با علنی شدن اختلافات در شورای مرکزی حزب اعتماد ملی و استعفای رسول منتجب نیا، شرق به گزارشی درباره سوابق سیاسی و مواضع قائم مقام این حزب پرداخته است.
جدی است و خوشقول، بیتعارف است، اما باحوصله درباره آنچه باید و میخواهد، سخن میگوید. نه اهل زیادهگویی است و نه تکرار. رسول منتجبنیا چهرهای شناختهشده برای رسانهايهاست و در ١١ سال گذشته جانشین مهدي كروبي، قائممقام دبيركل حزب اعتماد ملی بوده تا دیروز که اعلام شد او دیگر در اعتماد ملی نمیماند. استعفای او از اعتماد ملی، چهارمین استعفای سیاسياش محسوب میشود.
بهانه: منتجبنیا از حزب اعتماد ملی رفت
خبر آمد که منتجبنیا به دلیل تفاوت دیدگاهش با اعضای شورای مرکزی اعتماد ملی درباره نحوه ورود این حزب به انتخابات ریاستجمهوری و شوراهای شهر و روستا در اردیبهشت ٩٦، تقاضای استعفا کرده است. در همین راستا هم ایسنا گزارش داد: «مهدی کروبی، دبیرکل اعتماد ملی، نیز این استعفا را پذیرفته و به شورای مرکزی حزب مأموریت داده تا فرد جدیدی را بهعنوان قائممقام دبیرکل حزب اعتماد ملی انتخاب کنند. منتجبنیا خواهان فعالیت مستقل اعتماد ملی از شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان بود که اکثریت شورای مرکزی این حزب نظر مخالف منتجبنیا را داشتند».
کارنامه: از حزب جمهوری اسلامی تا اعتماد ملی
اول هرماه که میرسد، در خانهاش روضه برپا میشود. این رسم قدیمی خانه منتجبنیاست که گهگاه گعدههای دوستی و سیاسی چاشنی مراسم روضهخوانی میشود. منتجبنیا مجتهد، مدرس و فعال حزبی است، بههمیندلیل هم کارنامه فعالیتهای سیاسی-اجتماعیاش طیف وسیعی از تجربهها را دربر میگیرد.
کارنامه سیاسی منتجبنیا به پیش از انقلاب بازمیگردد؛ زمانی که او ٢٦ سالش بود. او همواره در جلسات انقلابیون شیراز- آیتالله دستغیب و محلاتی- شرکت میکرد. ساواک بارها او را دستگیر کرد و به زندان خمین و اراک انداخت و حتی ممنوعالمنبر و تبعید کرد. بهار ٥٧ بود که ساواک ترورش را در دستور کار قرار داد، اما یکی از مأموران ساواک روحانی دیگری را بهاشتباه بهجای او هدف قرار داد. با لورفتن نقشه ترورش بود که حدود پنج ماه متواری شد و از آن روزها به «منتجب» شهره شد.
انقلاب که شد، به عضویت حزب جمهوری اسلامی درآمد و مسئول واحد روحانیت حزب شد. او که از روحانیون فعال و شناختهشده آن ایام بود، به دستور امام به پایگاه وحدتی دزفول برای اقامه نمازجمعه و مدیریت امور فرهنگی و نیروهای مسلح منطقه رفت. دو سال در دزفول بود. در آغاز جنگ تحمیلی، حضوری فعال و مؤثر در امور مختلف جنگ داشت. او در دوران دفاع مقدس مسئولیتهای مهمی از امور جنگ چون ریاست کمیسیون امور دفاعی، مسئولیت دفتر مشاورت حضرت امام (ره) در منطقه خلیجفارس، قائممقام ستاد قرارگاه خاتم و ستاد کل پدافند و... را برعهده داشت تا اینکه با ابوالحسن بنیصدر- رئیسجمهور وقت- به اختلاف خورد و به تهران برگشت. این اولین استعفای او از سمتش بود.
سال ٦٠ بود و پس از واقعه هفت تیر و شهادت محمد کاظم، نماینده شوش و اندیمشک در مجلس اول، از این حوزه انتخاباتی راهی اولین دوره مجلس شورای اسلامی شد. سه سال بعد اما به شیراز رفت و به نمایندگی از شیرازیها راهی مجلس شد و دو دوره متوالی- ادوار دوم و سوم مجلس شورای اسلامی- نماینده شیراز در پارلمان بود.
پس از انحلال حزب جمهوری اسلامی به عضویت جامعه روحانیت مبارز درآمد تا اینکه اعضای این حزب هم به اختلاف خوردند و چهرههای چپ از جامعه روحانیت مبارز بیرون آمدند و مجمع روحانیون مبارز را تشکیل دادند. منتجبنیا هم از جامعه روحانیت مبارز استعفا کرد و به عضویت هیأت مؤسس و شورای مرکزی آن تشکیلات درآمد.
در سال ٦٧ همزمان با حضور در مجلس شورای اسلامی با حکم بنیانگذار جمهوری اسلامی به نمایندگی امام در شهربانی کل کشور منصوب شد و تا سال ٧٠- یعنی زمان ادغام نیروهای انتظامی-هم این مسئولیت را برعهده داشت. او همچنین از سال ٦٩ تا ٨٩ امامجماعتي مسجد صادقیه را برعهده داشت. او در ٢٣ بهمن سال ٨٩ هنگام اقامه نماز جماعت در محراب مورد حمله چند فرد ناشناس قرار گرفت. آن روزها سایت خبری «آینده» دراینباره گزارش داد که در حمله مهاجمان، فرزند منتجبنیا كه برای دفاع از پدر، خود را سپر قرار داده بود، از ناحیه بالای چشم مصدوم شده است. پس از آن برای حضور او در مسجد مانعتراشی میشد. این در حالی بود که جمعی از کسبه و اهالی محل با امضای طوماری خواهان بازگشت منتجبنیا به مسجد شده بودند، اما چند روز بعد هیأت امنای مسجد امامجماعت جدید را برگزیدند.
دهه ٦٠ برای او پربار و پرمسئولیت بود، اما دهه ٧٠ برایش خیلی پرمشغله و پرکار نبود. هرچند که او از اواسط دهه ٧٠- سال ٧٦- و در دولت اصلاحات مشاور رئیس دولت شد و تا سال ٨٤ هم در پاستور رفتوآمد داشت اما او از همان ایام پستهای اجرائی و مدیریتیاش را یکییکی از دست داد. تا اینکه سال ٨٤ هم که مهدی کروبی بنای تأسیس حزب اعتماد ملی را گذاشت، همراه با او از مجمع روحانیون مبارز هم استعفا کرد- این سومین استعفای رسمی او بود- و به «اعتماد ملی» رفت و به همراه دیگر اعضای حزب برای تشکیل دولتی برخاسته از حزب متبوعشان در دهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری بهشدت فعال شدند. او در اعتماد ملی قائممقام دبیرکل حزب شد تا همین دیروز که خود از این سمت استعفا داد. البته باوجود این استعفا به نظر میرسد او دوست دارد همچنان فعال باشد كه درهمینراستا هم بود كه برای انتخابات پنجمین دوره مجلس خبرگان از خوزستان اعلام کاندیداتوری کرد اما شورای نگهبان بهمنماه سال پیش صلاحیت وی را رد کرد.
- 11
- 5