خبرهایی از این دست، چند روزی در رأس اخبار قرار میگیرد و واکنشهای هیجانی، آنی، کوتاهمدت و احساسی مردم و مسئولان را در پی دارد. مگر چندی پیش خبر قتل ستایش، دختر معصوم افغان توسط نوجوان ۱۷ ساله، قلب جامعه را جریحهدار نکرد؟ هنوز چهره جامعه از فاجعه اسیدپاشی در اصفهان شرمگین است. مرور گفتههای زنی که در حاشیه تهران توسط رانندهای هوسباز ربوده شد و مورد تجاوز قرار گرفت و بعد از رهایی از چنگال او دوباره در دام دو مرد دیگر گرفتار شد، انسان را از خجالت آب میکند. زخمهای ناشی از ناهنجاریهای اخلاقی یکی دوتا نیست، اما سؤال اصلی این است که کدام اقدام ریشهای التیامبخش این زخمها شده است؟
پدیدههایی از این دست بیانگر واقعیت تلخ افول اخلاقی جامعه است. وقت آن رسیده که وجدان عمومی جامعه تکانی بخورد و فریاد مظلومیت آتناها و ستایشها و کودکان معصوم دیگر را بشنود. جامعه دینمدار ایران، از دیرباز پایبند به هنجارهای اخلاقی و انسانی بوده است. ارزشهای اخلاقی نه در گفتار که در رفتار و کردار پیشینیان ما موج میزد و هنوز هم در جای جای این سرزمین، زنان و مردان بسیاری زیست میکنند که زندگیشان الگوی کامل اخلاقی است. وقتی خبر جنایتهای هنجارشکن از شهرهایی که به دیانت، تقوا و اخلاقی بودن شهرهاند شنیده میشود، بهت و حیرت دوچندان میگردد.
آنچه که موجب افول اخلاق و افزایش آسیبهای اجتماعی شده، غفلت از تغییرات پرشتاب اجتماعی و عدم آمادگی لازم در مواجهه با این امواج سهمگین است. جامعه در حال گذار، مستعد پذیرش ناهنجاری است. چرا که از یک سو نسبت به ریشههای هویتی خود کمتوجه میشود و از سوی دیگر هنوز الزامات و سازوکارهای وضعیت جدید در آن نهادینه نشده است. تدبیر رهبر معظم انقلاب در رابطه با مسأله آسیبهای اجتماعی و توصیههای ایشان در این باره نشان از وجود کاستی و نقصان در این عرصه است. در چنین وضعیتی خطر فروپاشی اخلاقی جامعه را تهدید میکند. در دهههای اخیر و با تغییرات اجتماعی و انقلاب ارتباطات در سطوح جهانی، نظامهای آموزشی و تربیتی دستخوش تحولات گستردهای شدهاند. بنابراین بازنگری در نظام آموزشی با هدف ارتقای سطح آگاهی جامعه و توانمندسازی شهروندان در مقابل طوفان تغییرات، امری گریزناپذیر است.
تدوین منشور حقوق شهروندی در دولت دکتر روحانی از این منظر گامی مؤثر تلقی میشود که میتواند میزان توانمندی شهروندان را ارتقا ببخشد. سطح نخست و تأثیرگذار آموزش در مقطع دبستان و از ابتدای کودکی است. واقعیت آن است که حجم وسیع سرمایهای که تا به امروز در آموزش و پرورش برای تربیت جامعه صرف شده، با کارآمدنگردی مؤثر و نتیجه مطلوب فاصله معناداری دارد. بنابراین ایجاد تحول در این بخش از جمله اقداماتی است که در بلندمدت میتواند به کاهش آسیبهای اجتماعی منجر شود. علاوه بر آن نهادهایی همچون صداوسیما، دانشگاهها، حوزههای علمیه، نهادهای دینی و معرفتی و دستگاههای فرهنگی باید با اقدامات ایجابی و عمیق، سطح آگاهی جامعه را ارتقا ببخشند و نسبت به معرفی الگوهای اخلاقی و زیستاخلاقی جامعه ایفای نقش کنند.
اگرچه برقراری امنیت روانی جامعه، وظیفهای حاکمیتی است و تردیدی نیست که نهادهای امنیتی در این زمینه نقش مهمی برعهده دارند و در برابر حوادثی که موجب ناامنی روانی جامعه میشود باید پاسخگو باشند، اما در این باره مراکز علمی، تحقیقاتی و پژوهشی و نیز جامعهشناسان باید با رویکرد تحلیل بنیادی نسبت به مسأله شناسی، روند شناسی، علت شناسی، ماهیت شناسی و پیامد شناسی، آینده شناسی و راهبرد شناسی ناهنجاریهای اخلاقی به کمک جامعه و حاکمیت بیایند.و سخن آخر اینکه برای کاهش آلامی از این دست نیازمند رصد دائمی و پالایش سلامت اجتماعی و ایجاد سازوکارهای لازم برای درمان چالشهای روانی جامعه هستیم. مسأله «آتنا» و آتناهای دیگر چراغهای خطری است که مقابل دیدگان ما روشن میشود و هشدار میدهد که اخلاق در روزگار ما در حال افول است.
راه برونرفت از این وضعیت عزمی همگانی برای رسیدن به جامعه اخلاقی است. در جامعه اخلاقی، همنوایی، همگرایی، همدردی و انسجام در جامعه حرف اول را میزند و وجود شهروندان توانمند و مسئولان پاسخگو، ناهنجاری، قانون گریزی و بداخلاقی را به حداقل میرساند. آتنا نخستین قربانی افول اخلاق نیست و آخرین آن نخواهد بود، اما برای آرامش روح او و التیام زخم جامعه، فارغ از جناح بندیها و گرایشهای سیاسی، برای درمان ریشهای آسیبهای اجتماعی به کمک جامعه آسیبدیده بشتابیم.
- 10
- 3