به گزارش جماران، غلامرضا نوری قزلچه رییس فراکسیون مستقلین مجلس با بیان اینکه اگر میخواهیم برای حل مشکل کشور با آمریکا مذاکره مستقیم داشته باشیم، بسم الله! فضا فراهم است، گفت: در دولت قبل وقتی میخواستند در حوزه سیاست خارجی کوچکترین قدمی بردارند فورا سر و صدا از این قوم که امروز دستاندرکار هستند بلند میشد که اعدام باید گردد!
برخی مصوبات مهم، بیرون از مجلس تصمیمگیری میشود
مجلس یازدهم را مجلس «انقلابی» میخوانند؛ مجلسی که اکثر نمایندگانش با حداقل آرای مردمی روی صندلیهای سبز بهارستان نشستند. بهزعم بسیاری از کارشناسان، نمایندگان این مجلس در برخورد با بسیاری از حوادث و اتفاقات آنچنان که باید حضور مؤثری برای برآورده کردن انتظارات مردم بهعنوان وکلای آنها نداشتند. یکی از اتفاقات مهمی که در این دوره مجلس رخ داد، اعتراضات پس از مرگ مهسا امینی بود که اثرگذاری عمل و رفتار نمایندگان بهعنوان نهادی که به نمایندگی از مجلس قدرت رایزنی با بخشهای مختلف داشته است؛ بارها زیر سوال رفته است. مجلسی که میتوانست با تجربه اعتراضات سال ۸۸، ۹۶ و ۹۸، بهتر از اینها عمل کند. به هر حال این مجلس با اقداماتی همچون طرح «صیانت از کاربران فضای مجازی» و لایحه «عفاف و حجاب» مورد انتقاد بسیار قرار گرفته است و این انتقادات به آن ادامه دارد.
در این بین، در سال پایانی فعالیت مجلس به مرور ارزیابی کارنامه آن پرداختهایم؛ روزنامه هممیهن گفتوگویی با علیرضا نوریقزلجه، نماینده بستانآباد رئیس فراکسیون مستقلین (اقلیت) مجلس یازدهم انجام داد که در ادامه میآید.
با توجه به اینکه مهمترین اتفاقی که مجلس یازدهم با آن روبهرو بود، اعتراضات سال گذشته بوده است و البته نقدهای بسیاری هم بر عملکرد مجلس مطرح شد چون حتی به اندازه مجلس دهم در اعتراضات ۹۸ خواهان پاسخگویی و پیگیری نبودند، عملکرد مجلس را در ناآرامیها و اعتراضات ۱۴۰۱ چطور ارزیابی میکنید؟
مجلس در حوادث قبلی ورود بیشتری داشت. من در مجلس نهم هم یکسری حوادثی مشابه این را تجربه کرده بودم. مجلس در آن حوادث سعی کرد وجهه مردمی خود را بهتر حفظ کرده و در کنار مردم باشد. اما این موضوع در مجلس یازدهم خیلی کمرنگ بود و حرف مردم به آن صورت زده نشد. معتقدم اگر همین حرف بخشی از مردم در تریبونهای رسمی کشور گفته میشد قطعاً نیازی نبود که مردم در کوچه و خیابانها این مباحث را مطرح کنند. اگر حاکمیت بخواهد به معضل اجتماعی ورود پیدا کند، جایی مثل مجلس بهترین گزینه است چراکه به دلیل حضور نمایندگان مردم فرصت اقناع آنها فراهم میشود. وقتی این موضوع به کوچه و خیابان کشیده میشود دیگر آن ادبیات و نحوه ارائه مطالب هم تغییر میکند. پس چه بهتر که مجلس که بهعنوان نماینده مردم و برخاسته از ملت هستند، بازتابدهنده نظرات مردم باشد. اگر این اتفاق بیفتد و چندصداییها، صدای گروههای سیاسی، نحلههای فکری اگر در مجلس مطرح و شنیده شود قطعاً کار به خیابان نمیکشد.
کسانی که بدخواه کشور و مردم هستند سوار موضوعات میشوند هدایت به این سمت و آن سمت میکنند و مشکلاتی را برای کشور درست میکنند؛ پس منطقی و درست این است که هر مشکل و هر مسئله و هر چالشی که در جامعه است چه در حوزه اقتصادی، چه در حوزه سیاسی و چه در حوزه فرهنگی، محل اصلی گفتوگویش اول باید مجلس باشد. بعد باید در صداوسیما، بعد در دانشگاهها و حوزههای علمیه و محافل علمی-فرهنگی، اینها مطرح شوند. اولاً آنجا این موضوعات سنجیده میشود و کار به خیابان نمیکشد. به عنوان مثال در آن زمان، در شهرستان، چندین تن از جوانان شهر با من تماس گرفتند که حرفی برای گفتن داریم و میخواهیم شب در خیابان بیاییم و حرفمان را بزنیم. گفتم، مگر نماینده شما نیستم؟ گفتند، چرا. گفتم شما حرفتان را به من بگویید اگر من نتوانستم در تریبون مجلس حرف شما را به گوش همه کشور و همه مسئولین برسانم، آنوقت شما حق دارید بروید حرف خودتان را بزنید.
در دانشگاهها که به گفته شما باید طرح بحث و خواسته صورت گیرد، اعتراضات در نهایت به واکنشها و برخوردهای تنبیهی بعدی تبدیل میشود و بهتازگی آییننامههایی دارد وضع میشود که فعالیت دانشجویان را برای همین تلاشها محدود میکند.
اگر آییننامهای باشد که نگذارد دانشجو حرف و عقیدهاش را مطرح کند، قطعاً برخلاف قانون اساسی است. این خیلی روشن است. قانون اساسی ما ازجمله قوانین مترقی است.
در اعتراضات سال گذشته یک کمیتهای در مجلس تشکیل شد. ناگهان پیش از زمان نرمال برای بررسی و ارزیابی، اظهارنظراتی مطرح شد و ظن و گمان تا جایی پیش رفت که در آن شرایط گزارش این کمیته حقیقتیاب را از قبل تعیینشده و بدون بررسی کارشناسانه دانستند؛ شما بهعنوان نمایندهای که طبیعتاً باید مطلعتر از مردم در روند کار باشید، حالا که فضا آرام شده است نظرتان درباره این گزارش چیست؟
من نمیتوانم این قضاوت را بکنم که گزارش قبلاً نوشته شده بود ولی میتوانم بگویم که گزارش قانعکننده حداقل برای افکار عمومی نبود. این روشن است. ولی درباره نحوه و زمان نگارش آن اطلاعی ندارم.
نمایندههای مجلس قانع شدند...
اکثریت در مجلس نظرشان این است که قانع شدند. البته این اکثریت مجلس است و همه نیستند. اکثریت این مجلس البته به این هم برمیگردد که نمایندگان در این مجلس چند درصد از جامعهاند و چقدر از مردم آنها را انتخاب کردند. بحث بر سر اینکه این مجلس واقعاً چقدر از جامعه را نمایندگی میکند، از ابتدا مطرح بود. شما در تهران وضعیت مشارکت را ببینید و آرایی که نمایندگان تهران کسب کردند، ببینید چند درصد آرای مردم تهران هستند. اینها دارند این درصد را نمایندگی میکنند و طبیعی است که نقصی در کار این مجلس خواهد بود. مجلسی که کمتر از ۵۰ درصد، یعنی حدود ۴۰ درصد جامعه به آن رأی داده؛ بیشترین مشارکت هم در شهرستانها بوده، طبیعی است که طرز تفکرش جامعه را نمایندگی نکند و منافع چه قشری را تعقیب خواهد کرد.
نظر مجلس در قبال احکام بازداشتشدگان و اعدامها چه بود؟ با توجه به اینکه همان زمان شایع شد که اکثریت نمایندگان خواهان چنین برخورد تندی هستند.
باید نظرات را در همین گفتوگوی افراد جستوجو کرد. جلسه رسمی برای این موضوعات نبود ولی در این حوزهها ما باید بگوییم قانون حتماً رعایت شود. بالاخره قوانین حتی ایراد هم داشته باشند علیالقاعده بایستی ما متکی باشیم به همان قوانینی که ولو اشکال دارند؛ ولو نقص دارند. منتها اگر اشکال قانونی دارد آنجاها را بایستی بررسی کنیم. بعضی از اطلاقها که میشود اقدام علیه امنیت ملی، تعریفش چیست؟ آیا در قانون کلی آمده؟ به صورت جزئی آمده که محارب چگونه تفسیر و بررسی میشود. اینها موضوعاتی هستند که اگر اشکال دارد باید در قانون بررسی شود. با وضع موجود این موارد با استنباط قاضی انجام میگیرد و خودش میداند و خدای خودش که چگونه استنباط کرده و به آن حکم از روی قوانین رسیده است.
شما در خیلی از اتفاقاتی که در آن ناآرامیها میافتاد با برخوردهایی که میشد مخالف بودید. آیا درباره این برخوردها که با آن مخالف بودید در مجلس صحبت کردید تا نمایندهها را با خود همراه کنید و آن فضا آرام شود؟
بله. ما فراکسیونی در مجلس داریم بهعنوان فراکسیون اقلیت. حدود ۵۰ نفر از همکاران مجلس هم در آن عضو هستند. اینها موضوعات بحث ما بود در جلسات هفتگی فراکسیون که داشتیم. جلسات فوقالعادهای هم داشتیم همه این موضوعات بحث میشد ولی ما اقلیت مجلس هستیم. در این دوره حداکثر به ۵۰ تا ۵۵ نفر میرسیم.
اینکه من در نحوه برخورد با یک موضوع ارزشی و فرهنگی مثل حجاب و پوشش بحث میکردم در مصاحبههای مختلفم علتش را گفتهام. کار فرهنگی کار زور و برخوردهای سخت، کار اسلحه و باتوم و اینها نیست. کار فرهنگی از مدرسه، دانشگاه و جامعه شروع میشود. من معتقدم بهجای این برخوردها ما باید ببینیم کجای کار ما ایراد دارد. روزگاری در گذشته حکومت رضاخان خواست حجاب را از سر زنان بردارد، مردم اجازه ندادند و خیلی از خانمها در خانه مدتهای طولانی نشستند بیرون نیامدند تا حجابشان را حفظ کنند. این همان جامعه است. ما چه کار کردیم؟ ما مسئولین عملکردمان چگونه بوده است که این جامعه الان وارونه و برعکس شده است؟ باید یک شکی هم بکنیم. یک نگاهی هم باید به عملکرد خودمان بکنیم که چگونه کار کردیم، چگونه حرف زدیم، چگونه عمل کردیم، چگونه با مسائل مختلف در جامعه از حوزه اقتصاد گرفته تا سیاست، فرهنگ و اجتماعی برخوردی کردیم که الان اینگونه بازتاب دارد و خودش را نشان میدهد. من معتقدم که اگر مسئولین درست کار کنند و به مسائل و مشکلات مردم رسیدگی کنند؛ میتوانند اقتصاد و رفاه مردم را حل کنند. اگر صداقت در گفتار و رفتار و عملکرد داشته باشند، اتفاقات خوبی میافتد. فکر کنم حدود چهار تا مصاحبه قبل از حادثهای که برای مهسا امینی اتفاق افتاد داشتم و در همه آنها متذکر شدم که این نوع برخوردها کار دست جامعه میدهد.
جریمههای سنگینی در لایحه حجاب برای کسانی که بدون حجاب مدنظر آنها هستند پیشبینی شده، میخواهم ببینم که آیا مسئولین جریمهای هم در آن موضوع دارند؟ بالاخره در بودجه برای بخشهای فرهنگی میلیاردها تومان در نظر گرفته شده است.
یک جاهایی پیشبینی شده، ولی برای کسانی که این قانون را از آن استنکاف کنند؛ از اجرای قانون که به نظر من اجرانشدنی است، نه از این بابت که امروز بیایند مثلاً از من مسئول بپرسند که شما در این چند سال در مجلس چه کار کردید که الان وضعیت جامعه در اقتصاد اینطور و در فرهنگ اینطور است؛ نه، اینجور چیزها در آن لایحه نیست. اگر به اینجا برسیم کارها درست میشود. برای استنکاف از اجرای مفاد این قانون برای مسئولین جریمههایی در نظر گرفته که اصل موضوع را حل نمیکند.
تعریف این لایحه از حجاب چیست؟
متأسفانه یکی از اشکالات مبنایی و اساسی این لایحه همین بود که تعریف روشن و درستی از حجاب ندارد و بعد رفته برای آن قانونگذاری کرده است که باز میتواند تفسیر به رأی و برداشتهای متفاوت ایجاد کند. آیا با همان حجاب شرعیای که فقط دیده شدن وجه کفین است یا یک پوشش متعارف، هنوز این را لایحه نتوانسته جواب بدهد؟ یکی از اشکالات اساسی لایحه همین بود که من مخالفت میکردم. بعد بدون اینکه اینجا را پاسخ واضح و روشن بدهد و برایمان مشخص کند که کارش چیست، میرود برایش قانونگذاری میکند. این بعداً دستاویز میشود. در یک شهری سخت میگیرند و در یک شهری شُل میگیرند، با یک طیفی سخت میگیرند و با یک طیفی کاری ندارند. این موارد در جامعه بههمریختگی ایجاد میکند.
مسئولین روی این موضوع حساسیت بیشتری دارند، برای اینکه حجاب را به نوعی به انقلاب بستند. طوری این مسئله را به انقلاب بستند که انگار ما انقلابمان برای حجاب بوده و اگر دچار مشکل بشود خدایینکرده، حتماً در انقلابمان انحراف به وجود آمده است. خیر اینطور نیست. اولاً در دین باید ببینیم جایگاه حجاب کجاست. قرآن تأکید و مؤکد هم دارد برای زنان مؤمنی که با آن شرایط باید حجابشان را رعایت کنند اما در مورد کسانی که مؤمن نیستند یا در جامعه طور دیگری میخواهند زندگی کنند؛ برای اقلیتهای دینی، برای توریستها، برای خیلی از اینها، چه حکمی دارد؟ سیره پیامبر مکرم اسلام چگونه بوده در این حوزه، سیره ائمه اطهار در این حوزه چگونه بوده؟ کسانی که آن حجاب مشخصشده در قرآن را رعایت نمیکردند چگونه با آنها برخورد میکردند؟ یکی از سوالات من هم همین است. این جرایم و تعزیراتی که شما گذاشتید با کدام حدیث معتبر است؟ با کدام شیوه و روش عمل ائمه و پیامبر مکرم اسلام همخوانی دارد؟ از کدام نمونهبرداری کردید؟ کدام مبحث را دارید توسعه میدهید؟ این را برای ما روشن کنید ببینیم چطور است. یک چیزی که الزام شرعی دارد و یکی از ارزشهای دینی و اعتقادی ماست، بنا نیست ما حتماً اینها را الزام قانونی برایش بگذاریم. خیلی چیزها در دین ما و در اصول دین ما، در فروع دین ماست که اصلاً برایشان قانون نداریم و شاید هم نتوانیم قانونی برای خیلی از آنها بنویسیم. پس ما باید بگوییم جایگاهش در دین ما کجاست؟ اینکه بگوییم یک درصدی از جامعه دارند بدون روسری میگردند پس دین ما آسیب دید و دین خدا دارد از بین میرود و لطمه میبیند، آیا واقعاً اینطور است و در کجای آرمانهای انقلاب ما این را میگوییم که اگر حجاب نباشد، یعنی انقلاب ما از بین رفته است. اینطور هم نیست. انقلاب برای خودش اهداف متعالی بسیار زیادی دارد که یکی از آنها، پوشش اسلامی است که باید کمک کنیم تا به آن هم برسیم. نه اینکه اگر مخدوش شود همه انقلاب ما از بین میرود. اینگونه نیست. یعنی این نگاه تنگ میتواند مشکل ایجاد کند؛ هم برای کشور و هم برای نظام و انقلاب و هم برای مردم. اما اینکه پوشش مناسبی در جامعه داشته باشیم در این کسی شکی ندارد.
موضوع این است که وقتی لایحه حجاب در مجلس آمده، ۱۵ ماده بود. توسط همین کمیسیونی که الان قرار است بررسی شود. ۷۰ ماده شده، چرا همان کمیسیونی که این را تدوین کرده باید آن را بررسی کند. شما فکر میکنید این کمیسیون میآید یک چیز جدیدتری بدهد یا یک اصلاحاتی را انجام بدهد که جامعه دنبال آن است.
نه قطعاً نمیتواند. یکی از دلایل اصلی مخالفت من با اصل ۸۵شدن هم همین بود. اولاً این کمیسیون از کمتعدادترین کمیسیونهاست. ۱۱ نفر است که حالا دو نفر هم از این میاندورهایها هستند که اضافه شدند، در ابتدا ۹ نفر بودند. تعدادش کم است و طبق آییننامه دوسوم این تعداد میتوانند این لایحه را تبدیل به قانون کنند، یعنی هشت نفر میتوانند این لایحه را تبدیل به قانون کنند و جالب است چیزی که همه آحاد جامعه با آن سروکار دارند. چون این قانون طوری نوشته شده که صرفاً به شُلحجابها و بیحجابها و کمحجابها نپرداخته است. به باحجابها و اصناف و کسبه هم کار دارد. از راننده تاکسی، اتوبوس، مینیبوس گرفته تا شرکت هواپیمایی و همه صنوف و کسبوکارها و همه فعالیتها. مسیرهای گردشگری یعنی بیابانها، جادهها، کوهها و درههایی که در مسیر تورهای گردشگری است، همه تحت پوشش این قانون میآید. برای قانونی که اینقدر وسعت دارد و در کشور همه جمعیت را دارد پوشش میدهد چرا در یک کمیسیونی مثل اصل ۸۵ و چرا در پستو باید تصمیم گرفته شود؟! حداقل در همین مجلسی که هست بیاید در صحن، ماده به ماده بررسی شود. حداقل این مردم در جریان قرار بگیرند که چه قانونی برایشان وضع میشود تا فردا بتوانند آن را رعایت کنند. ولی متأسفانه فضاسازی و جوسازی و مخالفتها یا موافقتهای خارج از آییننامهای دست به دست هم داد تا این لایحه به صورت اصل ۸۵ بررسی شود که به نظرم یکی از اشکالات اساسی همین مجلس یازدهم است. حالا در مورد موضوع صیانت هم همینطور بود.
طرح صیانت که همه آحاد جامعه را تحت تأثیر قرار میداد این هم رفت به سمت اصل ۸۵. حالا ما آنجا توفیق داشتیم که حضور پیدا کنیم و همان اول هم در آییننامهاش آورده بودیم که باید جلسات این مسئله به صورت پخش علنی و زنده باشد که این هم دو سه جلسه بیشتر نتوانست دوام بیاورد و تعطیل شد؛ تمام آن داستانهای شورایعالی فضای مجازی و علنی شدن منویات طراحان صیانت که تا به امروز قانون نشده و یک موضوع دیگر آن، بحث جمعیت بود. یعنی موضوعات مهمی که در مجلس یازدهم مطرح بوده، اینها همه اصل ۸۵ شدند که به نظرم یکی از ایرادات و اشکالات اساسی مجلس یازدهم است.
به نظر میرسد نمایندههای دورههای یازدهم برای اینکه بعداً بتوانند شانه خالی کنند از این اتفاقاتی که افتاده و لوایحی که به قانون بدل شده، آن را اصل ۸۵ میکنند.
نمیتوانیم شانه خالی کنیم. من آن روز هم توضیح دادم، گفتم این با رأی من و شما نمایندگان میخواهد اصل هشتادوپنجی شود. اگر الان رأی ندهیم این لایحه اصل هشتادوپنجی نخواهد شد. پس من مسئولیت داشتم اگر رأی دادم که اصل هشتادوپنجی شود و نمیتوانم از زیر مسئولیت آن شانه خالی کنم. همه نمایندگان به نوعی مسئولیت دارند.
به نظرتون نمایندگان میترسند که در صحن علنی راجع به آن صحبت کنند؟
من برداشتم این است که خیلیها میبینند که این قانون، قانون خوبی نمیشود. این لایحه تبدیل به یک قانون خوبی که نافع حال جامعه باشد، برای دین مردم و دنیای مردم مفید باشد، نخواهد شد. این را به نظرم خیلیها برداشت دارند، ولی یک ملاحظاتی دارند که نمیخواهند در موردش صحبت کنند. نمیخواهند در موردش بحث و اظهارنظر شود. به قول شما یک نوعی شانه خالی کردن است از کار، که یعنی من در آن دستی نداشتم. درحالیکه اینگونه نیست. ما مسئولیت داریم، هم طبق قانون اساسی مسئولیت داریم و هم بر اساس آن رأیای که دادیم، مسئولیت داریم. این اقدامات اگر منجر به این شود که خدایی نکرده یک عدهای در نسل حاضر و نسلهای بعدی دینگریز شوند، ماها در دینگریزی آنها سهم داریم و فردا باید پاسخگو باشیم.
شما فکر میکنید مجلس تحت فشار عدهای خاص و گروهی خاص دارد این کارها را انجام میدهد و این لوایح را به اصل ۸۵ میفرستد؟
در بحث صیانت کاملاً مطمئن شدم که خارج از مجلس طراحی شده بوده و آورده بودند. من اطمینان کامل پیدا کردم و بهراحتی میتوانم بگویم در بطن موضوعات و در جلسات بودم. در این موضوع هم اتفاقاتی که در مجلس افتاد در این آخرین بررسیاش در اصل ۸۵ و آن اظهارنظری که رئیس مجلس آقای قالیباف کردند در مورد اظهارات من، چون بخشی از این آثار مترتب بر قانون در جامعه را شمردم که چه میشود و به کجا منتهی میشود، خیلی تند اینها را تکذیب کردند و ما را به کذب گفتن متهم کردند. من بعدش موضوعات را هم به خودشان نشان دادم و وقتی خودم فکر کردم چرا حداقل این ۴ تا موضوع دقیقاً مخالف برداشت آقای قالیباف است. یعنی واقعاً ایشان این لایحه را خواندند؟ نمیدانند در داخل این لایحه چه هست که در دستور گذاشتند و راجع به آن دارد بحث میشود؟ اما جواب من را میدهد و من را هم متهم میکند، این ظن را یک مقدار تقویت میکند که اصلاً اینها در جریان نیستند وقتی که من یکی از این مواد را به آنها نشان دادم که آقای قالیباف که محصلین یعنی دانشآموزان، گفتند آقای غضنفرآبادی این چیست؟ گفت این حذف است. گفتم تشریف بیاورید در سامانهای که الان داریم روی آن بحث میکنیم و میخواهیم رأی بدهیم بارگذاری شده، در سامانه من هم نه، در سامانه همکاران، گفتم ماده ۴۶ را بیاور تبصره ۵ را بیاور، گفتم آقای غصنفرآبادی بخوانید. گفتند این حذف شده، حذفش میکنیم. این ظن در من دارد تقویت میشود که شاید اصلاً خود اینها نمیدانند که چه در درون آن هست و جای دیگر شاید این را نوشتند، آوردند و اینها فقط به نوعی میخواهند تقویتش کنند و پیش ببرند.
این علایم هم نشان میدهد که این موارد خارج از مجلس تنظیم شده است و من نگرانم که خدایی نکرده؛ در آنها نفوذی نباشد که برای برهم زدن جامعه ئ برای بههمریختن نظم عمومی و امنیت جامعه طراحی شده باشد. انشاءالله که چنین نباشد.
همین چند ماه آینده قرار است انتخابات برگزار شود. اصلاح قانون انتخابات چقدر تأثیرگذار است در مشارکت؟ آیا مشارکت را افزایش خواهد داد یا اینکه یک قانونی است که آیندگان را با مشکل روبهرو خواهد کرد؟
اتفاقاً یکی از اقداماتی که اسم نبردم و در جهت رقابتی و مشارکتی بودن نیست، همین اصلاح قانون انتخابات است. این اصلاحیه البته بخشیاش را خوشبختانه توانستیم در مجلس اصلاح کنیم. مثلا دوازده عنوان شرایط لازم برای نامزدی را اینها به ۴۰ تا عنوان رساندهاند و روی هر کسی میتوانستند دست بگذارند، یعنی هر فرد غیرمعصومی را میتوانند با همین عناوین رد کنند؛ اینها مسیر درستی نبود. خوشبختانه بعضی از اینها حذف شد ولی کماکان اغلب اصلاحها در این مسیر نیست که مشارکت بالا باشد و انتخابات رقابتی شود، بعد از چهار دهه انتظار این بود که یک گشایشی شود. یک فضایی باز شود که افراد بیشتری بتوانند نامزد شوند چون بالاخره میگوییم چهل و چند سال از عمر نظام گذشته و آن قوام و دوام لازم را هم پیدا کرده، الان میتواند افراد بیشتری را زیر چتر نظام بگیرد. تصور اولیه این است که از اصلاح قانون در انتخابات در شرایط فعلی، درحالیکه دارد محدودتر و بستهتر میشود و خصوصاً برای نامزدها و انتخابشوندگان شرایط را محدودتر میکند، یکی از آنها ثبتنام زودهنگام بود. ثبتنام زودهنگام به نظر من از ثبتنام خیلی از افرادی که دارای تجربه و توانمندی بودند و میتوانستند در مجلس، نظام و کشور کمک کنند، جلوگیری کرد. متأسفانه فضای بداخلاقیهایی که در حوزه مسائل سیاسی و انتخاباتی پیش آمده و پیشگامش هم حکامان بودند (نه مردم) باعث شد که بسیار دشوار شود که یک فردی بیاید از شش هفت ماه قبل خودش را در معرض آماج این بداخلاقیها قرار دهد. یکی از دلایل پیشثبتنامها هم همین بود و خیلیها نتوانستند ثبتنام کنند و این فرصت کشور و نظام از دست رفت.
آیا این احتمال وجود دارد که یک نفر برود در دیوان عدالت اداری برای ثبتنام اصلی رای بگیرد.
نه. این قانون شده است. یک عزم و اراده عجیب و باورنکردنیای بود که این قانون اتفاق بیفتد. برای اینکه پیشثبتنام صورت بگیرد اصل ۱۱۲ قانون اساسی را زیر پا گذاشتند. چند تا از مواد و آییننامههای داخلی را زیر پا گذاشتند تا این تصویب شود.
این موضوع اختلافی بود بین مجلس و شورای نگهبان که ارجاع شده بود به مجمع تشخیص مصلحت نظام. فلسفه وجودی مجمع تشخیص مصلحت نظام این است که به اختلافات مجلس و شورای نگهبان، اگر مجلس اصرار کرد، ورود کنند. چیزی که مورد اختلاف مجلس و شورای نگهبان بود و رسماً ارجاع شده بود به مجمع، آن را از روی میز مجمع شبانه برداشتند. مفهومش این است که آن مجمع اصلاً فلسفه وجودیاش رفت زیر سوال، چیزی که آنجا باید تصمیم گرفته میشد، دوباره آمدند در مجلس حذف کردند. اگر بنا باشد هر چیزی که مورد اختلاف است مجلس بخواهد آن را حذف کند، دیگر مجمع فلسفه وجودیاش برای چیست؟
اصل ۱۱۲ قانون اساسی برای مجمع تشخیص و عملکردش و در آییننامه هم آمده است که آنچه در مجلس رأی نیاورد تا شش ماه دیگر نمیتواند مطرح شود اما هفته قبلش مطرح کردند و انتخابات تناسبی هم حذف شد که پیشثبتنام در مجمع تایید شود تا اجرای قانون به حرکت دربیاید. اگر رأی نمیآورد، تا شش ماه نمیتوانست مطرح شود. یک هفته بعد از اینکه حذف انتخابات تناسبی را در دستور گذاشتند با یک اقدامات عجیب و غریب، صداوسیما برنامه رفت که هفت سال از فرمایشات رهبری گذشته و خواسته ایشان زمین مانده؛ اگر این را رأی ندهید. در حقیقت فرمایش رهبری زمین میماند. ما ندیده بودیم برای تبلیغات یک چیزی در مجلس بیایند در صداوسیما تبلیغ کنند که باید صبح به این رأی بدهید. یعنی انقدر روی این کار شده است. حالا بقیهاش را نمیگویم که چه اتفاقاتی افتاد تا این به صورت خلاف آییننامه آمد در دستورکار هفته بعد و رأی گرفت و بلافاصله هم قانون شد. تعمدی روی آن بود.
مجمع چه کار کرد؟
تماشا میکند. هیچ واکنشی هم نشان ندادند. من معتقد بودم که حتماً مجمع اشکال میگیرد. مجمع باید الان نظر میداد طبق فراز پایانی ماده ۲۰۰ که آنچه مورد اختلاف است، مسیرهایش مسدود است. رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، هر تصمیمی که آنجا گرفته شود، برای ابلاغ به رئیس مجلس اعلام خواهد کرد. علاوه بر صداوسیما خیلی جاها هم ورود پیدا کردند که این باید رأی بیاورد و کمک کنید. اگر رأی ندهید به نظام لطمه وارد میکند. بگذارید سریعتر این موضوع شروع شود و وقت باشد برای بررسی بیشتر صلاحیتها. مردم خود باهوشتر هستند و میدانند که چه رخ میدهد.
- 19
- 3