در انتخابات ریاستجمهوری روسیه که ماه آینده برگزار میشود، «ولادیمیر پوتین» با تعداد زیادی کاندیدا رقابت خواهد کرد که برای شکستش شانسی ندارند اما کارزار انتخاباتی اخیر، مبارزهای برابر میان رهبر فعلی روسیه و رقیب کاریزماتیک و قدرتمند او، «الکسی ناوالنی» است اما ناوالنی که تنها سیاستمدار روسی بوده که رقابت واقعی با پوتین دارد، رسما از این رقابت منع شده است. باوجود این ممنوعیت، ناوالنی پیروز رقابت نام گرفته و موفق شده ابتکار عمل را از کرملین برباید و برنامه خودش را به آنها تحمیل کند. ماشین سیاسی «ولادیمیر پوتین» برخلاف دو دهه قبل که بسیار فعال بود، حالا دیگر واکنشی ظاهر میشود و در برابر حملات ناوالنی فقط از خودش دفاع میکند.
پوتین، قطعا در مارس به ریاستجمهوری انتخاب خواهد شد اما او باید در زمینه و چشمانداز سیاسی فعالیت کند که توسط ناوالنی و حامیانش آن را تغییر دادهاند. مهمترین این تغییرات، جغرافیایی است. برای دو دهه، جنبش اعتراضی علیه پوتین به لانههای لیبرالیسم در مسکو و سنپترزبورگ تعبیر شده اما در مدت یک سال این جنبش در سراسر کشور و در مناطقی شکوفا شد که دموکراتهای شهرهای بزرگ مدتهاست درمورد آنها دچار ناامیدی شدهاند. همچنین جنبش ناوالنی توانسته لایههای مختلف جمعیتی روسیه را جذب کند.
این جنبش، جوانان ۲۰سالهای را که روسیه بدون پوتین را ندیدهاند و از وضع موجود هم ناراضی هستند و هرگز دستگاه تبلیغاتی کرملین نتوانسته به آنها دست یابد را جذب کرده است. ازطرفدیگر، ناوالنی بهطور موثری مردم را واداشته بر موانع روانی غلبه کنند و برای اعمال حقوق قانونی خود به خیابانها بروند بیآنکه خود را ملزم بدانند تا از مقامات اجازه بگیرند. اعتراضات بهاصطلاح غیرقانونی در مسکو سنپترزبورگ حالا دیگر آن اندازه بزرگ هستند که مقابله با آنها دشوار است و هرگونه مقابلهای با آنها میتواند به تظاهرات بزرگتر و بزرگتری منتهی شود. با اینهمه این جنبش در دوره بحران به سر میبرد و دلیل آن ناتوانی ناوالنی در ایجاد ائتلاف فراگیر ضدپوتین شبیه آن ائتلافهایی که رژیمهای کمونیست در اروپای شرقی را ساقط کرد.
۱۰ سال قبل، ناوالنی وقتی در هیات مبارزان علیه فساد ظاهر شد، برای ائتلافی تلاش کرد و با اینکه لیبرال بود ابتدا سراغ ناسیونالیستها رفت که با اینکه زیاد دوستداشتنی نیستند اما در همه کشورهای اروپایشرقی ازجمله در روسیه بسیار اهمیت دارند. در روسیه، جنبش ناسیونالیستی حاصل نگرانی برای جرایم سازمانیافته قومی و مهاجران است. مسکو سومین نرخ مهاجرت پس از آمریکا و آلمان را داراست. بسیاری از مهاجران از اقمار شوروی سابق و از کشورهای مسلمان آسیای مرکزی میآیند.
با اینکه این بیگانههراسی، چهره زشتی دارد اما نگرانیها گسترده هستند. نزدیکی ناوالنی با ناسیونالیستها در سال ۲۰۰۷، از آنجا که تحتتاثیر لفاظیهای حزب «تی پارتی» آمریکا بود، چهره زشتی به خود گرفت و ناوالنی حمایت بسیاری از دوستان لیبرال و نیز متحدان بالقوه خودش را از دست داد. طرفه آنکه پوتین هم از موضع غرب علیه ناسیونالیستها استفاده و دستور سرکوبشان را صادر کرد. ناوالنی بهتدریج از راستها فاصله گرفت و درحالحاضر به سیاستمداری با نگاهی کلگرایانه تبدیل و بیشتر به سوسیالدموکراتها گرایش پیدا کرده اما مهمترین چالشی که ناوالنی با آن روبهروست، این است که روسها جدا با انقلاب بنفشی که در اوکراین اتفاق افتاد، مخالف هستند.
مسکو تابهحال از این ترس مردم خوب استفاده کرده اما شرایط خطرناک داخلی و خارجی که ناشی از ماجراجویی رژیم فعلی روسیه است، باعث شده گامبهگام به سقوط نزدیکتر شود و چشم اندازه برای ناوالن، فراختر. به قول یک نویسنده روسی، برای اینکه در روسیه موفق شوید باید عمر درازی داشته باشید و ناوالنی برای آن بازی طولانی آماده است.
مترجم: نرجسخاتون براهویی
- 19
- 4