به گزارش خبرآنلاین، احمدی نژاد بعد از ریاست جمهوری دوره ای طولانی سکوت پیشه کرد اما یک سال قبل از انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم تحرکات انتخاباتی خود را آغاز کرد شهر به شهر رفت تا آنکه در نیمه سال ۹۵ با توصیه رهبرانقلاب مواجه شد که از ورود به عرصه انتخابات پرهیز کند. او به ظاهر پذیرفت اما با آغاز ثبت نام نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری، شناسنامه به دست راهی وزارت کشور شد و ثبت نام کرد، این اقدام برخلاف تصور احمدی نژاد شوکی را به عرصه سیاسی کشور وارد نکرد و هر دو جناح بی اعتنا به اتفاق رخ داده طبق برنامه قبلی راه خود را ادامه دادند، کما اینکه وقتی احمدی نژاد رد صلاحیت شد حلقه اطرافش خیلی تلاش کردند موج آرای باطله راه بیاندازند اما کل آرای باطله حدود یک میلیون رأی بود.
روش احمدی نژاد برای پیشبرد اهدافش «سیاست ورزی مبتنی بر شوک» است، بازی جدید او نیز بست نشینی یارانش در حرم حضرت عبدالعظیم است تا با استفاده از این روش سنتی شوک جدید به عرصه سیاسی کشور وارد و قوه قضائیه را وادار به مختومه کردن پرونده بقایی کند اما این روش نه تنها در حوزه اجتماعی اعتنایی را برنیانگیخت بلکه به سوژه طنز نیز بدل شد.
امروزحمید بقایی، علیاکبر جوانفکر و حبیبالله خراسانی در اطلاعیهای از رهبر انقلاب کمک خواستند. گویا خودشان فهمیدند چیزی از این نمایش عایدشان نشده است. ناصر ایمانی تحلیلگر مسائل سیاسی معتقد است: احمدی نژاد و یارانش می خواهند فرار به جلو کنند تا به اتهام های شان پاسخ ندهند. باید احمدی نژاد و حلقه اطراف او را تحمل کرد و به آنها خیلی توجه نیز نکرد و نپرداخت. این اتفاق آنها را مجبور می کند که سکوت کنند یا آنکه اقدامات تندتری انجام دهند. آن وقت اگر بخواهند اقدامات تندتری انجام دهند باید با آنها برخورد شود چون چاره دیگری نیست.
وقتی خبر بست نشینی یاران احمدی نژاد را در حرم عبدالعظیم حسنی شنیدید احساس شما چه بود؟
این کار آنها نوعی فرار به جلوی مذهبی با سوءاستفاده از احساسات مردم است. در واقع می خواهند به اتهام های خود پاسخ ندهند برای همین منظور اساسا قوه قضائیه و رئیس آن را زیر سئوال می برند. به عبارت بهتر هدف شان این است که موضوع را مبهم و تبدیل به جنگ با لاریجانی ها کنند تا ذهن مردم از توجه به اصل اتهام هایشان خارج شود و برداشت عمومی این باشد که «احمدی نژاد در روز یکشنبه سیاه آمد و علیه خاندان لاریجانی افشاگری کرد و حالا لاریجانی ها دارند از احمدی نژاد و یارانش انتقام بگیرند». در واقع موضوع را در حد انتقام گیری شخصی تنزل می دهند تا از خود رفع اتهام کنند.
این بست نشینی یاران احمدی نژاد چقدر نتیجه داد و تأثیرگذار بود؟
خیر، اگر دقت کرده باشید موج حمایت های مردمی پشت سر آنها راه نیفتاد، البته شاید چنین انتظاری هم نداشتند و فقط می خواستند افکار عمومی را مشوش کنند.
در همین مشوش کردن افکارعمومی نیز به توفیق رسیدند؟
خیر، موفق به این کار هم نشدند چون تیم آقای احمدی نژاد خیلی دارای پشتوانه جدی نیست که حتی بتوانند چنین کاری انجام دهند.
چرا آقای احمدی نژاد از اعتبار خود برای آقای بقایی هزینه می کند؟
موضوع فراتر از آقای بقایی و مشایی است. اینها یک حلقه دارند. اعضای حلقه این نحله فکری- سیاسی نیز همین چند نفرند یعنی آقای احمدی نژاد، بقایی، مشایی و جوانفکر هستند. آقای احمدی نژاد در زمان ریاست جمهوری اش اعلام کرد «کابینه خط قرمز من است». در واقع آقای احمدی نژاد برای خود یک خط قرمز دارد، طبعا چون امروز کابینه ای نیست خط قرمز، تیم و اطرافیان او می شود پس باید از آنها دفاع کند اگر آنها نباشند دیگر احمدی نژادی وجود ندارد.
یعنی اگر بقایی، مشایی و جوانفکر نباشند، احمدی نژاد هم نیست؟
بله آقای احمدی نژاد کسی را ندارد که این خط فکری را قبول داشته باشد و بخواهد این نگرش ایدئولوژیک را پیگیری کند بنابراین مجبور است از آنها دفاع کند.
یعنی حواریون احمدی نژاد در ۳-۴ نفر خلاصه شدند؟
بله، حواریون احمدی نژاد از لحاظ ایدئولوژیک و فکری همین چندنفرند و احمدی نژاد کس دیگری را ندارد که این خط مشی فکری را دنبال کند. البته آقای احمدی نژاد یکسری طرفدار دارد اما آنها به دلایل دیگری مثلا به علت ظاهر مردمفریبی آقای احمدی نژاد در دوران ریاست جمهوریاش یا شخصیت ساده و بی آلایشش از او حمایت می کنند که این حمایت ربطی به جریان فکری آقای احمدی نژاد ندارد.
آقای احمدی نژاد تا آنجا که بتواند می کوشد فضاسازی های ذهنی برای جامعه ایجاد کند. نظام را یک نظام ظالم نشان دهد چون عدل هر حکومتی به قوه قضائیه اش است. در واقع قوه قضائیه را نشانه گرفته که عدالت نظام را زیر سئوال ببرد. نظامی هم که عدالت در آن نباشد نظام ظالمی است. به عبارت بهتر، اساس حکومت را نشانه گرفتند و بحث شان نیز آقایان لاریجانی نیست. بلکه طرح این موضوع یک پوشش برای هدف شان است.
شما می گویید اقدامات احمدی نژاد و یارانش اثر اجتماعی ندارد، مقلا احمدی نژاد فکر می کند اگر زندان برود عده ای جلوی در زندان تحصن می کنند؟
برداشت آنها همین است. فکر می کنند پایگاه اجتماعی بسیار قوی دارند مثلا اگر آقای احمدی نژاد کاندیدای ریاست جمهوری شود رأی می آورد. این جریان مثل جریان اصلاح طلبان در سال های دوم خرداد هستند. آن جریان هم اساس نظام را قبول نداشت. این جریان فکری هم اساس نظام را قبول ندارد.
یعنی احمدی نژاد اساس نظام را قبول ندارد؟
این حرکت ها بیانگر همین است. اینکه کسی قوه قضائیه کشور را به طور کلی زیر سئوال ببرد. عدالت نظام را زیر سئوال برده یعنی اساس حاکمیت را به چالش کشیده است. در مصاحبه های مختلف قبلی ام نیز گفته ام که معتقدم اینها به لحاظ ایدئولوژیک می رسند به اینکه نظام سیاسی مبتنی بر ولایت فقیه اساسا مشروعیت ندارد.
که الان رسیدند؟
بله. الان اینها مظهر آن دیدگاه فکری هستند. البته آن دیدگاه فکری از قدیم وجود داشت جدید نیست. دیدگاهی که جایگاهی برای روحانیت در نظام قائل نیست، قاعدتا ولایت فقیه و اساس نظام سیاسی را نیز قبول ندارد.
به نظر شما باید با آقای احمدی نژاد چه کار کرد؟
تحمل. از این نوع افراد مثل آقای مهدی خزعلی در کشور هستند. آنها تا زمانی که نخواهند آسیب جدی به نظام بزنند باید را تحمل شان کرد، ضمن آنکه به آنها خیلی توجه نیز نکرد و نپرداخت. این اتفاق آنها را مجبور می کند که سکوت کنند یا اقدامات تندتری انجام دهند. آن وقت اگر بخواهند اقدامات تندتری انجام دهند باید با آنها برخورد شود چون چاره دیگری نیست.
احمدی نژاد شخصیتی است که سکوت کند چون تجربه نشان می دهد که مرحله به مرحله تندتر می شود؟
تا وقتی که فکر کند می تواند بر افکارعمومی تأثیرگذار باشد رفتارش تندتر می شود اما اگر ببیند بر افکارعمومی تأثیرگذار نیست یا تأثیر منفی دارد آن وقت مجبور به سکوت می شود.
به نظر شما احمدی نژاد آن عقلانیت را دارد که سکوت کند؟
اجبار است. وقتی ببیند نمی تواند تأثیرگذاری کند مجبور به کنارگیری می شود مثل خیلی از شخصیت هایی که در ۴۰ سال گذشته آرام آرام خودشان را از صحنه سیاسی کنار کشیدند چون دیدند نمی توانند پایگاهی داشته باشند و تأثیرگذار باشند.
- 17
- 5
اسماعیل مرتضایی
۱۳۹۶/۹/۳ - ۱۷:۲۴
Permalink