هرچه به پايان عمر دولت تدبير و اميد نزديك ميشويم، دیدگاههاي مردم در سنجش عملياتي شدن وعدههاي دولت و رئيس آن، جديتر مطرح ميشود. از طرف ديگر هم اصلاحطلبان و هم اصولگرايان مطالبات خود را از دولت طلب ميكنند و اين بر دشواري كار دولت يازدهم ميافزايد.
رئيس دولت تدبير و اميد كه برآمده از راي و خواست مردم و حمايت بزرگاني چون آيت ا...هاشمي، رئيس دولت اصلاحات و بدنه جريان اصلاحات است، بايد در ماههاي باقي مانده تا عمر دولت يازدهم به تشريح دستاوردهاي خود پرداخته و حتي موانعي كه در اين سالها بر سر راه تحقق وعدههايش بوده را با مردم در ميان بگذارد. برای ارزيابي عملكرد دولت، اصلاحطلبان و فراكسيون اميد مجلس دهم،«آرمان امروز» با حجتالاسلام ناصر قوامي، فعال سياسي اصلاحطلب، به گفتوگو پرداخته است كه در ادامه ميخوانيد.
دولت در زمينههاي مختلفي از جمله سياست خارجي، برجام، طرح تحول سلامت و قرارداد نفتي اوپك و غيره توفيقاتي به دست آورده است، به نظر شما دولت بايد چه كارهاي ديگري انجام دهد تا با دست پر به استقبال انتخابات سال آينده برود؟
دولت چه در عرصه سياست داخلي و چه در عرصه سياست خارجي موفقيتهاي خود را از طريق رسانهها اعلام ميكند. مسالهاي كه در سياست خارجي روشن است اتفاقي است كه در مساله برجام رخ داده كه براساس آن خيلي از تحريمها رفع و خيلي از راهها باز شده، بهطور مثال فروش نفت آسانتر از قبل شده و به همين مناسبت درآمد دولت هم بيشتر شده است. اينها توفيقاتی است كه تاحدودي ملموس است اما مردم اين تغييرات را حس نميكنند كه آنها تاثيرات مستقيم و ملموسي در زندگي عمومي مردم بر جاي گذاشته است. در واقع مردم از مباحث اقتصادي راضي نيستند البته اينكه اگر برجام تحقق نمييافت، وضعيتمان چه ميشد بحث ديگري است. جداي از موفقيتهاي دولت كه منكرش هم نيستيم، كاستيهايي نيز در اين زمينه وجود دارد.
بهطور مثال بيكاري و اشتغال جوانان مساله مهمي است كه هنوز براي آن تدبيري اتخاذ نشده، مساله ركود نيزكه دولت درصدد رفع آن است همچنان رخ نشان ميدهد و دولت در اين عرصه هنوز به موفقيت كامل نرسيده است، در حوزه مهار تورم نيز گرچه مسئولان از تك رقمي شدن آن سخن ميگويند اما آنچه در ميان مردم مطرح است حكايت ديگري است و اينكه مردم نميتوانند به اظهارات مقامات دولتي اطمينان كنند.
در چنين شرايطي بايد ديد كه رقباي آقاي روحاني چه كسي يا كساني را به ميدان ميفرستند و اين شخص و اشخاص چه پيشينه و چه برنامههايي را دارند. بايد تاكيد كرد مخالفان دولت اگر در اين انتخابات با هم متحد شوند و يك كانديداي واحد معرفي كنند، آن نامزد ميتواند براي رئيسجمهور چالش ايجاد كند، چرا كه روحاني در مساله مديريت كلان كشور و سياست داخلي موفق عمل نكرده و اين امر ميدان ورود رقيب را بازتر ميكند. بهطور مثال درباره عملكرد دولت در سياست داخلي يكي از انتقادات به دولت، انتصاب اصولگرایان است كه همين مساله ناراحتي طرفداران آقاي روحاني را ايجاد كرد و اين مساله همچنين سبب شد كه در مديريت و عملكرد استانها، نگرش دیگری حاكم شود.
چندي پيش در جلسهاي كه با احزاب اصلاحطلب در قزوين داشتيم گلايه همگان اين بود و اعلام كردند كه انتظار داشتيم با روي كار آمدن روحاني، تغييراتي در استانها ايجاد شود كه نه تنها نشد بلكه همان مديران زمان احمدينژاد بر سر كار هستند، اين مساله زمينهسازي نارضايتي حاميان آقای روحاني شده است. اما راهكار اين مساله هنوز قابل اجرايي شدن است و اينكه رئيسجمهور بايد در ماههاي باقي مانده تا انتخابات دست به تغييرات در سطح مديران استاني بزند تا تغييرات و نگاه جديد دولت در قياس با نگاه دولت قبل نمايان شود و حاميان روحاني به انتخاب دوبارهاش اميدوار شوند. اگر چنين شود مردم با طيب خاطر به روحاني راي خواهند داد.
در ارتباط با انتخابات شوراها در دورههاي گذشته شاهد بوديم كه اصلاحطلبان نتوانستند از نهايت ظرفيت خود استفاده كنند، در اين دوره چه سازوكارهايي بايد لحاظ شود تا افرادي در جايگاهها قرار گيرند كه به اخلاقحزبي و اصول تشكيلاتي مقيد باشند؟ آيا استفاده از افراد حزبي راهگشا نيست؟
احزاب در ايران چيزي بالاتر از صفر نيستند و اساسا فعاليتي ندارند. البته اگر احزاب، مجموعهها و سران اصلاحات متحد شوند سرمايه بسيار مهمي ايجاد ميكنند. احزاب در ايران به تنهايي محلي از اعراب ندارند و چه در تهران و چه در شهرستانها حزبي نداريم كه در انتخاباتهای مختلف چند نفر را معرفي كند و برايش راي آوري داشته باشد. اصلاحطلبان سرمايههاي خود را در انتخابات مجلس شوراي اسلامي خرج كردند، به نوعي بخشي از سرمايه اجتماعي خود را براي آقاي روحاني مصرف كردند و باقيمانده را در حمايت از نمايندگان مجلس و ليست اميد هزينه كردند و در انتخابات شوراها مشكل خواهند داشت.
با توجه به اينكه شما در مجلس ششم نماينده بوديد و با مولفههاي كار در مجلس آشنايي دارید، آيا اساسا ائتلاف اصلاحطلبان با برخي اصولگرايان در «ليست اميد» ضرورت داشت؟ عملكرد فراكسيون اميد كه پرچمدار جريان اصلاحات در مجلس است را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
معتقدم كه اساسا ليست يا فراكسيوني به اسم اميد ريشهاي ندارد و اصلاحطلبي در عمق جان جامعه بشري ريشه دارد و اصلي اساسي در جامعه بشري است. زماني كه تمام اصلاحطلبان شناسنامهدار رد صلاحيت شدند اصلاحطلبان مجبور شدند با افراد درجه دو و سه در صحنه حضور داشته باشند و از آنجا كه مردم ايران اين اتفاقات را ديدند از ليست اميد استقبال كردند و توانستند آن آرای خيرهكننده را به اصلاحطلبان بدهند.
اما من چندين بار طي نامهاي كه به آقاي دكتر عارف نوشتم عنوان كردم كه ايجاد فراكسيوني به اسم اميد ضربه به اصلاحطلبي است. اصلاحطلبان در دوره نهم با اينكه ۲۵ نفر بودند اما يك فراكسيون داشتند، هرچند با تمام حمايتها و تشكيلات در سال ۹۴ كه اصلاحطلبان پيروز شدند، نتيجهاش اين شد كه براي محو اصلاحطلبي فراكسيون اميد تشكيل شد. در واقع من معتقدم كه تشكيل فراكسيون اميد با زيركي خاصي براي ضربه زدن به اصلاحطلبان انجام شده است.
در شوراي عالي سیاستگذاري، بزرگاني چون رئيس دولت اصلاحات، آقاي عارف، حجتالاسلام موسوي لاري و... حضور دارند. احتمالا تصميم بر اين بوده كه اگر اصلاحطلبان با عنوان فراكسيون اميد در مجلس حضور داشته باشند در راستاي پيشبرد اهداف خود و حمايت از دولت ميتوانند عملكرد بهتري داشته باشند، اين گزاره را تاييد ميكنيد؟
من فكر ميكنم اينكه ميگوييد رئيس دولت اصلاحات، آقاي موسوي لاري و... با تشكيل فراكسيون اميد موافقت كردهاند كذب محض است. هيچگاه شخصيتي مثل رئيس دولت اصلاحات يا آقاي موسوي لاري حاضر نميشوند بگويند اصلاحطلبي را كنارگذاريد و چيزي را كه ريشه و اساسي ندارد، بپذيريد. من فكر نميكنم كه اين برنامه از طريق رئيس دولت اصلاحات القا شده باشد.
رئيس دولت اصلاحات يك اصلاحطلب محكم و از سران اصلاحات است، اصلاحطلبان تا به حال چيزي از آقاي عارف نديدهاند و اينهمه سرمايهگذاري بر وي شده است اما ايشان به نفع گفتمان اصلاحطلبي پنج كلمه هم صحبت نكرده و اين آقايان مطهري و صادقي هستند كه سخن ميگويند.
«فراكسيون اميد» فراكسيون اصلاحطلبان است، يعني بر رويش نام گذاشتهاند اما در عمل همان اصول اصلاحات را پيش ميبرد، به چه دليل معتقديد كه اين فراكسيون يك تشكل اصلاحطلب نيست؟
مساله همينجاست كه چرا اسم فراكسيون را تغيير دادند و چرا برخي از اسم اصلاحطلبي وحشت دارند ؟ زماني كه برخي ميترسند به خود اصلاحطلب بگویند چه اميدي به اين فراكسيون و نمايندگاني است كه از طرح نام اصلاحطلب ميترسند. البته شايد اين افراد از آن ميترسند كه اگر تحت عنوان فراكسيون اصلاحات فعاليت كنند و نام اصلاحطلب برخود بگذارند در دوره بعد تاييد صلاحيت نشوند.
به نظر شما اگر اصلاحطلبان با كانديداهاي صرفا اصلاحطلب در انتخابات شركت ميكردند و هيچگونه ائتلافي با گروههاي ديگر انجام نميدادند آيا به موفقيتي كه در سال ۹۲ رسيدند دست پيدا ميكردند؟
اساسا وارد شدن اين ۱۳۰ نفر به اسم ليست اميد چه تاثيري براي اصلاحطلبان داشته است؟ اصلاحطلبان راندهشده نيستند و نشان دادهاند كه ميتوانند در مدت كوتاهي سرمايه اجتماعي خود را براي حمايت حداكثري به ميدان بياورند. در دوره بعد اجازه ورود همين اندك اصلاحطلباني كه در مجلس هستند را نيز نخواهند داد. بايد ببينيم انتخابات مجلس دهم چه استفادههايي براي ما داشته و بهويژه عملكرد فراكسيون اميد را مورد بررسي دقيق قرار دهيم كه چه آوردهاي براي اصلاحطلبان داشته است؟ به نظرم در مجلس اصلاحطلبي را سر بريدهاند و به جاي آن يك فراكسيون بينام و بيريشه قرار دادهاند.
سوالي كه مطرح ميشود اين است كه اگر اصلاحطلبان به جاي ائتلاف و تشكيل ليستهاي ائتلافي، پس از بازماندن از ورود به انتخابات مجلس، تحريم انتخابات را پيشه ميكردند، تصميم بهتري بود؟
اصلاحطلبان چرا بايد انتخابات را تحريم كنند، شما زماني سرمايهاي داريد كه نميخواهيد با آن به كسب و كار بپردازيد، طبيعتا آن سرمايه محفوظ ميماند، اما در عين حال ميتوانيد با اقداماتي مقدمات نابودي سرمايه خود را فراهم سازيد. اصلاحطلبان سرمايههاي خود را سوزاندند، سياست اصلاحطلبان بايد بر اين میبود كه اعلام ميكردند با توجه به رد صلاحيتهاي گسترده ما در انتخابات شركت نميكنيم و اين عدم شركت به معناي تحريم انتخابات نيست بلكه با توجه به شرايط موجود كانديدا نداريم و خود مردم تصميم بگيرند چگونه راي دهند.
رد صلاحيتها آنقدر گسترده بود كه در همين شهر قزوين حتي يك نفر از اصلاحطلبان نيز تاييد صلاحيت نشد، در مقابل مردم نيز نخبگان جريان مقابل را رد صلاحيت كردند. البته جاي برخي از افراد مثل آقاي توكلي نيز در مجلس خالي است. وي اقتصاددان خوبي است و هميشه نظرات خوبي ميدهد.
به اذعان بسياري دولت دوم اصلاحات به لحاظ اقتصادي بسيار مطلوب عمل كرد اما آنطور كه بايد اطلاعرساني نشد، اين مساله را در دولت يازدهم نيز شاهديم كه تيم رسانهاي دولت به طرز مطلوبي عمل نميكند و با اينكه بزرگاني چون آيتا...هاشمي به اين مورد اشاره كردهاند و خواستار بهبود تيم رسانهاي دولت شدهاند اما هنوز شاهد تغييري نيستيم. اين ضعف در اطلاعرساني را ناشي از چه ميدانيد؟
در دولت اصلاحات عوام فريبي و كارهاي پوپوليستي انجام نميگرفت و يك دولت پاكي كه در راس آن رئيسدولت اصلاحات بود و اكثر وزرايش نيز افراد فرهيخته و خوبي بودند، در راس بودند. از طرف ديگر استانداران و مديران مياني نيز اشخاص فهيم و خوبي بودند و به نوعي همگام با رئيس دولت اصلاحات بودند. در دولت اصلاحات دستاوردهاي بسيار خوبي نيز وجود داشت، از جمله تك نرخي كردن ارز، و به نظر من احتياجي به رسانهاي كردن نداشت چون خود مردم تغييرات را احساس ميكردند.
گرچه در دولت آقاي روحاني حداقل به لحاظ اقتصادي موفقيت دولت اصلاحات تكرار نشد. در اين ۳سال گذشته در همين شهر قزوين يك پروژه اقتصادي كلان اجرا نشده است، اين يكي از كارهاي مهم دولت است كه بايد چند فعاليت اقتصادي مهم صورت دهد تا بتواند آن را رسانهاي كند. اكنون كه فعاليت آنچناني در حوزه اقتصاد انجام نشده چه چيزي بايد اطلاعرساني شود؟ اگرچه بايد عملكرد كلي دولت پوشش داده شود و از اين رو تيم رسانهاي آقاي روحاني ضعيف است و بايد تقويت شود. من قبلا هم گفتهام كه تعدادي از وزراي آقاي روحاني همگام با وي نيستند.
آقاي روحاني شعارهايي ميدهد، اما همراه ندارد. برخی وزراي وي با رئيسجمهور همگام نيستند و بعضا عملكرد مطلوبي ندارند. اگر دولت در ماههاي پاياني نشان دهد كه نيت و اراده اش همسويي با اصلاحطلبان است، ميتواند روي حمايت مجلس دهم حساب كند.
با توجه به در پيش بودن انتخابات بايد افرادي در راس مديريت استانها قرارگيرند كه با دولت همسو باشند و دولت سياست يكدست كردن فرمانداريها و استانداريها را در دستور كار خود قرار دهد، اما شاهديم پس از گذشت ۳سال و سه ماه از عمر دولت هنوز افرادي از دولت گذشته مناصب استاني دارند، اين عدم تغيير را ناشي از چه ميدانيد؟
به نظرم آقاي روحاني اينگونه ميانديشد كه اصلاحطلبان بهطور كامل از وي حمايت خواهند كرد. اصولگرايان را نيز در دولت خود بهكار گرفته و با آنها تعامل داشته و آنها نيز از او حمايت خواهند كرد، پس خود را رئيسجمهور دور بعد نيز ميداند و از اين جهت لزومي به تغييرات نميبيند. لازم ميدانم نكتهاي را مطرح كنم، مسائلي در استان قزوين در جريان است كه من در آينده طي بيانيه يا مصاحبهاي آن را افشا خواهم كرد. مسائلي در استان قزوين ميگذرد كه صد درصد به ضرر دولت و مردم است.
شما از حدود و اختيارات و مصونيت نمايندگان مجلس آگاهي داريد، تحليلتان از ماجرايي كه براي محمود صادقي نماينده تهران در مجلس پيش آمد، چيست؟
اين مساله در مجلس ششم نيز مطرح بود، اصل ۸۶ قانون اساسي ميگويد وقتي نماينده سوگند ياد كرد در مقابل همه ملت ايران مسئول است. مسئوليت نمايندگي بار بزرگ و سنگيني است كه قانونگذار اين كوه عظيم مسئوليت را بر دوش نماينده قرارداه است، اما بلافاصله در اصل ۸۶ گفته نماينده را نميتوان به خاطر اظهارنظر در ارتباط با وظايف نمايندگي تعقيب يا توقيف كرد. طي اين اصل به نماينده مصونيت داده شده منتها نه در مجلس ششم گوش شنوايي بود و نه در مجلس فعلي هست زيرا ساير دستگاههاي مربوطه اين مساله را قبول ندارند، در مجلس ششم نيز آقاي لقمانيان را محكوم كردند چرا كه اين اصل مجهول است. اینكه قانون ميگويد نميتوان نماينده را تعقيب يا توقيف كرد به چه معناست و چرا عملي نميشود؟ بر اين مبنا بايد اين اصل را روشنتر و شفافتر كرد.
- 15
- 4