معینالدین سعیدی نماینده چابهار در گفت و گو با جماران گفت: با وجود فضایی که امروز در کشور ایجاد شده آرزو میکنم جریان آزاد اطلاعات و رسانه بیش از این آسیب نبیند. استان سیستان و بلوچستان پارادوکس عجیبی از یک فرافرصتهای تاریخی و روایتهای بیبدیل است از سوی دیگر عقبماندگیها و نبود شاخصهای توسعه انسانی که شگفتانگیز است.
به لحاظ تاریخی شما هیچ وقت در سیستان و بلوچستان هیچ کنشی حاکی از واگرایی نسبت به کشور و کنشی نسبت به فعالیتهای تجزیهطلبانه هرگز ندیدید. عناصر هویت ملی در استان سیستان و بلوچستان از تمام نقاط ایران جدا است.
در طول تاریخ کشور از هر طرف مورد تجاوز اجنبی قرار گرفته است. شما ببینید در مرزهای شرقی کشور یک زمان محمود اشرف افغان، شمال کشور لشکر چنگیز خان، مرزهای شمال روسها، شمال غرب عثمانیها، غرب را لشکر بعثی، جنوب غرب لشکر اعراب و بریتانیا آمده و حمله کردند و تنها نقطهای که هرگز اجازه حضور اجنبی نداده، سیستان و بلوچستان است.
در سیستان و بلوچستان تا این اندازه مولفههای هویت ملی ایرانی و اسلامی را میبینید که نسبت به کشور و نظام یک وفاداری عمیقی دارند. در خیلی از ناآرامیهایی که در کشور اتفاق افتاده بود مردم استان سیستان و بلوچستان هرگز ورود نکردند.
خدمات بزرگی بعد از انقلاب در این استان انجام شده است و شما هیچ وقت توسعه انسانی را پیدا نمیکنید که استان سیستان و بلوچستان را به ماقبل آخر رسانده باشد، اما در کشور رتبه آخر بوده است. در چنین شرایطی چرا استان سیستان و بلوچستان تا این حد توسعه نیافته است؟ شاید من در این بحث نتوانم خیلی حرف بزنم اما همان چیزی که در حال حاضر در استان سیستان و بلوچستان اتفاق میافتد، به شدت نگران کننده است و متاسفانه روز ۸ مهر ۱۴۰۱ روز تلخی در تاریخ استان سیستان و بلوچستان تلقی خواهد شد، چرا که در آن جمعه سیاه جنایت هولناکی اتفاق افتاده که هنوز بسیاری از دامنههای آن مشخص نشده است، تعدادی از سربازان حافظ امنیت جامعه شهید شدند و متأسفانه با آتشزدن اموال عمومی هم روبرو شدیم اما از همه اینها مهمتر و تکاندهندهتر کشته شدن انسانهای بیگناهی است که از نماز جمعه برمیگشتند.
روایتهای متعددی از این داستان وجود دارد از طرفی مردم ما به خوبی میدانند که صرفا یک فضای امن و آرام توسعه استان را رقم میزند. لذا متضرر اولیه حوادث استان خود آنها خواهند بود. امنیت و وحدت برای مردم ما خط قرمز است؛ اما امنیتی که مبتنی بر احترام باشد. اگر در همان موقع اقدامی قاطع صورت میگرفت طبیعتا دیگر فضا برای اتفاقات بعدی ایجاد نمیشد.
در ابتدای صحبتهایم عرض کردم در سیستان و بلوچستان پارادوکس عجیبی از فرصت، چالش و عقب ماندگیها است از یک طرف باید گفت ثروتهای بیبدلیلی وجود دارد میدانید که دروازهی ایران به اقیانوس در سیستان و بلوچستان قرار دارد. ظرفیتهای شیلاتی، کشاورزی، معدنی، ترانزیتی و تجاری مرزی که در واقع نوعی رنگین کمان در کشور را دارا است. اما شما هیچ شاخص توسعهای را در سیستان بلوچستان را نمیبینید و این دوگانگی به شدت آزاردهنده است و این ریشه در تاریخ نیز دارد یعنی مربوط به این دولت و آن دولت هم نیست ما انتظار داریم این چالشها برطرف گردد. مردم باید احساس کنند سهم آنها از کشور و توزیع عادلانه ثروت و منابع چه است.
ما در دوره انتخابات شعاری دادیم که نه فقر را میپذیریم نه فرق را! «فرق» ما را بیشتر اذیت میکند. مسئولان کشور را به فرمایشات مقام معظم رهبری ارجاع میدهم؛ ایشان در مورد مردم استان سیستان و بلوچستان تعابیری دارند و میگویند، «من با این مردم زندگی کردهام». متاسفانه ما این نگاه را در بدنه اجرایی کشور اصلا نمیبینیم. در دولت رئیسی انتظار داشتیم با توجه به همراهی که اتفاق افتاد مردم سیستان و بلوچستان در هر آوردگاهی که نظام به حضور مردم نیاز داشته است در صف اول بوده است، اما نه تنها از ظرفیت نیروهای توانمند آنها استفاده نشده است بلکه همان نیروهایی که قبلا بودند هم حفظ نشدند.
از موارد دیگر وضعیت سوخت استان است که با تمام کشور متفاوت بوده و به ما انگ قاچاقچی میزنند در حالی که دیگران قاچاقچی هستند.
۸۵ درصد سوخت قاچاق استان از سایر استانها میآید. چرا از آنها گرفته نمیشود؟! چرا مردم باید صفهای طولانی بنزین را داشته باشند؟! مجلس قانون جوانی جمعیت تصویب می کند، اما استان سیستان و بلوچستان مستثنی قرار میگیرد!
مردم اینها را میبینند، به نقاط دیگر کشور مسافرت کرده و شرایط زندگی آنجا را دیده و با زندگی خودشان مقایسه میکنند و این احساس را دارند که به خوبی دیده نشدهاند. در مورد دستاوردهای بیبدیل نظام هیچ تردیدی نداریم کارهای بسیار بزرگی هم اتفاق افتاده است. حجم عقبافتادگی و کارهای نکرده و راههای نرفته آنقدر زیاد است که نمیتوان در یک نسخه متفاوتی پیچید. دولت رئیسی از نگاه و استانداری ویژه برای استان میگفتند اما ما دیگر ویژه نخواستیم از طلا گشتن پشیمان گشتهایم.
هر زمانی که نگاه به سیستان و بلوچستان صرفا امنیتی بوده پدیدههای بسیار تلخ و زمینههای خشونت ایجاد شده است. عبدالمالکها از کجا آمدند؟ ما معتقدیم نگاه به استان صرفا باید یک نگاه توسعه و علمی با رعایت همه ظرفیتهای امنیتی باشد. مدیران باید برای ارتقای توسعه انسانی با تمام هم و غم خود در سطح استان کار کنند و در عمل پیرو ولایت فقیه باشند.
من یک مثال ساده میزنم. در آن صحبتی که آقا فرمودند که «قاچاق مثل خنجری است که از پشت اقتصاد کشور را نشانه گرفته است» و بلافاصله فرمودند که «مراد من از قاچاق کولبر بلوچی نیست»؛ من در آن جلسه حضور داشتم. اگر به همین فرمایش آقا رسیدگی میکردند و فوری کانونهایی شکل میگرفت و آن را اجرایی میکردند، امروز با این نوع مشکلات روبه رو نبودیم.
مرحوم شهید مطهری هم میفرمایند که تفاوت ما با متفکرین غربی این است که آنها بر حقوق مردم تاکید میکنند و ما بر خطوط مردم، البته از نگاه کلی نظام عرض کردم که نظام و موجودیت به نوعی برای ما حتی مقدس است، اما کارگزاران نظام را نباید به خود نظام نسبت دهیم و بیشتر این دوگانگیها پذیرفتنی نیست.
وقتی راجع به اشخاص صحبت میکنیم طبیعتا از مواضع عملکرد و رفتارها صحبت میکنیم که خیلی از آنها قابل بحث و نقد باشند. در جایی هم ممکن است منتقد حمایت ایشان در مورد طالبان باشم، اما معتقدم حضور ایشان در استان و پایگاه مردمی که دارند میتواند فرصت خوبی برای کشور باشد. شما همواره در طول تاریخ شاهد تأثیر حضور مردم در انتخابات بودید. دعوت ایشان به حضور در پای صندوقهای رأی بسیار تأثیرگذار بوده است. حضور ایشان همواره در برابر جمعیتهای تندرو که میخواستند به مطالبات خودشان از راههای غیرقانونی برسند بسیار سخت بوده است و همواره مردم را تشویق میکردند که مطالبات شما که مطالبات به حقی است و باید از اهرمهای قانونی و مجاری قانونی آنها را پیگیری شود.
در حوزه امنیت هم من معتقدم که حضور ایشان میتواند برای کشور مثمرثمر باشد. در جمعه بعد از آن اتفاق بلافاصله بیانیهای دادند که بسیار جامع و کامل بود و مردم را در آن شرایط که بسیار هیجانی بودند را به آرامش تشویق کردند.
مردم و گروههای متعددی از ایشان سوال میپرسند که ما در مقابل شما سکوت کردیم، اما چرا پاسخی نمیبینیم؟! بنابراین، ایشان هم تحت فشار هستند و بعضا شاید انتظار تندتری داشته باشند. با همه اینها من معتقدم که در شرایط فعلی کشور حضور و آوازه ایشان غیر از یک سری موارد خاص آوازه امیدبخش و وحدتآفرینی است.
ما متأسفانه این نکته را هم باید قبول کنیم که کشور ما دشمنان متعدد خارجی دارد و این دشمنان هم بیکار هم نشستهاند و حساب شده کار میکنند اما باز تعبیری را حضرت آقا دارند که میگویند، «مگس بر روی زخم می نشیند؛ اگر زخمی نباشد عرصهای برای فعالیت ندارد». اینکه زخمها و سوءتدبیرهای خودمان را به دشمنانمان نسبت دهیم، یکی از ضعفهای ما است. در دوقطبیسازی فضای کشور که این اتفاق رخ داد، بسیاری از مدیران و مسئولان اشتباه کردند.
این چالشها را موضوع گشت ارشاد ایجاد کرد؛ مبنای شرعی و قانونی این گشت چیست؟ چه چیزی از ما گرفته و چه چیزی به ما داده شد؟! در این شرایط همان طور که بزرگان کشور تأکید دارند همه باید وظیفهمان اتحاد و انسجام باشد که بتوانیم به سلامت از آن عبور کنیم.
کشور ما یک زمانی غائلههای تجزیهطلبانه، جنگ تحمیلی، تحریم و فشارهای را پشت سر گذاشت. هیچ وقت دشمن نتوانسته است با استفاده از این حربهها کیان کشور را دچار چالش کند. مردم وقتی برخی نگاههای دوگانه را از سوی مسئولان میبینند، مسلما به انسجام و اتحاد ملی آسیب وارد می شود. بسیاری از مردم معیشتشان از طریق فضای مجازی است که امروز دچار چالش شده است؛ آیا تعدادی از افراد که از این پلتفرمها به نادرستی استفاده میکنند باید معیشت تمام مردم را به خاطر همان تعداد تحت الشعاع قرار بدهیم؟! به نظر من این کار درستی نیست؛ مقام معظم رهبری نیز تاکید داشتند، نباید با گفتار و رفتار خودمان به این دوقطبیسازی حاکم بر فضای کشور دامن بزنیم و اتحاد و انسجامی که حاصل خون شهدا است به راحتی دچار چالش شود.
ما در بحث تفکیک بین اغتشاش و اعتراض نتوانستیم فضایی را ایجاد کنیم که اعتراض به صورت قانونی انجام شود. ما کجا توانستهایم اصل ۲۷ قانونی اساسی که تاکید بر آزادی تجمعات برای مشروعیت است را اجرایی کنیم؟! این ضعف به ما برمیگردد. وقتی قانون گذار در قانون اساسی چنین حقی را برای مردم قائل شده است، چرا راهبردهای اجرایی و ماموریتی برای اجرایی شدن این اصل دیده نشده است.
اما از طرفی من پدیدههای واقعا عجیبی دیدهام؛ در جریان دانشجویی که اتفاق افتاد شاید این برای شما هم سخت باشد، فکر نمیکردم یک روزی نسبت به جمعیت دانشگاهی چنین نظری داشته باشم، فحش در کدام دانشگاه در دنیا به این شدت داده شده است؟!
این چنین رویههایی همان دو قطبی است که نتیجهای در بر نخواهد داشت. مردم اعتراض دارند و خیلی از کسانی که به خیابان نیامدند در وجودشان نسبت به بسیاری از رویههای موجود و به دلیل آنکه صدای آنها شنیده نمیشود، معترض هستند آنها کشور و نظام خودشان را دوست دارند و این اعتراض نسبت به برخی از رفتار و سوءتدبیرها است، اما لزوما دشمنی با کشور ندارند.
ما چقدر توانستیم سیره بزرگان کشور بزرگان انقلاب حضرت امام یا مقام معظم رهبری و حاج قاسم سلیمانی را پیاده کنیم. البته من عرض کردم گلهای جدی را از جامعه دانشگاهی کشور دارم که این نحوه مطالبهگری واقعا در طول تاریخ بیسابقه است؛ دانشگاه قشر فرهیختهای است خیلی از کسانی که به نوعی از جنبش دانشجویی کشور بودند گفتند که این روش هرگز نمیتواند ما را سر مقصد منزل برساند. آرمان و مهسا هم فرزند ایران هستند، من نوع اعتراض کسانی که روسری و پرچم آتش میزنند را قبول ندارم؛ اما این مسئولان هستند که زمینه را برای مردم ایجاد کردهاند و البته من هم مقصر هستم.
گروه های تندرو نقش تاثیرگذاری دارند. آقا در بحث استان سیستان و بلوچستان یک تدبیری دارند «شیعه آمریکایی و شیعه انگلیسی». ما هیچگاه از دل تندروی و خشونتها نتوانستهایم به آرامش و امنیت و حقوق متقابل دست یابیم. فعالیت گروههای تندرو از هر سو که باشند قطعا جز تعمیق این دوقطبیسازی و ایجاد شکاف بین مردم و حاکمیت نتیجهای نخواهد داشت
نگاه من در این شرایط جناحی نیست؛ انتقادات بسیار جدی به عملکرد جناحین وجود دارد و امروز فاصله بسیاری با هم دارند، من دوگانگی اصلاحطلب و اصولگرا و تاثیر آن در شرایط فعلی کشور را مناسب نمیبینم. اما اینکه احزاب اصلاح طلب درخواست مجوز کردهاند و تا امروز پاسخی به آن داده نشده است این به همان ایرادی که عرض کردم برمیگردد ما زمینههای اجرایی شدن اصل ۲۷ قانون اساسی را ندیدهایم و کماکان یک تاکتیکی را در کشور داریم که آن هم اوضاع حساس را بحرانی میکند. لذا باید این موضوع در یک پلتفرم قانونی مورد بررسی قرار بگیرد تا مردمی که نمیخواهند اغتشاش کنند، اعتراض خود را بتوانند به گوش مسئولان برسانند.
دوستان در دولت معتقدند هستند که همه اینها، توطئه دشمن است برای اینکه نمیتوانند پیشرفتهای کشور را ببینید برای من تردیدی وجود ندارد که دشمنان ما بسیار حساب شده کار میکنند و کاملا هم بر این گزاره واقف هستم که تأثیر سوءمدیریت مسئولان ما است و قابل قیاس با دشمنیها نیست. وقتی دانشآموزی به غلط در این فضا میآید و آن حرکت را انجام میدهد و شعارت این باشد که آنها را به کانون اصلاح تربیت ببرید، خروجی این چه میتواند باشد؟
به صرف اینکه یک عدهای از اینستاگرام و واتس اپ سوءاستفاده میکنند و این دو پلتفرم کاملا فیلتر میشود و جالب اینجا است که برای مردم فیلتر کردند اما برای مسئولان باز است و توییت میزنند. این دوگانگی را که خودم هیچ وقت نداشتم و باز هم میگویم؛ این فرق بیشتر از فقر است و آسیب خواهد زد.
صداوسیمای ما کجا توانسته تاثیر گذار باشد؟! البته به تازگی یک یا دو برنامه پخش شد که نگاه متفاوتی را به تصویر کشاند و این در حالی است که این نوع اتفاقات باید خیلی زودتر میافتاد. اگر صداوسیما بخواهد تنها یک صدا و نگاه را در همهی جامعه مطرح کند، اثرش همانی میشود که امروز میبینید؛ بسیاری از مردم به درست یا غلط به رسانههای معاند مراجعه میکنند اگر رسانه داخلی «رسانه ملی» میتوانست همه نگاههای موجود در کشور که ملتزم به قانون هستند را پوشش دهد این اتفاقها نمیافتاد. چه بسا اینها بیشتر باعث لجبازی در بین مردم میشود.
بحث حجاب و عفاف را در خیابانهای تهران میبینید؛ من یک بلوچستانی هستم در بلوچستان شما اگر کلت را روی سر یک خانم بگذارید که حجابت را مقداری عقبتر ببر، امکان ندارد این کار را کند. شما در حال حاضر در خیابانهای تهران راه بروید، آیا با آن روشهایی که یک دختر ۲۵ ساله که ۲۵ سال در یک خانواده و یک محیط آموزشی رشد کرده و در واقع آن گزارهها و آموزههایی که داده شده، آیا گشت ارشاد در دو ساعت میتواند آن دختر را متحول کند؟! قطعا این اتفاق هم نخواهد افتاد. آیا امروز وضعیت خوب شده است؟! چرا باید بخشی از اجتماع که دغدغهاش معیشت است را درگیر موضوع حجاب کنیم؟ من معتقدم که در این زمینه سوءتدبیر اتفاق افتاده است.
من معتقدم که رسانههایی مثل ایران اینترنشنال هیچ اعتقادی به گردش آزاد اطلاعات ندارند. آنها کاملا مرتبط با سرویسهای جاسوسی مخصوصا عربستان سعودی هستند. این شبکه ها حتی در تئوریزه کردن خشونت حساب شده کار میکنند.
نحوه مواجهه این رسانهها نسبت به ناآرامیهای کشور نشان میدهد آنها صرفا یک رسانه نیستند، بلکه در قامت یک دشمن روبه روی کشور عمل میکنند. اما آنهایی که باعث شدند که مردم به چنین رسانههایی سوق پیدا کنند امروز باید پاسخگو باشند.
- 17
- 1
کاربر مهمان
۱۴۰۱/۹/۱۷ - ۹:۰۲
Permalink