تجمعات اخیر در برخی شهرهای کشور ریشه اقتصادی دارد یا سیاسی؟ نگاه جریانهای سیاسی اعم از اصولگرا و اصلاحطلب نسبت به دغدغههای اقتصادی و معیشتی مردم چگونه بوده است؟ آیا ریشه گرانیهای اخیر تنها به سیاستهای اقتصادی دولت حسن روحانی مرتبط است و یا اینکه ریشه در سیاستگذاریهای اقتصادی در گذشته دارد؟ دولت حسن روحانی به چه میزان در تحقق مطالبات اقتصادی و معیشتی مردم موفق عمل کرده است؟ برای پاسخ به این سوالات با مهندس سیدمحمد غرضی کاندیدای ریاستجمهوری سال ۹۲ و وزیر سابق نفت و پست و تلگراف و تلفن در دولت پس از انقلاب اسلامی گفتوگو کردیم.
مهندس غرضی با تاکید بر اینکه ریشه اعتراضات اخیر مردم اقتصادی است و نه سیاسی، معتقد است:«در شرایط کنونی حامیان آقای روحانی بیشتر از بقیه مطالبهگری میکنند و این مساله نشان میدهد که آقای روحانی باید در تحقق مطالبات مردم تلاش جدیتری از خود نشان بدهد. در شرایط کنونی آقای روحانی روی مواضع مردم پافشاری میکند و تلاش میکند مطالبات مردم را محقق کند. با اینهمه، بدنه اجرایی دولت از آقای روحانی فاصله دارند و بهصورت جدا و مستقل عمل میکنند. در نتیجه بدنه اجرایی دولت از ستاد رهبری دولت جدا عمل میکند. به همین دلیل نیز آقای روحانی هرچه سریعتر باید این فاصله را از بین ببرد و بدنه اجرایی دولت را با سیاستهای کلی دولت همراه کند.» در ادامه، متن گفتوگوی آرمان با مهندس سیدمحمد غرضی را از نظر میگذرانید.
دیدگاه شما درباره اعتراضات مردم درباره گرانی و مشکلات معیشتی چیست؟ آیا این مشکلات به عملکرد دولت آقای روحانی مربوط میشود و یا اینکه ریشه در سیاستگذاریهای گذشته دارد؟
برای تحلیل و بررسی این موضوع در مرحله نخست باید آغاز و انجام انقلابهای موفق و یا ناموفق جهان را مورد بررسی قرار داد. برای مثال انقلاب الجزایر که بین سال های ۱۹۵۴ تا ۱۹۶۲ رخ داد و برای بیرونآمدن از زیر یوغ استعمار فرانسه و همچنین نیل به عدالت اجتماعی بود، در نهایت به نتیجه مطلوب نرسید و مسیر دیگری در پیش گرفت. از سوی دیگر انقلاب اکتبر روسیه نیز به سرنوشت مشابهی دچار شد و در نهایت فقر، استبداد و حاشیهنشینی انقلاب را در خود بلعید. با اینهمه، تنها کشور کوبا بود که تا حدودی موفق شد مواضع انقلابی خود را حفظ کند و به ایدئولوژی انقلابی خود پایبند باشد. این وضعیت تا حدود زیادی نیز برای ایران وجود داشته است.
رهبران سیاسی و مذهبی انقلاب ایران با رویکرد عدالتجویانه و حمایت از مستضعفین انقلاب کردند و این رویکرد را نیز ادامه دادند. دولتهای جمهوری اسلامی نیز هر کدام به شکلهای مختلف تلاش کردند در راستای عدالت اجتماعی و برابری فرصتها اقدام کنند که در برخی زمینهها موفق بودند و در برخی زمینهها خیر. آیتا... هاشمی از جمله اولین مسئولان در جمهوری اسلامی بود که توسعه همراه با عدالت اجتماعی را در دستور کار دولت خود قرار دادند. با این وجود، دولتهای بعدی موفق نشدند در زمینه عدالت اجتماعی رویکرد موفقی در پیش بگیرند و دستاوردهای زیادی در این زمینه نداشتند.
در شرایط کنونی نیز اعتراض مردم به وضعیت معیشتی یک مساله سیاسی نیست بلکه بهدلیل فشارهایی است که به مردم برای گذران زندگیشان وارد میشود. هنگامی که دولت قصد دارد در شرایطی که مردم در وضعیت نابسامان اقتصادی قرار دارند، قیمت بنزین را افزایش بدهد چنین واکنشی از مردم بعید نیست. نکته دیگر اینکه مشکلات معیشتی مردم بهصورت مستقیم به سیاستهای اقتصادی دولت آقای روحانی مربوط نمیشود بلکه ریشه در سیاستگذاری اقتصادی در گذشته دارد. در نتیجه نمیتوان تنها دولت آقای روحانی را در این زمینه مورد مواخذه و انتقاد قرار داد.
چرا دولتهای پس از انقلاب در زمینه عدالت اجتماعی عملکرد موفقی نداشتهاند؟ چه موانعی در این زمینه وجود داشته است؟
مردم همواره به مسئولان و کسانی که فرصت و موقعیت دارند، نگاه میکنند که آیا این ثروت، موقعیت و فرصت را از راههای «مشروع» و «حلال» به دست آوردهاند و یا از راههای «حرام». اگر این موقعیتها از راههای «حلال» بهدستآمده باشد، مردم به آن احترام میگذارند اما اگر از راههای «حرام» این اتفاق رخ داده باشد، زبان اعتراض مردم باز میشود. از دهه۶۰ تا به امروز عملکرد دولتها در کشور سبب افزایش فاصله بین قاعده جامعه و ستاد مدیریت جامعه ایجاد شده است.
این مساله نیز هیچ ارتباطی به اشخاص و گروههای سیاسی جامعه ندارد و یک قاعده کلی است. این در حالی است که اغلب مدیرانی که سر کار میآیند پس از مدتی جای اینکه منافع عامه مردم را در نظر بگیرند برای نزدیکان خود فرصت و موقعیت ایجاد میکنند و اغلب نزدیکان نیز پس از مدتی به «نان و نوایی» میرسند و «ره صدساله را یکشبه طی میکنند.»بدون شک افزایش نرخ دلار و ارز نتیجه عملکرد دولتهای پس از مشروطه تا به امروز بوده و همه دولتها در این زمینه نقش داشتهاند.
اعتراضات اخیر نیز به شکلهای مختلف به عملکرد سیاسی و اقتصادی دولت آقای روحانی بازمیگردد. آقای روحانی که با حمایت اصلاحطلبان روی کار آمده است، در انتخابات ریاستجمهوری بهصورت ملموس و مشهودی از شعارهای اصلاحطلبانه برای جذب آرای مردم استفاده کرده است. از سوی دیگر ایشان هنگامی که رئیسجمهور شدند برخی هزینههای ملی افزایش یافته که متناقض با شعارهای مطرحشده است و در نتیجه در چنین شرایطی باید منتظر عکسالعمل اجتماعی نیز بود و رفتار اعتراضی برخی مردم در روزهای اخیر چنین دلیلی دارد.
بنده با این مساله که مواضع مخالفان دولت آقای روحانی بحق و صحیح است و یا نه، کاری ندارم و بهنظرم نباید این مساله را با اتفاقات اخیر مرتبط دانست. آقای روحانی باید قبول کند که در دوران انتخابات به مردم وعدههایی داده است که در شرایط کنونی مردم انتظار دارند وعدههای ایشان تحقق پیدا کند. نمیتوان در دوران انتخابات به مردم وعده داد و پس از انتخابات رویکرد دیگری در پیش گرفت. دولت آقای روحانی بیشتر وقت خود را صرف پاسخگویی به مخالفان خود کرده و از وعدههایی که به مردم داده غافل شده است. این در حالی است که عمل به وعدههایی که به مردم داده شده باید در اولویت نخست دولت قرار داشته باشد و پاسخ به مخالفان در اولویتهای بعدی است.
البته رسانههای خارجی رنگ و بویی سیاسی به تجمعات اخیر دادهاند و به شکلهای مختلف «آتشبیار معرکه» شدهاند که رویکرد صحیحی نیست. اگر رسانههای داخلی کشور از توانایی و امکان پوشش این اخبار و همچنین پاسخگوکردن مسئولان در این زمینه برخوردار بودند، رسانههای خارجی نمیتوانستند اینچنین هیاهو و جنجال به راه بیندازند. به همین دلیل نیز رسانههای داخلی باید تلاش کنند نسبت به دغدغههای مردم رویکرد مطالبهمحور در راستای قانون کشور داشته باشند تا دست رسانههای خارجی از اینگونه اتفاقات کوتاه شود.
رسانههای خارجی تلاش میکنند به شکل غیرواقعی این تجمعات را سیاسی جلوه بدهند، در شرایطی که اغلب معترضان دارای دغدغههایی مانند اشتغال و گرانی هستند. آیا هیاهو و جنجال رسانههای خارجی سبب تحت تاثیر قرارگرفتن مطالبات مردم نخواهد شد؟
زمانی که آقای روحانی به ریاستجمهوری رسیدند بحث بر سر ارز با نرخ دو یا سههزار تومان بود. این در حالی است که نرخ ارز در شرایط کنونی با ۳۰درصد افزایش در حدود ۵هزار تومان است. به همین دلیل رسانهها در مقابل این وضعیت مسئولیت دارند و نمیتوانند نسبت به مسائلی به این مهمی بیتفاوت باشند. وضعیت در کشور ما به شکلی است که رسانههای گروهی در دولتهای اصلاحات و آقای روحانی و اصولگرایان در دولتهای آقای احمدینژاد ساکت و نسبت به سیاستگذاریهای اشتباه اقتصادی بیتفاوت بودند.
رسانههای گروهی با توجه به خطمشی سیاسی که دنبال میکنند نسبت به عملکرد دولتها قضاوت میکنند؛ در حالی که این رویکرد صحیح نیست بلکه باید نسبت به رضایت مردم و بهبود شرایط مردم دولتها را قضاوت کرد. اصولگرایان رأیی که مردم به آنها میدهند را برحسب وظیفه تفسیر میکنند و از سوی دیگر اصلاحطلبان عنوان میکنند رأیی که مردم به آنها میدهند «حق» است. در نتیجه نگاه دو جریان سیاسی نسبت به رأی و دغدغههای مردم متفاوت است. به عبارت دیگر نمیتوان مسئولیت همه نابسامانیهای کشور را به گردن یک نفر یا یک دولت انداخت و خو د را کنار کشید.
نهایت این مساله بازخواست از چند مسئول خواهد بود که هیچ دردی از مردم دوا نخواهد کرد. در شرایط کنونی دولت قصد داشت قیمت بنزین را بالا ببرد. بدون شک اگر این اتفاق رخ میداد شرایط برای مردم بسیار سخت میشد و میبایست انتظار هر نوع واکنشی را از مردم داشت. مردم باید احساس کنند تصمیماتی که برای مدیریت کشور گرفته میشود در مرحله اول به سود آنهاست و در کیفیت زندگی آنها تاثیر مثبت خواهد گذاشت. اگر غیراز این رخ بدهد، مردم نسبت به تصمیات اتخاذشده توسط مسئولان واکنش نشان خواهند داد.
نگاه جریانهای سیاسی اعم از اصولگرا و اصلاحطلب نسبت به دغدغههای معیشتی مردم چگونه بوده است؟ آیا جریانهای سیاسی موفق شدهاند فارغ از نگاههای سیاسی به بهبود وضعیت معیشتی مردم کمک جدی کنند؟ چه تفاوتی بین رویکرد اصلاحطلبان و اصولگرایان در توجه به دغدغههای معیشتی مردم وجود دارد؟
عملکرد اقتصادی اصولگرایان بدتر از اصلاحطلبان بوده است. اصولگرایان همواره با نگاهی بر اساس «تکلیف» به مشکلات اقتصادی نگاه کردهاند در حالی که نگاه اصلاحطلبان به مشکلات اقتصادی کشور نگاهی مبتنی بر مسائل اجتماعی و مدنی بوده است. به همین دلیل نیز اصلاحطلبان از پایگاه رأی بیشتری نسبت به اصولگرایان در بین مردم برخوردار هستند. اصولگرایان در طول حیات سیاسی خود هیچگاه به مساله تغییر نرخ ارز واکنش مناسب نشان ندادهاند. این در حالی است که اصلاحطلبان نسبت به مسائل اینچنینی دارای حساسیت بیشتری هستند.
در یک سال گذشته وضعیت سپردهگذاران برخی موسسات مالی بسیار نامناسب بود و این افراد با مشکلات بسیاری بزرگی مواجه بودند. کار حتی به جایی رسید که مالباختگان این موسسات دست به راهپیمایی و تحصن در مقابل قوه قضائیه زدند. با اینهمه، هنوز مشکلات برخی از این افراد که زندگی خود را باختهاند، حل نشده است. آقای روحانی در این زمینه تنها حرف زده است و هیچ عملی رخ نداده است.
در نتیجه بین حرف و عمل آقای روحانی فاصله افتاده است. به همین دلیل نیز بنده به اصلاحطلبان هشدار میدهم و توصیه میکنم که پایگاه اجتماعی خود را به خاطر مسائل سیاسی به مخاطره نیندازند. جریانهای سیاسی نباید اعتماد مردم را بازیچه بازیهای سیاسی کنند. بنده برای این مساله تاسف میخورم که یک ملت بزرگ امروز به نیروهای خیابانی موافق و مخالف تبدیل شدهاند.
ریشه اعتراضات اخیر برخی از مردم اقتصادی است یا سیاسی ؟
ریشه اعتراضات اخیر اقتصادی است. با اینهمه، این اعتراضات در مقاطعی که زمینه بروز سیاسی پیدا میکند، شکل سیاسی و امنیتی به خود میگیرد. مردم ایران نظام و انقلاب خود را دوست دارند و پای آن ایستادهاند. با این حال، نسبت به سیاستها و عملکردهای دولتها انتقاد دارند. نکته دیگر اینکه مشکلات اقتصادی در کشور ما دارای ریشههای ساختاری است و به همین دلیل نیز تا زمانی که مشکلات اقتصادی بهصورت ساختاری حل نشود، نمیتوان نسبت به حل مشکلات مهم آن امیدوار بود.
دولتهایی نیز که بر سر کار میآیند هر کدام بهدنبال اهداف کوتاهمدت و میانمدت برای اقناع افکار عمومی هستند و به همین دلیل رویکردهای بلندمدت را دنبال نمیکنند و یا از ورود به این رویکردها به شکلهای مختلف امتناع میکنند. در نتیجه مشکلات ساختاری از یک دولت به دولت بعدی منتقل میشود.
آیا شما از اینکه در سال ۹۶ از آقای روحانی حمایت کردید، پشیمان هستید؟ دیدگاه شما درباره کسانی که در این زمینه اظهار پشیمانی میکنند، چیست؟
بنده بهدلیل اینکه در مرحله اول کاندیدای ریاستجمهوری بودم بهصورت طبیعی از آقای روحانی حمایت نکردم. البته جز آقای روحانی من از کاندیداهای دیگر انتخابات نیز حمایت نکردم. دلیل این مساله نیز است که دیدگاههای بنده در مورد مدیریت کشور با پنج دولت قبلی در جمهوری اسلامی و همچنین با برنامههای کاندیداهایی که در انتخابات۹۶ حضور داشتند، متفاوت بود. با اینهمه، من ریاستجمهوری آقای روحانی را برای کشور مثبت ارزیابی میکنم و معتقدم رویکرد آقای روحانی از سال ۹۲ تاکنون برای کشور مثبت و سازنده بوده و جلو بسیاری از نابسامانیهای گذشته را گرفته است.
با این وجود، در شرایط کنونی مشاهده میکنم که جریان آقای روحانی در کشور به شکلهای مختلف دچار یأس و ناامیدی شده است. در شرایط کنونی حامیان آقای روحانی بیشتر از بقیه مطالبهگری میکنند و این مساله نشان میدهد که آقای روحانی باید در تحقق مطالبات مردم تلاش جدیتری از خود نشان بدهد. در شرایط کنونی آقای روحانی روی مواضع مردم پافشاری میکند و تلاش میکند مطالبات مردم را محقق کند. اما بدنه اجرایی دولت از آقای روحانی فاصله دارند و بهصورت جدا و مستقل عمل میکنند. در نتیجه بدنه اجرایی دولت از ستاد رهبری دولت جدا عمل میکند. به همین دلیل نیز آقای روحانی هرچه سریعتر باید این فاصله را از بین ببرد و بدنه اجرایی دولت را با سیاستهای کلی دولت همراه کند.
احسان انصاری
- 9
- 2