانی می دانند. به خصوص آنکه غالب کشورهای حاضر در نشست منتقد اقدامات، سیاست ها و نگاه دونالد ترامپ به جمهوری اسلامی ایران بودند. از این رو سران و مقامات این کشورها معتقد بودند که تحریمها و فشارهای آمریکا علیه ایران یک اقدام غیر دیپلماتیک و مخرب است که موجب شده است یا کاخ سفید به سمت تنش نظامی با تهران پیش رود و یا اینکه جمهوری اسلامی ایران به دنبال خروج از برجام، کاهش تعهدات برجامی خود و رسیدن به سلاح هستهای باشد. با این وصف برخی از این بازیگران و اعضای گروه ۲۰ به صورت مستقیم و یا تلویحی از دونالد ترامپ در دو روز گذشته درخواست کردند که نسبت به سیاستهای خود در قبال ایران تجدید نظر کند.
در کل علاوه بر سایه سنگین تنش جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا بر نشست گروه ۲۰ در اوزاکا و نیز مخرج مشترک نگاه غالب اعضای این گروه در خصوص مخرب بودن نقش دونالد ترامپ بر مناسبات جهانی، به نظر شما با چنین کارنامهای ترامپ در آوردگاه انتخابات سال ۲۰۲۰ چه آینده ای خواهد داشت؟
اگر بخواهیم از منظر انتخاباتی به کارنامه دونالد ترامپ نگاه کنیم یقیناً وی در حوزه معیشت، اشتغال، مسکن، خدمات عمومی و نظایر آن توانسته است اتفاقات مهمی را در آمریکا رقم بزند. از این رو افکار عمومی داخلی ایالات متحده حداقل نگاه بدبینانه و ناامید کننده ای نسبت به دونالد ترامپ ندارند. لذا گفت که جایگاه ترامپ در انتخابات پیش رو جایگاه یک شکست خورده خواهد بود. اما در آن سو یقینا دونالد ترامپ در طول سه سال گذشته با اقدامات و تصمیمات خود در حوزه سیاست خارجی و دیپلماسی نتوانسته است آن موفقیت های خود را در عرصه داخلی تکرار کند و با شکست های متعدد از آسیای جنوب شرقی تا آمریکای لاتین و به خصوص منطقه خاورمیانه، سیلی از انتقادات داخلی و خارجی را نسبت به خود شکل داده است.
در یک بررسی کلی کفه کدام یک از تحولات می تواند باعث پیروزی و یا شکست دونالد ترامپ در انتخابات پیش رو شود؛ اقدامات مثبت وی در حوزه معیشت و اقتصاد آمریکا و یا شکست های دونالد ترامپ در حوزه سیاست خارجی؟
آنچه که تعیین کننده است میزان رضایت افکار عمومی داخلی ایالات متحده آمریکا از اقدامات رئیس جمهور است. یعنی علاوه بر اشتغال، مسکن و رفاه عمومی مسئله بیمه، آموزش و پرورش، سطح جرم و جنایت و امنیت داخلی از دیگر مقولاتی است که می تواند باعث پیروزی یا شکست دونالد ترامپ در انتخابات پیش رو شود. پس مسئله سیاست خارجی و ناکامی های مکرر وی اثر چندان جدی بر افکار عمومی نخواهد داشت، مگر اینکه اقدامات وی در حوزه سیاست خارجی معیشت و اقتصاد مردم آمریکا را تحت تاثیر قرار دهد. یعنی یا با یک تصمیم دیپلماتیک و قرارداد تجاری با کشور یا کشورهایی میزان اشتغال در آمریکا افزایش پیدا کند که باعث محبوبیت بیشتر او می شود و یا از آن سو در سایه اقدامات دونالد ترامپ، آمریکا وارد تنش نظامی با یک کشور شود که یقینا با کشته شدن سربازان آمریکایی ها در این جنگ و نیز صرف مالیات های آمریکایی در تنش نظامی و غیره، میزان نارضایتی از دونالد ترامپ افزایش پیدا خواهد کرد. در غیر این صورت وضعیت دونالد ترامپ در انتخابات پیشرو البته تا به این لحظه چندان بد ارزیابی نمیشود.
اما دونالد ترامپ اخیرا با اعمال تحریم های علیه مقام معظم رهبری و نیز ادعا برای احتمال تحریم وزیر امور خارجه، شرایط را برای شدت یافتن تنش تهران - واشنگتن مهیا کرد. از نگاه شما اساساً دونالد ترامپ با این دست اقدامات می خواهد با افزایش فشارها، تهران پای میز مذاکره به منظور کسب دستاوردی برای انتخابات پیش رو بکشاند و یا این که طبق گفته های اخیر وی چندان عجله ای برای پیگیری مسئله مذاکره با ایران ندارد؟
مسئله زمان برای دونالد ترامپ در خصوص پرونده ایران تا جایی اهمیت ندارد که تهران ذیل تحریمها و فشارهای ایالات متحده آمریکا نتواند کاری انجام بدهد. چون در این راستا و با این وصف جمهوری اسلامی ایران روز به روز ضعیف تر می شود که در نهایت یا به سمت مذاکره پیش خواهد رفت یا ایران دچار فروپاشی اقتصادی خواهد شد. از این رو زمان به نفع آمریکا و به ضرر ایران خواهد بود. اگر تحولات آتی بر همین منوال باشد دونالد ترامپ مطابق با گفته های خود عجله ای برای مذاکره با ایران و بستن پرونده تهران ندارد. اما اگر ایران در راستای کاهش تعهدات هسته ای خود به خصوص بعد از ۱۶ تیرماه به سمت استیفای حقوق هستهای خود گام بردارد به گونه ای که غرب نگران خروج رسمی ایران از برجام باشد در آن صورت گذشت زمان به سود ایران و به ضرر غرب خواهد بود. چون در این صورت تهران روز به روز به توانایی هسته ای خود که کانون التهابات و نگرانی های غرب به شمار می رفت، باز خواهد گشت و چون این مسئله میتواند یکی از پاشته آشیل های دونالد ترامپ در انتخابات پیش رو باشد. از این رو ترامپ سعی خواهد کرد که در دوران زمامداری او حداقل ایران به سلاح هستهای دست پیدا نکند. چنانکه اکنون ایالات متحده آمریکا اقدامات و انعطاف بیل کلینتون را بسترساز شرایطی می دانند که در نهایت موجب شد کره شمالی به سلاح هستهای دست پیدا کند. لذا برای عدم تکرار این مسئله در خصوص ایران دونالد ترامپ تلاش های خود را یا به صورت سلبی و یا به صورت ایجابی انجام خواهد داد؛ ایجابی از آن جهت که کاخ سفید با کاهش و تعدیل برخی از فشارها و محدودیتها، بستر یک مذاکره را شکل خواهد داد و سلبی از آن نگاه که دونالد ترامپ با شدت بخشیدن تحریم ها و نیز افزایش سایه تنش نظامی، ایران را وادار خواهد کرد که در راستای اهداف خود گام بردارد.
در نهایت کاخ سفید کدام یک از این دو مسیر را انتخاب خواهد کرد؟
این تصمیم منوط به اقدامات تهران خواهد بود. در این راستا باید دید که جمهوری اسلامی ایران آیا به صورت قاطع و یکجانبه در برابر تحریمهای آمریکا و اروپا از برجام خارج خواهد شد یا اینکه کماکان به تعهدات برجامی خود پایبند خواهد بود یا گام به گام به سمت کاهش تعداد هسته ای پیش خواهد رفت. هر کدام از این سناریوها می تواند واکنش سلبی و یا ایجادی آمریکا را به دنبال داشته باشد.
بسیاری بر این باورند که دونالد ترامپ با خروج از برجام و بازگشت تحریم ها به دنبال این بود که ایران هم از توافق هسته ای خارج شود تا بتواند اجماع جهانی را با ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت شکل دهعد. البته از آن طرف برخی هم معتقدند که دونالد ترامپ و کاخ سفید به شدت نگران اقدامات تهران بعد از ۱۶ تیرماه در خروج از برجام هستند. ارزیابی شما در این خصوص چیست؟
یقیناً ایالات متحده آمریکا به شدت نگران خروج ایران از برجام است. چون اساساً واشنگتن مسائل عدم اشاعه را نه تنها در مورد ایران که حتی در مورد برخی از همپیمانان کاخ سفید مانند برزیل هم پیگیری می کند. به گونهای که اکنون برزیل نتوانسته است چرخه سوخت هستهای خود را کامل کند. چرا که از نظر دولت ایالات متحده آمریکا و به خصوص شخص دونالد ترامپ داشتن چرخه سوخت هسته ای یعنی داشتن بمب اتم و برای کاخ سفید مهم نیست که ایران در سایه فتوای رهبری عملاً هر گونه تلاش برای رسیدن به سلاح هسته ای را حرام می داند. از نگاه واشنگتن برخورداری تهران از تعداد مشخصی سانتریفیوژ میزان مشخصی از معادن و ذخایر اورانیوم غنی شده و دارا بودن سقف مشخصی از خلوط اورانیوم غنی شده می تواند مدت زمان رسیدن ایران به سلاح هسته ای را مشخص کند.
بر اساس برجام تهران تنها یک سال تا رسیدن به سلاح هستهای فاصله دارد. پیش از توافق هستهای و طبق گفته جان کری، وزیر امور خارجه سابق ایالات متحده آمریکا ایران تنها یک هفته تا رسیدن به سلاح هستهای فاصله داشت. از این رو دونالد ترامپ تمام تلاش خود را در راستای تحریم های ایالات متحده آمریکا به کار بسته است تا ایران نتواند به سلاح هستهای دست پیدا کند. پیرو این نکته من معتقدم که اکنون شدت تحریم های آمریکا در حد تحریمها و فشارهای شورای امنیت سازمان ملل است. چون ایران اکنون طبق برخی برآوردها تنها روزانه نزدیک به ۳۰۰ تا ۴۰۰ هزار بشکه نفت به فروش می رساند. از آن سو مناسبات بانکی بر روی او بسته است. لذا شرایط کنونی ایران شبیه به دورانی است که کشور ذیل قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل قرار داشت. پا این وصف حتی اگر پرونده ایران به شورای امنیت ارجاع پیدا کند وضعیت کشور با شرایط کنونی تفاوت چندانی پیدا نمی کند، مگر این که ایران دوباره ذیل فصل ۷ منشور سازمان ملل قرار گیرد که آن بحث دیگری است. اما در حوزه اقتصادی و تجاری ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت اتفاق خاصی را برای ایران رقم نمیزند. چون در شرایط کنونی، نه اروپا می تواند مشکلات اقتصادی ما را حل کند و نه چین و روسیه هم توان حل معضلات و چالشهای معیشتی ما را دارند. از این رو من معتقدم که ترامپ با خروج از برجام و بازگشت تحریم ها به صورت عامدانه به دنبال خروج جمهوری اسلامی ایران از برجام و بازگشت توان هسته ای ایران نیست، بلکه ترامپ با خروج از برجام و افزایش تحریمها به دنبال یک توافق بهتر توافق اوباما از نگاه خود بود، هر چند مسیری که وی دنبال میکند یک مسیر غیر سازنده و مخرب است.
- 21
- 1