البته دو سال تا انتخابات ۹۸ باقی مانده است اما ریشههایی که قرار است آن روز میوه بدهند میوههای وحدت و همدلی نیست.
دیروز هم جواد لاریجانی از نو اصولگرایی گفت. آن هم در گفت و گو با تسنیم، که زیر نظر اتاق فکر اصولگرایان اداره میشود و نظرات آنان را با مصاحبه، به افکار حامیان تلقین میکند.
لاریجانی با اشاره به ضرورت تغییر در این جریان سیاسی گفت اولین نتیجهای که جناح اصولگرا باید بگیرد این است که اصولگرایان باید بر روی آن معدن اصلی که نیروها و رویشهای جوان این جریان هستند، سرمایهگذاری وسیعتری کنند. نباید مکانیزمهای قدیمی و نیروهای پیرمرد مثل بنده، میداندار این بحث شوند. بنده معتقد نیستم که باید به معمّرین توهین کنیم، معتقد نیستم که از تجربهها نباید استفاده کنیم و معتقد نیستم که نباید عبرتآموزی کنیم.
همه اینها باید باشد. آنهایی که عمری در امر سیاست صرف کردند، باید کمک کنند تا نیروهای تازهنفس مملکت را اداره کنند. از جوانها نترسیم و به آنها میدان بدهیم تا وارد عرصه شوند. جوانها هم باید توجه کنند که تجربه خیلی مهم است. بنابراین انشاءالله در دوره بعد و در سال ۱۴۰۰ سازمانپذیری نیروهای اصولگرا کاملا روشن شود و باید میدان را برای گفتمان بسیار مدرن اصولگرایانه با نیروهای میداندار جوان باز کنیم.
رئیسی ۱۴۰۰!
جریان اصولگرا در سالهای گذشته در آستانه انتخابات سعی کرده است گزینه ای را که برای ریاست جمهوری معرفی میکند را در سطح یک قدیس بالا ببرد. به این ترتیب نامزدهای ریاست جمهوری این جریان بعد از انتخابات نیز محبوبیت و کاریزمای بالایی در این جریان پیدا میکنند.
در سال ۸۴ قالیباف که از نیروی انتظامی استعفا داده بود بدل به یکی از رهبران اصولگرایی شد و تا چند روز پیش شهردار تهران بود. علی لاریجانی نیز به شورای عالی امنیت ملی رفت و حالا به صدر مجلس شورای اسلامی نشسته است.
سعید جلیلی نامزد شکست خورده انتخابات در سال ۹۲ نیز تا یک ماه قبل از انتخابات ۹۶ گزینه اصلی جریان اصولگرا بود و مرتب به سفرهای استانی میرفت. گرچه با آمدن رئیسی تصمیم گرفت وارد عرصه نشود.
حالا ابراهیم رئیسی نیز میراث دار همین جریان است. رئیس آستان قدس رضوی که پیش از انتخابات ۹۶ چهره یک رهبر معنوی را برای جریان اصولگرا ایفا میکرد بعد از انتخابات نشان داد به چهره یک رهبر سیاسی منتقد بیشتر علاقه دارد. بسیاری از تحلیلگران سیاسی میگویند قصه حضور رئیسی در سیاست ایران پایان نیافته و تازه شروع شده است. رئیسی در انتخابات سال ۱۴۰۰، شصت و یک ساله خواهد بود.
قالیباف با نو اصولگرایی میآید
وقتی سردار قالیباف بعد از انتخابات نامه نوشت و از نو اصولگرایی صحبت کرد، بسیاری گمان میکردند که اورا به بازی اصولگرایان راه ندادهاند و از این رو تلاش دارد تعریفی جدا از جایگاه سیاسی خود ارائه کند. به خصوص اینکه قائم مقام او نیز بازداشت شد و همین مسئله بیشتر به جایگاه سردار ضربه زد. اما برگزاری مراسم دکتر سلام با هزینه یکی از نهادهای خاص و تعریف و تمجید بی اندازه از سردار قالیباف در این مراسم باعث شد بار دیگر نگاهها به قالیباف معطوف شود. در این برنامه به نقش سردار در موشکی شدن ایران اشاره شد و با وجود نقدهای تند و گزنده به دختر فلان وزیر و پسر فلان نماینده، اما هیچ اشارهای به عیسی شریفی قائم مقام آقای شهردار نشد.
به نظر میرسد گفتمان نو اصولگرایی قالیباف و یاران فراوانش در شهرداری همچنان در بازار اصولگرایی طرفدار داشته باشد و قالیباف برای آینده سیاسی خود برنامههای زیادی داشته باشد. قالیباف که در چهل و چهار سالگی و پنجاه و دوسالگی به رویای شهردار شدن دست نیافته بود حالا برای شصت سالگی خود برنامهریزی میکند.
لاریجانی، تداوم اعتدال
رئیس مجلس هشتم و نهم و دهم حالا در شهر شهر ایران طرفدار دارد. با این حال با هوشمندی خاصی از تشکیل یک حزب فراگیر اجتناب کرده است تا تشکیلاتی فرد محور به رهبری خود را حفظ کند. لاریجانی در شهرهای مختلف ایران با نمایندگان ادوار مختلف ارتباط نزدیکی برقرار کرده است و این ارتباط میتواند کاتالیزور مناسبی برای حضور او در عرصه انتخابات باشد. ضمن اینکه در سالهای دولت روحانی نیز صندلی خود را بین دو جریان تندروی اصولگرا به رهبری جبهه پایداری و اصولگرای میانه رو به رهبری حسن روحانی قرار داده است و امتیازات زیادی از هر دو جریان گرفته است.
جبهه پایداری: به سوی سقوط
جریان تندروی اصولگرا به رهبری مصباح یزدی از ابتدای دهه نود تحت تشکیلاتی به نام جبهه پایداری کار سیاسی را به صورت حزبی آغاز کرد. این جریان در انتخابات اخیر هرچند ابراهیم رئیسی را به میرسلیم و قالیباف ترجیح میداد اما پرویز فتاح و سعید جلیلی را به هر دوی این افراد اولاتر می دانست. از سویی دیگر طرز فکر متعصبانه این گرایش سیاسی منتقد ائتلافهای بدون چارچوب جریان اصولگرایی است. این جریان به برخی رفتارهای اصولگرایان مثل دیدار تتلو با رئیسی نقد جدی داشت و حتی وحید جلیلی در تحلیلی که از انتخابات ارائه داد گفته بود پیروزیهای دوپینگی اصولگرایان آنان را مفنگی کرده است و خواستار تجدید نظر در رفتارهای این جریان شده بود.
بازگشت محمود
در کنار جریانهای سیاسی گفته شده، به نظر میرسد جریان یاران احمدینژاد همچنان قصد نقش آفرینی در عرصه سیاسی کشور را دارند. این جریان در همه سالهای گذشته نشان داده بیشتر از سایر گرایشهای اصولگرایی توانایی ارتباط با عامه مردم را دارد. احمدینژاد و یارانش بعد از انتخابات برخی رفتارهای اصلاحطلبان را تکرار کردند. زندانی شدن رضا شهابی را محکوم کردند و در رسانههای خود برای علیرضا رجایی ابراز تاسف کردند.
جنبش عدالتخواه دانشجویی نیز که بازوی دانشجویی این جریان است به مرود فعالیتهای خود را گسترش داده و تکلیف خود را از سایر گروههای اصولگرا جدا کرده است.
انتخاب محمود احمدینژاد به عنوان عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، این امید را بین یاران او افزایش داده است که مشکل وی برای حضور در انتخابات آینده ریاست جمهوری برطرف شده است. احمدینژاد گرچه طرفداران متعصبی در میان جریان اصولگرایی دارد که کسی را جز او برای رهبری این جریان برنمیتابند، مخالفان بزرگی هم در جریان اصولگرا دارد که او را مقصر به محاق رفتن همفکران احمدینژاد از عرصه سیاسی ایران میدانند.
- 13
- 1