مهمترین مصوبه خسارتبار مجلس هفتم طرح تثبیت قیمتها بود. بسیاری از کارشناسان آنچه را که به رخداد بنزینی سال گذشته منجر شد، ناشی از آن تصمیم غیرعلمی مجلس هفتم میدانند که با طرح تثبیت قیمت حاملهای انرژی مانع عملیاتیشدن روند آهسته افزایش آن در طول سالهای گذشته شد، درحالیکه خلاف برنامه وقت توسعه هم بود تا درنهایت دولت دوازدهم مجبور شد آبان سال گذشته دست به یک جراحی دردناک بزند.
در آن زمان غلامعلی حدادعادل، رئیس مجلس وقت تصویب این طرح را «عیدی مجلس اصولگرا به مردم» توصیف کرده بود. مشابه عباراتی که قالیباف برای مصوبات مجلس با منت بر سر مردم به کار میبرد.
درحالیکه تنها کمتر از سه سال بعد از عیدی اهدایی حداد به مردم، یعنی در دیماه ۸۶ الیاس نادران، یکی از حامیان این طرح در یک برنامه تلویزیونی به شکست این طرح اعتراف کرد. او در آن برنامه تلویزیونی گفته بود: «زمانی که قیمت واقعی کالایی ۵۰۰ تومان است، اما ما آن را با یکپنجم قیمت به دست مصرفکننده میرسانیم و بعد انتظار داریم با توصیههای اخلاقی، مصرف کنترل شود، این سیاست شکست میخورد و باید از کنترلهای واقعی و سیاستهای قیمتی برای کنترل مصرف استفاده کرد»، حالا هم بسیاری از کارشناسان اقتصادی معتقدند طرح مجلس برای افزایش و سهنرخیکردن یارانههای معیشتی همچنین افزایش وام ازدواج به ۷۰ میلیون و صد میلیون نهتنها کارشناسی نیست، بلکه منجر به افزایش نقدینگی شده و آثار تورمی جبرانناپذیری دارد. جدای از اینکه برخی از بانکهای عامل هم اعلام کردهاند اندوخته آنها کفاف افزایش این میزان افزایش در وام ازدواج را ندارد!
شهربانو امانی، عضو شورای مرکزی کارگزاران سازندگی، روز گذشته به اعتمادآنلاین گفته که در مجلس هفتم همانند مجلس یازدهم تصمیمات اشتباهی درباره معیشت مردم گرفته شد و وقت مجلس صرف کارهای پوپولیستی میشد. مجلس یازدهم دست به تصویب قانونی برای پرداخت یارانه معیشتی زده است؛ اقدامی پوپولیستی که دولت نیز با آن مخالفت کرد، اما مجلس کار خود را پیش برد و حتی رئیس مجلس در آخر خود نیز قانون را ابلاغ کرد. آقای قالیباف درباره یارانه معیشتی مصوب مجلس گفتند این هدیه مجلس به مردم است که یادآور اظهارات رئیس مجلس هفتم بود؛ زمانی که باید قیمت حاملهای انرژی براساس برنامه توسعه افزایش پیدا میکرد، اما مجلس هفتم این افزایش قیمت را منظور نکرد و رئیس مجلس وقت نیز اعلام کرد که این عیدی مجلس به ملت است. او در ادامه گفت: همان اشتباهها در همان ایام باعث شد بعدها مسئله اصلاح نرخ حاملهای انرژی با دستاندازها و چالشهای جدی روبهرو شود.
امیررضا خادم کشتیگیر سابق هم اخیرا با انتشار مطلبی در اینستاگرام خود نوشته بود: من ادعایی نسبت به تسلط بر مباحث بودجهای و... ندارم. اما بیتعارف و به دور از هرگونه سمتوسوی سیاسی، معتقدم و مطمئنم با این روشِ تنظیم بودجه سال آینده کشور، اولا قطعا شاهد آوار جدید گرانیهای لجامگسیخته خواهیم بود و ثانیا با توزیع پول بین مردم، نهتنها گرهی از گرفتاریهای مالی آنها باز نمیشود، بلکه از یک سو تورم افزایش و از سوی دیگر کار، تولید و خلاقیت در روستاها و مناطق کمتر برخوردار کاهش محسوس خواهد داشت!
-یادتان باشد که سال آینده انتخابات است و دولتی جدید شروع به کار کرده و مجری این بودجه خواهد بود. حالا میخواهد متعلق به هر جناح سیاسی کشور باشد!- کاش رئیس مجلس، که شخصا او را فردی عملگرا و توانا در حوزه اجرا میدانم، در نظر داشته باشد که تفکر غالب در حوزه اقتصادی مجلس یازدهم، در اختیار طیفی است که تصمیماتشان در مجلس هفتم، زمینهساز صدمات جبرانناپذیرِ نهتنها اقتصادی، بلکه سیاسی و اجتماعی در همه سالهای بعد از آن بوده است! (قانون «تثبیت قیمتها» یکی از آن تصمیمات است که کشور دیگر نتوانست کمر زیر بار خسارات حاصل از آن صاف کند و گوشهای از تبعاتش نیز اعتراضات آبان ۹۸، بعد از گرانشدن قیمت بنزین بود- البته فکر میکنم دولت هم در تنظیم لایحه بودجه سال آینده، به علت اینکه میداند دیگر حضور نخواهد داشت، خیلی بودجه خوبی را نبسته بود و در نتیجه اجازه ایجاد حواشی بسیاری را فراهم کرد!
محمدرضا خباز، عضو حزب اعتماد ملی و نماینده ادوار هم پیشتر گفته بود: هرگاه در مجلسی اصولگرایان اکثریت کرسیها را در اختیار داشتهاند اتفاقات ناگواری رخ داده، از این جهت من مجلس یازدهم را مشابه مجلس هفتم میدانم. در آن مجلس هم به محض اینکه آمدند و مستقر شدند و شرایط قانونگذاری برایشان فراهم شد، در اولین کار ماده ۴ قانون برنامه پنجساله چهارم را که در مجلس ششم برای هدفمندکردن یارانهها و افزایش قیمت حاملهای انرژی بود، حذف کردند که براساس آن قرار بود سالانه ۱۰ درصد افزایش قیمت حاملهای انرژی را داشته باشیم و این همه گرفتاری بر سر قیمت بنزین به دلیل همان تصمیمی بود که اصولگرایان در مجلس هفتم گرفتند.
مهاجرانی اصلاحطلبان را میزند تا به ایران برگردد و نماینده مجلس شود/ از این خبرها نیست برادر!
روزنامه شرق نوشت: روز گذشته دو توییت از عطاالله مهاجرانی، وزیر فرهنگ و ارشاد دولت اول اصلاحات، خبرساز شد. او در این توییتها از یک سو از اختلاف خود با احمد بورقانی سخن میگوید و از سوی دیگر به اصلاحات حمله میکند که به سمت رادیکالیسم در حرکت است و ضمن این انتقاد میگوید که منِ مهاجرانی همیشه با رادیکالیسم اصلاحات مخالف بودم.
او نوشته است: «به نظرم اندکاندک جمع مستان میرسند! و شاهد موج سوم اصلاحطلبان رادیکال هستیم. موج اول: مطبوعات رادیکال بود که فرمان هدایت آن در وزارت ارشاد نبود، مرحوم احمد بورقانی هم با من هماهنگ نبود، به همین دلیل وقتی اختیار وزیر را که در اعطای مجوز به ایشان داده بودم، پس گرفتم، استعفا داد». او در توییت دوم ادامه میدهد: «موج اول اصلاحطلبانِ رادیکال با طرح اصلاح قانون مطبوعات در مجلس به اوج خود رسید. من با طرح مخالف بودم. میدانستم به سرانجام نمیرسد؛ نرسید. موج دوم: تخریب عمیق و گسترده آیتالله هاشمیرفسنجانی بود. گفتند هاشمی مرده سیاسی است. موج سوم: تخریب سپاه و طرح دولت نظامی است. حکایت همچنان...».
سخن مهاجرانی مبنیبر مخالفتش با طرح اصلاح قانون مطبوعات در حالی است که نهتنها هیچ گزارهای مبنیبر مخالفبودن او وجود ندارد، بلکه به گفته احمد پورنجاتی، از نمایندگان مجلس ششم، او از اصلاح قانون مطبوعات حمایت هم میکرد: «من، در مورد اول که خودم بهعنوان رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس ششم در جریان بودهام، به ایشان میگویم: دستِکم این فقره را میگذاشتی برای جلد دوم خاطراتت که پس از ۱۲۰سالگی که به ملکوت اعلا پیوستی، منتشر شود. تا من و اعضای کمیسیونی که شاهد حضور مدافعانه شما از این طرح در جلسات کمیسیون بودیم، دچار آلزایمر شده باشیم یا به رعایت اخلاق، نتوانیم گاف شما را غلاف کنیم. چرا روز روشن، خلاف واقع میبافید؟! از دو حال خارج نیست: یا دفاع آن روزهای شما، ریاکارانه و از جنس نان بهنرخروز خوردن بوده یا حاشا و انکار امروزتان، به قصد قربت ... است. البته در مورد دوم هم مغالطه کردهاید. وارد بحث نمیشوم. مورد سوم هم که برای آمرزش گناهانتان، فاتحه مع... . حکایت تحریف تاریخ، همچنان...».
از سوی دیگر عطاالله مهاجرانی که سالهاست در خارج از کشور بهسر میبرد و احتمالا سالها هم از فضای سیاسی داخلی ایران دور است، در شرایطی بر پیکره نحیف اصلاحطلبی در ایران میتازد که اصلاحطلبان در همین چند وقت اخیر کم هزینه سیاسی متحمل نشدهاند؛ برای مثال ردصلاحیت گسترده نیروهای اصلاحطلب در انتخابات مجلس یازدهم در اسفند ۹۸.
او در شرایطی که عموم نیروهای اصلاحطلب میکوشند با ایجاد نهاد اجماعساز به صورت منطقی و به دور از هرگونه تنش سیاسی وارد انتخابات ریاستجمهوری شوند، اصلاحطلبان را متهم به رادیکالبودن میکند و مشخص نیست این گزاره که جریان تندرو سومی در میان اصلاحطلبان در حال شکلگیری است که هدفش تخریب سپاه است، از کجاست و چه نشانهای دال بر این موضوع دارد؟ اگر هم صرف انتقاد به نامزدهای نظامی را بهمثابه تخریب سپاه پاسداران میگیرد، باید گفت که از چنین مقدمهای، چنین نتیجهای حاصل نمیشود، زیرا انتقادها از نیروهایی که به حضور نامزدهای نظامی انتقاد دارند، مبتنیبر آرای امام خمینی است. فارغ از آنکه این استدلال چقدر درست یا نادرست باشد، اما ذکر این دغدغه صرفا ریشه در اندیشههای ابتدای انقلاب دارد و نمیتوان از آن، نتیجه تخریب سپاه را برداشت کرد و شاید طرح چنین موضوعاتی صرفا عرصه و امکان برخورد بیشتر با نیروهای اصلاحطلب را فراهم کند که مشخص نیست چرا عطاالله مهاجرانی که روزگاری وزیر فرهنگ و ارشاد دولت اصلاحات بود، مبادرت به آن میکند؟
واکنش قوامی به مواضع مهاجرانی
ناصر قوامی، نماینده مجلس ششم، درباره هدف مهاجرانی از طرح چنین موضوعاتی به «شرق» گفت: «من نمیخواهم بگویم که آقای مهاجرانی در دوران وزارت خود چه مشکلاتی داشت که منجر به کنارهگیریاش شد، زیرا به زندگی شخصیاش بازمیگردد و به ما هم ربطی ندارد اما به هر حال حالا که سالها از دوران وزارتش میگذرد دوست دارم به او بگویم، آقای مهاجرانی شما که در آن روزگار متوجه نبودی که نباید وقتی در مقام وزارت قرار داری، به دنبال مسائل حاشیهساز بروی و مانند یک جوان ۱۸ساله عمل کنی، حالا در مقام انتقاد از پیامدهای منفی رادیکالیسم برآمدهای؟ از طرفی آقای مهاجرانی طوری مینویسد که انگار همه نمایندگان مجلس ششم مردهاند. ما بودیم و به یاد داریم که او هیچ وقت هیچ گفتوگویی یا سخنرانیای یا حرفی درباره مخالفت با طرح اصلاح قانون مطبوعات نداشت.
مهاجرانی همیشه فرصتطلب بود. از همان زمان هم همینطور بود و حالا که از کشور خارج شده است، میخواهد اصلاحطلبان را بزند تا شاید به اهدافی که در نظرش دارد، برسد. او تصور میکند اگر علیه اصلاحطلبان سخن بگوید و توییت بزند، مجرایی برایش باز میشود تا به ایران برگردد و احتمالا به جایگاهی برسد. مثلا بیاید و نماینده مجلس بشود. من به او میگویم و نصیحت میکنم که برادر من این خبرها نیست و برای امر محال حرفی نزن که آبرویت لکهدار شود. مردم هم میفهمند که حمله به اصلاحات برای چیست. باور کنید مردم آنقدر در حوزه سیاسی باهوش شدهاند که اگر فردی در انگلیس هم حرفی برای منافع شخصیاش بزند، مردم متوجه میشوند. توصیه من این است که آقای مهاجرانی علیه همجناحیهای سابق خود حمله نکند و زمینه تهدید و تحدید اصلاحطلبان را بیش از پیش فراهم نکند».
- 11
- 1