باتوجه به عملكرد اصولگرايان طيچند سال گذشته و بهويژه وضعيت آنها درماههاي نزديك به انتخابات ميتوان دريافت كه ديگر اين جريان مانندگذشته درعرصه سياست ورزي نميتواند موفق باشد. به عبارتي اصولگرايان از سال ۷۶ كه رقابت ميان آقاي ناطق نوري و رئيس دولت اصلاحات صورت گرفت و در سال ۸۴ كه باز هم نتوانستند بر يك كانديدا به اجماع برسند ازصحنه سياسي ايران حذف شدند.
احمدينژاد در سال ۸۴ برخلاف تمايل اصولگرايان وارد انتخابات شد و نتيجه را درآن دوره به نفع خود رقم زد و پيروزي او درآن زمان ارتباطي به اصولگرايان نداشت. درسال ۹۲ نيز اين جريان مانند سال ۸۴ كانديداهاي متعددي به مردم معرفي كرد و بازهم با وجود آنچه كه پيش بيني ميشد نتيجه انتخابات رياستجمهوري يازدهم به نفع اصلاحات رقم خورد. به نظرميرسد عدم اجماع، همچنين بياعتمادي مردم و درنهايت شكست سال ۹۲ به نوع نگاه مردم به اين جريان باز ميگردد. زيرا آنها مردم را درساختارحكومت فراموش كردهاند. امام اصل را برانتخاب مردم قرار داده وملاك و معيارش اين بود كه مردم بايد انتخاب كنند. اين نگرش با آنچه كه اصولگرايان در رفتار خود نسبت به جامعه انجام دادندانطباق کامل ندارد. به همين دليل همانطوركه ملت ايران در پاي صندوقهاي راي پاسخ اصولگرايان را در انتخابات ۹۲ و ۹۴ دادند به همان ترتيب در انتخابات ۹۶ عملكرد منفي آنها را طي سالهاي گذشته بيپاسخ نخواهند گذاشت.
علاوه برآن سياست احمدينژاد وحمايت اين جريان از رئيس دولت سابق وهمچنين عملكرد تندرويانه طيفي از اين جريان طي ۱۲ سال در مجلس تنها و تنها از موضع اقتدار بود و به اعتماد مردم لطمه وارد كرد. آنها در آن سالها از هيچ تلاشي براي حذف جريان رقيب فروگذار نکردند. اصولگرايان تلاش كردند قدرت را دراختياربگيرند، غافل ازآنكه تصور نميکردند روزي ممكن است با استمرار اين نگاه حاميان خود را از دست بدهند. بنابراين تفكرمذكور امروز درميان اصولگرايانحاكم شده و آنها با توجه به تجربه دو دوره اخير از رقابت انتخاباتي با اصلاحطلبان هراس دارند. هرگاه صحنه انتخابات به رقابت منجرشود ولو اينكه طرف مقابل را كاملا در شرايطي قرار داده باشند كه نتواند كانديداي حداكثري خود را معرفي كند، اصولگرايان صحنه را به جريان رقيب واگذاركردند. امروز مردم به خوبي اين مساله را درك كردند كه جرياني دركشور صرفا درانديشه کسب قدرت است، حال به دست آوردن قدرت ممكن است به هرقيمتي باشد. بنابراين نگاه موجود به قدرت از سوي اين جريان مانع ازآن ميشود كه اصولگرايان موفق به كادرسازي شوند و نيروهاي مقبول، عدالت خواه وكارآمدي پرورش دهند ونيروهاي موجهي به جامعه معرفي كنند. ضعفهاي نگرشي وفكري كه دوستان اصولگرا دارند وحاضر نيستند قدرت را به ديگري واگذاركنند،عامل شكست آنهاست.
اصلاحطلبان همواره تلاش شان خدمت به منافع ملی و دسترسي به اهدافانقلاب، استقلال، آزادي و شعارجمهوري اسلامي است. امروز مردم ايران اين آرمانها را باور دارند. چراكه در هشت سال دولت اصلاحات نيز كاملا آن را لمس كردند. مردم به خوبي واقفند آنچه كه در دوران احمدينژاد شاهد آن بوديم در دوران ۸ ساله دولت اصلاحات روي نداد. به همين علت لازم است كه اصولگرايان مروري بر كارنامه خود و آنچه در دوره احمدينژاد از آنها به جا مانده داشته باشند. از سوي دیگر اگر اين جريان رويكرد خود را نسبت به قدرت تغيير ندهد از بن بست كنوني خارج نخواهند شد.
علي صوفي
- 10
- 1