موج اعتراضي اخير در تهران و ساير شهرهاي کشور، اگر يک روي خود را در خيابان به نمايش گذاشت، روي ديگرش در نقد و انتقادها در فضاي مجازي بروز پيدا کرد.
دراينميان اما جريان اصلاحطلب با فاصلهگرفتن ازسردرگمي روزهاي نخست اعتراضها، توانست ظرفيت خود را براي تحليل از آنچه رخ داده، به کار بگيرد. اين درحالي بود که گاهي بهسبب تحليلهايي که از سوي فعالان اين جريان صورت ميگرفت يا نوع تحرکات نمايندگان وابسته به اين جريان در مجلس، انتقادهايي اين جريان و فعالان آن را نشانه ميگرفت. بدنه معترض خواستار همراهي جريان اصلاحطلب به عنوان جرياني بود كه مدعي است بدنه اجتماعي جامعه را از آنِ خود دارد. اما صدور برخي بيانيهها نظير بياينه مجمع روحانيون مبارز با دبيرکلي رئيس دولت اصلاحات، نوک انتقادات را متوجه رهبر اين جريان کرد.
بااينحال رئيس دولت اصلاحات، اينبار در جريان يکي از ديدارهايي که داشته بر موضوعاتي دست گذاشته که در شعارهاي معترضان هم جلوهگر شده بود؛ توجه به اين نکته که اصلاحطلبان و اصولگرايان نتوانستهاند توقعات مردم را برآورده کنند يا اين نکته که حمايت از دولت نبايد باعث فراموشي مطالبات مردم بشود.
اين تلنگرها، تلنگر به جرياني است که همواره سعي کرده با عينک انتقادي منجر به اصلاح، به سوژهها نگاه کند و حالا اين سؤال مطرح ميشود که با بروز آنچه ظاهر خود را در خيابانها به نمايش گذاشت، وقت واکاويکردن اين جريان، آسيبشناسي در آن و در يک کلمه تجديدنظرطلبي در جريان اصلاحات فرا نرسيده است؟ فعالان سياسي در گفتوگو با «شرق» بهنوعي در پاسخ به اين سؤال، فرضيه مطرحشده را تأييد کردند. از لزوم آنچه عبدي به آن خانهتکاني ميگويد تا تغييرفازدادن از امر سياسي به امر اجتماعي که ظريفيان به آن اشاره کرده و لزوم خانهتکاني جريان اصلاحات؛ در همين راستا عباس عبدي، روزنامهنگار، دراينباره ميگويد: «جريان اصلاحطلب بايد دست به خانهتکاني جدي بزند. اين جريان از سال ٨٨ و حتي قبل از آن، بايد اقدام ميکرد.
بنده نيز معتقد بودم و بارها در فضاي عمومي و جلسات نيز خدمت دوستان عرض کردهام که با اين ادبيات و نگاه نميشود کاري از پيش برد».
او اضافه ميکند: «بنابراين معتقدم درعينحال که جريان اصلاحطلب ميتواند نزديکتر به ساختار رسمي عمل کند و به اصلاح آن کمک کند، درعينحال ميتواند مواضع روشنتر و مشخصتري نسبت به ناهنجاريها و نابخرديهاي وضع موجود داشته باشد».
عبدي ميگويد: «خوشبختانه نقطه تمايز صحبت آقاي خاتمي مباحثي است که درباره راديو و تلويزيون مطرح کرده است. به نظر من عملکرد دستگاه قضائي و شوراي نگهبان هم بايد مورد توجه قرار بگيرند؛ بايد مشخص شود که رفتارهاي آنها چه تأثيري در فضاي امروز جامعه داشته و دارد». او در نهايت ميگويد: «برداشت من اين است که ايشان هم به اين موضع اذعان دارد. معتقدم اصلاحطلبان بايد مواضع صريح خود را روشنتر منتشر کنند و مرزهاي خود را با نيروهاي خارج از اصلاحات و هم با وضعيت و ايرادات کنوني اين سيستم که کم هم نيست، تبيين و روشن کنند. من فکر ميکنم که از چنين بيانيهاي استقبال خواهد شد».
چرخش به امر اجتماعي و مسئله مردم
غلامرضا ظريفيان، از اعضاي شوراي مرکزي مجمع ايثارگران، نیز در گفتوگوي خود با «شرق» درباره لزوم شيفت يا چرخش اصلاحات از امر سياسي به امر اجتماعي ميگويد: «همه کساني که دغدغه ايران، جامعه ايران و حتي سرنوشت نظام را دارند تمام تلاششان اين است که کمک کنند تا جامعه با توجه به ظرفيتهاي داخلي به گونهاي بتواند بازتعريف شود که حل مشکلات اساسي با توجه به توان نيروي انساني، سياسي و اجتماعي اتفاق بيفتد و نگاهها به بيرون از کشور معطوف نشود». او ادامه ميدهد: «در همين راستا، از مدتي قبل هم آقاي خاتمي و هم جريان اصلاحطلب به موضوع آسيبشناسي اين جريان توجه کردهاند.
اگر تبار جريان اصلاحطلبي را از ١٢٠ سال قبل و جريان مشروطه در نظر بگيريم يا حتي آن را مصادف با خرداد ٧٦ فرض کنيم، که اين دو البته از هم جدا نيستند، اصلاحطلبان، جريان روشنفکري ديني و روشنفکران عمدتا معطوف به سياست بودهاند و سياست را نقطه کانوني انديشه خود قرار دادهاند.
اگرچه اين، مسئله مهمي بوده است. اما بهدليل تکثري که در جامعه ايران وجود دارد از نظر بينش و علايق و ذائقهها، به نظر ميرسد که يکي از آسيبهاي جريان اصلاحطلب، صرفا محدودشدن به سياست باشد. اصلاحطلبان زماني ميتوانند چتر خود را بر تمام آحاد جامعه گسترده کنند که از اصلاحات معطوف به سياست به اصلاحات معطوف به جامعه شيفت کنند. مسائل موجود در جامعه به قدري گسترده است که عرصه سياسي را هم شامل بشود».
اين استاد دانشگاه اضافه ميکند: «برايناساس، اصلاحطلبان بايد از امر سياسي به امر اجتماعي چرخش کنند؛ يعني در زيست جهان جامعه ما، هم بخشي از جوانان هستند و هم با تنوع قوميتي، مذهبي و جنسيتي مواجه هستيم که نيازهاي اين جامعه صرفا معطوف به امر سياسي و سياست نيست. از مسئله اشتغال گرفته تا ازدواج، اوقات فراغت، دنياي مجازي، دسترسي آزاد به گردش اطلاعات، رفاه اجتماعي، کاهش فاصله طبقاتي، کرامت و منزلت اجتماعي و... بنابراين جريان اصلاحطلبي هم به لحاظ نظري و تئوري و ادبيات بايد به امر اجتماعي توجه کند و دامنه خود را از عرصه سياست فراتر تعريف کرده و به مردم و مسئله مردم توجه کند. مردم مسائل مختلفي دارند که سياست يکي از آن مسائل است».
اصلاحطلبان فاصله انتقادي خود با دولت را حفظ کنند
به گفته ظريفيان «جريان اصلاحات بهعنوان يکي از کانونهاي اميد مردم، بايد بتواند اين اميد را حفظ کند. بايد وارد عرصههايي شود که از آن غفلت شده است». او ميگويد: «مردم نبايد احساس کنند که جريان اصلاحطلبي بهدنبال دعواي اصلاحطلب و اصولگراست و تا زماني که بيرون از قدرت است، در اپوزيسيون قرار دارد و وقتي وارد قدرت ميشود، نگاهش تغيير ميکند. بايد بستر توجه به مطالبات مردم در بستر غيرراديکال، دموکراتيک و حقوقي ايجاد شود.
اصلاحطلبان بايد فاصله انتقادي خود از دولت را حفظ کنند و اينگونه تلقي نشود که اصلاحات با بهدستآوردن فرصتهاي مديريتي، جامعه را فراموش کردهاند.
بر اين اساس مطمئن هستم اگر مردم احساس کنند مسئله آنها، مسئله اصلاحات است، به بهبود و تغيير شرايط اميدوار ميشوند».
توجه به موضوع کارآمدي
علي تاجرنيا از اعضاي حزب اتحاد ملت هم در گفتوگوي خود با «شرق» از لزوم توجه به کارآمدي سخن گفته اما همچنان جريان اصلاحات را جرياني ميداند که با مردم همسويي دارد. او ميگويد: «راهبرد اصلاحطلبان در دو دهه گذشته، همسويي با مردم بوده است، چه در مقطعي که نگاهش به طبقه فرودست بوده و شعار عدالت اجتماعي داده و چه مقطعي که براي طبقه متوسط از آزادي سياسي سخن گفته است. مهم اين است که مردم بهنوعي احساس کردهاند جريانهاي موجود سياسي کارآمدي ندارند و فقط حرف ميزنند».
او ادامه ميدهد: «آنچه بين مردم و اصلاحطلبان فاصله مياندازد، همين بحث است و البته آنچه اصولگرايان را از آنها دور ميکند، احساس عدم صداقت در آن جريان است. بنابراين اصلاحطلبان بايد در حوزه کارآمد، طرحي نو دراندازند».
به گفته تاجرنيا، «ما اگر از اصلاحات دم ميزنيم که کار درستي است، نبايد تنها به همنوايي با مردم بسنده کنيم. يعني بايد در حوزه عمل و تحقق خواست مردم گام برداريم و اين مردم مشکلشان بحران کارآمدي است». او ميگويد: «اگر فقط بخواهيم شعار بدهيم و اينگونه با مردم همنوايي کنيم، نتيجه آن برخورد با اعتراضاتي ميشود که اين برخورد راهحل مشکلات نيست».
به نظر ميرسد توجه به خواست و مسئله مردم و تغيير گفتمان اصلاحطلبي به اين سمت، همان موضوعي است که جريان اصلاحات بايد آن را سرلوحه خود قرار دهد. طي طريق در همين مسير بدون توجه به آنچه در متن و حاشيه جامعه ميگذرد، پايگاه اجتماعي اصلاحطلبان را با ريزش مواجه خواهد کرد.
- 15
- 2