خبرآنلاین، در فاصله دو ساله تا انتخابات مجلس یازدهم، زمزمه های اختلاف در هر دو جریان به گوش می رسد، اصولگرایان همچنان سردرگم هستند که با چه رویکردی وارد انتخابات پیش رو شوند، از یک سو جمنا اصرار بر ماندگاری در مرکز تحرکات انتخاباتی اصولگرایان دارد و از سوی دیگر هنوز هم هستند برخی طیف های اصولگرا چون پایداری که همچنان موجودیت جمنا را به رسمیت نمی شناسم. در این میان هستند برخی اصولگرایان که حتی جامعیت و محوریت شیخوخیت را هم زیر سوال می برند.
حمیدرضا ترقی از فعالین سیاسی اصولگرا و عضو شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی معتقد است که احزاب تا نزدیک انتخابات نقش ایفا می کنند و تنها حکم رای جمع کن را دارند و بعد از آن در پاسخگو کردن دولت ها یا نمایندگان ناتوان هستند. او درباره علت کوچ جمنا به استان ها هم سخن گفت و اینکه این جبهه برای ماندگاری در جریان اصولگرا باید فراگیرتر شود.
آنچه در ادامه می خوانید مشروح این گفت و گو است:
****
انتقادی که گاها به دولت ها و نمایندگان مجلس وارد می شود این است که بعد از رفتن به پاستور و بهارستان دیگر اهل پاسخگو بودن به افکارعمومی یا جریانات سیاسی نیستند، چقدر احزاب در این زمینه می توانند نقش آفرین باشند؟
باید دید اصلا امکان روی کار آمدن دولت حزبی بر اساس قوانین موجود، وجود دارد یا خیر؟ به نظر من قوانین احزاب ما این اجازه را نمی دهد که یک دولت حزبی ایجاد شود چرا که نه نمایندگان مجلس و نه کاندیداهای ریاست جمهوری از فیلتر احزاب عبور نمی کنند و اساسا در تعریف رجل سیاسی حضور در یک حزب یک ملاک قرار می گیرد تا زمانی این موارد اصلاح نشود هیچ امیدی به حضور دولت حزبی نیست. البته ما باید مسائل دیگری از جمله فقه سیاسی و اسلامی آن را هم مورد بررسی قرار دهیم ببینیم می توان به این سمت حرکت کرد یا خیر؟
این خلا قانونی چطور باید برطرف شود ؟
همانطور که اشاره شد ما با یک خلا قانونی مواجه هستیم که باید ابتدا نگاهی به سیاست های ابلاغی مقام معظم رهبری در انتخابات خصوصا دو بند بیندازیم. در این بندها هم به مسئله تعریف رجل سیاسی و هم نقش احزاب در انتخابات اشاره شده است که هنوز هیچ قانونی برای این سیاست در قوانین عادی ما تدوین نشده است. لذا اگر قانون انتخابات بر اساس این سیاست ها اصلاح شود تعیین می کند که نقش احزاب در انتخابات چگونه است. در حال حاضر تاکید مقام معظم رهبری هم بر این است که این نقش تعریف شود. لذا تا زمانی که قانون ما اصلاح نشود همچنان احزاب در یک سرگردانی به سر می برند و در راستای جهت دهی و تقویت مشارکت از یک سو و پاسخگو بودن منتخبین از سوی دیگر دچار مشکل هستند.
با این حساب نقش احزاب ما یک نقش صوری است؟
کاملا یک نقش ناقصی است که تا مرحله انتخابات هستند و بعد از آن دیگر هیچ نقشی ندارند یعنی تا احزاب تا لحظه انتخاب نقش آفرینی می کنند و بعد از آنکه کاندیدایشان رای آورد دیگر هیچ نقشی ندارند. به همین خاطر شما می بینید که هیچ جریان سیاسی نیست که بعد از انتخابات بتواند دولت را پاسخگو کند یا نمایندگان مجلسی را که به نام یک جریان وارد مجلس شده اند را ملزم به پیگیری مطالبات کنند. درواقع دولت ها و نمایندگان بعد از آنکه رای می آوردند خود را مستقل از احزاب و تشکل ها می دانند.
در انتخابات ۹۴ هم شورای سیاست گذاری اصلاح طلبان تشکیل شد هم یک جبهه متحد اصولگرایان و هر دو جریان تعدادی از کاندیداهای خود را وارد مجلس کردند به نظر شما چقدر امروز این نمایندگان به تشکل های خود وفادار هستند؟
هیچ پاسخگویی ندارند. امروز ببینید اصلاح طلبان از فراکسیون امید رضایت ندارند درحالی که انتظار می رفت نمایندگان اصلاح طلب در راستای مطالبات اصلاح طلبی گام بردارند اما آنها خود را مستقل می دانند. در مقابل اصولگراها هم همینطور هستند. یعنی به محض آنکه پایشان به مجلس می رسد ارتباطشان با تشکیلات به حد یک ارتباط دوستانه تقلیل پیدا می کند و دیگر خود را موظف به حرکت در مسیر اهداف حزب نمی دانند.
ایراد کار کجاست ؟
ایراد اینجاست که احزاب هیچ ساز و کاری برای فعالیت خود ندارند و احزاب تنها حکم رای جمع کن برای کاندیداها را دارند.
این حرکت جبهه ای که در دو طیف ایجاد شد یعنی جمنا در اصولگرایان و شورای سیاستگذاری در اصلاح طلبان هم نتوانست یک اصلاح در روند فعالیت احزاب باشد؟
ببینید نهایت حرکت حزبی آنها تنها توانست یک فراکسیون در مجلس ایجاد کند و در راستای مشارکت مردم تا حدودی توانستند اقداماتی انجام دهند اما این اقدامات بسیار ناچیز است. نکته دیگر اینکه هم شورای سیاستگذاری اصلاح طلبان و هم جمنا به دلیل اینکه نتوانستند فراگیری جبهه خود را برای همه جریان متبوع خود تسری دهند موجب نقص در کار شده اند. به عبارت دیگر همه از آنها حمایت نکردند چون نتوانستند یک فراگیری را ایجاد بکنند.
چرا نمی توانند به یک فراگیری برسند؟
به این دلیل که اختلافات زیاد است. ما مشاهده می کنیم هم در جریان اصولگرا و هم در جریان اصلاح طلب اختلافات زیاد است و همین اختلافات مانع از رسیدن به یک جبهه فراگیر می شود. یقینا اگر قرار باشد دو جریان سیاسی به سمت یک جبهه فراگیر حرکت کنند نیازمند به این است که آن مرکز ثقل مورد قبول همه آن جناح باشد و از فراگیری کامل برخوردار باشد و به طوری که احزاب احساس کنند آن مجموعه می تواند آنها را نمایندگی کند و بر آن اساس یک انسجام شکل بگیرد. بنابراین ما نیاز به یک ساز و کار برای ایجاد تعهد تشکیلاتی در میان نمایندگانی داریم که با حمایت تشکل ها راهی مجلس یا نهاد ریاست جمهوری می شوند.
وقتی جمنا تشکیل شد این تصور بود که اصولگرایان برای اولین بار توانستند به یک وحدت برسند و یک تشکیلات پر قدرت ایجاد کنند اما امروز می بینیم حتی شورای مرکزی ان در تهران تعطیل شده و عملا از تهران به فعالیت در شهرستان ها کوچ کرده اند. چرا چنین شد؟
در نظر اول دلیل این رویکرد این است که کار کردن در شهرستان ها راحت تر است و هماهنگی و همکاری بیشتر و بهتر تحقق پیدا می کند. اما از آنجایی که در تهران با تکثر احزاب و تشکل ها مواجه هستیم فعالیت جدی تر سخت می شود. از آنجایی که آن گرانیگاه فصل الخطاب ندارد در تصمیم گیری ها دچار مشکل می شوند لذا ناچارند که اول استانها را فعال کنند تا این هماهنگی از بدنه به مرکز انتقال پیدا کند.
شما به مدیریت جمنا اشاره کردید چقدر این نگاه دوگانه که برخی می گویند مدیریت جریان اصولگرا باید در دست سنتی ها باشد و برخی می گویند دوره نواصولگرایان و کنار رفتن سنتی ها است، موجب به حاشیه رفتن و انفعال جمنا شده است
ببینید این تفکر که این جریان یا آن جریان باید جدا شود یک تفکر تفرقه افکن است. اولا چه سنتی و چه نواصولگرا وقتی در یک اصل مشترک هستند باید در همه امور در کنار هم قرار بگیرند و همافزایی داشته باشند. حذف هر کدام به حصر یک بدنه قابل توجهی که اعتماد به آن جریان دارد منجر می شود و قطعا این مسئله به زیان یک طیف تمام خواهد شد. برای مثال ما در انتخابات توانستیم ۱۶ میلیون رای داشته باشیم طبیعی است اگر آن جریان هایی که به جمنا نپیوسته بودند نیز جمنا را حمایت کرده بوند قطعا این رای نیز افزایش پیدا می کرد. بنابراین این دیدگاه یک دیدگاه تفرقه افکنانه است که باید اصلاح شود.
این اصلاح به چه صورتی باید باشد؟
اصلاح یعنی اینکه احزاب باید بر اساس پایگاه اجتماعی که دارند اظهار نظر کنند و در مدیریت نقش داشته باشند.
اینکه شما می گویید برخی جمنا را حمایت نکردند منظورتان جبهه پایداری است؟
بله جبهه پایداری، جمعیت ایثارگران و ... است.
چقدر در سازو کار جدید جمنا از این احزاب دعوت شده است؟
من خیلی نمی دانم چه اتفاقی در آنجا در حال رخ دادن است و برنامه ای هم مشخص نشده است که دعوت کرده اند یا خیر اما ظاهرا پیگیری هایی شده است و آنها تمایل نداشته اند.
آقای محصولی صحبتی کرده و مدعی شده است که بعد از بررسی ساز و کار جمنا در مورد انتخابات ۹۸ تصمیم گیری می کنند و این امکان وجود دارد که پایداری یک لیست جدا بدهد به نظر شما با این رفتار باردیگر اختلافات سابق سرباز کند؟
طبیعی است که مشکلی که در گذشته وجود داشت امروز هم وجود دارد. به گونه ای که اگر احزاب نخواهند به سود خرد جمعی از منافع خود کوتاه بیایند باز این تفرقه به وجود خواهد امد.
آیا برای ۱۴۰۰ باز هم قرار است بر کاندیداتوری فردی مثل آقای رئیسی تاکید شود؟
من چنین بحثی نشنیدم و اساسا در حال حاضر اولویت انتخابات مجلس است و نه ریاست جمهوری.
اگر بخواهید تحلیل کنید؟
برای تحلیل هم زود است.
یعنی معتقدید اصولگرایان چهره جدیدی رو خواهند کرد؟
نمی دانم چون هیچ بحثی نشده هرکسی هر حرفی بزند بحث شخصی است نه جمعی.
برای انتخابات ۹۸ راهکار اصولگرایان برای رسیدن به لیست را چگونه ارزیابی می کنید؟
آنچه که از تحرکات این جریان بر می آید این است که حرکت به سمت لیست واحد درحال شکل گرفتن است اما به نظرم باید یک سالی حداقل بگذرد تا سازز و کار این حرکت مشخص تر شود.
محوریت برای رسیدن به این لیست مشترک قرار است جمنا باشد یا جامعتین؟
ببینید اصولگرایان برای هر انتخاباتی یک ساز و کار مخصوص به خود را اتخاذ کرده اند و یکنواخت به پیش نرفته اند لذا تلاش شده است در هر انتخاباتی با توجه به شرایط خود سازو کاری را اتخاذ می کنند بر این اساس با توجه به تجربیات قبل یک سازو کاری انتخاب شود.
فکر می کنید گرایش این ساز و کار جدید بیشتر به سمت جمنا باشد یا جامعتین؟
اینها همه بستگی دارد به اینکه احزاب جدیدی که دارند خود را با قانون تطبیق می دهند در صحنه بمانند و چه شکلی پیدا کنند. از سوی دیگر باید روحانیت هم تصمیم بگیرد که آیا می خواهد در این زمینه نقشی داشته باشند یا خیر.
یعنی تا امروز تردیدی در زمینه نقش آفرینی جامعتین وجود داشته است؟
هیچ موضعی در این زمینه وجود نداشته است.
جایگاه شیخوخیت در روند وحدت کجا باید باشد؟
ببینید اگر شیخوخیت را متمرکز کنیم در شخصیت ها و افرادی که می توانستند محور قرار گیرند و فصل الخطاب باشند مانند مرحوم آیت الله مهدوی کنی و عسگر اولادی دیگر نداریم لذا طبیعی است که خرد جمعی بیشتر شکل بگیرد.
- 16
- 2