این چهار نفر عبارتند از "عبدالمجید" ۹۰ ساله فرزند ضیااشرف مصدق و عزتالله بیات که در سوییس زندگی میکند و متولی مرکز و کتابخانه مصدق در ژنو است. "علی" و "هدایت" فرزندان منصوره مصدق و احمد متین دفتری که یکی در انگلیس و دیگری در فرانسه زندگی میکند و "محمود" ۸۳ ساله فرزند غلامحسین مصدق و ملک خواجهنوری که ساکن تهران است. او متولی عمارت احمدآباد تبعیدگاه پدر بزرگ و بیمارستان نجمیه میراث موقوفی مادر پدربزرگش است.
"یحیی" و "محمود" دو پسر دکتر محمد مصدق در خرد سالی یکی در تهران و دیگری در نوشاتل درگذشتند. پس از این دو، به ترتیب ضیااشرف، احمد، غلامحسین، منصوره و خدیجه، دیگر فرزندان محمد مصدق هستند.
غلامحسین که پزشکی را در لوزان خوانده و موسس رشته پزشکی زنان و زایمان دانشگاه تهران از بدو تاسیس این دانشگاه در سال ۱۳۱۳ بود و برادرش احمد که سازنده جاده چالوس و معاون وزیر راه وقت بود، پیش از سال ۱۳۷۰ درگذشتند. منصوره در سال ۵۸ در یک سانحه هوایی در پرواز تهران-مشهد درگذشت، ضیااشرف هم در سال ۷۰ دار فانی را وداع گفت و خدیجه کوچکترین فرزند مصدق و دردانه او که پس از کودتای ۲۸ مرداد و تماشای برخوردی که با پدرش شد، دچار بیماری روحی شده بود در سال ۸۰ در آسایشگاهی در نوشاتل سوییس درگذشت.
در دو طرح زیر هم شجره نامه مصدق از چهار نسل قبل تا چهار نسل بعد را ببینید و هم طرح کاملتر نسل بعد از مصدق را که نشان میدهد چندین تن از اعضای این خانواده به مرگ طبیعی دارفانی را وداع نگفته اند. از میان فرزندان مصدق، یک نفر (منصوره) در سانحهای هوایی و از میان نوههایش دو نفر دیگر یکی (حمید مصدق) در تصادفی جادهای و دیگری (سعید بیات) در اثر غرق شدگی در دریا درگذشت.
اما ماجرای مرگ معصومه مصدق نوه پسری از همه متفاوت تر بود. اما در سال ۱۳۷۷ در خانهاش به قتل رسید. او بیشتر عمرش را در سوییس زندگی کرده بود و پس از مرگ مادر (ملک خواجه نوری) به ایران آمده بود تا به اسباب خانه سروسامان داده، آن را بفروشد و به سوییس برگردد. قتل با خفگی و ضربات کارد، شبیه سلسله قتلهای زنجیرهای در آن سال بود اما معصومه مصدق هیچ فعالیت سیاسیای نداشت و با دیگر قربانیان آن حوادث نیز ارتباطی نداشت. برای همین گفته شد که احتمالا سارق خانهاش او را به قتل رسانده. اما محمود مصدق در گفت و گو با خبرآنلاین، این نظریه را هم رد کرد و گفت خواهرم چیز با ارزشی نداشت که بخواهند برای سرقت به خانهاش بروند.
او از اینکه این پرونده با گذشت ۲۰ سال هنوز مفتوح است و نتیجه ای به خانواده گفته نشده، دلخور بود.
محمود مصدق با اشاره به اینکه بارها از اداره آگاهی تهران نتیجه تحقیقات را جویا شدهاند، افزود: علائمی از حضور قاتل در خانه خواهرم بود اما پلیس کاری نکرد. خون و مدفوع قاتل در خانه بود. پلیس آن سال گفت که ما امکان آزمایش DNA نداریم، شما اگر میخواهید با هزینه خودتان این موارد را به خارج بفرستیم تا بررسی کنند. ما هم موافقت کردیم اما دیگر خبری از آنها نشد. هیچوقت نتیجه بررسی هایشان را به ما اعلام نکردند.
او خاطرهای دور از زندگی خواهر متوفیاش هم تعریف کرد و گفت: زمانی که خواهرم به دنیا آمد، من در اروپا بودم. او ۱۶ سال از من کوچکتر بود. در زمان نخست وزیری پدربزرگم، او یک بار به مادر من زنگ زد و مادرم را فراخواند. او به مادرم نامهای آغشته به خون با امضای فدائیان اسلام نشان داد که در آن چیزهایی از پدربزرگم خواسته بودند و نوشته بودند اگر محقق نشود، نوهات را میکشیم. مادرم فردای آن روز با خواهر سه سالهام به سوییس رفت و خواهرم به جز حدود شش ماه، دیگر به ایران بازنگشت. او اصلا چهره سیاسیای نبود، حتی فارسی را هم خوب بلد نبود و کم پیش میآمد فارسی حرف بزند.
- 20
- 4