«در سه سال گذشته رئیسجمهور به مطالبات جريان اصلاحات به عنوان مهمترين جريان سياسي حامي دولت توجه جدي نكرده و به محض اينكه از پل گذشت ديگر به پشت سر خود نگاه نكرد. به نظر من آقاي روحاني نبايد پلهاي پشت سرخود را خراب كند؛ چون اين مساله پيامدهاي ناخوشايندي براي دولت تدبير و اميد وجريان اصلاحات به همراه خواهد داشت». اين سخنان دكتر محمد جواد حق شناس چهره برجسته جريان اصلاحات در گفتوگو با «آرمان امروز» است. اين عضو ارشد حزب اعتماد ملي در گفتوگو با «آرمان امروز» به تحليل و ارزيابي انتخاب هيات رئيسه مجلس پرداخت. در ادامه ماحصل گفتوگوي آرمان با دكتر محمد جواد حق شناس را ميخوانيد.
آيا استراتژي اصلاحطلبان براي انتخابات هيات رئيسه مجلس صحيح بود؟ چرا تحليل اصلاحطلبان از ميزان راي آقاي عارف با واقعيت همخواني نداشت؟
حضور آقاي عارف در انتخاب هيات رئيسه مجلس در راستاي حمايت مردم از جريان اصلاحات در انتخابات هفتم اسفند صورت گرفت. براي بررسي يك پديده سياسي مانند انتخاب هيات رئيسه مجلس دهم بايد به گذشته و چرايي اين مساله دقت كرد. جريان اصلاحات پس از سال۸۸ با فراز و نشيبهاي زيادي مواجه شد و تا روي كار آمدن آقاي روحاني با مشكلات زيادي دست و پنجه نرم كرد. با اين وجود در سال ۹۲ فضاي گفتمان اصلاحات به سمت خردگرايي و اعتدال حركت كرد و از فضاي احساسي گذشته فاصله گرفت. در سال۹۲ مجموعهاي از نمادهاي سياسي مانند رئيس دولت اصلاحات، آيتا...هاشمي، آقاي ناطق نوري و آقاي روحاني دست به دست هم دادند كه به جاي يك گفتمان راديكال يك جريان اعتدالگرا مديريت كشور را به دست بگيرد.
انتخابات رياستجمهوري۹۲ تحت تاثير عملكرد دو شخصيت سياسي بود. از يك سو آقاي عارف با كنارهگيري استراتژيك خود از صحنه انتخابات سبب هماهنگي بين طيفهاي جريان اصلاحات و اعتدالگرايان شد و از سوي ديگر باقي ماندن آقاي ولايتي در صحنه انتخابات سبب به هم خوردن آرايش سياسي رقيب و زمينهسازي براي پيروزي جريان اصلاحات شد. در نتيجه آقاي عارف و ولايتي به يك اندازه در پيروزي جريان اصلاحات در انتخابات رياستجمهوري سال۹۲ نقش داشتند. جريان اصلاحات پس از پيروزي در انتخابات رياستجمهوري سال۹۲تلاش كرد گام دوم خود را در انتخابات هفتم اسفند ماه۹۴ بردارد و اهداف از پيش تعيين شده خود را عملياتي كند. به همين دليل اصلاحطلبان با تشكيل «شوراي عالي سیاستگذاري» و همچنين «شوراي راهبردي جريان اصلاحات» براي انتخابات مجلس شوراي اسلامي برنامهريزي كردند تا بتوانند حركت منطقي و عقلايي خود را در سال ۹۴ نيز ادامه دهند. نكته مهم در اين زمينه اين بود كه انتخابات مجلس شوراي اسلامي به صورت همزمان با انتخابات مجلس خبرگان برگزار ميشد.
به همين دليل شوراي عالي سیاستگذاري جريان اصلاحات تلاش كرد از پتانسيل سياسي و اجتماعي آيتا...هاشمي استفاده كند و ايشان را به عنوان حلقه اتصال دو انتخابات مجلس شوراي اسلامي و خبرگان قرار دهد. خوشبختانه اين استراتژي جريان اصلاحات به نتيجه مطلوب رسيد و هر دوليست اين جريان براي مجلس شوراي اسلامي و خبرگان با راي قاطع در تهران به پيروزي رسيد. هنگامي كه اصلاحطلبان حمايت مردم از خود را در انتخابات مشاهده كردند تلاش كردند با كانديدا شدن آقاي عارف براي انتخابات رئيس مجلس موفقيت خود را تكميل كنند و به اهداف آينده بينديشند. نكته مهم درباره مجلس دهم اينكه در حدود۸۰درصد نمايندگان آن نسبت به مجلس نهم تغيير كردند كه اين يك دستاورد مهم براي جريان اصلاحات و جريان اعتدالگراي كشور است.
اين مساله نشان ميدهد مردم از عملكرد مجلس نهم ناراضي بودند و در روز هفتم اسفند نمره قبولي به آن ندادند. اين در حالي است كه بسياري از چهرههاي سياسي مطرح مجلس مانند آقاي ابوترابي فر يا احمد توكلي كه در گذشته سمتهاي مهمي مانند نايبرئيسي مجلس يا رياست كميسيونهاي مجلس را برعهده داشتند موفق نشدند وارد مجلس دهم شوند. از سوي ديگر تعداد نمايندگان زن مجلس نيز نسبت به دوره قبلي افزيش چشمگيري داشته است. همه اين اتفاقات نشان ميدهد كه مردم به دنبال «تغيير» هستند. هنگامي كه مردم از ليست جريان اصلاحات در انتخابات به صورت كامل حمايت ميكنند انتظار دارند اصلاحطلبان تغيير را از هيات رئيسه مجلس آغاز كنند. به همين دليل حضور آقاي عارف در انتخابات هيات رئيسه اجتناب ناپذير و با خواست مستقيم مردم صورت گرفته است.
براساس اظهارات يكي از اعضاي شوراي راهبردي اصلاحطلبان آقاي لاريجاني قبل از برگزاري انتخاب رئيس مجلس حاضر به مذاكره درباره رياست مجلس نبوده و مذاكره با اصلاحطلبان را به بعد از انتخاب هيات رئيسه موكول كرده است. چرا در چنين شرايطي اصلاحطلبان استراتژي خود را تغيير ندادند؟
پس از دور دوم انتخابات آقاي عارف در تمام معادلات سياسي از وضعيت خوبي برخوردار بود. از سوي ديگر حدود۱۵۸نماينده منتخب ميثاقنامه جريان اصلاحات براي حضور در مجلس دهم را امضا كرده بودند. اين در حالي است كه انتخاب رئيس مجلس به۱۴۳راي نياز داشت. اين مساله نشان ميدهد آقاي عارف تا قبل از برگزاري انتخاب هيات رئيسه شانس اول رياست مجلس بوده است. هنگامي كه ۱۵۸نفر از منتخبان مردم ميثاق نامه جريان اصلاحات را امضا كردهاند مردم به صورت طبيعي انتظار دارند سرليست اصلاحطلبان كه از پتانسيل سياسي بالايي برخوردار است خود را كانديدای رياست مجلس كند. در صورتي كه چنين اتفاقي رخ نميداد و آقاي عارف كانديدای رياست مجلس نميشد چه كسي پاسخ مردم و آينده را ميداد كه چرا اصلاحطلبان در اين مقطع زماني از پتانسيل خود براي تغيير در رويكرد فضاي سياسي استفاده نكردند. به نظر من همه اين مسائل را بايد در تحليلهاي خود در نظر گرفت.
۱۵۸ نفر از منتخبان مردم ميثاق نامه جريان اصلاحات را امضا كردهاند. با اين وجود فراكسيون اميد با ۱۰۵ نفر تشكيل شد و براساس گفته آقاي كواكبيان نزديك به ۵۰ نفر از اعضاي فراكسيون اميد به آقاي لاريجاني راي دادند. آيا اصلاحطلبان در اين زمينه دچار اشتباه محاسباتي شدهاند؟
مساله به هيچ عنوان به اين شكل نبوده است. در جلسه نهايي براي تشكيل فراكسيون اميد نزديك به۱۵۰ نفر از منتخبان مردم حضور داشتند. از بين اين ۱۵۰ نفر در حدود۱۲۰ نفر به جريان اصلاحات تعلق داشتند كه از قبل مشخص بود كه به چه كسي راي ميدهند. اين در حالي بود كه حمايتكنندگان آقاي لاريجاني و طيف منتسب به رهروان ولايت در حدود۸۵نفر بودند. در نتيجه وضعيت آراي اصلاحطلبان و اصولگرايان مشخص بود و كفه ترازو به سود آقاي عارف سنگيني ميكرد. با اين وجود طيف منتسب به جبهه پايداري كه در مجلس گذشته چالشهاي مهمي با آقاي لاريجاني داشتند در يك حالت انتخاب بين «بد» و «بدتر» قرار گرفتند و در نهايت از آقاي لاريجاني به عنوان يك اصولگرا در مقابل يك اصلاحطلب حمايت كردند.
گزينه اصلي جبهه پايداري براي رياست مجلس آقاي حدادعادل بود كه موفق نشده بود به مجلس دهم راه پيدا كند. به همين دليل جبهه پايداري ۲۵ رايي كه در اختيار داشت را به سود جريان اصولگرايي به آقاي لاريجاني داد تا در مقابل بتواند يكي از اعضاي خود را به عنوان نايبرئيس يا يكي از اعضاي هيات رئيسه قرار بدهد. در نتيجه بين۸۵راي معتدلين اصولگرا و۲۵ راي جبهه پايداري نوعي تعامل به وجود آمد و يك راي تركيبي بين معتدلين و افراطيون با۱۱۰ راي براي آقاي لاريجاني شكل گرفت. در چنين شرايطي تحليل ما اين بود كه ۵۰ راي هواداران دولت تكليف رياست مجلس آينده را مشخص خواهد كرد.
با اين وجود در هفته منتهي به انتخاب رئيس مجلس دو اتفاق مهم رخ داد كه فضاي مجلس را به سود آقاي لاريجاني تغيير داد. اتفاق اول زماني رخ داد كه هواداران دولت آقاي روحاني به سمت آقاي لاريجاني تمايل پيدا كردند و ۵۰راي تعيينكننده به سبد آقاي لاريجاني ريخته شد. اتفاق دوم اما تغيير نگرش برخي چهرههاي اصلاحطلب درباره رياست مجلس بود كه به نوعي در شرايط كنوني آقاي لاريجاني را به آقاي عارف ترجيح ميدادند. مهمترين موضعگيري در اين زمينه نيز از جانب آقاي كرباسچي دبيركل حزب كارگزاران سازندگي صورت گرفت كه به نوعي از رياست آقاي لاريجاني حمايت ميكردند. اين در حالي است كه در گذشته نيز برخي اعضاي ارشد حزب كارگزاران مانند آقاي عطريانفر به صراحت عنوان كرده بودند در شرايط كنوني آقاي لاريجاني نسبت به آقاي عارف از شرايط بهتري براي رياست مجلس برخوردار است. موضعگيري اعضاي حزب كارگزاران سازندگي سبب كاهش راي اعضاي فراكسيون اميد شد و راي۱۲۰ نفره اصلاحطلبان به۱۰۳ راي كاهش پيدا كرد.
در عين حال افرادي مانند آقاي زيباكلام و آقاي عباس عبدي نيز حضور داشتند كه به شكلهاي مختلف از رياست آقاي لاريجاني حمايت ميكردند. نكته مهم دراين زمينه چرخش هواداران دولت به سمت آقاي لاريجاني بود. متاسفانه در سه سال گذشته آقاي روحاني به مطالبات جريان اصلاحات به عنوان مهمترين جريان سياسي حامي دولت توجه جدي نكرده و به محض اينكه از پل گذشت ديگر به پشت سر خود نگاه نكرد. در مساله انتخاب رئيس مجلس نيز اين هواداران دولت بودند كه با راي خود باعث پيروزي آقاي لاريجاني شدند. به نظر من آقاي روحاني نبايد پلهاي پشت سرخود را خراب كند؛ چون اين مساله پيامدهاي ناخوشايندي براي دولت تدبير و اميد و جريان اصلاحات به همراه خواهد داشت.
در شرايط كنوني جريان اصلاحات چه انتظاري از آقاي لاريجاني به عنوان رئيس مجلس دارد؟آيا حمايت تمام قد اصلاحطلبان از آقاي عارف و رقابت تنگاتنگ براي به دست آوردن رياست مجلس سبب فاصله آقاي لاريجاني از اصلاحطلبان در دراز مدت نخواهد شد؟
خير؛ آقاي لاريجاني نميتواند از جريان اصلاحات فاصله بگيرد. آقاي لاريجاني سياستمدار با تجربه و سرد و گرم چشيدهاي است و شخصي نيست كه بخواهد احساسات را در برنامههاي خود دخالت دهد. اين در حالي است كه ايشان در هنگام ثبت نام در انتخابات مجلس به صراحت عنوان كردند به عنوان يك چهره مستقل وارد انتخابات خواهند شد و در ائتلاف اصولگرايان قرار ندارند. با اين وجود جريان اصلاحات در انتخابات قم از آقاي لاريجاني حمايت كرد و ايشان را در ليست اميد قرار داد. بدون شك اگر حمايت اصلاحطلبان از آقاي لاريجاني در قم نبود با توجه به برنامههاي گسترده جبهه پايداري عليه وی موفق نميشد وارد مجلس دهم شود. اين در حالي است كه برنامههاي جبهه پايداري عليه آقاي لاريجاني در نهايت باعث شد ايشان نفر اول انتخابات قم نشوند و به عنوان نفر دوم انتخاب شوند كه در نوع خود يك شكست سياسي براي آقاي لاريجاني به شمار ميرود.
جبهه پايداري است مدتها از آقاي لاريجاني عبور كرده و به هيچ عنوان حاضر نبود از وي براي رياست مجلس حمايت كند. جبهه پايداري گمان ميكرد آقاي حداد عادل به راحتي وارد مجلس دهم خواهد شد و در چنين صورتي وي بهترين گزينه براي رياست مجلس به شمار ميرود. با اين وجود آقاي حداد عادل موفق نشد وارد مجلس شود و جبهه پايداري به ناچار و از سر «جبر» از آقاي لاريجاني در انتخاب رئيس مجلس حمايت كرد. جريان اصلاحات همواره براساس منافع ملي و مردم عمل كرده است. در انتخابات هفتم اسفند نيز اصلاحطلبان هنگامي كه مشاهده كردند برخي از چهرههاي معتدل اصولگرا مانند آقاي مطهري، جلالي و نعمتي ميتوانند به منافع ملي كمك كنند از آنها حمايت كرد و آنها را در ليست اميد قرار داد. نكته ديگر اينكه اگر مساله ردصلاحيتها وجود نداشت افرادي مانند آقايان احمدي توكلي و ابوترابي فر نيز در مجلس دهم حضور داشتند كه ميتوانستند كمك بسيار بزرگي به منافع ملي كنند.
با اين وجود جريان اصلاحات و فراكسيون اميد در انتخابات هيات رئيسه دائم از آقاي لاريجاني حمايت كردند تا ايشان با يك اختلاف چشمگير به رياست مجلس دست پيدا كند. در كنار اين فراكسيون اميد از آقاي مطهري نيز در مقابل آقاي دهقان حمايت كرد تا آقاي دهقان كه در انتخاب هيات رئيسه موقت به عنوان نايبرئيس دوم انتخاب شده بود نتواند به عنوان نايبرئيس دائم مجلس فعاليت كند.
حضور همزمان دو فراكسيون با اهميت اميد و فراگير در مجلس دهم عامل جنگ قدرت و كشمكشهاي سياسي بين دو جريان سياسي نميشود؟ اين در حالي است كه تعداد مستقلين مجلس دهم نيز نسبت به مجالس گذشته بيشتر شده و هر دو فراكسيون تلاش ميكنند براي تاثيرگذاري بيشتر در فضاي مجلس مستقلين را به سوي خود جذب كنند. ارزيابي شما از اين مساله چيست؟
به نظرمن افزايش نمايندگان مستقل كه داراي مشي مشخصي در تصميمگيريهاي مجلس نيستند علامت خوبي براي مجلس دهم نيست. تصميمگيري در مجلس نيازمند شفافسازي و صراحت است. مردم دوست ندارند منتخبان خود به صورت پنهاني به لايحه يا شخصي راي بدهند كه برخلاف مطالبات آنها بوده است.
متاسفانه برخي از منتخبان مردم با يك پرچم مشخص وارد مبارزات انتخاباتي شدند اما پس از اينكه توسط مردم انتخاب شدند پرچم خود را پنهان كردند و حاضر نيستند در مجلس نيز همان پرچم را به دست بگيرند. مردم بايد بدانند نمايندهاي كه به آن راي دادند در مجلس چه مواضعي اتخاذ ميكند وبه چه شيوه در تصميمگيريهاي مجلس شركت ميكند. هرچه «اتاق شيشه اي» مجلس تيره و تاريك شود به حال جامعه مضر است. نمايندگان نبايد باعملكرد خود سبب ايجاد شبهه در بين افكارعمومي شوند. با اين حال به نظر ميرسد برخي تلاش ميكنند اتاق شيشهاي مجلس را تاريك كنند.
به نظر ميرسد مواضع برخي افراد مانند آقاي جلالي كه در ليست اميد قرار داشتهاند در هفته اخير تغيير كرده و به سمت مقابل غش كرده است. دليل ابهام در رفتار طيف اعتدالي مجلس چيست؟ چرا اين طيف از بيان آشكار مواضع خود پرهيز ميكند؟
فضاي سياسي ايران به سمت انتخابات رياستجمهوري در حال حركت است و به همين دليل در ماههاي آينده طيفهاي مختلف سياسي نميتوانند مواضع خود را پنهان كنند و مجبور هستند اهداف خود را به صورت آشكار بيان كنند. جريان اعتدالي به دليل اينكه توانايي حضور مستقل در فضاي انتخابات رياستجمهوري را ندارد به صورت طبيعي مجبور است به سراغ يكي از جريانهاي اصلاحطلب و اصولگرا برود.
در نتيجه خيلي زود محبور است ماهيت خود را آشكار كند. به همين دليل بايد تا مهر ماه كه انتخابات رياستجمهوري كليد ميخورد منتظر ماند كه آيا جريان اعتدالي قصد دارد خود را به عنوان يك جريان سوم در فضاي سياسي ايران معرفي كند يا خير. سابقه سياسي در ايران نشان داده كه هر جرياني كه قصد داشته خود را به عنوان جريان سوم به فضاي سياسي ايران معرفي كند در نهايت راه به جايي نبرده و به موفقيت مهمي دست پيدا نكرده است.
- 19
- 1