آيتالله هاشميرفسنجاني را به اين سادگيها نميتوان شناخت. در واقع بيش از نيم قرن نقشآفريني در تاريخ و سياست كشور را ساده نميتوان بررسي كرد. هاشمي، زندگي و مسووليتهايش را بايد بخش بخش خواند و جلو رفت. از آن زمان كه يار امام بود براي شكلگيري جمهوري اسلامي ميكوشيد. از سالهاي جنگ و بعد از جنگ.
از مديريت اولين دوره مجلس شوراي اسلامي تا رياستجمهوري يك كشور جنگزده. از سالهاي تشخيص مصلحت يا زمان رد صلاحيت. هاشمي را از لابهلاي خاطراتش و خاطرات همراهانش بايد شناخت. اكبر تركان يكي از اين همراهان كه در دولت سازندگي تصدي دو وزارتخانه دفاع و راه را به عهده داشته است؛ در گفتوگو با «اعتماد» از ويژگيهايي ميگويد كه هاشمي را از ديگر روساي جمهور ممتاز ميكند.
شما تجربه حضور در كابينه مرحوم هاشميرفسنجاني را داريد. به نظر شما اصليترين ويژگي ايشان به عنوان رييس دولت چه بود؟
اولين ويژگي قابل توجه در مديريت ايشان در دوران رياستجمهوري اين بود كه كار خود را بلد بود. يعني ميدانست كه رييسجمهور بايد چه كاري انجام دهد. انتظارات اصلي خود از هر وزارتخانهاي را نيز مشخص كرده بود. هم در زماني كه وزير دفاع بودم و هم در زماني كه وزير راه بودم، بطور منظم پيگير محورهايي بودند كه از من انتظار داشتند؛ فلذا خودش هم به ارقام، اعداد و اطلاعات آن حوزه مسلط بود. اين طور نبود كه در حد كليات رهنمودي را بفرمايند و عبور كنند.
آن انتظاراتي كه خيلي منظم پيگيري ميكردند چه بود؟
در مورد وزارت دفاع اصليترين انتظارشان امضا و اجراي قراردادهايي بود كه در آخرين روزهاي مسووليت خود در رياست مجلس با گورباچف در مورد آن تفاهم كردهبود. آيتالله هاشمي پيش از رياستجمهوري و در روزهاي آخر تصدي رياست مجلس سفري به اتحاد جماهير شوروي سابق داشته و توافقاتي با آقاي گورباچف در چارچوب قراردادهاي همكاري نظامي ايران و شوروي كه بعدها متلاشي و تبديل به روسيه شد، انجام داده بودند. وقتي كه ايشان رييسجمهور شدند اولين چيزي كه دنبال ميكردند تبديل تفاهمات به قرارداد و اجرايي شدن آن بود.
قرارداد خريد سلاح بود؟
در آن توافقات سه هواپيماي جديد براي نيروي هوايي ارتش خريديم. هواپيماي سوخو ٢٥، سوخو ٢٤ و بويينگ ٢٩ كه اين بسيار اهميت داشت. در چارچوب آن تفاهمات قراردادي براي خريد سيستم پدافندي اس- ٢٠٠ امضا كرديم.
كه بعدها به اس -٣٠٠ و اس- ٤٠٠ ارتقا يافت.
بله، اولين قراردادي كه ما با روسها بستيم براي خريد اس-٢٠٠ بود. قرارداد زيردرياييهاي كيلو كلاس كه به زيردرياييهاي اقيانوسي معروفند نيز در چارچوب همان توافقات آقاي هاشمي با گورباچف امضا شد و زيردرياييها وارد سيستم دفاعي ما شدند. قرارداد ساخت تانك و نفربر زرهي نيز بود. اينها مهمترين تفاهماتي بود كه با آقاي گورباچف انجام داده بودند و در دوراني كه من وزير دفاع بودم بايد به قرارداد تبديل شده و اجرايي ميشد. به اضافه اينكه اين هواپيما، زيردريايي و... بايد به كشور منتقل ميشد، آموزش داده و مصرفي ميشد تا نيروهاي مسلح ما مورد بهرهبرداري قرار دهند. آقاي هاشمي كاملا ميدانست كه چه چيزي را تعقيب ميكند. با اعداد و ارقام آن آشنا بود. از نظر تخصصي كليات موضوع را ميدانست و من بايد پاسخگوي آن محورها ميبودم.
مهمترين پروژههايي كه آقاي هاشمي در دوران وزارت راه به شما سپرده بودند، چه بود؟
با توجه به اينكه در ابتداي دوره دوم رياستجمهوري آقاي هاشمي اتحاد جماهير شوروي سابق به روسيه تبديل و جمهوريهايي از آن جدا شد، لازم بود كه شبكه ريلي خود را گسترده و به آسياي ميانه متصل كنيم. به همين دليل هم آقاي هاشمي علاوه بر تاكيد و توجه بر پروژههاي نيمهكاره از قبل مانده مثل تكميل راهآهن بندرعباس به پروژههاي جديدي كه بنا به شرايط روز فوريت پيدا كرده بود، يعني اتصال خط ريلي از مشهد به سرخس و اتصال به شبكه ريلي تركمنستان نيز اصرار داشتند. در واقع اين جزو فوريتها و اولويتهاي ايشان بود و به طور منظم تعقيب ميكرد. ساخت بزرگراهها و آزادراهها و تكميل و راهاندازي پروژه فرودگاه امام خميني نيز از ديگر پروژههاي مورد توجه ايشان بود كه بايد در هر جلسهاي در مورد پيشرفت و آخرين وضعيت آن گزارش ميدادم. آقاي هاشمي نيز با تسلط بر اطلاعات از من گزارش ميگرفتند.
بر پيگيريهاي مستمر و تسلط و اشراف بر موضوعات به عنوان ويژگيهاي آقاي هاشمي به عنوان رييسجمهور صحبت ميكنيد. اين درحالي است كه انتظار ميرود هر رييسجمهوري اين ويژگي را داشته باشد. به نظر شما آقاي هاشمي در اين امر با ديگر مسئولين تفاوت ويژهاي داشتند؟
خيلي متفاوت بودند. من در ملاقاتهاي ايشان با سران ساير كشورها شركت داشتهام. وقتي با روساي جمهور ديگر كشورها هم ملاقات ميكردند از رييسجمهور كشور دوست يا همسايه سوالاتي در مورد ميزان توليد گندم يا توليدات مواد غذايي و... ميپرسيدند. وقتي اين سوالات را طرح يا ميپرسيدند كه انواع مصارف ارزي شما چيست؛ آنها نميدانستند و بعضا ميگفتند كه ما وارد اين مسائل نشدهايم. آقاي هاشمي اما تمام اينها را ميدانست و بسيار هم مسلط بود. به آمار و ارقام به صورت غيرعادي مسلط بود.
من او را فقط با ساير روساي جمهور خودمان كه اتفاقا خدمت همه آنها كار كردهام، مقايسه نميكنم. اولين انتصاب من در دولت آقاي مهندس موسوي بود. كار كردم. با آقايان هاشمي، خاتمي و احمدينژاد هم كار كردم. تسلط آقاي هاشمي فقط در مقايسه با مسئولين ديگر كشور خودمان فوقالعاده نبود بلكه در مقايسه با روساي جمهور ساير كشورها نيز ديدم كه آنها به امور اجرايي، اطلاعات و ارقام اقتصاد كلان كشور به اندازه آقاي هاشمي اشراف ندارند.
دليل اين اشراف و تسلط ويژه چه بود؟ پيگيري و صرف زمان بيشتر يا استعداد خاص؟
استعداد شخصي او بود. البته من خودم آدم متوسطي هستم و از نظر ذهني زياد كند نيستم اما ايشان از آدمهايي با ضريب هوشي و حافظه فوقالعاده بود. شايد باور نكنيد وقتي گزارشي به ايشان ارايه ميكردم و مثلا سال بعد موضوعي پيش ميآمد تا در مورد همان مساله صحبت كنيم، اگر اطلاعات مغاير با پارسال ميدادم به ياد ميآورد و ميگفت كه پارسال تو اين را نگفته بودي! شايد دهها نفر از وزراي ديگر نيز مثل من تجربه كردهاند و ميدانند كه ايشان اينقدر خوب اطلاعات را به خاطر ميآوردند.
از ويژگيهاي اخلاقي آقاي هاشمي در قامت رييس دولت بگوييد. تفاوت قابل توجهي ميان ايشان و روساي جمهور ديگر بود؟
در يكي، دو سال اول دولت اول آقاي خاتمي تيمي كه با ايشان سركار آمده بود نسبت به تيم آقاي هاشمي خوشبين نبود. برخي از كارهاي ما را با ظن سوال بررسي ميكردند. يا بعضي از وزرا به وزير قبل از خودشان ميتاختند. در دولت آقاي هاشمي اما چنين چيزي ديده نميشد يعني آقاي هاشمي اجازه ندادند كه اتفاق بيفتد.
من در دولت بودم و ديدم كه برخي از دوستان ما ميخواستند خودشان را شيرين كنند و به همين خاطر در جلسه هيات دولت انتقاداتي را نسبت بهدولت آقاي موسوي طرح كردند. دوستاني كه آن زمان در دولت بودند به خاطر دارند كه آقاي هاشمي حرف فرد مورد اشاره را قطع كرد و گفت كه من در تمام تصميمات گذشته انقلاب تا امروز شريك هستم. در حقيقت راه را به اينكه شروع كنيم براي شيرين كردن خود از گذشتهها انتقاد كنيم، بست اما در دولتهاي بعدي اينطور عمل نشد.
آقاي هاشمي در مقطع زماني خاصي رييسجمهور بودند. درست وقتي كه جنگ را پشت سر گذاشته بوديم. مرحوم هاشمي آن شرايط زماني خاص را چطور مديريت ميكردند؟ اولويتهاي دولت او چه بود؟
در دوره آقاي هاشميرفسنجاني مهمترين مساله براي ما بازسازي خرابيهاي ناشي از جنگ تحميلي بود. بالاخره سال ٦٨ و در آن وضعيت، دو تا سه هزار روستاي ويران داشتيم و١٧ شهر ويرانه. بازسازي اينها در اولويت بود. بعد از آن بازسازي كل اقتصاد. يادمان هست روزهايي را كه اگر كسي جراحي داشت و به بيمارستان ميرفت به او ميگفتند برو نخ بخيه بخر تا بيمارت را جراحي كنيم. ما در پايان جنگ با چنين مشكلاتي مواجه بوديم. بايد كشور را به جايي ميرسانديم كه همهچيز متعادل شود و اين خيلي كار بزرگي بود. ما يك و نيم ميليون نفر جنگزده روي دستمان بود كه اينها زير چادر يا در كمپهاي اردوگاهي زندگي ميكردند. مديريت اين شرايط و رساندن كشور به شرايط عادي كار بزرگي بود.
پس با توجه به ويژگيهايي كه از آقاي هاشمي سراغ داريم، ميتوان گفت كه رياست جمهوري او در آن مقطع زماني خيلي به موقع بود؟
بله. به نظرم بديلي نداشتيم كه بتواند آن نقش را ايفا كند.
در شرايط فعلي چطور؟ جاي خالي او احساس ميشود؟
فكر ميكنم روزي نيست كه جاي خالي او را حس نكنيم. اين طور نيست؟
برخي معتقدندكه شايد در حوزه سياست بتوان آقاي ناطق نوري را جايگزين او دانست. موافقهستيد؟
نميدانم. من فكر ميكنم اين طور نيست كه روزگار هر روز چنين فردي با آن ويژگيها و خصوصيات فوقالعاده داشته باشد. نميدانم. ممكن است در بطن جامعه باشد اما ما ن ميشناسيم.
- 17
- 2