تنش در روابط عربستان سعودی و قطر هر روز بیشتر میشود. اخیرا عربستان شروطی سيزدهگانه را برای قطر تعیین و اعلام کرده است که قطر تنها در صورت قبول این شروط میتواند از زیر بار تحریمهای کشورهای عربی خلیجفارس رها شود. این شروط به شکلی تعیین شده است که به قول یکی از روزنامهنگاران سرشناس غربی چنانچه قطر این شروط را بپذیرد، دیگر قطر نخواهد بود. همانطور که پیشبینی میشد قطر این شروط را رد و اعلام کرده است که اعلام شرط از سوی عربستان و اصرار به پذیرفتن آنها هیچ منطقی در دیپلماسی بینالمللی ندارد.
عربستان اعلام کرده است که دلیل سختگیریاش در خصوص قطر حمایت این کشور کوچک اما ثروتمند از تندروهای سوری و لیبیایی و همچنین حمایت از گروههای نظیر حماس، حزبالله و اخوانالمسلمین است؛ اما به نظر میرسد که آنچه بیش از همه عربستان را عصبانی کرده است، قصد قطر برای حفظ روابطش با ایران است.
این اقدام قطر آن هم زمانی که عربستان توانسته است با استفاده از انواع و اقسام فشارها حاشیه خلیجفارس و جهان عرب را علیه ایران متحد کند، برای ریاض تحملناپذیر است. دعواي عربستان و قطر در ابتدا تا حدودی از سوی دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا استقبال شد اما در ادامه آمریکا دریافت که این دعوا بیش از اندازه جدی است.
این دعوا برای آمریکا جدی شده است چراکه بزرگترین پایگاه نظامی آمریکا در قطر قرار دارد که اتفاقا با پایگاه دریایی ایران در خلیجفارس نیز فاصله چندانی ندارد. علاوه بر این قطر دارنده یکی از بزرگترین منابع گازی، البته به صورت مشترک با ایران، است. نکته قابل توجه ديگر این است که اگر دعوای عربستان و قطر همچنان ادامه یابد، یکی از وعدههای دونالد ترامپ مبنی بر شکلدادن جبهه کشورهای اهل تسنن در مقابل تروریسم و افراطگرایی به شکست خواهد انجامید.
در سال ٢٠٠٩ ژنرال پترائوس، فرمانده ارتش آمریکا دو تن از دستیارانش را به خاورمیانه فرستاد تا تحقیق کنند و ببینند که آیا حمایت آمریکا از اسراییل موقعیت آمریکا را نزد افکار عمومی منطقه به خطر میاندازد یا خیر. گزارش نهایی آن دو نفر بسیار عجیب بود؛ آنها اعلام کردند که بدعهدی و ریاکاری و ظلم اسراییل به مردم فلسطین جایگاه آمریکا را نزد کشورهای عرب منطقه به مخاطره میاندازد؛ در گزارش در ماه مارس سال ٢٠١٠ به صورت علنی منتشر شد. دلیل اینکه پترائوس دستور انتشار این گزارش را صادر کرد، بسیار مهم بود.
زمانی که آمریکا در عراق در جنگ به سر میبرد، پترائوس متوجه شد که تقریبا هر جا که میرود عکسی از گنبد مسجدالاقصی بر دیوار خانهها و مغازهها است. حتی در برخی از پوسترهای تبلیغاتی سیاسی نیز عکس این قبله اول مسلمانان دیده میشد. پترائوس در این خصوص از چند راهنمای محلی سوال کرد و راهنمایان به او گفتند که نصب این پوسترها بر در و دیوار ساختمانها نشانهای است از همدلی مردم با آرمانهای مردم فلسطین.
از هفت سال پیش که این گزارش منتشر شده است، چالش اسراییل و فلسطین تقریبا از سر خط خبرها حذف شده است. در بازهای از زمان نیز بهار عربی رویارویی اسراییل و فلسطین را به حاشیه برد. بعد از آن مسائل مصر پیش آمد و بعد از آن هم موضوع سوریه و یمن و ظهور داعش در نکته کانونی توجهات منطقهای قرار گرفت؛ اما حالا بار دیگر مسأله فلسطین در مرکز توجهات قرار گرفته است که این خود نتیجه تصمیم ٦ کشور عربی به رهبری عربستانسعودی در قطع روابط با قطر است.
عجیب اینکه این دعوا نهتنها آمریکا را کشوری ناتوان از حلوفصل مشکلات اعراب تصویر کرد، بلکه بار دیگر رویارویی اسراییل و فلسطین را بهعنوان موضوع محوری در منطقه به مرکز توجهات بازگرداند. دلیلش این است که دشمنی عربستان با قطر، معنای دیگرش دوستی عربستان با اسراییل است و این روزها دیگر کاملا آشکار شده است که عربستانسعودی با ائتلاف پنهان با اسراییل در تمامی این سالها سعی داشته است تا از قدرت ایران در منطقه بکاهد. درواقع ایران و قدرت منطقهایاش موضوعی است که عربستانیها را به سوی اسراییل کشانده است!
مسلما رژیم صهیونیستی نهتنها ضد ایران عمل میکند، بلکه به طور غیرقانونی قدس را نیز اشغال کرده است. البته کاملا بدیهی است که قطر نیز باید در خصوص حمایتش از برخی گروههای مسلح در سوریه به جامعه بینالمللی پاسخ دهد؛ اما برای سعودیها آنچه که اهمیت دارد، این است که حمایت قطر از تروریستهای مسلح بسیار کماهمیتتر از روابط این کشور با ایران است. عربستان سعودی داعش را تهدید دوم میبیند و ایران را در رأس لیست تهدیدهای امنیتیاش قرار داده است!
البته ائتلاف سعودی و تلآویو برای اعمال فشار بر ایران مسأله پنهانی نیست. چند روز قبل از سفر دونالد ترامپ به عربستان، «دنی دنون» سفیر اسراییل در سازمان ملل در یادداشتی خطاب به ترامپ نوشت: «چشمانت را از توپ برندار. داعش بزرگترین چالش برای آمریکا و خاورمیانه است؛ اما خطرناکترین تهدید برای ثبات منطقهای نه داعش بلکه ایران است. نیاز است تا در تلاشهایی هماهنگ به همراه تحریمهای سخت همه گزینهها را روی میز بگذاریم و با این رژیم افراطگرا مقابله کنیم.» «دنون» با این سخنان دقیقا حرف دل سعودیها را بیان کرد.
درگیری عربستان و قطر به ناگاه موجب دستپاچگی اسراییل نیز شد. موشه یلعون، وزیر دفاع سابق اسراییل گفته است که تلآویو با قدرت تمام از موضع عربستان در رابطه با قطر دفاع میکند. یلعون گفته است: «کشورهای سنی عرب به غیر از قطر و اسراییل همه در یک کشتی نشستهایم و همه ما ایران هستهای را خطر اول علیه خودمان میدانیم.» در شرایط عادی چنین حمایتی میتوانست خوشایند عربستانیها باشد و حمایت بیشتری برای عربستان علیه قطر جلب کند؛ اما به نظر میرسد که موشه یلعون یك مسأله را فراموش کرده است؛ خیلی از کشورهای سنی عرب خود را در کشتی عربستانسعودی نمیبینند؛ چراکه سوارشدن بر این کشتی را به معنای شریکشدن یک اتاق با اسراییل میدانند.
دقیقا به همین دلیل است که کشورهایی نظیر کویت، ترکیه و عمان به ائتلاف عربی به رهبری عربستان علیه قطر نپیوستند و اردن نیز ترجیح داد فاصله ایمن را از این ائتلاف رعایت کند.
علاوه بر همه اینها انتشار ایمیلهای رد و بدل شده میان جانهانا از بنیاد دفاع از دموکراسیها که نهادی حامی اسراییل است و یوسف العطیبه، سفیر عربستان در آمریکا نشان میدهد که عربستان و امارات در روابطشان با اسراییل در مرحلهای فراتر از مغازله بودهاند. البته شنیدن مواضع جانهانا چندان نکات تازهای در خود ندارد چه اینکه او برای سالها معاون امنیت میلی دیک چنی در دولت جورج بوش پسر بود و در بنیاد مذکور نیز همواره مواضع ضد قطری داشت.
آنچه که ذکر شد ارتباط بسیار نزدیکی با مواضع سیاسی دونالد ترامپ درباره ایران و مشاوران امنیت ملیاش دارد. مشاورانی که سالیان است در طبل رویارویی با ایران میکوبند. جمله جیمز ماتیس، وزیر دفاع آمریکا مشهور است که گفته است: «ایالات متحده آمریکا با سه تهدید عمده مواجه است؛ ایران، ایران و ایران.» حالا در دولت ترامپ ژنرال مکمستر نیز از مواضع ماتیس دفاع میکند؛ مکمستر كه سالها تمرکز خود را بر روی روسیه صرف کرده بود، اخیرا بهعنوان مشاور ترامپ در امور خاورمیانه منصوب شده است و ایران را موجب به بار آمدن بلایای انسانی در خاورمیانه دانسته است! این جمله مکمستر با تعجب بسیاری از افسران عالیرتبه ارتش آمریکا روبهرو شده است. آیا مردم استان الانبار عراق که اتفاقا سنیمذهب هستند هم همین عقیده را دارند؟ آیا این ایران نبود که آنها را از شر داعش نجات داد؟
فارق از اینکه مکمستر درست میگوید یا غلط، این اظهارات نشاندهنده چرخشی عجیب در نگاه مکمستر است. بعید نیست که این نگاه در سایه تفکرات جیمز ماتیس، وزیر دفاع آمریکا و یا «درک هاروی» ژنرال سابق ارتش آمریکا که در حال حاضر در شورای امنیت آمریکا سمت مدیر سیاستهای خاورمیانه را در اختیار دارد، باشد.
دیوید پترائوس، فرمانده سابق ارتش آمریکا هاروی را افسر اطلاعاتی مورد علاقه خود توصیف کرده بود. فردی که هاروی را به دولت ترامپ معرفی کرد، ژنرال مایکل فلین بود که این روزها به دلیل ارتباطهای پنهانی با وی تحت نظر است.
هاروی نیز به مانند فلین یکی از منتقدان اصلی سیاستهای اوباما بود و همواره این موضوع را مطرح میکرد که سیاستهای اوباما به نفع ایران است و آمریکا باید سیاستهایش را در قبال ایران تغییر دهد. هاروی یکی از افرادی است که معتقد است آمریکا میتواند از طریق عراق به ایران حمله نظامی کند و پیروز جنگ نیز باشد! هاروی یکی از افرادی بود که معتقد بود سیاست اوباما در جنگ با داعش در راستای منافع ایران است. او در مقاله در مجله Weekly Standard بهعنوان «استراتژی ضد داعش اوباما ایران را قدرتمند میکند» نوشت: «آمریکا با حمله داعش به ایران کمک میکند و به این ترتیب اسرايیل، مصر و عربستانسعودی را در معرض تهدید قرار میدهد.» جمله هاروی کاملا مفهوم و معنادار است. او میخواسته بگوید راه برقراری ثبات در خاورمیانه بمباران داعش نیست؛ بلکه باید با داعش ائتلاف کرد و جنگ را به سمت دشمن حقیقی، یعنی ایران برد.»
خلاصه اینکه عربستانسعودی در حالی کشورهای سنی و عرب را علیه قطر و ایران بسیج میکند که دولت ترامپ نیز به نحوی دیگر به همین کار مشغول است. دولت آمریکا حالا مایکل دی آندرا را نیز به جمع ویرانگر ژنرال ماتیس و مکمستر و هاروی افزوده است. دی آندرا از سوی سازمان سیا بهعنوان رئیس میز ایران معرفی شده است. دی آندرا علاوه بر سازمان سیا در وزارت دفاع آمریکا نیز چهرهای شناخته شده است. اما در طول دوران کاریاش عملیاتهای محرمانه و پنهانی زیادی را رهبری کرده است. هنوز مشخص نیست که ژنرال ماتیس، هاروی و دی آندرا که همه مواضع ضد ایرانی دارند، تا چه اندازه تصمیم دارند بر قطر فشار وارد كنند. برای مثال جیمز ماتیس اخیرا گفته است که آمریکا نیاز دارد تا رابطه قطر و عربستان را حفظ کند تا به این ترتیب ائتلاف ضد تروریسمی که ترامپ وعدهاش را در ریاض داده،حفظ شود.
آنچه که واضح است این است که اختلاف قطر و عربستان عمیقتر از آن است که میانجیگری کشورهایی نظیر کویت و یا دعوت به آشتی وزیر دفاع آمریکا حلوفصل شود. آنچه كه در اين میان بسیار بنیادینتر از این حرفها است. دیگر سوال اصلی این نیست که آیا آمریکا میتواند ائتلاف کشورهای سنی را شکل دهد یا خیر. مشکل این است که آیا آمریکا خواهد توانست از رویاروییاي (قطر با عربستان) جلوگیری کند که میتواند ائتلاف عربستان و اسراییل را بر سر اعمال فشار بر ایران از میان ببرد؟
- 18
- 5