به گزارش خبرآنلاین،تریبونهای مذهبی برای نسل اولیهای انقلاب یک تصویر نوستالوژیک دارد. نسل اولیها هنوز هم با نامهایی مثل هیات یا نماز جمعه به یاد مبارزه میافتند؛ نماز جمعههایی با نطقهای گرم که یک ملت را یکصدا میکرد. نماز جمعههایی که گاهی حتی پیادهروها برای شنیدن خطبههای آیتالله طالقانی یا دیگر رهبران انقلاب خالی نمیماند.
اما آیا تریبونهای نماز جمعه برای نسلهای بعدی انقلاب هم همان تصویر قبلی را دارد؟ افراد زیادی هستند که میگویند اگر منصف باشیم تفاوت تریبونهای مذهبی را میبینیم. اما به راستی چه چیز باعث این فاصله شده است؟ درباره این موضوع با حجتالاسلام محسن غرویان استاد حوزه به گفتوگو نشستهایم. این شخصیت حوزوی از رسمی شدن تریبونهای مذهبی انتقاد میکند و معتقد است فضای حاکم بر این تریبونها مداحانه است.
مشروح گفتگوی خبرآنلاین را در ادامه بخوانید:
انقلاب اسلامی دارد به چهارمین دهه خود نزدیک میشود. تریبونهای مذهبی پیش از انقلاب در همدل کردن مردم و انسجام آنها برای انقلاب نقش بهسزایی داشتند. اکنون که تریبونهای مذهبی با قدرت بیشتری نسبت به پیش از انقلاب فعالیت میکنند، آنها را چگونه ارزیابی میکنید؟
در حال حاضر دو نوع تریبون مذهبی داریم. یک دسته تریبونهای مذهبی فضای رسمی است که عمدتا در اختیار افرادی مثل ائمه جمعه قرار دارد. ائمه جمعه طبیعتا باید مطالبی را در نماز جمعه بیان کنند که معمولا به آنها برنامههای از پیش تنظیم شدهای داده میشود. اما بعضا در این تریبونها مطالبی گفته میشود که برخلاف خواسته مردم است. گاهی از این تریبونها مطالبی برخلاف رای مردم مطرح میشود. این نشان میدهد گاهی این تریبونها در راستا و خواستههای مردم نیست. یک سری از تریبونها مثل منبرهای مساجد آزادند و مطالبات مردم را مطرح میکنند. اما گاهی اینها هم تحت نظارت هستند، لذا اینگونه میشود که بعضی از این تریبونها هم با مردم هماهنگ نباشند.
اینکه میگویید تریبونهای آزاد هم گاهی مطابق با خواسته و میل مردم نیست آیا به خاطر نظارت دستگاههای نظارتی بر آنهاست؟
ضرر این است که مردم به تدریج از بعضی تریبونها و منبرها فاصله میگیرند. کما اینکه در انتخاباتهای اخیر مردم نشان دادند که با بعضی صاحبان تریبونها فاصله دارند. رای مردم در مجلس، خبرگان و شورای شهر نشان میدهد آن چیزی که ائمه جمعه مطرح میکردند با خواست مردم فاصله دارد. فاصله گرفتن مردم از تریبونهای مذهبی جز به ضرر نظام و انقلاب نیست. به هرحال تریبونهای مذهبی باید به آینده، نیازهای مردم، علم و دانش و دنیای امروز توجه داشته باشند نه اینکه بخواهند مردم را به گذشته برگردانند.
از نگاه خود شما چرا این تریبونها مطابق با خواست مردم نیستند؟
تفکر مشکل دارد. اندیشههایی که در ذهن بعضی روحانیون ماست فکر ارتجاعی و رو به گذشته است. عالم همیشه باید عالم زمان و آینده باشد، نه دوران هایی که براساس مقتضیات زمان و مکان خاصیت خود را از دست داده است. اینکه حرفهایی که امروزه کاربردی ندارد، خلاف عقل، علم و دانش است نباید مطرح شود. ضرر این گونه سخنان این است که نسل عالم و دانشگاهیان از دین و مذهب فاصله میگیرند و چهرهای ارتجاعی و واپسگرا از دین در ذهن آنها ترسیم میشود.
در این تریبونها گاه شاهد موضعگیریهایی علیه دولت یا بخشهایی از نظام هستیم. نمونه آن موضعگیریهایی است که درباره برجام صورت میگیرد. به نظرتان این حرفها نفوذی در بین مردم دارد؟
تریبونهای مذهبی نباید صرفا تریبونهای مداحی باشد، بلکه باید تریبونهای علم، فرهنگ، دانش و انتقاد منطقی باشد. تریبونهای مدح و ستایش فضای مناسبی نیست. مداحان البته در بخشی از امورات مذهبی وظایفی دارند که باید آنها را انجام دهند. اما جریان حاکم بر فضای علمی کشور نباید صرفا فضای مداحی باشد. تریبونها نقد بکنند اما نقدشان باید منصفانه، عالمانه و همسو با مطالبات مردم باشد. مداحی شدن فضای کشور امروز مشکلی است که امروز داریم.
مداحان ما قشر باسوادهای عالم و فاضلی نیستند. آنها افرادی هستند که مطالعاتی صرفا در فضای دینی دارند. البته همه آنها هم این مطالعات را ندارند، بلکه صدای خوشی دارند که با آن احساسات مذهبی را تحریک میکنند. البته ما قدردان آنها هستیم اما معتقدم مدیریت کشور نباید مدیریت مداحانه، ستایشگرانه و صرفا احساسی باشد. مدیریت باید بر اساس علم و دانش باشد. ما اگر میخواهیم کشور پیشرفت کند باید بر اساس آخرین دادههای جهان امروز کشور را مدیریت کنیم. احساساتی صحبت کردن و تحریک هیجانات برای ما ثمرهای در پیشرفت کشور نداشته است. ما راهی جر این نداریم که پیشرفت کشور باید در دانشگاهها و حوزههای علمیه و تئوریهای علمی رقم بخورد.
آیا این ضعف نیست که مداحان توسط رجال مذهبی مدیریت نمیشوند؟ دقیقا اشکال کار کجاست که شما به عنوان یک روحانی منتقد بسیاری از مداحان هستید که بخشی از صاحب تریبونهای مذهبی را در اختیار دارند؟
حوزههای علمیه و مراجع عظام بخشی از این وظیفه را برعهده دارند، چرا که امورات مذهبی عمدتا بر دوش مراجع و مدیریت حوزه است. من به شخصه این مطالبه را دارم که مراجع و مدیریت حوزههای علمیه برنامه ای برای انسجام و همچنین افزایش علم و دانش مداحان داشته باشند. حوزههای علمیه مداحانی را تربیت میکند که پای منبرها حضور دارند. همانطور که آنها طلاب را آموزش میدهند باید مداحان را هم آموزش دهند. گاهی تاثیرگذاری مداحان از طلاب و خطیبان بیشتر است و آنها میتوانند حرفهای خطیبان را خنثی کنند.
اگر بخواهیم تریبونهای مذهبی این سالها را با سالهای اول انقلاب مثل نماز جمعه آیتالله طالقانی یا سخنرانیهای شهید مطهری بررسی کنیم، چقدر این تریبونها را به هم شبیه میدانید یا معتقدید از همدیگر فاصله دارند؟
به نظر من سطح تریبونهای مذهبی از ابتدای انقلاب به بعد سیر نزولی داشته اند. شما آیتالله طالقانی، شهید مطهری، آیتالله مشکینی، آیتالله هاشمی رفسنجانی و آیتالله جوادی آملی را در نظر بگیرید. اینها کسانی بودند که در قم و تهران نماز جمعه میخواندند. ما الان این چهرهها را در آن سطح نداریم و این باعث سیر نزولی علمی در نماز جمعهها و سایر تریبونها شده است. ویژگی آیتالله طالقانی که این روزها سالگرد درگذشت اوست این بود که ایشان عالمی مردمی بود. برخی اکنون فکر میکنند رضایت خدا در نارضایتی مردم است. در حالی که آیتالله طالقانی معتقد بودند که رضایت خدا همان رضایت مردم است. پس ما باید مردم را راضی نگه داریم و در جهت مطالبات مردم سخن بگوییم و بنویسیم. این چنین نیست که فکر کنیم اگر برای مردم کار کردیم با اخلاص برای خدا منافات دارد.
علت این نزول کیفیت در تریبونها را فقدان شخصیت هایی که به بعضی از آنها اشاره کردید میدانید یا ...
یک سری باندبازی هایی در کشور وجود دارد که اجازه نمیدهد افراد فرزانه با مردم سخن بگویند. مطالب مذهبی عمدتا در سطح نازلی مطرح میشود. به همین قم نگاه کنید. آیتالله جوادی آملی آنجا نماز جمعه میخواندند. برخوردی که با ایشان شد باعث شد ایشان از نماز جمعه کناره گرفتند. این گونه میشود که شخصیتهای تراز اول علمی ما از تریبونهای رسمی فاصله بگیرند. این آسیبی برای نظام جامعه و مردم است.
تریبونهای مذهبی که به مناسبتهای مختلف دینی از صدا و سیما پوشش داده میشود را چگونه ارزیابی میکنید؟
صداو سیما هم عملکرد خوبی نداشته و اعتدال و انصافی را که باید رعایت کند، رعایت نمیکند. به هرحال در کشور ما افکار، گروههای سیاسی مختلفی وجود دارد و صدا و سیما به عنوان یک رسانه ملی باید به این جریانات جایگاهی بدهد. به نظر من صدا و سیما وقتی میتواند رسانه ملی محسوب شود که صدای ملت و همه گروهها باشد. اما اینکه شخصیتهای محبوب مردم در آن ممنوعالتصویر باشند نشان میدهد در آن انصاف خیلی رعایت نمیشود.
- 11
- 6