در همه برهههای زمانی فضای سیاسی دائما نیازمند کادرسازی و تربیت نیروهای کارآمد برای آینده کشور بوده است. اما در طول دهه اخیر عدم توجه به این موضوع تبدیل به دغدغه فعالان سیاسی شدهاست. زیرا به عقیده آنها کادرسازی لازم برای نیروهای سیاسی، مدیریتی کشور انجام نشده و این مسئله در میان مدت مشکل ساز خواهدشد. اما از آنجا که به طور معمول مسئله آموزش نیروهای سیاسی در درون احزاب انجام میشود و خلا این رخداد هم اخیرا دغدغه آمیز شده است، یکی از احزاب به تاسیس مدارسی برای تربیت و کادرسازی نیروهای موردنظر خود پرداخته است.
اما تمام ماجرا این نیست و هرچند این یک اقدام مفید و کاربردی به شمار میآید اما از ابعاد مختلفی برخوردار است. با انتشار این خبر که حزب موتلفه با تاسیس مدرسهای به نام مدرسه شهدای موتلفه به کادرسازی برای تربیت نیروهای مورد نظر خود پرداخته است، سیل واکنشهای زیادی نسبت به این مسئله به وجود آمد. برخی فعالان سیاسی با دلایلی تحت عنوان تجربیات مشابه درخصوص تاسیس این قبیل مدارس ، دراین باره اظهار نگرانی کردند.
البته این نگرانیها بیراه هم نبود. زیرا در برهههای مختلفی مدارس زیادی تحت عنوان مدارس سیاسی تاسیس شدند که ازمهم ترین آنها مدرسه علوی، مفید،حقانی و در سطوح بالاتر دانشگاه امام صادق(ع) است و در این مقاطع افرادی که این مکان های آموزشی را تاسیس میکردند به ترویج تفکرات حزبی خود و کادرسازی و آموزشهای لازم برای تربیت نیروهای مورد نظر خود پرداختند. اما درمیان تجربه همه این مدارس و موسسهها مثبت و نبود و مدرسه حقانی هم یکی از این موارد بود. این مدرسه که با وجود تربیت نیروهای کارآمد گام بزرگی در راستای کادرسازی برداشته بود اما در نقطه مقابل برخی از فارغالتحصیلانش بنا به دلایل مختلف جذب نیروهای رادیکالی شدند.
اما مدرسه حقانی تنها نمونه در این زمینه نبود زیرا این مدرسه به دلیل اختلافاتی که میان اعضای موسس آن ایجاد شد توجه بیشتری را به خود جلب کرد. درواقع مدرسه حقانی که با هدف تحول در نظام آموزشی حوزه و کادر سازی برای فعالیتهای آینده آن تاسیس شد پس از مدتی با انشعاب و اختلاف میان برخی افرادی که در آن تدریس میکردند، روبه رو شد. بهطوری که آیت الله مصباح یزدی با تاسیس موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) از آنها جدا شد. آما همین تفاوت دیدگاهی میان مصباح یزدی با امثال شهید بهشتی موجب شد خروجیهای مدرسه حقانی از دو تفکر جدا و متفاوت باشند.
هدف تاسیس مدرسه تربیت نیروهای انقلابی
در توضیحات و بررسی های بیشتر این مسئله حمیدرضا ترقی از اعضای حزب موتلفه اسلامی به «ابتکار» گفت:« حزب موتلفه قبل از انقلاب یکی از کارهایی که انجام داده بود ایجاد مدارس غیرانتفاعی بود. که یکی از آنها شهدای موتلفه است که در قالب یک موسسه فرهنگی کار را دنبال میکند. این نوع مدارس قبل از انقلاب توسط نیروهای انقلابی و متدین به علت اینکه در مدارس دیگر امکان آموزش به نیروهای انقلابی وجود نداشت، تاسیس و اداره میشدند و عناصر انقلابی از درون همین مدارس بیرون آمدند. » وی دررابطه با هدف تاسیس این مدارس افزود:« هدف از تاسیس این مدارس دخترانه و پسرانه این بود که به نوعی فرزندان اعضای حزب موتلفه پوشش و آموزش دادهشوند و به لحاظ معنوی و اعتقادی به آنها بیشتر رسیدگی شود.
اما رابطه تشکیلاتی حزب با این مدارس چون تعریف شده نبود کمی به سمت استقلال رفت اما در نهایت حزب از محصول این مدارس استفاده میکند و از آنها عضوگیری به عمل میآید. درواقع نیروهای جوان فعلی حزب موتلفه آموزش دیده همین مدارس هستند. ولی اگراین مدارس بخواهند در جهت کادر سازی برای نیروهای انقلابی و حزب موتلفه به روند آموزشی ادامه دهند، طبیعتا باید در مقاطع دیگر هم امکان آموزش وجود داشته باشد. »
مدارس سیاسی آسیب آفرین هستند
اما در خصوص این موضوع نظرات بسیار متفاوت است. البته که اکثر فعالان سیاسی معتقد هستند این موضوع در خصوص توجه به دغدغه کادرسازی و توجه بیشتر به احزاب اقدام مثبتی است . اما همواره نگرانی هایی هم درمورد آن وجود دارد . به عنوان مثال محمد کیانوش راد فعال اصلاحطلب ضمن تائید این گونه اقدامات، به آن انتقاداتی هم داشته است. او در انتقادهای خود گفته است:« در صورتی می توان از این اقدام حمایت کرد که این فرصت برابر برای تمامی جریانهای سیاسی وجود داشته باشد.
زیرا واقعیت آن است که تربیت نیروی سیاسی که بتوان مدیریت کشور را به آنها سپرد بسیار ضروری و لازم است که باید به صورت مداوم و پیوسته از سوی جریانهای سیاسی صورت بگیرد.ولی این فرصت باید در اختیار همه قرار داشته باشد و در اختیار همه جریانها قرار گیرد. اما متاسفانه ما شاهد آن هستیم که در کشور نه تنها جریان رقیب اصولگرایان بلکه حتی جریانهای مذهبی اهل سنت نمیتوانند یک مسجد در تهران و بسیاری از شهرها داشته باشند و این می تواند مشکلات بسیاری را در آینده ایجاد کند.» اما برخی فعالان سیاسی دیگری هم بودند که با نفس کار تاسیس مدرسه توسط احزاب یا زیر نظر احزاب مخالف بودند. داریوش قنبری نماینده پیشین مجلس یکی از افرادی است که این مقوله را منفی تلقی میکند .
او در گفتوگو با «ابتکار» در این خصوص گفت:«در سیستم آموزشی ما نمیتوان مدارسی تحت عنوان مدارس سیاسی داشته باشیم. درواقع کار آموزش سیاسی وظیفه احزاب است به همین خاطر گفته میشود احزاب یک باشگاه سیاسی هستند و یکی از کارهایی که انجام میدهند کادرسازی است و از طریق آموزش های خاصی که به اعضا میدهد، میتواند این خلا را برطرف کند. اما اینکه در سیستم آموزش و پرورش مدرسهای تحت عنوان مدرسه سیاسی باشد و به افراد آموزش سیاسی بدهد کاردرستی نیست و در کل به نوعی مداخله احزاب در سیستم آموزشی محسوب میشود.» وی افزود:
« درواقع اگر به این شکل پیش برویم که احزاب مدارس سیاسی تاسیس کنند و بخواهند کار سیاسی را به این طریق ادامه دهند، آموزش هایی که ارائه میدهند تحت تاثیر رنگ و لعاب تفکر حزبی آنها قرار میگیرد و آموزشها استاندارد نخواهند بود. درکل آموزش با نگاه سیاسی در حوزه آموزش و پرورش و آموزش عالی کار درستی نیست و مشکل آفرین است. احزاب میتوانند آموزشهای سیاسی خود را داشته باشند و ایرادی ندارد اگر کلاسهای آموزشی سیاسی برگزار کنند.»
مدرسه موتلفه دچار آسیبهای حقانی نمیشود
با این تفاسیر این موضوع تبدیل به یک چالش در فضای سیاسی شده است و میتوان گفت عکس العملها نسبت به این مسئله بسیار متفاوت است. چراکه تا کنون این امکان برای هیچ کدام از احزاب دیگر وجود نداشته است و مدارسی هم که در گذشته تاسیس شدهاند مانند مدارس حقانی با خروجی های یکسان مواجه نبودهاند. پس نگرانی ها در خصوص این مورد هم چنان وجود دارد. اما حمیدرضا ترقی در توضیحات تکمیلی خود درخصوص مدرسه شهدای موتلفه و گمانه زنیهایی که در خصوص تشابه خروجیهای آن به مدرسه حقانی مطرح میشود به «ابتکار» گفت:« آموزش هایی که در مدارس داده میشود با آموزشهایی که در حوزه داده میشود متفاوت است. در مدارس آموزش دروس علمی قالب بر آموزههای تربیتی و دینی است.
یعنی این طور نیست که آموزشهای دینی بیشتراز آموزشهای علمی باشد. اما در حوزه شرایط متفاوت است. به طوری که آموزشها و مدیریتی که در حوزه در خصوص مسائل دینی وجود دارد غالب آموزش ها را تشکیل میدهد و استقلال بیشتری در این خصوص دارند.» وی افزود:«مدرسه حقانی میزان عناصر خوبی که برای مناصب کشور تربیت کرده بسیار بالا بوده است. البته خروجی نیروهای تندرو در تمام مدارس و جریانها وجود دارد و فقط مختص به مدرسه حقانی نیست. درواقع من فکر میکنم چون مقاطع تحصیلی مدرسه موتلفه ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان است به چنین وضعی دچار نمیشود و فقط هدف از آن جبران کاستیهایی است که در خصوص آموزههای دینی در مدارس دیگر وجود دارد.» او افزود:
« فرزندان افراد شاخص سیاسی هم مانند فرزند آقای حجاریان، یا پسر آقای شریعتمداری وحتی فرزند خودم در این مدارس آموزش دیدهاند.» اما غلامرضا ظریفیان فعال سیاسی اصلاحطلب نظری متفاوت با حمیدرضا ترقی در این مورد داشته ودراین باره بیان کرده است:
« باید به نکاتی هم در این زمینه توجه داشته باشیم. ما مدارس مختلفی در این زمینه داشتیم و مدرسه حقانی هم از این دست مدارس بود و در این مدرسه هرچند نیروهای خوبی تربیت شد اما در نقطه مقابل ما شاهد این بودیم که این افراد دیدگاههای متفاوتی داشتند و موسسان این مدرسه دچار اختلافات دیدگاهی عمیقی شدند که نتیجه آن تربیت برخی نیروهای رادیکالی بود که ما طی این سالها شاهد فعالیتشان بودیم.مدرسه حقانی هرچند از یک انضباط و دیسپلین خاصی تبعیت میکرد و توانست نیروهای مفیدی تربیت کند اما به دلیل اینکه برخی در این مدارس دیدگاههای خاصی را آموزش میدادند باعث شدند برخی از فارغالتحصیلان آنجا افراد تندرو و رادیکالی باشند.»
لزوم عادی سازی و تقویت کار احزاب
اما یکی دیگر از مشکلاتی که پس از خبرساز شدن موضوع مدرسه شهدای موتلفه مطرح شد این بود که مواد درسی که در این مدارس تدریس میشود نباید به طور کلی با مدارس عادی متفاوت باشد. درواقع باید با روند مدارس عادی و پیش بروند و نباید موضوعات درسی که در مدارس سیاسی تدریس میشود تفاوت آنچنانی با دیگر مدارس داشته باشد. محمد صادق جوادی حصار تحلیلگر مسائل سیاسی یکی از افرادی بود که دراین باره اظهار نگرانی کرد. وی در گفتوگو با «ابتکار» گفت:« اینکه احزاب و جمعیت های سیاسی اجازه احداث مدرسه داشته باشند ایرادی ندارد اما این مدارس نباید از نظر آموزش هیچ تمایزی با مدارس دیگر داشته باشند. یعنی باید تحت استاندارهای ملی و آموزشهای عمومی مدیریت بشوند.
اما بحث بعدی غیرانتفاعی یا دولتی بودن این مدارس است. اگر این مدارس غیردولتی باشند نباید به گونهای تبعیض آمیز از رانت و امتیازهای ویژه برخوردار باشند. اما درکل این مدارس باید از نظر آموزش مانند مدارس عمومی عمل کند.» وی افزود:« بالاخره اینکه احزاب و جمعیت های سیاسی بتوانند آموزشگاههای دولتی یا غیردولتی داشته باشند در قانون اساسی ایرادی ندارد. حتی میتواند انگیزهای برای افزایش گرایش به تحزب و افزایش کار حزبی باشد. اگر این مدارس دولتی باشند هم نباید به طور کلی هیچ فرقی با مدارس دیگر داشته باشند. من معتقدم ما در جامعه سیاسی نیاز به عادی سازی و تقویت کار احزاب داریم. بدان معنا که نیاز است گرایش نسبت به فعالیت های اجتماعی و کار احزاب افزایش پیدا کند.»
در انتها میتوان گفت تاسیس مدارس سیاسی در عین این که کمک حال کادر سازی در کشور است و به رفع یکی از دغدغههای مهم کشور که تربیت و آموزش نیروهای سیاسی آینده است کمک میکند نیازمند بررسی و اصلاحات بیشتری است. ضمن اینکه این امکان برای همه جناح ها و احزاب نیاز است و باید برای رسیدگی به این موضوع هم اقداماتی انجام شود.
- 17
- 4