به گزارش خبر آنلاین، خيليها فکر ميکنند افرادي مانند غلامعلي حدادعادل يا محمدرضا باهنر هستند که امورات را در چپ و راست جناح اصولگرا مديريت ميکنند اما آنها که شناخت بيشتري از راستگرايان دارند ميدانند کسان ديگري در پشت پرده حضور دارند که در گعدههاي محرمانه تصميماتي مهم و سرنوشتساز اتخاذ ميکنند. يکي از اين افراد بدون شک، حسين فدايي است؛ کسي که او را در محافل سياسي و در ميان خودشان «حاجحسين» خطابش ميکنند.
از شوراي فدايي تا نامزدي احمدينژاد
شايد بهتر باشد از ماجراي انتخابات سال ۸۴ و تأثير او بر اين رقابت شروع کنيم. او جايي از لابيهاي آن سال گفته و از چگونگي تلاش براي حذف هاشمي و لاريجاني؛ «ما ميخواستيم افراد متعلق به اردوگاه توسعه سياسي و توسعه اقتصادي رأي نياورد حتما يک اصولگرا رأي بياورد.
دوم اينکه اجماع بر اين شد که آقاي هاشمي نيايد و اگر آمد، نامزد ما نخواهد بود. توافق سوم اين بود که هفت نامزد را معرفي ميکنيم. اين هفت نامزد همان افرادي بودند که براي شهرداري مطرح شدند. آقاي ولايتي کنارهگيري کرد. علاوه بر اين، توافق کرديم چون آقاي حداد رئيس مجلس است نامزد انتخابات نباشد. بهاينترتيب از هفت نفر به پنج نفر رسيديم.»
او سپس به ماجراي چگونگي تلاش براي حذف لاريجاني بعد از معرفي او بهعنوان نامزد شوراي هماهنگي ميپردازد: «چهار نامزد ديگر- آقاي رضايي، احمدينژاد، قاليباف و توکلي- به اين رفتار معترض شدند، با يکديگر پيمان بستند و ميثاقنامهاي امضا کردند.»
کساني که تحولات آن دوران را به ياد ميآورند حتما خاطرشان هست آن روزها روزنامهها تيترهايي با اين مضمون زدند: «شوراي فدايي اعلام موجوديت کرد»، «تشکيل شوراي فدايي در بهشت»، «شوراي هماهنگي دو آمد» و «شوراي فدايي مقابل شوراي ناطق». اينکه حسين فدايي چه نقشي در همنشيني آن چهار نامزد داشته هنوز جزء ناگفتههاي تاريخي است اما اين سخنان فدايي نشان ميدهد که او دقيقا در بطن تحولات بوده است.
داستان ۸۴ اما ادامه داشت. حالا زمان ظهور احمدينژاد بود. روايت فدايي را از آن روزها ميخوانيم: «در همين مسير بوديم که ادبيات آقاي احمدينژاد براي ما سؤالبرانگيز شد. ايشان گفتند: «من تکليف دارم که به صحنه آمدهام.» گفتم: «اگر فکر ميکنيد که تکليفي داريد، بايد برويد و از آقا سؤال کنيد.»
ايشان رفت و خودش به اين جمعبندي رسيد که کنارهگيري کند و رئيس ستاد آقاي قاليباف شود؛ البته با خود آقا ملاقات نکرده بود؛ به دفتر مراجعه کرده و با يکي از نزديکان ايشان صحبت کرده بود؛ ايشان مطالب را به آقا منتقل کرده بود و آقا هم ايشان را دعا کرده بودند. اين پاسخي بود که گرفت. بعد از آن جلسه ما سه يا چهار جلسه گذاشتيم تا درباره چگونگي اعلام انصراف و رياست ستاد آقاي قاليباف به جمعبندي برسيم.
بعد از جلسه سوم يا چهارم بود که ايشان ديگر در جلسات حاضر نشد و ما از هم جدا شديم. بعد هم ايشان اعلام حضور و ثبتنام کرد و آن پيمان شکسته شد.» نتيجه آن انتخابات البته منجر به رأيآوري نامزد مدنظر فدايي يعني محمدباقر قاليباف نشد اما او خودش را چندان دور از محمود احمدينژاد يعني فرد پيروز انتخابات حس نکرد. فدايي تلاش کرد تا محمود احمدينژاد او را از خود بداند.
«حاجحسين» در پارلمان
حالا زمان پارلمانتاريستي رسيده بود. او با دوستان ديگرش يعني غلامعلي حدادعادل به پارلمان رسيده بود؛ با آبادگران.
فدايي در مجلس هفتم کار سختي براي لابيگري درباره رياست حدادعادل داشت اما در مجلس هشتم تلاشهاي او براي رئيس نماندن لاريجاني نتيجه نداد. او در تهيه ليست مجلس هشتم، نهم و دهم هم نقش بسزايي داشت. تلاشهايش در مجلس هشتم ناکام ماند و در عين ناباوري از ورود به مجلس نهم بازماند.
حسين فدايي بعدها در انتخابات مجلس دهم هم نقشآفريني مهمي کرد.
او در شبنشينيهاي خانه حدادعادل جزء گروه هشت بود. آنها براي آن انتخابات همه کار کردند؛ از جمله حذف بخش مهمي از اصولگرايان که حاميان لاريجاني هم جزء آنها بودند. ليست آنها به شکست سختي در مجلس خورد و سکوت حسين فدايي همچنان ادامهدار شد؛ آن هم در شرايطي که حدادعادل به ميدان آمده و در تحليل باخت ۳۰ بر هيچ گفته بود: «يک شکست جزئي بوده است.»
نگاه «حاجحسين» به پاستور
مرد پشت صحنه اصولگرايان بعد از سال ۸۴ تلاشهايي براي تأثيرگذاري بر انتخابات سالهاي بعد داشت. او ديگر آن نسبت سابق را با احمدينژاد نداشت و ترجيح داد راه رفيق سابقش را جريان انحرافي بداند. او در جايي در انتقاد به جريان انحرافي گفته بود: «مطالب ديگري نيز از جريان انحرافي و نفوذي ديده و شنيده شده که غيبيات و توسل به اجنه و شياطيني را مطرح ميکنند که درخور انسان مؤمن، شيعه، مقلد و مقيد به خط فقاهت نيست.»
«حاجحسين» مرد پشت پرده اصولگرايان يک شکست ديگر را هم تجربه کرده است. از قرار معلوم حسين فدايي در اين انتخابات رئيس کميته سياسي جمنا بوده است. ميگويند او به زاکاني گفته بود که نامزد انتخابات نشود.ميگويند او از ميان رئيسي و قاليباف نظرش به حمايت از رئيسي بوده و در اين راه تلاشهاي زيادي کرده است. در ميان اين راه ميگويند او در کوچ حاميان ستادي قاليباف به تيم رئيسي تلاش فراواني کرده است.
بههميندليل هم هست که داغ گلايههاي قديمي قاليباف از او تازه شده است. حرفهاي مگوي زيادي در اين مورد وجود دارد که شايد در آيندهاي نهچندان دور رسانهاي شود. مرد پشت صحنه اصولگرايان بار سنگين يک شکست ديگر را در اين روزها بر دوش دارد.
- 16
- 3