تصمیم روز چهارشنبه دونالد ترامپ، رئیس جمهوری ایالات متحده امریکا مبنی بر انتقال سفارت امریکا از تل آویو به بیت المقدس و به رسمیت شناختن این شهر به عنوان پایتخت اسرائیل، ورود به بازی جدیدی است که ظاهرا تندروهای اسرائیلی و امریکایی، هر دو، پیگیر آن هستند. به نظر می رسد دولت های اسرائیل و امریکا که دست بر قضا هر دو در تندترین دوران تاریخشان هستند، به این نتیجه رسیده اند که الآن مناسب ترین زمان برای رسیدن به خواسته هایشان است.
بر کسی پوشیده نیست که اسرائیلی ها، به ویژه بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل به هیچ وجه به دنبال صلح با فلسطینی ها نیست. او نه تنها مرزهای ۱۹۶۷ را قبول ندارد بلکه اصولا تشکیل کشوری به اسم فلسطین را نیز نمی پذیرد، چنان چه اگر غیر از این بود، حداقل شهرک سازی ها در سرزمین های اشغالی ۱۹۶۸ را متوقف می کرد. او در بهترین حالت همان اعتقاد وزیر دفاع خود، آویگدور لیبرمن را دارد؛ یعنی یکی از کشورهای عربی، اردن یا بخشی از سوریه یا هر جای دیگری تبدیل به فلسطین شود و اسرائیل بخش عمده ای از فلسطین کنونی را هم اشغال کند. نتانیاهو حتی در دوران باراک اوباما، رئیس جمهوری سابق با تمامی تلاش هایی که جورج میچل، فرستاده اوباما برای از سرگیری مذاکرات صلح فلسطین و اسرائیل صرف کرد، حاضر نشد حتی برای ظاهرسازی هم که شده پای میز مذاکره بنشیند و برای طرح امریکا، یعنی تشکیل کشور مستقل فلسطینی در کنار اسرائیل، مذاکره کند.
مقامات مختلف امریکایی و اروپایی بارها گفته اند که نتانیاهو به هیچ عنوان اعتقادی به طرح دو کشوری ندارد و اصولا تشکیل کشور مستقل فلسطینی را تحت هیچ شرایطی نمی پذیرد در حالی که انتظار دارد فلسطینی ها کشور مستقل اسرائیل را نه تنها بپذیرند بلکه یهودی بودن آن با وجود سکونت هزاران عرب مسلمان و مسیحی در سرزمین های اشغالی، به رسمیت بشناسند.
کاملا روشن است که تصمیمی که ترامپ روز چهارشنبه اتخاذ کرده، تصمیمی خطرناک با عواقبی سخت است. واکنش های جهانی به ویژه واکنش های کشورهای اسلامی و اروپایی موید این ادعاست. اروپایی ها که امنیت خاورمیانه را در ارتباط مستقیم با امنیت خود می دانند، به خوبی می توانند پیش بینی کنند که تصمیم ترامپ چه عواقب وخیم امنیتی در پی خواهد داشت. کشورهای اسلامی نیز خیلی خوب می دانند که تصمیم ترامپ هم ابعاد منطقه ای دارد و هم ابعاد جهانی که می تواند برای جامعه جهانی به طور کل گران تمام شود.
بعید است امریکایی ها و اسرائیلی ها از این مساله آگاه نباشند. در طول سه دهه گذشته شاید امریکایی ها در طول دوران انتخابات ریاست جمهوری خود وعده انتقال سفارت از تل آویو به بیت المقدس را می دادند اما همین که وارد کاخ سفید می شدند با این موضوع با احتیاط برخورد می کردند و پرونده آن را به بایگانی می فرستادند برای این که از عواقب سخت آن آگاه بودند. پس چه شده امریکایی ها چنین تصمیمی را در این برهه احساس گرفته اند؟ آیا افراد عاقلی در درون دولت پیدا نمی شدند که به رئیس جمهور گوشزد کنند که چنین تصمیمی عواقب سختی در پی خواهد داشت؟ نمی توان به راحتی پذیرفت که رئیس جمهور گوش شنوایی برای توصیه های عقلای پیرامون خود ندارد، چرا که چنین تصمیم هایی تصمیم های استراتژیک محسوب می شوند و این طور نیست که رئیس جمهور خودسرانه بتواند درباره آنها به تنهایی تصمیم بگیرد.
به نظر می رسد امریکایی ها و اسرائیلی ها به یک باور خطرناک رسیده اند. اسرائیلی ها گمان می کنند که الآن بهترین فرصت برای پیشبرد اهدافشان است. مذاکرات صلح برای فلسطین به محاق رفته، سوریه، مهمترین کشور عربی مدافع خط مقاومت دچار بحران شدید داخلی شده، اوضاع خاورمیانه به ناآرام ترین دوران خود رسیده، بهار عربی جهان عرب را به شدت تضعیف کرده و از همه مهمتر، عربستان سعودی، یکی از مهمترین کشورهای جهان عرب به خط اسرائیل وارد شده است. در عین حال تعریف «دشمن نخست» جهان عرب از اسرائیل به ایران تغییر جهت داده و حتی عربستانی ها که می بایست در کنار آرمان فلسطین بایستند، در کنار اسرائیل علیه ایران ایستاده اند. به تمامی اینها حجم گسترده سلاح هایی که عرب ها و اسرائیلی ها ظرف سال های اخیر خریداری کرده اند را نیز باید افزود.
ظاهرا اسرائیلی ها و تندروهای امریکایی به این باور رسیده اند که در چنین وضعیتی به سیم آخر بزنند تا به اهداف خود برسند، چرا که معتقدند خاورمیانه و جهان عرب آن قدر ضعیف شده است که می توانند اهداف خود را محقق کنند. به اعتقاد آنها در این صورت دو سناریو پیش رو خواهد بود؛ یا واکنش ها آن قدر تند خواهد شد که به جنگ می کشد، که با وجود این همه سلاح و ضعف جهان عرب امکان جنگیدن وجود دارد و می توانند به اهدافشان برسند یا این که جهان عرب آن قدر ضعیف است و مشغول دل نگرانی های داخلی اش است که تاب مقابله جویی ندارد، بنابراین نهایتا اعتراض می کند، چه بسا این اعتراض با صدای بلند هم باشد، اما در نهایت اقدامی انجام نخواهد داد. این که دولت امریکا می گوید قبل از اعلام انتقال سفارت امریکا از تل آویو به بیت المقدس با مقامات عربستانی و مصری هماهنگی های لازم انجام شده بود، نشان می دهد که آنها روی سناریوی دوم بسیار حساب کرده اند. مصر و عربستان مهمترین کشورهای جهان عرب به حساب می آیند که هر کدام خود را ستون جهان عرب می داند، اگر آنها سکوت کنند و در جهت ساکت کردن کشورهای عربی دیگر اقدام کنند، این دقیقا مطابق خواسته و سناریوی اسرائیل و امریکا خواهد بود. در عین حال احتمالا آنها سناریوی اول را برای کشورهایی نظیر ایران و سوریه و لبنان در نظر گرفته اند که همان گزینه نظامی است.
برخی نظریه پردازان سیاسی بر این اعتقادند که در هرج و مرج می توان به بسیاری اهداف سیاسی رسید، به نظر می رسد اکنون افرادی نظیر ترامپ و نتانیاهو زمان فعلی را بهترین زمان برای عمل به این نظریه می دانند.
على موسوى خلخالى
- 17
- 3