«خلیفه همچنان زنده است»، «بغدادی از موصل به سوریه گریخت»، «مکان استقرار سرکرده داعش در هالهای از ابهام»، «رهبر داعش هنگام ورود به عراق ردگیری شد». عناوینی که از نظر میگذرد، تیترهای اخبار منتشر شده از سوی رسانهها است که پس از شروع عملیات آزادسازی موصل در ۱۷ اکتبر ۲۰۱۶ بارها روی خروجی قرار گرفته که حکایت از مبهم بودن مکان استقرار و حتی زنده بودن «ابوبکر البغدادی» دارد.
در ادبیات اکثر گروههای تروریستی اعم از «تروریستهای شرقی» مانند لشکر جنگوی، سپاه صحابه، شبکه تروریستی حقانی، لشکر طیبه و غیره به نوعی شاهد مدلی از «پنهانکاری هدفمند» در خصوص رهبران و پس از آن فرماندهان سطوح بالایی، میانی و پایینی هستیم. به گونهای که در اوایل نیمه دوم سال ۲۰۱۵ اداره امنیت ملی افغانستان و پس از آن مقامهای سیاسی و به خصوص «محمد اشرف غنی» رئیس جمهوری افغانستان طی بیانیهای خبر مرگ «ملا عمر» رهبر طالبان را تایید کردند؛ اما واقعیت این است که ملا عمر دو سال قبل یعنی در نیمه اول سال ۲۰۱۳ درگذشته بود؛ ولی کادر مرکزی، فرماندهان و اعضاء رده بالای طالبان و پس از آن برخی از مهرههای حاضر در شورای کویته به این نتیجه رسیدند که باید ملاعمر را در اذهان عمومی زنده نگه دارند که نهایتاض این تاکتیک رسانهای دو سال به طول انجامید.
به موازات این موضوع باید به سناریوی مرگ «جلالالدین حقانی» رهبر شبکه تروریستی حقانی هم اشاره کرد که البته بسیاری از مفسران حوزه آسیای مرکزی معتقد هستند روابط وی با ملاعمر یک رابطه خاص و بسیار مستحکم بوده است. از این رو شاهد بودیم که تنها با گذشت چند روز از انتشار خبر درگذشت ملاعمر، اخباری مبنی بر مرگ جلالالدین حقانی منتشر شد اما مقامهای امنیتی افغانستان و برخی از رسانههای پاکستان اعلام کردند که رهبر شبکه تروریستی حقانی حداقل یک سال قبل یعنی در سال ۲۰۱۴ فوت کرده است که پس از آن شاهد انتصاب پسر وی (سراجالدین حقانی) به عنوان رهبر شبکه تروریستی حقانی بودیم و تاکنون هم سکان هدایت در دست وی قرار دارد. لیکن با نگاهی به ساختار رسانهای و اطلاعرسانی این گروهکها به این معنا دست پیدا میکنیم که «تقویت روانی قوای خودی و زنده نگه داشتن ترس در دل دشمن» یکی از استراتژیهای گروهکهای تروریستی از گذشته تاکنون بوده است.
مخاطبان حوزه بینالملل به خاطر دارند که پس از کشته شدن «اسامه بنلادن» رهبر سازمان تروریستی القاعده در پاکستان توسط نیروهای ویژه نیروی دریایی ایالات متحده، رسانههای آمریکا تنها به انتشار یک خبر آن هم در این حد که بنلادن توسط ارتش آمریکا کشته شد بسنده کردند. تا جایی که غربیها تا زمان نمونه برداری دی.ان.ای رهبر سابق القاعده حداکثر صبر و تامل خود را در خصوص انتشار اخبار مربوطه به کار گرفتند تا بتوانند علاوه بر موجسواری خبری، واکنش القاعده نسبت به صحت و سقم خبر خود را مورد سنجش و ارزیابی قرار دهند.
تا به اینجای فلسفه حضور گروهکهای تروریستی در فضای رسانهای و مجازی محدود به سالهای قبل از سال ۲۰۱۲ میلادی میشود. به بیان گویاتر این وضعیت با خیزش داع به خلیفهگری خودخوانده «ابوبکر البغدادی» دچار تحول شد و تا به امروز هم این روند ادامه دارد. به صورتی که پس از آن که رگههایی از ویروس تکفیر با درونمایه تروریسم که القاعده طعم آن را در ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ به جهانیان چشاند و با کشته شدن بنلادن تا حدودی سیر نزولی به خود گرفت، به دلیل پیمان اولیه میان داعش و القاعده مجدداً نمایان شد؛ اما این بار علاوه بر محیط سیاسی و میدانی نظام بینالملل، نظم و روال رسانهای و مطبوعاتی دنیا را دستخوش تغییر قرار داد.
به صورتی که امروز ما شاهد هستیم هسته تبلیغاتی و رسانهای داعش به همراه اتاق فکر این گروهک تروریستی پس از ارزیابی تحولات میدانی و سیاسی جاری در خاورمیانه، آسیای مرکزی، شمال آفریقا، شرق آسیا و حتی اروپا؛ اقدام به تهیه و پخش انواع و اقسام محصولات رسانهای اعم از فیلم، صوت، اینفوگرافیک، مجلات (اعم از روزنامه، ماهنامه و فصلنامه) و غیره میکنند که باید دانست این پروژه به نوعی فقرات راهبردهای داعش در کلیت و مبنای وجودی آن قلمداد میشود. چراکه داعش از طریق رسانه و با بهرهگیری از محیط شبکههای اجتماعی مانند توئیتر، تلگرام و فیسبوک و انعقاد قراردادهای نانوشته با یوتیوب علاوه بر انتشار مطالب خود، اقدام به تزریق و تبلیغ از این راه میکند که علاوه بر صرفه اقتصادی، با در آمیختن خشونت و رسانه، سیاستها و حتی نقاطی که در آینده آلوده به فعالیت آنها میشود را به صورت ضمنی تشریح میکنند.
ممکن است عدهای این پرسش را مطرح کنند که چرا داعش بر خلاف طالبان یا شبکه تروریستی حقانی محوریت اخبار خود را ابوبکر البغدادی قرار میدهد؟ در اینجا شاید دستهای دیگر نظریه گروه اول را کاملاً منتفی اعلام کنند؛ چراکه رهبر گروهک تروریستی داعش تنها یک بار به صورت علنی در مسجد جامع نورالدین شهر موصل عراق در سال ۲۰۱۴ مصادف با اولین جمعه ماه رمضان ۱۴۳۵ اقدام به سخنرانی کرد و پس از آن در انظار عمومی مشاهده نشد. حتی برخی بر این نظر هستند که کادر مرکزی داعش همانند طالبان خبر مرگ یا کشته شدن بغدادی را پنهان میکند و اصلاً «خلیفه» وجود خارجی ندارد و پیشتر کشته شده است. اما واقعیت این است که تمامی این تحلیلها را باید تنها بخشی از سناریوی پنهان تیم رسانهای داعش دانست. به صورتی که در تمامی ویدئوها و پیامهای صوتی منتشر شده از سوی این گروهک، ابتدا به خلافت بغدادی سلام و درود فرستاده میشود و سپس موضوع اصلی بیان میشود که نشان میدهد عناصر این گروهک همچنان در صدد مخابره این پیام هستند که همچنان داعش به رهبری بغدادی پابرجاست.
واقعیت این است که استفاده از رسانه توسط گروهکهای تروریستی در تقویت روحیه و تفکر قوای خودی در اولویت ویژهای قرار دارد. به گونهای که پس از آزادسازی ساحل شرقی موصل شاهد بودیم که مجدداً تبلیغات گستردهای در قالب تصاویر و ویدئوهای بسیار با کیفیت در جهت ایجاد خط جدید خبری و هجمه رسانهای از سوی داعش منتشر شد. تا جایی که در اوایل فوریه ۲۰۱۷ داعش ویدئوهایی با مضمون هدف قرار دادن دوباره پاریس با عنوان «در راه الیزه» را منتشر کرد. اما آن چیزی که توجه همگان را در هفته اخیر به خود جلب کرد، انتشار خبری با عنوان «خطبه وداع» بغدادی در موصل بوده است.
در این خبر که ابتداً از سوی رسانههای عرب زبان مخابره شد به منبع خبر هیچ گونه اشارهای نشده است؛ در متن خبر هم تنها به اظهار ندامت و شکست خوردن داعش در عراق و بازگو کردن این مساله توسط ابوبکر البغدادی اشاره شده است. در اینجا ذکر این نکته حائز اهمیت است که داعش هیچ گاه در طول سالیان گذشته به تحمیل شکست از سوی نیروهای نظامی عراق و سوریه اعتراف نکرده و تنها شدت عملیات، گستره و مدل آن را را تغییر داده است. از این جهت به نظر میآید با توجه به شکاف ایدئولوژیک و راهبردی میان داعش و القاعده بحث انتشار خطبه وداع بغدادی در موصل تنها یک جنگ رسانهای باشد که از دو منظر قابل بررسی خواهد بود.
نخست اینکه منابع بومی و میدانی القاعده در عراق با انتشار این خبر سعی در تضعیف روحیه عناصر داعش داشتهاند و دوم اینکه داعش عمداً این خبر را منتشر کرده است تا به دنیا مخابره کند که ابوبکر البغدادی همچنان و با توجه به شروع فاز جدید عملیات ارتش و نیروهای مردمی عراق در موصل حضور دارد که این موضوع تا حدود زیادی تلاش در جهت افزایش پرستیژ رهبر و کلیت داعش دارد. از این جهت نمیتوان صحت و سقم این خبر را به صورت کامل تایید کرد، چراکه این مدل از اخبار که بیشتر به اخبار انحرافی مشهور هستند علاوه بر آنکه هدایت افکار عمومی را شکل میدهد بیشتر به نفوذ در محاسبات و اجبار به تغییر تاکتیک تیمهای امنیتی و عملیاتی کشور هدف میل دارند.
از سوی دیگر خبری که پس از آن توسط رسانهها مبنی بر عزل فرماندهان عراقی توسط بغدادی منتشر شده بود هم قابل تامل است. در بدنه خبر آمده است که سرکرده این گروهک تروریستی به دلیل شکستهای پی در پی نیروهای خود در ساحل شرقی و سپس در ساحل غربی موصل فرماندهان رده بالای عراقی خود را کنار گذاشته و فرماندهان خارجی اعم از چچنیها، فرانسویها و بلژیکیها را جایگزین آنها خواهد کرد. از این جهت مجدداً عدهای در گمانهزنیهای خود اعلام کردند که این طیف از فرماندهان به دستور خلیفه اعدام خواهند شد که این برآورد کاملاً غلط است. چراکه به دلیل کمبود نیروی انسانی در بدنه و سطوح بالایی داعش آنها از عراق به سوریه هجرت خواهند کرد و مجدداً در آنجا به فعالیت تروریستی خود ادامه خواهند داد.
فرجام سخن:
با توجه به وضعیت فعلی تروریستهای داعش، شاهد خیزش بیعتهای متعدد ساکنین جغرافیای آسیای میانه (افغانستان، پاکستان و تاجیکستان)، شرق آسیا (چین و فیلیپین) شمال آفریقا و اروپا با ابوبکر البغدادی هستیم که این روند به نوعی زایش فاز جدیدی از تحرکات تروریستی را نمایان میکند. بدون شک ساده انگاشتن اقدامهای تروریستی در منظر کارشناسان و مفسران داخلی و خارجی و همچنین عدم درک صحیح از خطوط خبری و رسانهای آنها خطر ارائه تحلیلهای نادرست را افزایش خواهد داد. این که خطبه، وداع البغدادی است یا اینکه باور کنیم وی با وجود پیشروی نیروهای عراقی همچنان در موصل حضور دارد، امری است که امروزه داعش برای آن میلیونها دلار هزینه رسانهای صورت داده و خواهان بهرهبرداری حداکثری از این موضوع است. بنابراین با توجه به سوابق و منحنی فعالیت گروهکهای تروریستی از خاورمیانه و قلب آسیا تا اروپا و شمال آفریقا نمیتوان اخبار منتشر شده در این قالب را صحیح دانست.
فرشاد گلزاری
- 10
- 3