عربستان سعودی در چارچوب ادامه دشمنی اش با قطر و جبهه بندی های تازه در منطقه، همچنان به دنبال دوست و دشمن می گردد. برای ریاض که جمعی از تندروها و نومحافظه کاران کاخ های حکومتی آن را تصرف کرده اند، خط میانه معنا ندارد، به همه می گوید یا با ما هستید یا علیه ما. محور دشمنی تعریف شده است؛ ایران و در کنار آن اخوان المسلمین.
عربستان سعودی با هر دوی آنها دشمنی ایدئولوژیک دارد. برای همین تاب تحمل آنها را ندارد. نسبت به ایران نگاهی رقابت آمیز دارد و گمان می کند می خواهد حوزه نفوذی اش را محدود کند و در همه جا آن را به عقب براند و با اخوان المسلمین نیز دشمنی اش وجودی است. خیال می کند اخوان المسلمین تلاش دارد نه تنها عربستان سعودی بلکه تمام جهان عرب را از آن خود کند. برای همین اخوان المسلمین را تهدیدی وجودی تعریف می کند.
عربستان برای دشمنی با ایران حتی حاضر شده است با اسرائیل متحد شود. البته روشن است که این اتحاد استراتژیک نیست، تاکتیکی است. فعلا دشمن را ایران تعریف کرده و می گوید می تواند برای ناکام گذشتن این دشمن برای مدتی با اسرائیل کنار آمد و از در دوستی با آن وارد شد و حتی متحد شد، اتحادی تاکتیکی، برای این که رقیب دیرینه منطقه ای اش را به عقب براند. اما با اخوان المسلمین دشمنی عمیق تر است.
هر کس که طرف رابطه با اخوان المسلمین باشد باید زمین بخورد و با آن قطع رابطه کرد. به خصوص که هم فکرانی در این زمینه در جهان عرب دارد که دست بر قضا در دشمنی با اخوان از خودش تندتر هستند، مثل امارات متحده عربی که مبارزه ای تمام عیار را با اخوان المسلمین آغاز کرده است. در چارچوب این نبرد فعلا با قطر وارد جنگ شده، چرا که مدعی است هم با ایران رابطه حسنه دارد و به فکر توسعه روابط با تهران است و همانند ریاض و هم فکرانش در جهان عرب به ایران به دیده دشمن نمی نگرد و هم با اخوان المسلمین رابطه عمیق دارد و رهبران آن را در خاک خود جای داده است.
اگرچه گفته می شود که اختلافات با قطر جنبه های دیگری نیز دارد از جمله تشریک منافع با امریکا، اما اگر کمی به حافظه تاریخی مراجعه کنیم به یاد می آوریم که حدود یک سال پیش هم روابط عربستان و قطر تیره شد تا آن جا که کشورهای عربی شورای همکاری خلیج فارس سفرای خود را از قطر فراخواندند، چند سال قبل تر هم اختلافات دو کشور تا مرز جنگ نظامی پیش رفت، و در ابتدای هزاره جدید قطر علیه عربستان ادعای ارضی مطرح کرد که همچنان هم به قوت خود باقی است.
در عین حال همیشه قطر خود را کشور کوچکی با ادعاهای بزرگ در برابر عربستان معرفی کرده است و تلاش کرده در هر جایی که عربستان حضور دارد، حاضر شود و آن را به عقب براند. اما جنگ دو طرف این بار جدی تر از همیشه است. به نظر می رسد این بار ریاض قصد دارد برخوردی تمام عیار با دوحه داشته باشد، حاضر هم نیست از چیزی کوتاه بیاید، لااقل تا الآن که این گونه بوده است. برای همین هم سیاست خارجی خود را بسیار خشن و یک جانبه تعریف کرده است، یا با مایید یا علیه ما.
در راستای همین سیاست عربستان به سراغ پاکستان، متحد دیرینه خود رفته و رسما به او گوشزد کرده است که میان آن و قطر یکی را انتخاب کند و برای این که پاکستان را وارد جبهه خود کند آن را تحت فشار گذاشته است. به عبارت دیگر ریاض از اسلام آباد می خواهد که در بحران پیش آمده میان خودش، امارات متحده عربی و بحرین با قطر یکی را انتخاب کند، یعنی یا جانب قطر را بگیرد یا به جبهه عربستان بپیوندد.
آن طور که نشریه نیوزویک، در شماره روز جمعه ۱۶ ژوئن خود نوشته اسلام آباد تا کنون تلاش کرده در این قضیه بی طرف بماند و رد کرده است که جانب کسی را بگیرد. اگرچه هفته گذشته اخباری منتشر شد مبنی بر این که پاکستان نیز در کنار ترکیه درصدد اعزام نیرو به قطر برای حمایت از این کشور است و اظهارات مقامات پاکستانی بیشتر رنگ و بوی حمایت از قطر را می داد تا جبهه عربستان، اما وزارت امور خارجه این کشور این خبر را تکذیب کرد و گفت که اسلام آباد به اعزام نیرو به قطر فکر نمی کند اما تلاش دارد به همراه ترکیه از نفوذ و جایگاه خود استفاده کند و در حل این بحران تلاش کند. این وزارت خانه تاکید کرد، اسلام آباد به هیچ وجه قصد ندارد جانب یکی را علیه دیگری بگیرد.
با این حال روزنامه دی اکسپرس تریبیون که شاخه پاکستانی روزنامه امریکایی نیویورک تایمز است، روز چهارشنبه ۱۴ ژوئن به نقل از یک مقام عالی رتبه دیپلماتیک نوشت که «ملک سلمان، پادشاه عربستان شخصا از نواز شریف، نخست وزیر پاکستان به صراحت پرسیده است که آیا تو با مایی یا با قطر؟» و از وی خواسته است که به صراحت مواضعش را اعلام کند و به قول معروف روی دو بند راه نرود. دی اکسپرس تریبیون اشاره نکرده که جواب نواز شریف به ملک سلمان چه بوده است اما می توان حدس زد که احتمالا جوابی دیپلماتیک داده تا از زیر فشار حرف های سنگین پادشاه عربستان فرار کند.
انزوای ناگهانی قطر از سوی کشورهای عربی شورای همکاری خلیج فارس به ویژه عربستان سعودی باعث نگرانی پاکستان شده است، اسلام آباد که همانند ریاض متحد ایالات متحده امریکا محسوب می شود، دائما مورد اتهام حمایت از تروریسم قرار گرفته است. کشورهای جنوب شرق آسیا از جمله افغانستان و هند که همسایگان پاکستان محسوب می شوند، این کشور را متهم به حمایت از گروه های مسلح تروریستی می کنند.
حالا اگر جانب قطر را بگیرد، با توجه به پیام ها و اظهارات ضدقطری ترامپ که دائما دوحه را به حمایت از تروریسم متهم کرده است، و وضعیتی که عربستان و متحدانش در قبال آن پیش گرفته اند، بیم آن را دارد که در این فضای پرتنش در کنار قطر قرار بگیرد و رقبای دیرینه اش مثل هند و کشورهایی که از آن دل خوشی ندارند مثل افغانستان آن را به روی صحنه بیاورند و همان اتفاقی که برای قطر افتاد برای آن هم بیفتد.
در گذشته و در زمانی که ایالات متحده فهمیده بود که پاکستان اسامه بن لادن، رهبر القاعده را در مجموعه ای در شهر ابوت آباد مخفی کرده است، به شدت از این کشور خشمگین شد و روابط دو کشور دچار دگرگونی شد. شاکیل افریدی، پزشک پاکستانی که به امریکایی ها کمک کرد تا مخفیگاه بن لادن را کشف کنند به اتهام خیانت به ۳۳ سال حبس محکوم شد.
با این حبس سنگین، امریکایی ها فهمیدند که پاکستانی ها از این که طعمه ای مثل بن لادن به همین راحتی از دستشان در رفته است، ناخرسندند و به روشنی احساس کردند که نه تنها پاکستانی ها با آنها صادق نیستند بلکه حتی آنها را به بازی گرفته اند.
به نوشته نشریه نیوزویک، ایالات متحده و پاکستان تا چند سال همکاری نظامی با یکدیگر نداشتند تا این که در سال ۲۰۱۶ باراک اوباما، رئیس جمهوری سابق ایالات متحده به پاکستان پیشنهاد همکاری داد و به دنبال آن یک میلیارد دلار کمک نظامی و غیرنظامی به این کشور کرد. الآن دولت دونالد ترامپ در حال بررسی قطع بخش اعظم این کمک ها به پاکستان است.
به گزارش شبکه تلویزیونی NDTV هند، رکس تیلرسون، وزیر امور خارجه امریکا در این باره گفته است: «رئیس جمهور به طور روشن و مشخص از ما درباره حجم و سطح حمایت و کمک ها به پاکستان پرسیده است. البته هنوز هیچ تصمیمی برای قطع کمک ها به پاکستان گرفته نشده است.»
همه چیز برای تکرار سناریوی قطر این بار برای پاکستان مهیاست. امریکا ناراضی است و عربستان هم می رود ناراضی شود. دقیقا مشابه همان اتفاقی که برای قطر افتاد. برای همین بی راه نیست که پاکستانی ها از آینده خود نگران باشند، به ویژه که همه می دانند عرصه سیاسی در پاکستان همیشه در گرو معاملات ارتش و نیروهای امنیتی بوده است.
- 15
- 3