همهچیز با سعید جلیلی اصولگرا شروع شد؛ اما حالا اصلاحطلبان پی آن را گرفتهاند. «دولت در سایه». برای نخستین بار در میان اصلاحطلبان محسن میردامادی از لزوم داشتن «دولت در سایه» گفت. اصلاحطلبان بارها گفتهاند که حمایتشان از روحانی به معنی دادن چک سفیدامضا به او نیست.
از حمایت انتقادی سخن گفتهاند؛ اگرچه در دولت نخست روحانی وجه حمایتی بر وجه انتقادی غلبه داشت؛ اما بعد از چینش کابینه دوم روحانی و برخی نارضایتیها به نظر میرسد که اصلاحطلبان هم به الزام توجه به وجه دوم رسیدهاند و احتمالا طرح «دولت در سایه» از سوی محسن میردامادی بدیلی برای همین است.
تعریف میردامادی از دولت در سایه هم در مقایسه با تعریف سعید جلیلی اصالت بیشتری دارد. آنجا که پای حزب را به میان میکشد و از لزوم رصد حزبی سخن میگوید، نه فرد؛ درحالیکه ایدهای که جلیلی حامل آن است، جنبه فردی و شخصی دارد. آنچه این روزها سعید جلیلی دنبال میکند، به نوعی رصد دولت است تا دولت در سایه. تاجاییکه خود اصولگرایان هم اذعان کردهاند او در این مسیر تنهاست و پروژهای است که شخصا دنبال میکند.
درک سعید جلیلی از دولت در سایه در این حد است که او حتی برای رصد دولت همسو هم عنوان «دولت در سایه» را به کار میبرد. تاجاییکه گفته بود: «حتی اگر کاندیدای همسو با ما هم در انتخابات رأی میآورد، باز هم باید «دولت سایه» تشکیل میشد». درواقع جلیلی مفهوم دولت در سایه را کاملا قلب کرده است.
محسن میردامادی در توضیح خود از دولت در سایه که روز شنبه در اختیار «شرق» قرار داده بود، نوشته بود: «با تشکیل کابینه سایه حزب اپوزیسیون سازوکار مناسبی برای نظارت کارآمدتر بر دولت مستقر نیز در اختیار دارد. افکار عمومی و رسانهها میدانند که نظر حزب مخالف را در هر موضوع از چه کسی و چگونه جویا شوند.
این فرایند به سازوکار پرسشگری و پاسخگویی و شفافیت تصمیمسازی و تصمیمگیریها کمک خواهد کرد. درحالحاضر نظام حزبی در کشور ما فاقد چنین قابلیتهایی است و عملا ارتباط حقوقی و ساختاری احزاب با پارلمان و کابینه تعریف نشده است. در نتیجه هنگامی که رئیسجمهوری جدید انتخاب میشود، ترکیب کابینه او پیشبینیپذیر نیست؛ حتی درباره رئیسجمهوری که مجددا انتخاب میشود و قصد دارد برخی از وزرای خود را تغییر دهد، همین ابهام و پیشبینیناپذیربودن بر جای خواهد بود.
اغلب رئیس دولت، باید با چراغ به دنبال جایگزین بگردد. در مواردی نتیجه این نحو گزینش وزرا، تندادن به افرادی کمتر شناختهشده و حداقلی است؛ اتفاقی که در معرفی کابینه فعلی نیز در مواردی مشاهده شد. میردامادی نوشته بود: «اصلاحطلبان در دو انتخابات گذشته ریاستجمهوری در شرایطی قرار داشتند که به صورت اجتنابناپذیر باید با صدای واحد از نامزد مشخصی حمایت میکردند و خوشبختانه عقلانی و مؤثر عمل شد.
در چنان موقعیتی، برای چانهزنی و قول و قرار درباره اعضای کابینه فضا و امکانی وجود نداشت و عملا انتخاب و گزینش همکاران رئیسجمهور به خود ایشان سپرده شد؛ اما احزاب سیاسی نباید در این شرایط توقف کنند؛ بلکه لازم است برای تغییر و اصلاح تدریجی آن تلاش کنند. درصورتیکه احزاب از هماکنون برای تشکیل کابینه سایه اقدام کنند، میتوانند روی ترکیب کابینه پس از انتخابات ریاستجمهوری آینده تأثیرگذار شوند... .
میتوان در انتخابات ریاستجمهوری آینده نیز اصلاحطلبان در انتخابات به صورت یکپارچه، با صدایی واحد و در قالبی جبههای حضور یابند. جبهه یادشده در صورت تدارک قبلی احزاب عضو، میتواند با استفاده از قابلیت و پتانسیل آنها قبل از انتخابات درباره اعضای کابینه یا عناصر اصلی آن و احتمالا برخی سیاستهای کلان دولت، با نامزد مورد حمایت خود توافق کند.
چنین توافقی چارچوب همکاری مستمر بین احزاب حامی دولت و رئیس دولت را در دورهای چهارساله فراهم میکند که به طریق اولی ترکیب نمایندگان مجلس را هم در بر خواهد گرفت و فعالیتهای حزبی و تحزب در کشور را به نحو محسوسی ارتقا خواهد داد».
- 17
- 5