اخيرا محمود صادقي در يک گفتوگو، جايي که درباره تضعيف مجلس سخن به ميان کشيده ميشود، به سخن دبير شوراي نگهبان اشاره ميکند که در جايي اظهار کرده بود «برخي نمايندگان مجلس فرق شخص حقيقي و شخص حقوقي را نميدانند».
در سمت ديگر غلامعلي جعفرزاده ايمنآبادي با قيد قسم حضرت عباس گفته است که وقتي روحا... زم دستگير شد، برخي نمايندهها از او پرسيده بودند زم کيست؟ باور کردني نيست اما اتفاق افتاده است.
حالا اگر چنين باشد، اگر برخي نمايندهها تفاوت شخصيت حقيقي و حقوقي را نميدانند و يا برخي ديگر روحا... زم را نميشناسند، آيا خيلي عجيب است که نمايندهاي چنان در جريان سياسي خود ذوب شده باشد که فرقي بين منافع ملي و منافع جرياني را درنيابد؟ تفاوت اينها را متوجه نشود؟ اگر چنين است، آيا برعهده داشتن رئيس کميسيون امنيت ملي مجلس تفاوتي پديد ميآورد؟ نمايندهاي که حتي يکبار آييننامه داخلي مجلس را نخوانده يا آن را نياموخته، ميتواند بگويد: «من وظيفه دارم رئيسجمهور را پايين بکشم».
در لانه مور، شبنمي طوفان است!
حسن روحاني در اجتماع مردم يزد به مواردي اشاره کرد و همين اشارهها موجب شد، مخالفان دولت با جزميتي باور نکردني، دست به تخريب دولت بزنند و تلاش کردند سخنان روحاني را که از قضا به اشاره گفته شده بود، از اثر بيندازند. مخالفان دولت در يک تقسيم کار هماهنگ به دو جانب رفتند، گروهي در خبرگزاريهاي دلواپس به کاستن از انرژي سخنان روحاني اهتمام کردند و گروهي ديگر که در عداد برخي سياستورزان قرار ميگيرند، در حمله مستقيم به خود روحاني با هم مسابقه گذاشتند و همه اينها در حالي است که روحاني در سخنانش به هيچ نهاد، ارگان و يا شخصي اشاره مستقيم نکرده و تنها گفته بود که پروندههايي وجود دارد و از قوه قضائيه درخواست کرده بود رسيدگي به اين پروندهها را شتاب بخشد.
اما به اعتبار اينکه ضمير مبهم در سخنان روحاني به نقطه هدف اشاره ميکند، عدهاي سراسيمه وارد کارزار شدند و متوجه نبودند قسمتي از حرف روحاني مربوط به زمان گذشته است، اتفاق افتاده و دو ميليارد دلار توسط آمريکا از سرمايههاي اين کشور از دست رفته است و هيچ کس نميتواند بگويد چنين نبوده و يا دولتهاي نهم و دهم اهمال کاري نکرده و حتي براي آن پرونده هم تشکيل شده است.
اين افراد در حالي با تمام توان در برابر دولت ايستادهاند که در هشت سال دولت عدالتمحور نزديک به دلواپسان، شاهد چه موارد تلخي بوديم که گم شدن دکلهاي نفتي و حيف و ميل درآمدهاي کشور (که معاون اول هم به آن اشارهاي ضمني داشت)، تنها بخش کوچکي از ابهامات آن دوره است. جالب اينکه اين افراد در آن دوره سکوت کرده بودند و بعد از پايان دولت مهرورزي خود را به نشنيدن هم زده بودند و حالا که روحاني به چند پرونده و ابهام اقتصادي اشاره ميکند، چنين برآشفته شدهاند. نکته جالب در اين ميان اين است که اين دلواپسان توجه ندارند که روحاني که امروز در مسند رياست جمهوري قرار گرفته، سالهاي متمادي در جايگاههاي حساس کشور بوده و برابر قرار دادن سخنراني روحاني در يزد با ماجراي ۱۴ اسفند دوران بنيصدر چقدر بيپايه و بيمعناست. اين افراد متوجه نيستند که برابر قرار دادن شرايط امروز با روزهاي پرتبوتاب بعد از انقلاب و جنگ، منطقا ممکن نيست.
آتشبازي چند دلواپس
اينها به کنار، آقاي مجتبي ذوالنوري گويي از فرط هيجان متوجه نبوده که گفتن اينکه من وظيفه دارم رئيسجمهور را پايين بکشم، چقدر بيربط است. ذوالنوري به عنوان رئيس کميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس قبلا هم کارهايي انجام داده که احتمالا بعد از پايان دوره مجلس دهم نميتواند به آنها افتخار کند. براي مثال وقتي آمريکا از برجام بيرون رفت و توافق بينالمللي را با دشواري روبهرو کرد، ذوالنوري و برخي نمايندهها که مثل او فکر ميکنند، متوجه نبودند که برجام در چه سطحي از حاکميت سياسي قرار گرفته و بود و نبود آن به اظهار نظر هيچ کس نيست و منوط به استراتژي و مسائل راهبردي کشور است. نکته جالب اينکه از زماني که آمريکا از برجام خارج شده، ايران و کشورهاي ديگر همچنان در اين توافق ماندهاند. فهميدن آن چندان سخت نيست که بود و نبود برجام چه تفاوتي در سياست خارجه کشور ايجاد ميکند.
پيش کشيدن برجام و يادي از آتشبازي چند دلواپس در معيت ذوالنوري از آن جهت بود که يادآوري شود، نمايندههاي مجلس بايد از چه ويژگيهايي برخوردار باشند. آنها هم بايد بدانند که تفاوت شخصيت حقوقي و حقيقي در چيست، هم بايد اخبار را دنبال کنند و بدانند چه اتفاقي در اين کشور ميافتد و مثلا روحا...زم کيست و نبايد تنها به اتاقهاي تاريک بسنده کنند و هم بايد بدانند که آتش زدن چند کاغذ به عنوان برجام، آنهم برجامي که کشور هنوز رسما در ذيل آن فعاليت ميکند چه معنايي دارد که اين آخري البته کمي سخت است.
آقاي ذوالنوري، دقيقا کجايي؟
نماينده بايد از ميانگين فرهنگ عمومي بالاتر باشد. او بايد وزني از اخلاق را داشته باشد و بايد بداند که کجا منويات جرياني چشمهاي او را بسته است. در دورهاي که همين افراد در تلاش بودند دولت را مجبور به کنارهگيري کنند، عاليترين مقام کشور به تصريح گفت که دولت بايد تا انتهاي دوره کارش را انجام دهد و کسي نبايد از کنار رفتن دولت سخن بگويد. سوال روشن و ساده اين است که وقتي عاليترين مقام کشور از ادامه کار دولت سخن ميگويد، چرا کسي مانند ذوالنوري که خود را مطيع رهبري ميداند، بايد بگويد که پايين کشيدن روحاني را وظيفه خود ميداند؟ يعني ذوالنوري و کساني مانند او نميدانند ماجرا از چه قرار است يا خود به راه ديگري ميروند؟ اهميت اين سوال از آن روست که اين افراد هم خود را به هيچ جايي منتسب نکنند هم اينکه مردم دريابند که وقتي حرف از تسخير گلوگاههاي مهم کشور است، وقتي سخن از بازگشت به دوران گمشدن دکلهاي نفتي و حيفوميلهاي ميلياردي است، دقيقا بايد به کدام زوايا توجه کنند.
در واقع سخنان و رفتار ذوالنوري نشان ميدهد که براي رسيدن به گلوگاههاي مهم کشور بايد بين شعارها و اعمال تفاوت روشن را ديد. کسي که بايد بنا به قرار داشتن در کسوت روحانيان، پاسدار حرمت لباسش باشد، چنين بيمحابا اخلاق را زير پا ميگذارد، نميتوان به آساني ديگر حرفهايش را پذيرفت. ماجرا خيلي ساده است، آقاي ذوالنوري و چند نماينده تند ديگر در مجلس حضور دارند اماگاهي ابتداييات کار نمايندگي را در نظر نميگيرند.
آنها ميتوانند در کشاکشهاي سياسي براي رسيدن به اهداف خود تلاش کنند اما فرق است بين اينکه براي رسيدن به اهداف سياسي تلاش کنند يا آن را وظيفه خود بدانند. همين وظيفه دانستن است که تبديل به ضربه به دولت برآمده از راي مردم ميشود. همين وظيفه دانستن است که فلان رسانه به خيال خود با روي آنتن بردن مسير نفتکش ايران به دولتي ضربه ميزند که بايد تحريمها را دور بزند و نفت را بفروشد. همين وظيفه دانستن است که هر سخني درباره بابک زنجاني و پولهاي ديگر از دست رفته کشور را برميآشوبد و سرانجام همين نگاه است که ذوالنوري را واميدارد به سياق دوران قبل از انقلاب شعارهايش را پرينت بگيرد و به شکل شبنامه در مجلس پخش کند.
بنيصدرسازي دلواپسانه!
رئيس کميسيون امنيت ملي مجلس درخصوص هدفش از توزيع بيانيه عليه رئيسجمهور در صحن علني گفت: بايد با مردم شفاف رفتار کرد، همين آقايي که اعلام ميکند بايد حرف مردم را شنيد و از نقد استقبال ميکنيم، رفتار خودش و دولتش متناقض است. اعتمادآنلاين نوشت، حجتالاسلام مجتبي ذوالنوري گفت: اين متن را تهيه کردم و بردم که تکثير کنند اما گفتند اگر بخواهد تکثير شود بايد يکي از اعضاي هياترئيسه دستور بدهد که تکثير شود. متن را پيش آقاي يوسفنژاد بردم و گفتم براي تکثير شما بايد امضا کنيد، ايشان هم امضا کردند و چيزي هم به من نگفتند. در اينجا من پاسخگو نيستم.
وي در اين مورد که برگهاي که شما روي اين بيانيه مبني بر اجراي ماده ۶۰۶ قانون مجازات اسلام گذاشته بوديد، تهديد رئيسجمهور محسوب ميشود گفت: تهديد نيست اما اگر من زورم برسد يقه رئيسجمهور را ميگيرم تا اينجا ايشان را برسانم و دنبال اين هستيم. از آقاي روحاني شکايت خواهيم کرد و از قوه قضائيه خواهيم خواست که بر اساس ماده ۶۰۶ ايشان را مجازات کند. رئيس کميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس تاکيد کرد: وظيفه من به زير کشيدن آقاي رئيسجمهور است.
اين نماينده مجلس در خصوص چرايي درخواست اعمال ماده ۶۰۶ قانون مجازات اسلامي در مورد رئيسجمهور، گفت: آقاي روحاني ميخواست مردم يزد را به جان هم بيندازد، چون من در حادثه ۱۴ اسفند و ماجراي بنيصدر حضور داشتم، جو سخنراني روحاني و حرفهايش برايم تداعيگر بنيصدر و ۱۴ اسفند بود...
مرتضي خبازيان
- 17
- 2