پروانه سلحشوری همین مصادیق مورد اشاره شورای نگهبان را هم که با انتقاد حقوقدانان همراه شده بود، نشانه خوبی دانسته و به «خانه ملت» گفته که «تفسیر شورای نگهبان از رجل سیاسی را به فال نیک میگیریم.» او دلیل این موضعگیری را در این موضوع دانسته که شورای نگهبان در تفسیر خود از رجل سیاسی ذکری از «جنسیت» نکرده است.
او گفته «انشاءالله که در این تعریفی که شورای نگهبان ارائه کرده، مسأله جنسیت در تعیین مصادیق رجل سیاسی و مذهبی حل شده است.»
همزمان علیرضا رحیمی، نماینده عضو فراکسیون امید هم این مصادیق را تفسیر غیر رسمی شورای نگهبان دانسته و گفته که «مصادیق نباید ناقض اصل سوم قانون اساسی باشد.»
علیرضا رحیمی افزوده است: «آنچه مهم است، آزادی عمل است که در فصل سوم قانون اساسی برای حقوق ملت پیشبینی شده و صراحت دارد از این رو به نوعی خیلی تفسیر بردار نیست و نباید مردم را از حقوق اولیه مانند نامزدی در انتخابات محروم کرد.» اینها نظرات دو نماینده اصلاحطلب مجلس درباره تفسیر شورای نگهبان هستند.
اما در طرف مقابل، نمایندهای چون مجتبی ذوالنور که نزدیک به جبهه پایداری محسوب میشود هم اعتقاد دارد نمایندگان مجلس میتوانند به شورای نگهبان کمک کنند و مجموعه کاملتری از مصادیق رجل سیاسی را فراهم کنند.
او به «خانه ملت» گفته است: «شورای نگهبان میتواند شروط مربوط به رجل سیاسی را تعیین کند و به نوعی میتوان اذعان کرد که حتی باید خیلی زودتر اقدام به این کار میکردند.» او درباره تفسیر اخیر شورای نگهبان و تعیین ۱۱ مصداق برای رجل سیاسی این را هم گفته که «نسبت به گذشته که شاخصی نبود اقدام خوبی انجام شده اما مصادیق فعلی میتواند کاملتر هم باشد.»
از میان طیف اعتدالگرایان مجلس هم یحیی کمالیپور، نایب رئیس کمیسیون حقوقی مجلس هم معتقد است: «به نظر میرسد زوایای پنهانی و غیر شفاف در تعریف از رجل سیاسی وجود دارد که شاید در مبنا، مفهوم و مصداق رجل سیاسی تعریف نشود.» وی گفته است: «به عنوان مثال در بحث کاندیدا شدن بانوان ابهام وجود دارد؛ آیا مفهوم رجل سیاسی به معنای مرد است یا اینکه هر شخص سیاسی اعم از زن و مرد را شامل میشود؟ یا به عبارتی وقتی صحبت از سیاست در کلمه رجل سیاسی میشود، باید بیان شود که مفهوم سیاسی چیست؟»
در این میان احمد سالک، نماینده اصولگرایی که آرای او بیشتر نزدیک به جبهه پایداری است، تأکید دارد که وارد کردن زنان به گستره تعریف رجل سیاسی میتواند حتی مغایر شأن آنها باشد.
بسیاری معتقدند که با توجه به تغییر مناسبات جامعه و به تبع آن تغییر مطالبات، نیازمند یک بازتعریف درباره مفهوم رجل سیاسی هستیم. شما معتقدید چنین بازتعریفی نیاز هست یا خیر؟
ببینید موضوع تعریف رجل سیاسی طبق اصول قانون اساسی برعهده شورای نگهبان است. بنابراین مرجع یا جایی که باید در نهایت بگوید رجل سیاسی کیست و چه شرایطی دارد، شورای نگهبان است و بس. از این حیث هر کس هر حرفی بزند فقط نظرش را گفته و چیزی بیشتر از یک نظر شخصی نیست. نکته دیگر این است که خود شما هم میگویید رجل سیاسی، قانون هم میگوید رجل سیاسی.
یعنی نگفته یک شخصیت سیاسی یا فرد سیاسی و یا انسان سیاسی. وقتی قانون گفته رجل سیاسی، مصداق آن فقط شامل مردان میشود و ما نمیتوانیم زن را هم رجل بدانیم. اگر آن طور بود کنار رجل سیاسی، نساء سیاسی را هم میآورد. اما بسیاری معتقدند این عنوان رجل سیاسی فقط از باب غلبه است و شامل مرد و زن میشود.
یعنی منظور از رجل در اینجا صرفاً مردان سیاسی نیست، بلکه شخصیتهای سیاسی را مد نظر دارد. خب این هم نظری است که میتوان سر آن بحث کرد. قطعاً عدهای موافق و عدهای مخالف آن هستند اما اینها برای قانون مهم نیست. برای قانون مرجع اصلی که تعیین شده مهم است که اینجا شورای نگهبان میباشد. شورای نگهبان وقتی میگوید منظور از رجل فقط مردان را شامل میشود، این نظر باید تمکین شود.
این درست است اما آیا نمیتوان به نظر شورای نگهبان در چارچوب همین قانون ایراداتی وارد دانست؟ به هر حال الان مطالبهای جدی در جامعه برای بازتعریف این مفهوم در قوانین ما وجود دارد. به نظر شما معطل گذاشتن این مطالبات آیا صحیح است؟
معطل گذاشتن هیچ مطالبهای صحیح نیست. ولی اینجا به نظر من بحث تعلیق مطالبات نیست بلکه یک نوع مطالبه سازی غیر واقعی است. یک جریانی و یک عدهای میگویند رجل سیاسی باید این طور تعریف شود نه آن طور که شورای نگهبان گفته و تفسیر کرده. تا اینجا مشکلی نیست.
خب اینها دارند حرفشان را میزنند. امکان اینکه یک جوری این را جا بیندازند که انگار ۹۰ درصد جامعه دغدغهاش رئیس جمهوری شدن زنان است، این مطالبهسازی دروغی است. همان طور که برای بحث ورود زنان به ورزشگاه هم مطالبهسازی غیر واقعی صورت گرفت. مسأله مردم الان چیزهای دیگری و در رأس آنها مسائل اقتصادی است.
اگر هم دغدغه فرهنگی و اجتماعی مطرح باشد، مسائل بسیار مهمتری مثل اعتیاد، بیحجابی، اسلامی بودن تعلیم و تربیت در کشور ما و این طور مسائل دغدغه هستند، نه رئیس جمهوری شدن زنان و رفتن به ورزشگاهها. مسأله این است که یک گروه نباید حرف خودش را به تمام جامعه تعمیم دهد. تمام جامعه ما این را نمیخواهد که اینها میگویند.
همین الان شما برخی مسائل را به کل جامعه یا اکثریت آن تعمیم دادید. این کار هم مشابه همان مطالبهسازی که به آن انتقاد دارید، نیست؟
جامعه ما بارها این را نشان داده، شما راهپیماییهای انقلابی را ببینید. بعد از همین وقایع دیماه را ببینید. استقبال مردم ما از شهدای گمنام را ببینید. مردم در هر جا که جمع میشوند اکثریتشان همین حرفها را میزنند. آن چیزی که در نظام اسلامی برای زنان مطرح است، کرامت زن است. خانمها در نظام اسلامی برخوردار از یک کرامت فوقالعاده هستند که متأسفانه کشف این کرامتها از مبانی ارزشی و دینی ما کمتر صورت گرفته است. والا اگر این موضوع خوب تبیین شود، چه بسا رجل سیاسی حائز یک دایره متفاوتی از تعریف شود.
معتقدید اگر دایره تعریف رجل سیاسی، زنان را هم دربر بگیرد این کرامت از بین میرود یا اینکه باید طوری تعریف شود که چنین کرامتی حفظ شود؟
باید شرایط را دید. سؤالی که باید مطرح شود، این است که آیا کرامت زن در مسیر گرفتن مسئولیتهای اجرایی و سطح بالا محقق میشود یا خیر؟
نظر خود شما چیست؟
خب ما الان داریم دنیا را نگاه میکنیم. بسیاری از رؤسای جمهوری و رهبران سیاسی کشورهای دیگر خانم هستند. شاهدیم که اتفاقاتی در حال رخ دادن است.
در کره جنوبی رئیس جمهوری زن آوردند و بعد به دلیل فساد برکنار و محاکمه شد. در انگلستان و آلمان عنان امور کشور را دست زنان دادند و الان میبینیم که نه تنها اینها سیاستهای غیرانسانی خود را کنار نگذاشتند که حتی با جدیت بیشتری پیگیری کردند.
بنابراین مسأله یک مسأله پیچیده است و نمیشود همین طور ساده و پیش پا افتاده درباره آن حرف زد. صرفاً اینکه برحقوق زنان تأکید شود، به نظر من کافی نیست و باید بحث شود. اینکه حقوق زنان را محدود به مواردی چون رئیس جمهوری شدن یا ورود به ورزشگاه بکنیم، پایین آوردن شأن زنان است. اینکه هم بگوییم رجل سیاسی باید شامل زنان بشود هم تعریض به شأن زنان است.
جدای از مباحث حقوقی مربوط به جایگاه شورای نگهبان، خود شما فکر میکنید در این وضعیت دایره تعریف رجل سیاسی باید چطور باشد؟
جای مطالعه است و الان نمیتوان نظر صریح داد.
- 19
- 3