روزنامه اطلاعات نوشت: ایران با چند ابربحران روبروست. آب، خاک، محیطزیست، شتاب مصرف انرژی، ناترازی صندوقهای بازنشستگی، کسری بودجه و تورم مزمن، آلودگی هوا، عدم تعادلهای وحشتناک در حوزه اقتصاد، تحریم، سقوط سرمایه اجتماعی و... که برای سامان دادن به هر یک از این بحرانها به تمام ظرفیت نخبگانی و مشارکت گسترده مردمی برای انجام جراحیهای سخت و دشوار نیازمندیم.
اخیراً در هر افتتاحی که صورت میگیرد، گفته میشود که سالهای سال معطل مانده بود و به دست ما افتتاح شد. هر فسادی هم که افشا میشود مربوط به گذشته است و به این دولت ربطی ندارد.
کاری هم به این نداریم که ممکن است این شائبه را پیش آورد که رئیس دولت خود پیش از آن رئیس دستگاه قضا بوده که قاعدتاً مهمترین و مؤثرترین نهاد برای پیشگیری و مقابله با فساد است پس چگونه حتی به قدر گردی از این اتهام کوتاهی و غفلت بر دامان ایشان نتواند نشست؟!
شاید در نگاه نخست فرض عدهای این باشد که میتوانیم توپ را به زمین مردم بیندازیم و بگوییم این آشی است که خودشان پختهاند اما اگر در همین دولت و در همین مجلس که دأب انقلابیگری و التزام و پاکدستی و هماهنگی کامل با حاکمیت و ولایت دارد هم این روند تکرار شد و حکایت همان شد که شد و شاید هم با فرجامی و کارنامهای غیرقابل دفاعتر از گذشته، چه باید کرد؟ و اگر این خالصسازی عواقب بدتری داشت که احتمالاً دارد تکلیف چیست؟
شاید متوجه نیستیم که استمرار و ادامه این روند اولاً انگیزه مشارکت مردم در انتخابات را به حداقل خواهد رساند چرا که مردم به این نتیجه خواهند رسید که هر چه کنیم قادر به تغییر وضع موجود و اصلاح آن نیستیم و ساختارها به گونهای است که چیزی قابل تغییر نیست و ثانیاً بر این گزاره بیش از پیش مستقیم یا غیرمستقیم دامن میزنیم که نظام اسلامی دیگر دارای کارآمدی مناسب نیست و سه دیگر آنکه خواسته یا ناخواسته همه گناه کژکارکردیها را به گردن کل حاکمیت و رهبری نظام میاندازیم.
اما این تصلب در قدرت سیاسی و اقتصادی و این اصرار بر مثلا ناب و خالصسازی چنان انسدادی در اصلاح و ارتقای ظرفیت نظام تصمیمگیری ایجاد خواهد کرد که به دلیل ضعف مفرط عقلانیت و تدبیر و نگاه کارشناسانه حتی اگر نیت خیری هم برای اصلاح باشد، هیچ بحرانی قابلیت فهم و حل و رفع نیابد.
بارها اشاره شد که ایران با چند ابربحران روبروست. آب، خاک، محیطزیست، شتاب مصرف انرژی، ناترازی صندوقهای بازنشستگی، کسری بودجه و تورم مزمن، آلودگی هوا، عدم تعادلهای وحشتناک در حوزه اقتصاد، تحریم، سقوط سرمایه اجتماعی و... که برای سامان دادن به هر یک از این بحرانها به تمام ظرفیت نخبگانی و مشارکت گسترده مردمی برای انجام جراحیهای سخت و دشوار نیازمندیم.
این که حتی با جزمیت تمام و بیتدبیری حتی امکان استفاده از تجربه کارگزاران صادق و دلسوز همین نظام و در دولتهای گذشته را هم با تهمت پراکنی و اتهامزنی از بین ببریم و همه آنان را خائن و نادان و وابسته بخوانیم چگونه خواهیم توانست حتی کار خودمان را پیش ببریم و به ارائه کارنامهای در حداقل پذیرش و قبولی امیدوار باشیم؟
زلزله فساد چند میلیارد دلاری در واردات چای به روایت ابوالفضل فاتح/ این حرام خواری ریشه در کجا دارد؟
ابوالفضل فاتح در روزنامه اعتماد نوشت: خبر تخلف سه میلیارد دلاری، همچون زلزلهای پیکره جامعه ایران را متاثر ساخته و تا مغز استخوان دغدغهمندان را سوزانده است و خدا میداند اینگونه کژرویها، چه بر سر اعتماد عمومی و دین و ایمان مردم خواهد آورد.
این فساد، معادل یکدهم درآمد نفتی در حال حاضر و نصف مبلغ مذاکرات اخیر ایران و امریکا و دوبرابر کل بودجه آموزش عالی و تمام دانشگاهها، در کشوری است که میلیونها نفر از درآمد روزانه یک دلار هم محروم هستند.
ابعاد این فساد و بازی با سلامت و امنیت غذایی و امانت مردم، شوکآور است. چای فاسد را توزیع کرده یا چای داخلی را به خارج برده و با بستهبندی خارجی به عنوان واردات و چندین برابر قیمت به مردم فروخته و انبوهی از دلارهای بیتالمال را در بازار آزاد به نرخ بالاتر عرضه کردهاند و این همه در زیر چشم نهادهای نظارتی عریض و طویل صورت گرفته یا بر آن مهر تایید زدهاند؟
اصل اعلام رسیدگی به این تخلف، ارزشمند و شایسته تقدیر است، اما مهم به نتیجه رساندن و عبرت گرفتن است والا، فسادهای کلان دیگری هم بوده است که با سروصدا و بگیر و ببند همراه شده و هنوز اندر خم یک کوچه است. بعلاوه، تاخیری غیرقابل توجیه صورت گرفته است. سال ۹۹ پرونده تخلف این شرکت که چای فاسد ۲۰ سال پیش را از فلان بانک خریده و به مردم میفروشد، رسما در یکی از رسانههای امنیتی کشور علنی شده است. نهادهای نظارتی از آن روز تاکنون کجا بودهاند؟
این میزان تخلف فقط در صنعت چای روی داده است، در جای دیگر و تحت عنوان دور زدن تحریمها چه خبر است؟ خبرگزاریها و روزنامههای مطرح و «تریبونهای کفنپوش» را مرور کردم. آنقدر مبادی آداب و حقوق و قانون شدهاند که نامی از این شرکت و متخلفان به میان نیاوردهاند. جلالخالق! رسما بزرگترین خیانت به کشور و مردم صورت گرفته است، اما هنوز مشغول مماشات و پاسکاری تخلفند. این خود ممد فساد و عین فساد و ترحم بر پلنگ تیز دندان است که در فضای عدم شفافیت رشد و اشاعه پیدا میکند.
اینها چه کسانی هستند که از چنین قدرتی در فساد و کتمان برخوردارند؟ مگر صنعت موشکسازی است که نگران ابعاد امنیتی آن باشند؟
این حرامخواری تاریخی، ریشه در حرامخواری سیاسی و دستکاری در نظام توزیع قدرت سیاسی و اقتصادی این سالها دارد. این فقدان شفافیت، دشواری گردش آزاد اطلاعات و محدودیت رسانههای مستقل است که فسادپوشی و فسادپروری را آسان و مبارزه با فساد را به مراتب دشوار و «اسراییل درون ما» را برساخته است.
در بیقانونترین کشورهای جهان هم، شاهد این اندازه از فساد نسبت به حجم اقتصادشان نبوده و نیستیم. سالهاست که دم از مبارزه با فساد زده میشود، ولی هر دم از این باغ بری میرسد. تا در معرض «آپارتاید سیاسی» و نظام «تبعیض صنفی و سیاسی» هستیم و تا عمده نگاههای نظارتی، متوجه کنترل مردم و انتخابات و سوءاستفاده از قانون و منکوب کردن مخالف و محدودسازی رسانه باشد، نتیجه همین است که میبینیم. این سیاستها، فسادآفرین و خانمانسوز است و نباید غافل بود که همین بلیه بزرگترین امپراتوریهای جهان را نیز بیآبرو و مضمحل کرده است. جهان معاصر راهبردهای علمی و آزمودهای برای شفافیت و مبارزه با فساد و انحصار دارد. چرا از تجربه جهان غافل باشیم و ساز خود را بزنیم؟
- 10
- 4