این روزها زمزمه عبور از روحانی شنیده میشود که البته این موضوع مسبوق به سابقه در تاریخ سیاسی کشور است اما کمتر پیش آمده که این عبور صورت بگیرد. فارغ از آنکه بحث عبور تا چهاندازه موضوعیت دارد و آیا برای بعد از آن برنامهای وجود دارد یا نه؛ چنان که قبلا این موضوع یکی از مهمترین سوالات بود، محمود صادقی عضو فراکسیون امید مجلس با «آرمان» گفتوگو کرده که در ادامه میخوانید.
عبور از روحانی که چندی پیش مطرح شد، به معنی پشیمانی کسانی است که از رئیسجمهور حمایت کرده بودند؟
قبل از آنکه به این سوال پاسخ دهم باید تاکید کنم که چندان با گزاره مفروض عبور از روحانی موافق نیستم و فکر هم نمیکنم که موضوع عبور از آقای روحانی چندان جدی بوده باشد. البته واژهها معانی خاص خودشان را دارند؛ در حال حاضر ضرورت نقد جدی دولت مطرح است و باید فعالانه و مسئولانه دولت را نقد کرد که این امر نباید به معنای عبور از روحانی تلقی شود.
در خاطر ندارم که اصلاحطلبان قول حمایت بیقید و شرط بدون انتقاد به دولت داده باشند چنانکه حتی اگر دولت اصلاحطلب تمامعیار مانند دولت اصلاحات هم برسرکار باشد، اصلاحطلبان بهویژه در مجلس مکلف به حمایت بیقید و شرط نیستند و باید نقد و نظارت بر رفتارها و عملکرد دولت به بهترین شکل صورت گیرد. اینگونه نقدها تضادی با حمایت مطالبهگرانه از دولت ندارد. بنابراین تلقی اینکه اصلاحطلبان از آقای روحانی عبور کردند تلقی درستی نیست. پاسخ من به سوال شما هم روشن است و حمایت از آقای روحانی به هیچوجه یک اشتباه استراتژیک نبوده و در ظرف زمانی خودش بسیار تصمیم صحیح و بجایی بود، هرچند به معنای چشمپوشی از ضعفهای دولت نیست.
طرح موضوع عبور از روحانی نمیتواند نشاندهنده شکاف پیشآمده بین دولت و اصلاحطلبان باشد؟
تهدیدهایی برای ائتلاف صورت گرفته میان اصلاحطلبان و آقای روحانی وجود دارد و باید آن تهدیدها را تحلیل کرد و مشکلات را با گفتوگو و تفاهم حل کرد. لازم است که آقای روحانی به دقت به این تحلیلها توجه کرده و همچنین سعی کند که فاصله به وجود آمده بین خود و اصلاحطلبان را ترمیم و از تشدید آن جلوگیری کند. همچنین بعد از شکلگیری دولت دوازدهم، تمایلات و نشانههایی از گسترش فاصله بین آقای روحانی و اصلاحطلبان به وجود آمده که قابل کنترل و ترمیم است.
باتوجه به تجربه سال۸۴، درصورت عبور از روحانی گزینه بهتری برای انتخاباتسیزدهم مدنظر است؟
تلقی من این نیست که در سال ۸۴ عبوری از راه و رئیس دولت اصلاحات رخ داد. در واقع منشأ ناکامی در انتخابات به دلیل عبور از رئیس دولت اصلاحات نبود بلکه اشتباهی که اصلاحطلبان به خصوص در تعدد کاندیداهای معرفی شده داشتند، عامل اصلی شکست در انتخابات بود. جمع آرای اصلاحطلبان در سال ۸۴ بهگونهای بود که اگر وحدتی میان آنها شکل میگرفت، برنده انتخابات بودند و این موضوع بیش از آنکه به معنای عبور از رئیس دولت اصلاحات باشد حاکی از اشتباه تاکتیکی و غفلتی بود که صورت گرفت که به معنای عبور از رئیس دولت اصلاحات نبود.
بنابراین در آن زمان افرادی بودند که شعارهایی مبنی بر عبور از دولت میدادند اما در عرصه عمل چنین عبوری محقق نشد. حمایت از روحانی از ابتدا حمایتی بیقید و شرط نبود که در حال حاضر این موضوع مطرح شود که اصلاحطلبان دچار تغییر گفتمان و فاز شدهاند، زیرا ائتلافی که در سال ۹۲ صورت گرفت ائتلاف نانوشتهای بود و در ادامه در سال ۹۶ هم باز اصلاحطلبان در حمایت خودشان از دولت سهمخواهی نداشتند و این ائتلاف را مکتوب نکردند که برمبنای چه شرایط و قول و قرارهایی تصمیم به حمایت از آقای روحانی گرفته شده است. در حال حاضر انتقاد از آقای روحانی نباید به معنای شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت تلقی شود.
یعنی عملکرد دولت را مطلوب اما قابل نقد ارزیابی میکنید.
ارزیابی عملکرد دولت باید دقیق، منصفانه و بیطرفانه بوده و این ارزیابی باید تحلیل نقاط قوت و ضعف بخشهای داخلی، فرصتها و تهدیدهای خارجی بهویژه در دو حوزه سیاسی و اقتصادی باشد. همچنین معتقد نیستم با توجه به این فاکتورها، دولت عملکرد نا موفقی داشته که بخواهیم بر مبنای آن، عبور از روحانی را مطرح کنیم. انتقادات ما نباید به معنای خط کشیدن بر کلیت عملکرد دولت تعبیر شود. اگر ارزیابی دقیقی داشته باشیم دولت موفقیتهای بزرگی کسب کرده است، بهویژه با توجه به شرایطی که روحانی دولت را تحویل گرفت.
نباید فراموش کنیم اقتصاد ما از یک نرخ منفی، آهنگ رشد مثبت پیدا کرد و تورم افسارگسیخته ۴۰درصدی مهار شد و به زیر ۱۰درصد کاهش پیدا کرد. در عرصه سیاست خارجی نیز دولت موفقیتهای بزرگی به دست آورد، رسیدن به یک توافق هستهای با همه محدودیتهایی که وجود دارد و تنش زدایی در عرصه بینالمللی موفقیت کوچکی نبود. نباید فرض را بر آن بگیریم که دولت بهطور کلی در عملکرد خود موفقیتی نداشته است. اشاره بر آنکه دولت در حوزههای مختلف عملکرد مطلوبی داشته است، بدان معنا نیست که دولت نمیتوانست عملکرد بهتری داشته باشد و مطمئنا نقدهایی به دولت وارد است از جمله آنکه در دولت دوازدهم انتظار میرفت تیم اقتصادی هماهنگی بیشتری داشته باشد و این در حالی است که تیم اقتصادی این دولت نسبت به دولت قبل ناهماهنگتر ظاهر شده است که به این موضوع در بیانیه فراکسیون امید در پی ناآرامیهای اخیر اشاره شده است.
در این بیانیه تصریح شده است که ضرورت ترمیم تیم اقتصادی دولت و چابکتر و هماهنگتر کردن آن به شدت احساس میشود. از سوی دیگر در عملکرد بعضی از وزرا شفافیت و پرهیز از فساد و انضباط مالی کافی دیده نمیشود. در چندین وزارتخانه بحث تعارض منافع وجود دارد. همچنین نوعی گرایش، عدم توجه کافی به عدالت و رنج تودههای مردم و بیاعتنایی به تنگناهای اقتصادی به وجود آمده در مجموعه دولت دیده میشود. در مجموع کابینه از انسجام راهبردی و عملیاتی برخوردار نیست.
به عنوان نمونه گزارش اخیر دیوان محاسبات درباره تفریغ بودجه ۹۵ که اخیرا منتشر شد، حاکی از نوعی بیانضباطی مالی در بخشهای مختلف دولت است. دولت میتواند در حوزههای اقتصادی با یک بازنگری سریع و بدون فوت وقت عملکرد خود را اصلاح کند، بهویژه در حوزههایی که نارضایتیهایی از عملکرد دولت وجود دارد زیرا که دولت نتوانسته در سالهای گذشته با کارکردی دقیق از زیر فشار افکار عموی و طیفهای مختلف سیاسی در رابطه با مشکلات اقتصادی بیرون بیاید.
یعنی در هر حال باید رضایت داد؟
چنین تعبیری را قبول ندارم. تقریبا یک دوره کامل پیش رو است. فرصت زیادی باقی است که دولت بتواند خود را اصلاح کند و نقدهای ما بهویژه در مجلس میتواند به روند اصلاح دولت سرعت ببخشد. اخیرا بنده طرح استیضاح یکی از وزرا را امضا کردم و در این راستا هرچه با من رایزنیهایی برای پس گرفتن امضا شد با اینکه وزیر مربوطه اصلاحطلب بود، از پس گرفتن امضای خود سرباز زدم، زیرا ملاک اصلاحطلبی همان تعبیری است که رئیس دولت اصلاحات در جمع اصلاحطلبان بیان کردند که اسم اصلاحطلب مهم نیست، بلکه معیارهای اصلاحطلبی است که از جایگاه ویژهای برخوردار است.
اخیرا گفتهاید که بزرگان اصلاحات مستقیما با آقای روحانی وارد بحث شوند و تذکرات و هشدارهایی به ایشان بدهند. این گفته به معنی سهمخواهی و دخالت در حوزه اختیارات رئیسجمهور نیست؟
مقصود از ورود مستقیم به معنای سهمخواهی نیست بلکه باید در نظر داشت که جریان اصلاحات و شخص رئیس دولت اصلاحات در این سالها هزینههای زیادی برای حمایت از دولت روحانی متحمل شدهاند. متاسفانه جایگاه اصلاحطلبان در دولت دوازدهم نسبت به دولت یازدهم کمرنگتر و ضعیفتر شده است و بهویژه درحوزه معاونت اول رئیسجمهوری که به نظر بنده با تغییراتی که داده شد آقای جهانگیری تا حد زیادی ایزوله شده است و درنتیجه آن حیطه اختیارات و عملکردی که در دولت یازدهم داشت به شدت محدود شده است. این اتفاقات نیاز به توصیه و تذکر از سوی بزرگان را ایجاب میکند.
این موضوع به هیچوجه به معنای سهمخواهی نیست بلکه به معنای نوعی هشدار به دولتی است که علاوه بر کمرنگ شدن نقش اصلاحطلبان در آن، وعدههایی در ایام انتخابات مطرح کرد که انتظارات زیادی در بین آحاد مختلف جامعه ایجاد کرده است. با وجود این انتظارات و وعدههای درپی آن، عملکرد آقای روحانی حاکی از تغییر روش ایشان در این رابطه است. این باور در جامعه به وجودآمده است که ایشان خلف وعده کردهاند و این باعث نوعی یأس و سرخوردگی در جامعه شده است.
نقش و جایگاه سیاسی آقای روحانی در آینده تا چهاندازه به حمایت اصلاحطلبان گره خورده است؟
حمایت اصلاحطلبان بسیار تعیینکننده است. اینکه احساس شود فقط در مقطع انتخابات نیاز به چنین حمایتی داشتند یک برداشت غلط و احساس نادرست است. در حال حاضر بعضی از لایههای اصولگرایان به نوعی تلاش دارند که جایگزینی و جابهجایی در میان اطرافیان روحانی صورت دهند و به شدت سعی بر پس زدن اصلاحطلبان از اطراف آقای روحانی دارند و این امر مشهود است. به نظر میآید در واقع اگر آقای روحانی چنین تلقیای از حمایت اصلاحطلبان داشته باشند بسیار نادرست است، اصلاحطلبان با آنکه چندان نقش پررنگی در قدرت رسمی ندارند کماکان از بدنه اجتماعی قوی برخوردار هستند. به عنوان نمونه در ناآرامیهای اخیر برای تضعیف پایگاه رئیس دولت اصلاحات و اصلاحطلبان تلاش مرموزی صورت گرفت، با این همه، همه نیروهای سیاسی بدان باورند که کماکان جایگاه اصلاحطلبان در سطوح مختلف جامعه جایگاهی تعیینکننده است و مسلما آقای روحانی برای موفقیت در آینده نیاز مبرم به حمایت اصلاحطلبان دارد.
عملکرد روحانی در سه سال آینده چگونه باشد که مردم با اشتیاق پای صندوق رأی بیایند؟
من دو روز پیش در ملاقاتی که با یکی از وزرا داشتم گفتم که دولت، در مجموع دولت جسوری نیست و فاقد آن شجاعت و چابکی لازم برای مواجهه با چالشها و حل آنهاست. دولت باید از لاک محافظهکاری و احتیاط درحوزههای مختلف خارج شود. در رابطه با این محافظهکاریها چه در دولت قبل و چه در دولت فعلی، درباره سوالی که مطرح کرده بودم، وزرای محترم اقتصاد از حضور در مجلس برای توضیح واهمه داشتند و از تشریح مسالهای که بهنظر میآمد توضیح سادهای هم دارد، سر باز زدند.
این موضوع حاکی از آن است که نوعی تردید و هراس در دولت وجود دارد و دچار یک نوع ترس و محافظهکاری هستند که در بخشهای مختلف بر عملکرد دولت تاثیر گذاشته است. بهویژه در مواجهه با باندهای قدرت و ثروتی که در واقع بهطور غیر شفاف، اقتصاد را احاطه کردهاند دولت آن برخورد لازم را از خود نشان نمیدهد. همچنین درعرصه سیاسی هم دولت با مماشات فراوان برخورد میکند و راهبرد چندان شفاف و روشنی در مواجهه با مشکلات اتخاذ نکرده است. چنین نیست که دولت نمیتواند تغییری در این موارد ایجاد کند، به نظر من آقای روحانی باید برای تضمین موفقیت خود روح تازهای در کالبد کابینه دوازدهم بدمد.
از نظر تاثیر در پایگاه رأی اصلاحطلبان...
قطعا موثر است، به این دلیل که در رابطه با عملکرد آقای روحانی خواسته یا ناخواسته چنین تلقیای در متن جامعه وجود دارد، هرچند رقبای اصلاحطلبان سعی دارند تا حد ممکن به آن دامن بزنند اما به هر ترتیب ذهنیت جامعه این است که این دولت با حمایت اصلاحطلبان سرکار آمده و اصلاحطلبان در قبال رفتارها و عملکردی که دولت دارد مسئول هستند و طبیعتا در افکار عمومی ناکامی دولت تا حدی به پای اصلاحطلبان هم گذاشته میشود.
درنتیجه عملکرد دولت درانتخابات آینده مجلس تاثیر بسزایی خواهد گذاشت و همان طور که پیش از این گفتم باید گفتوگوی جدی میان آقای روحانی و اصلاحطلبان صورت بگیرد، بیش از آنکه موضوعات سیاسی دغدغه شخص بنده باشد، عملکرد دولت و تعهد دولت به مردم برای حل مشکلات از اولویت بالاتری برای اینجانب برخوردار است و قطعا آینده سیاسی اصلاحطلبان در حالی که اقشار مختلف جامعه زیر فشار و رنج مشکلات اقتصادی هستند به آن اندازه از جایگاه ویژهای برخوردار نیست و جدا از بحث سرنوشت سیاسی طیفهای مختلف، نگران گسست اجتماعی و تشدید فاصله طبقاتی هستم.
در انتخابات گذشته اصلاحطلبان با اعتدالیون ائتلاف کردند. آیا چنین ائتلافی را در آینده توصیه میکنید؟
آینده را نمیتوان پیشبینی کرد به ویژه که جامعه ما بسیار سیال است و تحولات غیر قابل پیشبینی معمولا در عرصه سیاسی رخ میدهد اما امیدواریم باتوجه به تحولاتی که اخیرا در سطح جامعه رخ داده، تصمیم لازم از سوی مسئولان اخذ و فضا بازتر شود. نسبت به عملکرد نهادهای نظارتی در آینده بدبین نیستم و فکر میکنم هوشمندی سیاسی اقتضا میکند که به جناحهای درون نظام میدان بیشتری داده شود، تا واگرایی شکل نگیرد. هوشمندی سیاسی بهویژه پس از ناآرامیهای اخیر ایجاب میکند که میان احزاب درون نظام گفتمان روزآمد و موثری شکل بگیرد که در آن صورت هیچنگاهی به غیر معطوف نمیشود. باید منتظر آینده ماند و به اقتضای شرایط تصمیم گرفت.
ممکن است باز هم شرایط، ائتلاف میان اصلاحطلبان و اعتدالیون را ایجاب کند یا شرایط بهگونهای باشد که اصلاحطلبان بتوانند یکپارچه وارد میدان رقابت شوند. در چنین شرایطی و در صورت پیروزی ما، شاهد شفافیت بیشتری در مجلس خواهیم بود. از این حیث یکدست بودن اصلاحطلبان را ارجح میدانم، زیرا در حال حاظر بخشی از کمبودها و کاستیها در عملکرد به دلیل همان ائتلاف است، بهویژه طیف نزدیکتر و همسوتر با دولت که تحت عنوان مستقل در مجلس شکل گرفت، عملکرد شفافی نشان نداده و این بسیار آسیبزا بوده است. در نتیجه من حضور یکپارچه اصلاحطلبان در انتخابات پیش رو را نسبت به ائتلاف میان اعتدالیون و اصلاحطلبان ارجح میدانم.
آیا در انتخابات آینده مجلس نامزد میشوید؟
بستگی به شرایط پیش رو دارد و از لحاظ تعلقات شخصی و درونی خیلی تمایل به حضور مجدد در انتخابات ندارم، لیکن بیش از آنکه یک سیاستمدار باشم، فردی دانشگاهی بودهام و طبیعتا علاقه بیشتری به کارهای علمی دارم اما اگر شرایط بهگونهای باشد که تکلیف را بر حضور خود بدانم، در انتخابات شرکت میکنم. به هر حال ممکن است اشخاص ذیصلاحیتی به صحنه بیایند که نیازی به حضور شخص من نباشد. بنده چندان طمعی برای شرکت در انتخابات ندارم و بر اساس رسالت و وظیفه اجتماعی خودم عمل میکنم.
مصطفی زرینپور
- 19
- 3