روزنامه شرق در یادداشتی به قلم «فریدون مجلسی» دیپلمات پیشین و از حامیان برجام نوشت:«مسئله فوری ایران این است که در جبهه جنگ اقتصادی اگر به طور سرانگشتی عدم صدور روزانه دو میلیون بشکه نفت را حساب کنیم، فقط زیان آن روزی ۱۲۰ میلیون دلار میشود. خرید غیرمستقیم گران و فروش غیرمستقیم ارزان برای دورزدن تحریم زیانهای دیگری را به ایران تحمیل میکند... اینکه آمریکا از ایران چه میخواهد روشن است، همان چیزی که ۴۰ سال است دلیل تنشهای آمریکا و جمهوری اسلامی است؛ یعنی حمایت آمریکا از اسرائیل در مقابل سیاست آشتی ایران درباره اشغالگری اسرائیل. باید دید آیا دیپلماسی ایران دراینباره به تغییری میرسد؟».
این روزنامه اصلاح طلب در ادامه نوشت: «آنها منظور جمهوری اسلامی از گامهای بعدی کاهش تعهدات برجامی را تلاش برای گسترش برنامه هستهای غیرنظامی برای تهدید اسرائیل تلقی میکنند یا چنین تعبیر میکنند که ایران میخواهد زمان بخرد تا از موضع قویتری وارد مذاکره شود. اکنون بر مقامات کشور مسجل است که برای ازمیانبرداشتن بهانهها و ازمیانبرداشتن التهاب جنگ و فرصتی برای بهرهمندی از منابع ملی در راه اشتغال دستیابی به قدرت واقعی در سایه توسعه اقتصادی، میتوان ابزار دیپلماتیک را در بالاترین سطح به کار گرفت و فضا را تغییر داد».
یک جریان سیاسی خاص در داخل کشور با سیاه نمایی وضعیت اقتصادی و ادعای نزدیک بودن سایه جنگ، مامور اجرای پروژه ضدایرانی «نرمالیزاسیون» است.
«ریچارد هاویت» (تهیهکننده سند راهبردی اتحادیه اروپا درباره روابط ایران) -بهمن ۹۵- گفته بود: «توافق هستهای (برجام) یک نقطه عطف بود، هر چند که همه مشکلات ما با ایران درباره اسرائیل، دموکراسی و حقوقبشر حل نشده است... نیروهایی در داخل ایران، در حال اعمال فشار بر حاکمیت هستند».
مقامات آمریکایی بارها مدعی شدهاند که ایران باید رفتار خود را تغییر داده و مانند یک کشور نرمال (عادی) رفتار کند. حال خواستههای آمریکا چیست؟ کاملاً مشخص است. نابودی کامل توان موشکی و دفاعی، نابوی کامل و ابدی توان هستهای و دیگر مؤلفههای قدرت ساز علمی، دست کشیدن ایران از مبارزه با تروریسم در منطقه و قطع حمایت از محور مقاومت و در نهایت به رسمیت شناختن رژیم کودک کش صهیونیستی. به عبارت دیگر هدف اصلی پروژه نرمالیزاسیون، تبدیل ایران از یک کشور قدرتمند به کشوری ضعیف و طعمه ای بی دردسر برای کشورهای سلطه گر غربی است.
- 19
- 5