در ١٠ سال گذشته آنقدر فلسطینیها از آشتی فتح و حماس سخن گفته و شنیدهاند که تقریبا برایشان دیگر مسجل شده است هرگز چنین اتفاقی رخ نخواهد داد. تشکیل یک «دولت وحدت ملی» در سه سال پیش یک فرصت استثنائی بود اما از آن دولت فقط نامی روی کاغذ ماند و مسئله آشتی ملی از آن فراتر نرفت که نرفت. حال جنبش مقاومت اسلامی (حماس) در یک ابتکار عمل جدید با انحلال کمیته اداری حاکم بر غزه مدعی است بزرگترین گام را بهسوی آشتی ملی فلسطینیها برداشته است اما این رؤیا تا رسیدن به واقعیت چه راه درازی را باید طی کند؟
٣٠ سال از تأسیس جنبش حماس میگذرد. یک گروه اسلامگرای اخوانی که در جریان انتفاضه سنگ و انتفاضه مسجد الاقصی خوش درخشید و حضورش را در فلسطین تثبیت کرد. حماس با انتقاد شدید از دولت خودگردان و رهبر تاریخیاش، یاسر عرفات، از راهکار «مقاومت مسلحانه» و حتی «عملیات انتحاری» دفاع میکرد و به قول خودش زیر بار «دیکته اسلو» نمیرفت.
یکبار حماس بعد از افتوخیزهای فراوان و ازدستدادن تعدادی از رهبران سیاسی و امنیتیاش در سال ٢٠٠٦ در یک چرخش تاریخی و هوشمندانه بدون پذیرش دیکته اسلو حاضر شد در انتخابات سراسری فلسطین شرکت کند. این مشارکت و پیروزی خیرهکننده حماس در آن، تجربه ناگوار و تلخی برای دولت خودگردان بود. حماس بلافاصله پارلمان فلسطین و سپس دولت خود را تشکیل داد و اسماعیل هنیه بهعنوان نخستوزیر در برابر محمود عباس سوگند خورد.
دولتی که سخت «عاجل» بود و بلافاصله اختلافات و درگیریها را بهدنبال داشت. با اوجگرفتن این اختلافات، عباس دولت هنیه را منحل و او نیز با شتاب به غزه رفت تا دولت خود را در آنجا مستقر کند. نیروهای طرفدار حماس اماکن وابسته به فتح را تصرف کرده و نیروهای طرفدار فتح را از غزه اخراج کردند. حماس بعدها با غرور و افتخاری مثالزدنی مدعی شد توانسته است یک «دولت واقعی فلسطینی» را در «خاک فلسطین» تأسیس کند و به این صورت به دولت «مقوایی» خودگردان در کرانه باختری طعنه میزد که مجبور به همه نوع همکاری و در بدترین شکل آن همکاریهای امنیتی با اشغالگران اسرائیلی است.
سه جنگ ویرانگر با اسرائیل (٢٠٠٨، ٢٠٠١٢ و ٢٠٠١٤) و ١٠ سال تحریمهای اقتصادی کمرشکن سرانجام حماس را به جایی رساند که با دستهای خود دولتش را منحل و از محمود عباس تقاضا میکند بیاید و مدیریت غزه را بر عهده بگیرد.
در این سالها حماس از این دولت عربی و اسلامی به آن دیگری (عربستان، ترکیه، ایران، قطر، مصر و امارات) درآویخت و درهمانحال بخشی از اعتبار و محبوبیت خود را در داخل و خارج از فلسطین هزینه کرد. وقتی محمد مرسی در مصر به قدرت رسید، احساس غرور و افتخار بیمانندی حماس را فراگرفت، اما با آمدن عبدالفتاح السیسی تمام رؤیاهای این گروه به کابوس مبدل شد و چنان در گوشه رینگ قرار گرفت که حتی بیمارانش اجازه عبور از مرز رفح را پیدا نمیکردند. السیسی ضمن بمباران تمام تونلهای زیرزمینی حماس این گروه را به جرم وابستگی به اخوانالمسلمین «تروریست» معرفی کرد و حامی گروههای سَلفی نظیر داعش دانست. این فشارها کار را به جایی رساند که این گروه مجبور شد تعهد کند امنیت مرزهای شمال شرقی مصر در صحرای سینا را بر عهده بگیرد و با دستهای خود عناصر طرفدار داعش را در ملأ عام حلقآویز کند.
به عبارتی سادهتر امروزه حماس در نهایت ضعف و درماندگی است که دست دوستی به سمت دولت خودگردان دراز میکند و عجیبتر اینکه انتظار دارد بلافاصله فرش قرمز زیر پاهایش پهن کنند و او را در آغوش بگیرند؛ اما این دقیقا همان موقعیتی است که فتح سالها انتظارش را میکشید و اکنون میتواند بعضی از حسابهای گذشته را تسویه کند. برای همین بود که بعد از اعلام انحلال کمیته اداری غزه و استقبال رهبران فتح و دولت خودگردان از این اقدام، یکی از رهبران فتح گفت حماس باید دراینباره «توضیح» دهد؛ یعنی بگوید از ابتدا چرا دست به چنان اقدامی زده بود و از اکنون به بعد چه تضمینی وجود دارد که این گروه دوباره فیلش یاد هندوستان نکند؟
بهاینترتیب پیشنهاد حماس را باید بسیار خامدستانه و از سر ناچاری دانست. هنوز پرسشهای زیادی وجود دارد که پاسخ میطلبد؛ برای مثال کنترل امنیتی غزه قرار است بر عهده چه کسی باشد؟ در این میان سرنوشت گروههای مسلحی مانند عزالدین قسام با زرادخانه موشکیاش (که خط قرمز حماس است) چه میشود؟
در سالهای گذشته حماس صدها نفر از طرفدارانش را در زمره کارمندان دولتی قرار داده است، سرنوشت این افراد چه خواهد بود؟ گفته میشود حماس برای رسیدن به این نقطه توافقاتی از یک سو با دولت مصر و از سوی دیگر با محمد دحلان، رقیب سرسخت محمود عباس، امضا کرده است، ماهیت این توافقات چیست و چه سرنوشتی پیدا خواهد کرد؟ فراتر از همه اینها تشکیل یک دولت فلسطینی مشترک با حماس همواره یکی از خطوط قرمز آمریکا و اسرائیل برای استمرار گفتوگوهای صلح بوده است، اگر دولت خودگردان به این آشتی تن در دهد، چشمانداز آینده چگونه خواهد بود؟
همه اینها نشان میدهد ابتکار عمل حماس صرفا آغاز یک پروسه درازمدت باشد؛ پروسهای که اگر حماس به آن پایبند بماند (که بسیار بعید به نظر میرسد) در نهایت به ادغام حماس در سازمان آزادیبخش فلسطین و دولت خودگردان منتهی خواهد شد. آنگاه میتوان باور کرد که آشتی بین فتح و حماس تحقق یافته است.
محمدعلی عسگری
- 10
- 2