
مردد بودم درباره رأي عدم اعتماد مجلس به آقاي بيطرف، نوشته و صحبتي داشته باشم يا خير تا اينکه حجم بالايي از تحليلهاي نادرست و نسبتهاي ناروا باعث شد آن ترديد را کنار بگذارم و به سهم خود و اطلاعات مختصري که دارم، نکاتي را عرض کنم تا مانع از برخي سوءتفاهمها شوم؛ اما پيشازآن براي رفع شبهه مقدر ميگويم آمدن يا نيامدن آقاي بيطرف هيچ تأثيري در سرنوشت کاري و سياسي اينجانب نداشت.
شايد برخي گمان کنند به واسطه همکاري بنده در دوران وزارت ايشان در زمان اصلاحات، قرار بوده باز هم به وزارت نيرو بازگردم و حالا که از اين بازگشت محروم شدم، ناراحتم؛ اما دوستان و همراهان و از همه بهتر خود آقاي بيطرف ميدانند من مدتهاست عطاي خدمت در پستهاي دولتي را به لقايش بخشيدهام و سعي دارم با حضور و تلاش در فعاليتهاي اجتماعي و حزبي، به کشورم خدمت کنم و بههميندليل بود که با سابقه حضور در معاونت پارلماني و آشنايي با فضاي مجلس، در اوج روزهاي رأي اعتماد، تنها درگير برگزاري نخستين کنگره حزب مجمع ايثارگران بودم.
۱. تنها وقتي که در اين روزهاي پرمشغله براي رأي اعتماد وزرا صرف کردم، شنيدن نطقها و مخالفتها و موافقتهاي نمايندگان بود. برخي از اين نطقها تلخ و تأسفآور بود. يکي از آنها مربوط به ماجراي رأي اعتماد آقاي بيطرف اين بود: براي اعلام موافقت با بيطرف ١٤٢ نفر ثبت نام کرده بودند؛ اما در پايان، تنها ١٣٣ رأي به نفع آقاي بيطرف ثبت شد.
۲. بعضي افراد در توجيه کسبنکردن رأي اعتماد ايشان گفتند زاگرسنشينان و نمايندگان جنوب درباره فعاليتهاي ايشان انتقاداتي داشتند و ايشان بايد در دفاع اين موارد را مطرح ميکردند؛ ولي توجهي نکردند. به نظر اين آقايان، بيطرف فعاليتی جدي براي وزيرشدن نميکرد. نميدانم منظور اين عده از آقايان از فعاليت جدي براي وزيرشدن چيست؟ آنها چه کاري را فعاليت جدي ميدانند؟ از فحواي کلام ايشان چنين استنباط ميشود که فعاليت جدي براي وزيرشدن، همان وعده سر خرمن دادن است. آنها ناراحتاند و گلايهمند از اين است که چرا آقاي بيطرف حرفهاي دلخوشکنک نگفته است.
۳. يک احتمال ديگر هست، در توجيه و فهم بهتر آقايان از فعاليت جدي نداشتن براي وزيرشدن. اين گروه که متأسفانه از «گندمنمايان جوفروش» بودند، جلسهاي با آقاي بيطرف در يکي از ساختمانهاي حوالي ميدان آرژانتين داشتند و تقاضاهايي را مطرح کردند تا ايشان نيز اجابت کند.
تصورشان هم اين بود که آقاي بيطرف چنان شيفته وزارت است که هر خواستهاي از جانب آنان با توافق ايشان همراه است؛ اما آنها نميدانستند که آقاي بيطرف چنين شخصيتي نيست که منافع و مصالح ملي را فداي خواستهها و زيادهخواهيهاي چند نفر کند و حاضر باشد به هر قيمتي بر صندلي وزارت بنشيند.
در واقع ميتوان گفت، آقاي بيطرف، بيش و پيش از آنکه در بهارستان ناکام باشد، در ميدان آرژانتين ناکام بوده است که چرا به مطالبات نابحق عدهاي لابيگر، جواب منفي داده است.
۴. گرچه نقدهايي به دوران وزارت ايشان در زمان اصلاحات وارد است؛ اما در يک بحث کارشناسانه - نه سياسي و لابيگرانه- بعيد ميدانم کارنامه ايشان، ضعيف تلقي شود. ايشان در همان زمان و نيز مسئوليتهايي که قبل و بعد از وزارت نيرو داشتند، توان مديريتيشان را ثابت کردهاند و حالا که در يک فرايند سياسي رأي نياوردهاند، همانطور که تلفني به ايشان تبريک گفتم، اينجا هم تأکيد ميکنم، اين نوع رأينياوردن، مبارک باشد.
آقاي بيطرف، همکار سابق و دوست امروز عزيز ما، خيلي ممنون که دروغ نگفتيد و رأي نياورديد؛ خيلي ممنون که وعدههاي توخالي نداديد و رأي نياورديد، خيلي ممنون که پاي اهداف اصلاحطلبانهتان ايستاديد و رأي نياورديد. خدا قوت. هرجا هستيد، آرزوي توفيق روزافزون جنابعالي را از خداوند متعال خواستارم.
جواد امام
- 12
- 2