یک ماهی می شود که سعید جلیلی دیگر فقط توصیه به تشکیل دولت در سایه نمی کند و خود آستینش را بالا زده تا وارد گود شود و دفترش مقری شده است برای تعیین وزرای دولت سایه.
اما سهم دیگر اصولگرایان در این دولت سایه جلیلی چقدر است؟ آیا قرار است این بار اصولگرایان زیر چتر جلیلی جمع شوند؟!
محمد حسینی وزیر ارشاد احمدی نژاد و عضو شورای مرکزی جمنا می گوید جلیلی از سال ۹۲ به دنبال چنین سازوکاری بوده است، او در عین اینکه از تشکیل دولت در سایه تمام قد حمایت می کند اما این را هم می گوید که این موضوع در جمنا مطرح نشده است؛
آنچه در ادامه ی خوانید مشروح این گفت و گو است:
****
بعد از پایان انتخابات بحث تشکیل دولت در سایه از سوی برخی چهره های سیاسی مطرح شد، چقدر بستر و فضای سیاسی کشور از نظر حزبی و تشکیلاتی مهياى تشکیل چنین دولتی است؟
تعداد احزاب به ثبت رسیده در وزارت کشور کم نیست ولی در کشور کمبود دو حزب فراگیر رسمی و رقیب که در بردارنده عناصر توانمند و صاحب نظر در حوزه هاى مختلف باشند کاملا احساس می شود. در غالب کشورهایی که بر پایه دموکراسی و رای مردم اداره می شوند دو حزب قدرتمند اصلی و احیانا چند حزب فرعی در کنار آنها صحنه سیاسی کشور را مدیریت می کنند. مثلا در آمریکا حزب دموکرات و جمهوریخواه صحنه گردان اصلی انتخابات و رویدادهای مهم سیاسی هستند و همیشه یکی در قدرت و دیگری دولت سایه محسوب می شود.
درحال حاضر هیچ تشکل سیاسی و حزبی در ایران به تنهایی قادر به تشکیل دولت سایه تمام عیار و جامع نیست اما طرح موضوع می تواند کمک کند که جریانات سیاسی به تدریج خود را برای انجام این مسوولیت که از وظایف مهم احزاب است مهیا نمایند. یعنی همواره رخدادهای کشور را رصد کنند و با بهره گیری از نخبگان سیاسی و نیروهای متخصص به اظهار نظر کارشناسی پیرامون مباحث مختلف بپردازند، نه اینکه فعالیت گروهها و احزاب سیاسی به دوره تبلیغات انتخابات محدود شود و در مواقع دیگر تنها به اظهار نظرهای کلی اکتفا کنند!به نظرم طرح موضوع دولت سایه می تواند تلنگری به تشکلها باشد که متوجه ضعفها و کمبودهای خود بشوند و درصدد تقویت خودبرآیند.
مطرح شدن آن از سوی برخی چهره ها که منتقدان دولت بوده اند شائبه سیاسی بودن این حرکت را ایجاد کرده است، نگاه شما به این قسم اقدامات طیف منتقد دولت چیست؟
اتفاقا اگر این وظیفه را منتقدان دولت مستقر انجام دهند نتیجه بهتری حاصل خواهد شد. با تضارب آرا و انديشه ها، ابعاد قضایا و نقاط قوت و ضعف آنها بهتر مشخص می شود و مردم نیز به ارزیابی واقع بینانه تری دست پیدا خواهند کرد. البته شکل گیری مراکزی که اعضای آن با دولت مستقر در یک طیف فکری قرار دارند هم مشکلی ندارد و آن هم می تواند به تقویت دولت و رفع نقاط ضعف و تصحیح امور منجر شود. مثلا در حال حاضر کارگزاران و اصلاح طلبان نسبت به دولت فعلی می توانند این نقش را ایفا کنند ولی کمتر اتفاق می افتد که چنین نظراتی در جامعه از سوی این طیف ها منعکس شود چون تصور می کنند بيان اشكالات دولت همسو مورد استفاده جبهه رقیب قرار می گیرد.
یک قسم سوم هم می توان در نظرگرفت که افرادی با گرایشهای مختلف سیاسی در محافل و نشست هايى ديدگاه های کارشناسی خود را مطرح کنند مثل مجمع ادوار وزرا که اخیرا کار خود را شروع کرده و اگر دولتمردان به نظرات این جمع که در همه حوزه ها از سوی افراد باتجربه و خبره بیان می شود اهمیت دهند قطعا به نفع کشور و مردم خواهد بود.
چقدر احزاب ما با شرایط فعلی قدرت ایجاد یک دولت در سایه را دارند؟
همانطور که اشاره شد احزاب فعلی هريك به تنهايي توان انجام یک کار جامع و همه جانبه را ندارند ولی هركدام می توانند به سهم خود در این خصوص تلاش کنند و بخشی از این پازل را پر کنند. برای نمونه تشکلهای سیاسی که در بردارنده يك قشرخاص هستند حداقل در تخصص وحوزه خودشان می توانند به تبیین دیدگاه ها، ارائه راهکارها و نقد برنامه هابپردازند. مثلا تشکل مهندسان،پزشکان،فرهنگیان، دانشگاهیان، ورزشکاران هرکدام می توانند گوشه ای از کار را عهده دار شوند. در هر حال ضعف فعلی نباید مانع اقدام و یا شروع این مهم گردد.
خیلی از احزاب مدعی تشکیل دولت در سایه هستند اما به نظر می رسد بیشتر جنبه نقادی موضوع را مد نظر دارند تا نظارتی و آن مفهوم و معنای اصلی دولت سایه. آیا تعریف دولت سایه تغییر کرده یا اساسا احزاب راه را اشتباه رفتند؟
دولتها باید از چنین اقداماتی استقبال کنند بجای اینکه دائم شاهد مناقشات بی حاصل و منازعات سیاسی و تخطئه و تخریب یکدیگر باشیم،بپذيريم که در شئون مختلف کشور از جمله برنامه ها اقدامات و مواضع دولتمردان،جمعی کارشناسانه نظر دهند و به صرف بیان تبعات منفی و اشکالات اکتفا نکنند بلکه راهکار عملیاتی خود را هم مطرح کنند؛ در نهایت این شیوه با مصالح ملی سازگارتر خواهد بود تا اینکه به کلی گویی و اتهام زنی علیه یکدیگر بپردازند.
مثلا در مباحث اقتصادی، منتقدان راهکارهای برون رفت از رکود، ایجاد اشتغال و رونق اقتصادی را مطرح کنند و دولت هم با سعه صدر شنوای نظرات باشد و بداند که با نادیده گرفتن دیدگاههای منتقدان و یا تحقیر و تمسخر آنها نمی توان در کشور وفاق ایجاد کرد و تنش ها و اصطکاک ها را به همکاری مبدل ساخت.
مدتی است سعید جلیلی تحت عنوان «سایه تمدن اسلامی برای تایید، تکمیل و تصحیح برنامه های دولت دوازدهم» (دولت سایه) جلساتی برای بررسی عملکرد دولت دوازدهم برگزار می کند چقدر این موضوع می تواند همان دولت سایه که شما تعریف آن را ارائه کردید، باشد؟
ظاهرا ایشان از سال ۹۲ کارگروههایی در موضوعات مختلف با حضور نیروهای با تجربه و صاحب نظر تشکیل داده که به طور منظم و دقیق مباحث و مسائل کشور را رصد و ارزیابی می کنند، ایشان در مصاحبهها و سخنرانی ها بخشی از آن نقطه نظرات را منعکس می نماید. این اقدام را باید به فال نیک گرفت و دیگر گروه ها و تشکلها هم بجای ارائه نظرات سطحی و معمولی به بررسی موشکافانه قضایا بپردازند و با ژرفنگری بتوانند راهکاری اساسی برای برون رفت از مشکلات و چالشها ارائه دهند.
برگزاری این جلسات حتی از سوی برخی اصولگرایان هم نقد شده و آن را حرکتی شخصی به دور از تصمیمات تشکیلاتی در جریان اصولگرا می دانند، فکر نمی کنید این قسم اقدامات تک روانه از سوی برخی چهره های اصولگرا، کلیت جریان اصولگرا را زیر سوال ببرد؟
ایشان هم ادعا نکرده است که به نمایندگى از همه اصولگرایان به چنین اقدامی دست زده است بلکه به عنوان یک شخصیت موثر درجریانات کشور این حركت را آغاز کرده تا به اندازه وسع و توان منشا اثر باشد. اصولا هماهنگ کردن و همراه ساختن همه افراد و احزاب کار آسانی نیست لذا اگر یک طیف یا فرد ضرورت یک اقدام را تشخیص داد لزومی ندارد که معطل بماند. قطعا اگر این حرکت ثمر بخش باشد دیگران هم به تقویت و فراگیر شدن ان کمک خواهند کرد.
کار خوب وارزشمند را هر فردی که آغاز كند و با نیت خیر و به منظور اصلاح امور باشد دیگران هم باید استقبال کنند نه اینکه با تنگ نظری مانع یک اقدام درست شوند و یا چون خودشان آغازگر و مشارکت کننده نبوده اند به نفى وتخطئه آن بپردازند. اگر برخی افراد از نظر دیدگاهها و سلایق متفاوت هستند خودشان می توانند با جمع دیگری این وظیفه را انجام دهند و این طور نیست که عرصه برآنها تنگ شده باشد. چه بسا بعد از مدتی بتوانند درکنار هم فعالیتها را با انسجام بیشتری دنبال کنند.
آیا رایزنی با جمنا برای حضور در جلسات اقای جلیلی یا اساسا محور شدن برای تشکیل دولت در سایه شده است؟
من چیزی نشنیدم و در جلسات هیئت رئیسه و شورای مرکزی جبهه مردمی هم بحثی در این باره مطرح نشده است. همانطور که گفتم این اقدام از سوی دکتر جلیلی به نحوی از سال ها قبل آغاز شده و بعد از انتخابات عنوان دولت سایه را به خود گرفته است.
آقای رئیسی و قالیباف در بیانیه های بعد از انتخابات بر پیگیری مطالبات مردم خصوصا آن طیف از حامیانش را مطرح کردند، این مطالبه گری در قالب دولت در سایه قابلیت تحقق دارد یا فضای سیاسی کشور ما نوع دیگری از مطالبه گری را اقتضا می کند؟
انتظار همین است که عناصر شاخص سیاسی تلاش خود را به دوران انتخابات محدود نکنند و بعد از انتخابات هم فعالانه در صحنه حضور داشته باشند و به اصطلاح به حالت کما نروند بلکه در فرصت و مجال بیشتری و بدور از هیجانات و احساسات دوران تبلیغات به تبیین دیدگاه های و نقطه نظرات خود بپردازند و مطالبات اساسی مردم به ویژه طبقات متوسط و محروم جامعه را باز گو کنند چون بدون تردید سخن انان بازتاب و تاثیر بیشتری خواهد داشت و همگان را به این باور خواهند رساند که شعارهای و برنامههای انتخاباتی صرفا ادعا و به منظور تاثیرگذاری بر افکار عمومی در یک مقطع خاص نبوده است بلکه از یک پشتوانه پژوهشی برخوردار است و دولت مستقر نیز می تواند از آن برنامه ها و طرح ها بهره بگیرد.
دراینکه این مطالبات در قالب دولت سایه یا غیر آن مطرح شود تفاوت چندانی ندارد مهم این است که از نظرات فردی فراتر رود و مبتنی بر کار کارشناسی و بررسی همه جانبه امور صورت گیرد.
البته جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی می کوشد تا از توان و تجربه همه شخصیتها و احزاب موثر بهره بگيرد و در آینده با تاثیرگذاری و نقش آفرینی بیشتر در امور گوناگون از جمله در بحث دولت سایه ورود پیدا کند.
فائزه عباسی
- 19
- 6