در شرایطی که چالشهای گوناگون، به ویژه در حوزه اقتصاد، روند صعودی دارند و مردم، روزانه، تشدید فشارهای معیشتی را با پوست و گوشت خود حس میکنند، دولت و مشخصا شخص رییسجمهوری همچنان وعده بهبود وضعیت و بازگشت آرامش به جامعه میدهند. همین رویکرد موجب شده است٬ امید به ترمیم فضا کمرنگ شود.
منصور حقیقتپور٬ نماینده اصولگرای ادوار مجلس در گفتگو با خبرآنلاین٬ ضمن اینکه فقدان تجربه و تخصص در جمع کابینه و مدیران ارشد دولتی را پاشنل آشیل دولت سیزدهم میداند، بر ضرورت بازگشت دولت به «مسیر علمگرایی» تاکید دارد تا بستر کاهش مشکلات فراهم شود. این گفتگو را بخوانید:
دولت وارد نهمین ماه خود شده است. دولتیها در این مدت تا چه میزان توانستهاند٬ امید را به جامعه تزریق کنند؟
تقریبا هیچ!. مردم نسبت به کاهش مشکلات ناامید شدهاند و این در حالی است که آقای رئیسی و تیم ایشان، قبل و بعد از انتخابات، با دادن وعدهها و شعارهای آرمانی، توقع بهبود همه جانبه و سریع اوضاع را نزد جامعه ایجاد کردند. فضایی را شکل دادند که گویی، قرار است، دولتی قوی٬ انقلابی و هماهنگ بیاید و همه مشکلات را حل کند. اینگونه وانمود کردند که قرار است٬ ضعفهای دولت قبلی در این دولت به قوت تبدیل شود. مخصوصا مشکلات معیشتی که مردم فشار بیشتری بابت آن تحمل میکنند.
هماهنگی و همراهی مجلس کنونی با دولت رئیسی هم، زمینه گسترش این وعدهها و شعارها را فراهم کرد، زیرا همسویی قوه مقننه با قوه مجریه، میتواند نقش مهمی در اجرای دقیق و سریع برنامههای هر دولتی داشته باشد. اما متاسفانه، دستاوردهای دولت سیزدهم در حوزههای مختلف، تاکنون، بسیار کوچکتر از ادعاها و وعدههای اعلامی بوده و کار به جایی رسیده که سطح توقع مردم از بهبود شاخصهای کلان و اصلی به سطح نگرانی از قیمت نجومی اقلامی مثل گوجه فرنگی، تنزل کرده است.
عدهای بر این باورند از همان روزی که ترکیب نهایی نمزدهای انتخابات اعلام شد٬ قابل حدس بود، دولتی که قرار است روی کار بیاید نمیتواند حرف چندانی برای گفتن داشته باشد. شما این ارزیابی را قبول دارید؟
بالاخره، وقتی فهرست نامزدها اعلام شد٬ مشخص بود چهرههای ردصلاحیت شده، قویتر بودند و برنامههای بهتر و کارشناسیشدهای برای اداره کشور داشتند. تصمیم شوراینگهبان به قدری تعجببرانگیز بود که مقام معظم رهبری هم با صراحت گفتند به برخی ظلم و جفا شده است. اما سوای آنچه گذشت، بازهم توقع این بود که دولت سیزدهم عملکرد بهتری داشته باشد، اما نه فقط اینطور نشد٬ بلکه تصمیمهایی گرفته شد که از همان اول معلوم بود در نهایت به ناکارآمدی دولت، ختم خواهد شد. مثلا سکانداری همه بنگاههای تولید ثروت را به دست کمتجربه و غیرمتخصصها دادهاند٬ از یاد نبریم، ریشه سوءمدیریتها در کشور، انتصاب و انتخاب نادرست مدیران است.
انتصابهای دولت رئیسی، عمدتا با معیار همسویی جناحی انجام شده و سنجش میزان شایستگی، مورد توجه قرار نگرفته و درواقع، مصالح عمومی را به راحتی فدای مناسبات جناحی گرده اند و مدیران منصوب ناکارآمد، توان لازم برای گره گشایی از چالشهای ملی را ندارند. جای دوری نرویم، همین مذاکرات مهم برجامی را در نظر بگیرید، آنقدر طولانی شده که همه از توافق، ناامید شده اند. چرا؟ چون کسانی مامور به حل مساله شده اندکه شناخت لازم و کافی از بایدها و نبایدهای مذاکره و گفتگو با کشورهای دیگر ندارند.
تصمیمها و انتخابهای غلطی که اشاره کردید، میتواند ریشه در غریبگی شخص رئیسی با ساز و کار فعالیت دولتی و اجرایی داشته باشد؟
اینکه ذهن ایشان به عنوان کارگزار نظام آماده مدیریت دولتی داشته است یا نه را نمیتوانم قضاوتی داشته باشم. اما میتوانم بگویم٬ بهیقین، رئیسی در چینش دولت دخالتی نداشته و مقامات دولت فعلی توسط کسان دیگری برای حضور در مناصب مختلف برگزیده شدهاند. درواقع، گروههای فشاری، خارج از دولت، بدون اینکه نظر رییسجمهوری را ملاک قرار دهند ٬ اقدام به چینش وزیر و معاون و ... کردهاند و، چون رویکرد اصلی این چینشها، تامین منافع گروهی و فردی بوده و نه منافع ملی، با دولتی ناکارآمد روبرو هستیم.
این شرایط ناخوشایندی که توصیف کردید، چکونه باید مدیریت و اصلاح شود؟
شخص آقای رئیسی، بالاخره در همین ایام به این نتیجه خواهد رسید که دولت به چیدمان قویتری نیاز دارد و اقدام به ترمیم کابینه خواهد کرد. نباید فراموش کنیم، کشور، شرایط بسیار ویژه و فوقالعادهای دارد بنابراین، باید امیدوار باشیم که این ترمیم، به تاخیر نیفتند و بهنگام و زود باشد.
الان، قیمت دلار همچنان بیثبات است٬ گرانی روز بهروز بیشتر میشود و مشکل بیکاری همچنان پابرجا است و ... این واقعیتهای تلخ، زنگ هشداری هستند که یادآوری میکنند چارهایی جز این نداریم که به هر طریق ممکن کشور را به مسیر صحیح بازگردانیم.
همین شعار یکملیون شغل در سال نشان میدهد٬ دولتی روی کار است که آشناییای با مختصات موجود در کشور ندارد.
دقیقا، همین است. دولت وعده ایجاد سالانه یک میلیون شغل را داده و مرداد ماه، سررسید عیارسنجی این وعده است و مردم باتوجه به وضعیت واقعی نرخ بیکاری به این جمع بندی خواهند رسید که با دولت وعده طرف هستند یا دولت عمل؟
در نومنه دیگری از وعدهها و اقدامات غیرکارشناسی، آقای رییسی هنگام بازدید از کارخانه ایرانخودرو در اقدامی عجیب ۸ فرمان اساسی و راهبردی با هدف ساماندهی سریع بازار خودو صادر کردند که همخوانی با واقعیتهای موجود نداشت و باز معلوم شد٬ آقایان عادت دارند بدون حساب و کتاب اظهارنظر کنند و وعده بدهند. این موارد، نشانگر دولتی است که کارشناس نیست. آقای رییسی باید کم حرف بزند و حرفی بزند که اکثریت کارشناسان یا دانشگاهیان مجرب تاییدش کنند. پشتوانه حرفها و برنامههای آقای رئیسی باید پیوست علمی باشد.
فکر نمیکنید مجلسی مقتدر میتوانست در این برهه دشوار کمکحال دولت باشد؟
مجلس خوب، موهبتی برای سیستم اداره کشور است. متاسفانه مجلس هم در این ۲ سالی که از دورهاش میگذرد٬ نتوانسته است حرفی برای گفتن داشته باشد. وقتی مجلس در روز آخر اسفند با تغییر ساعت در شرایطی مخالفت کرد که معلوم بود٬ این کار عملی نخواهد شد. در ارتباط با واردات خودرو و ارز ترجیحی و همچنین بحث شفافسازی و طرح صیانت و ... به نتیجهای مطلوب نرسیدهاند تا بدانیم٬ با مجلسی مواجهایم که از کار کارشناسی، فرسنگها فاصله دارد. متاسفانه، ناکارآمدی همزمان دولت و مجلس هزینههای گزافی به کشور تحمیل کرده و خواهد کرد.
در روزگاری که چالشها شدید و چشم اندازها تیره است، چاره چیست و باید چه کارهایی را مدنظر قرار دهیم؟
ما باید برای برداشتن همه مانعها کاری اساسی کنیم و دست از تصمیمهای هیجانی و بدون پشتوانه علمی برداریم. لازم به تاکید میدانم که دولت باید به مسیر علمگرایی بازگردد تا مشکلات حتیالمقدور کم شوند.
با تجارب انتخابات اخیر آیا میتوان، احتیاج به اصلاح ساختار انتخاباتی را ضرورتی مبرم دانست؟
حتما!. الان وقت این است که شوراینگهبان بداند٬ باید در رفتار خود بازنگری جدیای داشته باشد تا از این طریق دیگر شاهد نباشیم مهرههای باتجربه و دلسوز با دلیلهای واهی از فرصت حضور در عرصه خدمت و تصمیمگیری محروم شوند.
- 16
- 6