روزنامه جوان نوشت: دولت پزشکیان تاکنون با انتقادات متعددی برای انتصابات خود روبهرو بوده است و مسئله انتصاب خلاف قانون محمدجواد ظریف حتی کار را به لایحه بازی دولت و صحن علنی مجلس کشاند.
اگر موضوع انتصاب ظریف، تابعیت آمریکایی آقازاده او بود، این بار حضور خود یک آقازاده در دولت باعث شده که موجی از اعتراض و البته تعجب از اقدام دولت راه بیفتد. دلیل تعجب هم این است که پزشکیان همواره بر انتصاب بر مبنای شایستهسالاری و بدون توجه به سفارش و نسبتهای فامیلی و جناحی تأکید داشته، ولی اکنون پسر خود او حکم حضور در دولت گرفته است.
اواخر هفته گذشته خبر آمد که یوسف پزشکیان (فرزند رئیسجمهور) در حکمی از سوی رئیس دفتر رئیسجمهور، به عنوان مشاور و دستیار رسانهای رئیس دفتر رئیسجمهور منصوب شده است. پیش از این هم خبر آمده بود که حسن مجیدی (داماد رئیسجمهور) در حکمی از سوی حاجی میرزایی رئیس دفتر رئیسجمهور به عنوان دستیار ویژه دفتر رئیسجمهور منصوب شده بود. این یعنی که دو نفر از چهرههای اصلی دفتر رئیسجمهور پسر و داماد او هستند.
یوسف پزشکیان نه سابقه کار رسانهای دارد و نه تاکنون کار تبلیغاتی انجام داده است. اگر قابل اعتماد رئیسجمهور است، صرفاً به دلیل نسبت خانوادگی است و وقتی صرف نسبت خانوادگی دلیل انتصاب میشود، باید ترسید و هشدار داد که دولت در ورطه آقازادهبازی نیفتد.
روز پنجشنبه رئیسجمهور در جلسه با اعضای فرهنگستان علوم پزشکی ضمن تأکید بر اینکه برای حل مشکلات کشور کسانی که علم و تخصص دارند باید راه حل ارائه دهند، گفت «خیلی از افرادی که پست گرفتهاند در واقع کارشناس نیستند و با توصیه یک نفر دیگر شدهاند کارشناس و مدیرکل! به همین خاطر وقتی مطلب را برای حل مشکل به آنها ارجاع میدهیم به جایی نمیرسد یا طرحهایی بیرون میآید که شرایط را بدتر میکند. نمیشود ۴۵ سال از انقلاب گذشته باشد و وضعیت مشکلات کشور روز به روز بدتر شده باشد، اگر راه درست را انتخاب کرده بودیم و راه را درست رفته بودیم الان در این نقطه نبودیم.»
دولت باید مراقبت کند که در فضای حاشیهسازی برای خود قرار نگیرد. بعد از کلی حاشیه درباره انتصاب خلاف قانون ظریف که هنوز هم تمام نشده، اکنون حاشیه انتصاب اعضای خانواده رئیسجمهور میتواند چهره دولت را در افکار عمومی تضعیف کند.
انتقاد روزنامه شرق از حلقه نزدیکان پزشکیان/ چرا میگویید زود است از دولت انتقاد کنیم؟
روزنامه شرق نوشت: شاید هم رودربایستی عامل چنین شیوه کنشی است که در پیش گرفتهاند. بالاخره با توجیه اینکه زمان زیادی از حکمرانی ایشان نگذشته است هنوز بهکارگیری سنجههای ارزیابی را در موفقیت یا عدم موفقیت ایشان زود میدانند.
پنج، شش ماه از سکانداری کشور رقمی نیست که بخواهی یقه دولت را بگیری و بهبود کیفی زندگی اجتماعی را درخواست کنی، زمان اندکی سپری شده و باید زمان بیشتری صبر کرد، غافل از اینکه جبران همین دوران کوتاهمدت غیرقابل برگشت است.تنگناها و آسیبهای اقتصادی چنان شکاف عظیمی به وجود آورده که شهروندان با نوعی بیتفاوتی همراه با هوشیاری به قضایا نگاه میکنند.
از طرف دیگر از یاد نبریم شهروندان زیادی که به آقای پزشکیان رأی دادند، پذیرفتند و پنداشتند ایشان در قول و عمل صادق است و پای تحقق وعدههایش خواهد ایستاد، ولی شاهد هستیم وعدههای ایشان در زمان انتخابات که امید زیادی را در دل مردم ایجاد کرده بود، گاهی تغییر جهت داده و پاشنه در گویی به همان سمت و سو میچرخد.
قیمت و کیفیت خودروها قابل پذیرش نبود، اما یکشبه همان سیاستها دنبال میشود، چرا یکشبه همه معادلات به هم میخورد و روال به همان سیاق سابق میچرخد و قیمتها با یک سیر صعودی به پرواز درمیآید؟ میگویند ما دو شرکت خودروسازی داریم که هر دو در حال ورشکستگی هستند پس باید آنان را نجات دهیم.
پذیرفته نیست! به علت اینکه اولا این خودروسازان با چندین برابر ظرفیت نیروی انسانی در حال کارند، در ثانی کارکنان شاغل جزء شرکتها و مشاغلی هستند که بالاترین دستمزد را دریافت میکنند. البته در زمینه نیروی انسانی از جاده انصاف خارج نشویم، جذب نیرو با خود افراد و پرسنل شاغل نیست، زمانی که عرضه کار کمیاب است، همه دوست دارند در یک منصب دولتی و شبهدولتی که دارای ثبات بیشتری است، وارد شوند یا در زمینه دستمزدها، با این رقم تورمی که در جامعه حاکم است هرچقدر به کارکنان و کارگران کمک شود باز ناچیز است.
سه سازمان و وزراتخانه دولتی که تدبیر و کیاست آنان در زمان حاضر لازم است بیشتر افزایش پیدا کند، متأسفانه هیچ اندیشه و نقشه راه قابل قبولی از آنان دیده نمیشود، سازمان برنامه و بودجه، بانک مرکزی و وزارت اقتصاد و دارایی هرکدام با فرافکنی مشکلات جامعه، خود را مبرا میدانند.
تورم موجود فقط در ایران پیش نیامده، تجربه زیادی حتی از این هم بالاتر در دنیا در کشورهای مختلف رخ داده است، اما در یک بازه زمانی خاص کنترل شده و تکرقمی شده است. نمیتوان یک تورم ۴۰ درصد یا بالاتر را در چندین دهه توجیه کرد. البته لازم است گفته شود این تورم افسارگسیخته را که چندین سال روی هم تلنبار شده در چنین زمان کوتاهی نمیتوان حل کرد، ولی مسیر پیشرو و آینده برای حل آن نیز مبهم و نامفهوم است.
صحبت از وفاق ملی در سطح بالایی از زبان شخص شخیص رئیسجمهور بهصورت مدام به گوش میرسد و برای تحقق این شعار ملی بسیار امتیاز هم به رقبای سرسخت خود داده اما بهازای آن چیزی کسب نکرده است.
رفع و برداشتن فیلترینگ یکی از آن وعدههاست، درحالیکه همه به بیخاصیتبودن فیلترینگ اعتراف میکنند اما گویی نوعی لجبازی با رئیسجمهور در دستور کار است تا در یک عملکرد فرسایشی، ایشان و طیف همسو با ایشان خسته و منفعل شود.
کسری بودجهای که از سنوات گذشته به ارث رسیده به این راحتی برطرف نخواهد شد مگر آنکه تراز صادرات ما از واردات پیشی بگیرد، خب این مستلزم حضور همهجانبه در عرصههای بینالمللی است، متصلشدن به نظام پولی و بانکی چیزی نیست که در دانش اقتصاد سیاسی بینالمللی قابل کتمان باشد، فقط یادآوری کنیم زمان سخت در حال از دست رفتن است و مسئله توسعه زیرساختهای کشور در حال فراموششدن.
- 16
- 4